«فکر کردم از تو درمان شدم.
گمانم اشتباه کردم، نه؟»

| احتمالاً تابستان۱۳۵۵ ، نامه از گلاویژ به حسین دریابندی |

@letterssto

ما از کدام ستاره، اینجا کنار هم فرود آمده‌ایم؟

• وقتی نیچه گریست / اروین‌ د.یالوم

@letterssto

دست می‌کشی و تکه‌ی شکسته‌ای از قلبت را با خودت حمل می‌کنی.

@letterssto

او می‌تواند برایم پیام بفرستد و بگوید:
«ما همین حالا به جنگ پایان می‌دهیم.»
اگر چنین پیامی برایم بفرستد، درجا قبول می‌کنم.
پس چرا معطل است؟

•دشمن؛ دیوید کالی / برگردانِ رضی هیرمندی

@letterssto

«شاید دلش میخواسته این همه را محرم‌وار با کسی در میان بگذارد. اما چطور می‌شود از رنجی ناشناخته حرف زد که مدام چون ابرها تغییر شکل می‌داد و چون باد در پیچ و تاب بود؟ نه کلمات مناسب این کار را می‌یافت، نه فرصتش و نه شهامتش را.»

• مادام بوواری / گوستاو فلوبر؛ برگردانِ مشفق همدانی

@letterssto

‏بگذار کسی دوستت داشته باشد.
‏با تو ام!
‏داری پیر می‌شوی

‏• آتیلا ایلهان / برگردان سیامک تقی‌زاده

@letterssto

«رفته بود کردستان که چی؟
گفت: که به اونا بگه که چطوری آدم می‌تونه با آستین کت‌اش، گریه صورت‌اش رو پاک کنه. می‌فهمی؟»

• بیژن نجدی

@letterssto

«به هیچ‌کس از جانب من سلام نرسان. کسی را از جانب من نبوس. این نامه فقط برای توست. کاش فقط می‌توانستی خودت را از جانب من ببوسی.»

• احمد پوری؛ پشت درخت توت

@letterssto

«زندگی گر هزار باره بود
بار ديگر تو، بار ديگر تو»

• فروغ فرخزاد

@letterssto

دلم می‌خواهد یک آغوش بزرگ، یک آغوش خیلی خیلی بزرگ من را در بر بگیرد. می‌ترسم. برای این جهان کوچکم، برای این جهان خیلی خیلی کوچکم..

#مرا