حلزون.

Description
𖦹
من‌هم از حلزون ها انتظار نداشتم اما؛
اونها یک‌بار امید من رو نجات دادن،همین.



.


Did really snails save me or the way that i looked at them?
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 3 months, 1 week ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 5 months, 3 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 1 month, 3 weeks ago

2 weeks ago
حلزون.
2 weeks, 3 days ago

- این چند وقت تا آنجا که می‌توانم غربتی بازی در می‌آورم. موهایم را اغلب نمی‌بندم. کمتر خودم را می‌پوشانم و تا می‌توانم غربتی بازی در می‌آورم. احساس غریبی خیلی زیباست. آدمی در حال غربت بیش‌تر خودش را می‌شناسد و بیش‌تر خودش را دوست می‌دارد. در غربت بیش‌تر از هر وقت دیگر می‌فهمیم با خودمان چند چندیم. همیشه اولین‌بار ناگهان متوجه می‌شویم از خودمان چند هیچ عقب هستیم. در غربت می‌فهمیم چقدر در زندگی بی‌خودی حرص‌و‌جوش خورده‌ایم و چقدر بیهوده تر حرص و جوش می‌خوریم
آدم از غربت‌برگشته یک آدم دیگر است. کسی که مدارا آموخته:
«هر که خواهد گو‌ بیا و هرچه خواهد گو بگو»

حلزون.

1 month, 4 weeks ago

• گاهی به‌نظرم می‌آید آخر هفته‌ها این‌طوری است که سپاه غم دنیا را می‌گیرد. سربازان غم، وقتی چهارشنبه‌ها به‌خواب می‌رویم، بی‌آن‌که کسی متوجه بشود دنیا را فتح می‌کنند. شبیه حوضی که آب ندارد و یک ماهی قرمز‌ وسط‌اش افتاده و مُرده. من، دیوانه اعراب «-ُ» هستم. همیشه…

2 months, 1 week ago

اخیرا یکی از شما برایم نوشته بود؛ تو چرا مودِت تا این‌حد بالا‌و‌پایین می‌شود. یک نوشته‌ت سراپا انگیزه‌ست و آن‌یکی پُر از یأس و اندوه؟
- عزیزِ من، دست روی نقطه‌ی حساس یک آدمی‌زاد گذاشتی. بعضی‌ها این‌طورند؛ یک‌دم در پی فتح و یک‌دم قعرِ چاه. حالا هم که می‌بینید.

2 months, 2 weeks ago

قرار است حلزون را شخصی تر کنم، مثل قبلن ها تا مثل قبلن ها دوباره دوستش بدارم.

2 months, 2 weeks ago


امشب که خورشید را دیدم و خندید همه چیز یادم‌ رفت. به زمان ارسطویی ده روز هم نمی‌گذشت از آخرین باری که او را دیدم اما به زمان ذهنی‌ام ده سال بود که ندیده بودمش و نخندیده بود. یادم رفت که فکر می‌کردم چیزها رو به اتمام است. توییت های ناخوش می‌زدم و با چشم های پف کرده از خواب بیدار می‌شدم.
خورشید عزیز و هزار لایه من، وقتی خندیدی همه چیز یادم رفت. یادم رفت که با خودم قرار گذاشته بودم که برایت قیافه‌‌بگیرم، جواب های بلند ندهم، یکی دو ساعته برگردم و جمله کامو را مدام تکرار می‌کردم که«عمل عشق همیشه اعتراف است اما آن‌کس سعادت‌مند و سربلند است که مُقُر نمی‌آید.»، به خودم که آمدم دیدم مقر آمده‌م، برایم فرقی ندارد که سعادت‌مند و سربلند نباشم. به خودم که آمدم دیدم حسابی مقر آمده‌‌ام و حالا مثل بچه گربه ها توی بغلت دارم صورتم را به لباس سفیدت می‌مالم.
وقتی تازه آمده بودم و سعی می‌کردم به عهد خودم‌ با خودم وفادار باشم ناگهان دیدم که پنج، شش دقیقه‌ست که به گردنت خیره‌ام.
خورشید محترم من، وقتی خندیدی همه چیز یادم رفت. یادم رفت که چقدر برای خودم گفته بودم اگر چیزی‌مان شد چه کنم، چه نکنم.
یادم رفت که به گوش خودم نجوا کرده بودم:«اشکالی ندارد،می‌رویم یک جایی گم و گور می‌شویم که خورشیدش طلوع نکند، اصلا می‌رویم قطب‌. می‌رویم جایی که درخت نداشته باشد. اصلا می‌رویم یک سیاره دیگر. یک سیاره ای که هیچ آینه‌ای کشف نشده باشد. می‌روم یک عالمه تتو می‌زنم. صبح پلو می‌خورم و شب تا صبح را مست می‌کنم تا چیزی یادم نیاید. اشکالی ندارد، شب ها می‌میرم و صبح هارا تمرین می‌کنم تا زندگی کنم برای مردن شب. هزارتا کار را همزمان می‌کنم. هرکه گفت کاری را نکنم، همان را می‌کنم. می‌روم جنگل. اصلا می‌روم بنا می‌شوم. اشکالی ندارد. اگر اتفاق بیفتد، یک طوری زندگی می‌کنم. کافه‌ام را عوض می‌کنم. اگر ببینمش چه؟ لبخند می‌زنم. هیچ چیز نشان نمی‌دهم. می‌گذارم همه از درونم بی‌خبر باقی بمانند و بگویند فلانی قوی است. قوی می‌شوم. خودم را آنقدر سرکوب می‌کنم که بمیرم. اما کسی احساس نکند که دارم می‌میرم.»
خورشید کمرباریک من، وقتی خندیدی همه چیز یادم رفت و در سردترین شب های ۷۵ سال اخیر ایران هزارتا شکوفه توی قلبم باز شد.
خورشید بی انتهای من، دوباره شب می‌شویم و یادم می‌آید، اشکالی ندارد. دوباره می‌خندی و یادم می‌رود.

4 months, 3 weeks ago

‏دوستان! خیلی به هم بند می‌کنیم، در کار هم فضولی می‌کنیم، نیش‌و‌کنایه می‌زنیم و خودمونو دست بالا می‌گیریم. خیلی رنج‌ها و زخم‌های همو به هیچ می‌گیریم و حتی مسخره می‌کنیم. خیلی بی‌دلیل از هم انتقام می‌گیریم. این‌ها رفاقت نیست، راه و رسم شفقت نیست. ما جز همدیگه کسی رو نداریم.

4 months, 4 weeks ago

-مرا ببوس، به زبانی که نمی‌شناسم.
حلزون.

5 months ago
حلزون.
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 3 months, 1 week ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 5 months, 3 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 1 month, 3 weeks ago