**1- قباد از فرماندهان سپاه ساسانى بود كه در همان آغاز، بدلیل اختلافات شخصی به همراه سپاهيانش به مسلمين پیوست.

?‍? 2- (سياه اسوارى) فرمانده يگان اشرافى اَسواران ارتش ساسانى بود كه او نیز با تمام يارانش به مسلمين پيوست، كار سياه اين بود كه خود را به خون غلتانیده و در میانِ درب ورودى شهرهای فارس قرار ميداد، زمانیكه پارسيان براى نجات وی او را به داخل ميكشيدند شمشير كشيده و دروازه هاى شهر را باز ميكرد، او به سپاهيانش گفته بود ميدانيم طبق گفته گذشتگان مسلمانان غالب شده، اسبهايشان را در اصطخر می بندند پس بهتر است به فكر آينده خود باشيد.

?‍? 3- شیرویه از سرداران ساسانی و از اسواران ارتش ساسانی بود که در مقابل مال و غنائم با مسلمین معاهده همکاری بست، مفاد عهدنامه او این بود که ما در کنار عرب با قوم عجم میجنگیم، پس سهم ما از بیت المال باید به قدر سهمیه ای باشد که به اشراف و سرداران عرب داده میشود و این را عُمَر باید تایید کند.

?‍? 4- چهار هزار تن از لشکریان رستم فرخزاد از دیلمیان در قادسیه به لشکر سعد بن ابی وقاص پیوستند، و در فتح (مدائن و جلولا) با مسلمین مشارکت کردند.

?‍? 5- حاکم چغانیان به دلیل دشمنی و رقابت با حاکمانِ (اَخرون و شومان) به لشکر مسلمین پیوست وخود را با (قتیبه) در فتوحاتش همراه کرد.

?‍? 6- قباد خراسانی هم جز سردارانی بود که با لشکر خود به سپاهیان اسلام پیوست و والی آنان بر (حلوان) شد، قباد همچنین از گردهمایی ارتش پارسیان در نهاوند به سعد خبر رساند و سعد این خبر را به عُمَر مخابره کرد.

?‍? 7- در سایر نقاط ایران چون دربند، فارس و شاپور، نیروهای ایرانی و فرماندهانشان به مسلمین پیوستند، (هرمزان) ، فرمانده سپاه ساسانی نیز بعد از اسلام آوردن، مشاور نظامی عُمَر در فتوحات اعراب شد و در ماجرای فتح اصفهان و آذربایجان، آنها را راهنمایی کرد.

?‍? 8- امیران توس، طرخون، سمرقند و چند شهر دیگر از فرماندهان ارتش ساسانی نیز به مسلمین پیوستند و مردمان اصفهان که اغلب از یهودیان بودند، دروازه های شهر را آواز خوانان بروی سپاه اسلام گشودند.**alexander history

?‍? 1- قباد از فرماندهان سپاه ساسانى بود كه در همان آغاز، بدلیل اختلافات شخصی به همراه سپاهيانش به مسلمين پیوست.

?‍? 2- (سياه اسوارى) فرمانده يگان اشرافى اَسواران ارتش ساسانى بود كه او نیز با تمام يارانش به مسلمين پيوست، كار سياه اين بود كه خود را به خون غلتانیده و در میانِ درب ورودى شهرهای فارس قرار ميداد، زمانیكه پارسيان براى نجات وی او را به داخل ميكشيدند شمشير كشيده و دروازه هاى شهر را باز ميكرد، او به سپاهيانش گفته بود ميدانيم طبق گفته گذشتگان مسلمانان غالب شده، اسبهايشان را در اصطخر می بندند پس بهتر است به فكر آينده خود باشيد.

?‍? 3- شیرویه از سرداران ساسانی و از اسواران ارتش ساسانی بود که در مقابل مال و غنائم با مسلمین معاهده همکاری بست، مفاد عهدنامه او این بود که ما در کنار عرب با قوم عجم میجنگیم، پس سهم ما از بیت المال باید به قدر سهمیه ای باشد که به اشراف و سرداران عرب داده میشود و این را عُمَر باید تایید کند.

?‍? 4- چهار هزار تن از لشکریان رستم فرخزاد از دیلمیان در قادسیه به لشکر سعد بن ابی وقاص پیوستند، و در فتح (مدائن و جلولا) با مسلمین مشارکت کردند.

?‍? 5- حاکم چغانیان به دلیل دشمنی و رقابت با حاکمانِ (اَخرون و شومان) به لشکر مسلمین پیوست وخود را با (قتیبه) در فتوحاتش همراه کرد.

?‍? 6- قباد خراسانی هم جز سردارانی بود که با لشکر خود به سپاهیان اسلام پیوست و والی آنان بر (حلوان) شد، قباد همچنین از گردهمایی ارتش پارسیان در نهاوند به سعد خبر رساند و سعد این خبر را به عُمَر مخابره کرد.

?‍? 7- در سایر نقاط ایران چون دربند، فارس و شاپور، نیروهای ایرانی و فرماندهانشان به مسلمین پیوستند، (هرمزان) ، فرمانده سپاه ساسانی نیز بعد از اسلام آوردن، مشاور نظامی عُمَر در فتوحات اعراب شد و در ماجرای فتح اصفهان و آذربایجان، آنها را راهنمایی کرد.

?‍? 8- امیران توس، طرخون، سمرقند و چند شهر دیگر از فرماندهان ارتش ساسانی نیز به مسلمین پیوستند و مردمان اصفهان که اغلب از یهودیان بودند، دروازه های شهر را آواز خوانان بروی سپاه اسلام گشودند.

alexander history

*?‍?* 1- قباد از فرماندهان سپاه ساسانى بود كه در همان آغاز، بدلیل اختلافات شخصی به همراه سپاهيانش به مسلمين پیوست.

?‍? 2- (سياه اسوارى) فرمانده يگان اشرافى اَسواران ارتش ساسانى بود كه او نیز با تمام يارانش به مسلمين پيوست، كار سياه اين بود كه خود را به خون غلتانیده و در میانِ درب ورودى شهرهای فارس قرار ميداد، زمانیكه پارسيان براى نجات وی او را به داخل ميكشيدند شمشير كشيده و دروازه هاى شهر را باز ميكرد، او به سپاهيانش گفته بود ميدانيم طبق گفته گذشتگان مسلمانان غالب شده، اسبهايشان را در اصطخر می بندند پس بهتر است به فكر آينده خود باشيد.

?‍? 3- شیرویه از سرداران ساسانی و از اسواران ارتش ساسانی بود که در مقابل مال و غنائم با مسلمین معاهده همکاری بست، مفاد عهدنامه او این بود که ما در کنار عرب با قوم عجم میجنگیم، پس سهم ما از بیت المال باید به قدر سهمیه ای باشد که به اشراف و سرداران عرب داده میشود و این را عُمَر باید تایید کند.

?‍? 4- چهار هزار تن از لشکریان رستم فرخزاد از دیلمیان در قادسیه به لشکر سعد بن ابی وقاص پیوستند، و در فتح (مدائن و جلولا) با مسلمین مشارکت کردند.

?‍? 5- حاکم چغانیان به دلیل دشمنی و رقابت با حاکمانِ (اَخرون و شومان) به لشکر مسلمین پیوست وخود را با (قتیبه) در فتوحاتش همراه کرد.

?‍? 6- قباد خراسانی هم جز سردارانی بود که با لشکر خود به سپاهیان اسلام پیوست و والی آنان بر (حلوان) شد، قباد همچنین از گردهمایی ارتش پارسیان در نهاوند به سعد خبر رساند و سعد این خبر را به عُمَر مخابره کرد.

?‍? 7- در سایر نقاط ایران چون دربند، فارس و شاپور، نیروهای ایرانی و فرماندهانشان به مسلمین پیوستند، (هرمزان) ، فرمانده سپاه ساسانی نیز بعد از اسلام آوردن، مشاور نظامی عُمَر در فتوحات اعراب شد و در ماجرای فتح اصفهان و آذربایجان، آنها را راهنمایی کرد.

?‍? 8- امیران توس، طرخون، سمرقند و چند شهر دیگر از فرماندهان ارتش ساسانی نیز به مسلمین پیوستند و مردمان اصفهان که اغلب از یهودیان بودند، دروازه های شهر را آواز خوانان بروی سپاه اسلام گشودند.**

پوشه شنیداری نشست نخست از «گفتگوهایی دربارۀ پیوندهای پژوهشی آشورشناسی با مطالعات ایران باستان؛ کلیات و مقدمات»
@darik2500
سخنران:
دکتر پارسا دانشمند
(پژوهشگر ارشد مطالعات میخی و آشورشناسی در دانشگاه آکسفورد)

یه کارایی به راستی به یه سری ها نمیاد
همون فرمانی که در پیش گرفتی رو بگیر و برو جلو
نه خودتو گرفتار کن و نه دیگران رو اذیت و آزار...
ورزش کن،کتاب هاتو دنبال کن،فیلم ببین،با جان کوچولو برو پیاده روی،گاهی هم گشت یا تور ببر...اگر تونستی پس از قرنها برو دانشگاه یه رشته ای چیزی بخون،تاریخ یا باستان شناسی یا زبان های باستان...!!!
@darik2500
فراموش کن،یه سری چیزها و رفتارهایی که نداشتی رو همچنان از یاد ببر

هرچی زیاد باشی،زیادی میشی
نمک زیادی شوری میاره
آب زیادی سیل میاره
آفتاب و آتش زیادی میسوزونه
و...

پوشه شنیداری نشست دوم از «سلسله نشست‌های کارنامه و فعالیت‌های ایران‌شناسان؛ علی سامی»

سخنران:
دکتر علی موسوی
(استاد باستانشناسی هخامنشی در دانشگاه کالیفرنیا لس‌آنجلس)
@darik2500
دبیرنشست:
محمدعلی دویرحاوی 
(دانشجوی کارشناسی‌ارشد زبان‌های باستانی دانشگاه تبریز)

ناکام ماندنِ آنتیوخوس اپیفانس از تاراجِ پرستشگاهِ نانائیا در الیمائیس
#سلوکیان
#تمدن_ایلام
#اشکانی
#ایرانشناسی
#پژوهشگاه_ایرانشناسی
اینک به خبری که در کتابِ دوم مکابیان که به نظر می‌آید از حمله‌ی ناموفقِ آنتیوخوسِ چهارم به پارسه(=تخت‌جمشید)سخن می‌گوید و اشتیل نتایجِ فراگیری از آن کرده است، می‌پردازیم. امروزه تردید نیست که آنتیوخوسِ چهارم به پارسه حمله نکرده بود، بلکه پیش از آن‌که درگذرد، در اقدامی برای تاراجِ معبدِ نانائیا در الیمائیس پس رانده شد، یعنی در همان جایی که پدرش نیز در اقدامِ مشابهی کشته شده بود. مرگ گریبانِ آنتیوخوسِ چهارم را در تابای¹ پارس که پس از سقوطِ ارابه به آنجا رفته بود(پایانِ تابستانِ ۱۶۴ ق.م)گرفت. لشکرکشیِ سلوکیان به خاور برای دریافتِ باج و خراج و مقابله با پارتیان، پیش از انتصابِ پسرش آنتیوخوس اوپاتور به نایب‌السلطنتی تحتِ قیمومتِ لوسیاس،《فرمانده‌ی کلِ غرب》انجام گرفته بود. لشکرکشیِ آنتیوخوسِ چهارم به خاور معطوف به پارس نیز بود، تا مجدداً در آنجا موردِ تأیید قرار گیرد. بنابراین، چنین به نظر می‌آید که پارس نیز مانندِ الیمائیس اقدام به جداسری از امپراتوریِ سلوکیان کرده بود و پس از مرگِ آنتیوخوس از جانبِ سلوکیان همچنان بدونِ مزاحمت باقی ماند.(ص ۹۴_۹۳)

یادداشت‌:
1. Fischer, Seleukiden und Makkabäer, Beiträge zur Seleukidengeschichte und zu den politischen Ereignissen in Judäa während der 1. Hälfte des 2. Jahrhunderts v. Chr., Bochum, 1980, 92_93 Sowie p. 198(تاریخ مرگ). Vgl. Hansman, "The Great Gods of Elymais", Aclr, 24(1985), 229246
(درباره‌ی بعل و نانائیا در الیمائیس sowie Schippmann, "Bard-e Nešānda", Enclr III(1988), p. 761 f).
در موردِ تاریخ، ن.ک: همان، ص ۱۹۹_۲۰۰؛ در موردِ محل، نک: همان، 94 n.255. این محل در مرزِ شمالیِ پارس قرار داشت، آن چنان‌که توقفِ آنتیوخوس در آنجا امکانِ خودمختاریِ پارس را موردِ شک قرار نمی‌دهد. ن.ک:
Th. Drew-Bear, "Recherches épigraphiques et philologiques", REA, 82(1980), 155_157.

?بن‌مایه: ویسهوفر.ژوزف، تاریخ پارس از اسکندر مقدونی تا مهرداد اشکانی، ترجمه هوشنگ صادقی، تهران، نشر و پژوهش فرزان روز، چاپ اول ۱۳۸۸

درود
پرسشی مطرح شده در برخی گروه ها که چرا شاهان ساسانی آرامگاه ندارند؟
نخست اینکه بیشتر شاهان ساسانی در تیسفون بوده اند پس قاعدتا باید دخمه یا آرامگاه آنان در عراق امروز باشد.با توجه به اینکه در آنجا کوه نبوده احتمالا آرامگاه شاهان ساسانی همچون اشکانیان می بایستی در سردابه و زیرزمین بوده باشد بر روی سکوها ی سنگی و در تابوت های سنگی یا شاید مانند یزد برجی مخصوص دخمه داشته اند .اما آرامگاه شاپور اول شاه بزرگ ساسانی را با قاطعیت می‌توان در غار شاپور پنداشت زیرا بنابر کتاب مانوی کفالایا یا مواعظ مانی شاپور در شهر بیشاپور در فصل بهار در می گذرد و دخمه او در کوهی مشرف بر شهر بوده است.اردشیر بابکان شاید در شهر گور یا فیروز آباد امروز باشد و دیگران در تیسفون و آخرین شاه ساسانی بنابر شاهنامه بدست کشیشی مسیحی به خاک سپرده می شود چون نوه شیرین شهبانوی مسیحی بوده است.
@darik2500
مهدی فاطمی کارشناس ارشد زبانهای باستانی ایران

پوشه شنیداری نشست نخست از «سلسله نشست‌های کارنامه و فعالیت‌های ایران‌شناسان؛ دیوید استروناخ»

سخنران:
دکتر علی موسوی
(استاد باستانشناسی هخامنشی در دانشگاه کالیفرنیا لس‌آنجلس)

دبیرنشست:
محمدعلی دویرحاوی 
(دانشجوی کارشناسی‌ارشد زبان‌های باستانی دانشگاه تبریز)
@darik2500
روز آدینه ۱۶ شهریورماه ۱۴۰۳، گفتگوی آنلاین به میزبانی موسسۀ نیمروز، با همکاری انجمن ایرانشناسی ایران.