فلسفه‌های فیروزه‌ای

Description
یادداشت‌های فلسفی و الهیاتی حسین حسینی.
books:
گابریل مارسل/نشر ققنوس/۱۳۹۶

آشنایی با گادامر/نشر نگاه معاصر/۱۳۹۸
link: @hosseinyhossein
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 10 months, 2 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 1 year ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 8 months, 4 weeks ago

5 years, 4 months ago

#پل_ریکور و زبان امید ۳(بخش پایانی)

گمان مَبر که به پایان رسید، کارِ مغان
هزار باده‌ی ناخورده، در رگِ تاک است
(اقبال)

انسان، از دیدِ ریکور، اساساً سرشار از امکانات و قابلیت‌ها است و هستیِ او هستیِ ممکن و بالقوه است.

ما انسان‌ها مانندِ اشیاء بی‌جان، تمامِ آنچه می‌توانیم باشیم، نیستیم. ما فعلیتِ تام و تمام نیستیم؛ بلکه موجوداتی بالقوه‌ایم و شاید بخشی از رازِ انسان بودن‌مان نیز در همین توانِش‌های نهفته باشد.

هستیِ انسان، محبوس در گذشته و محکوم به وضعیت موجود نیست، بلکه معطوف به آینده است و همواره امکاناتی برای شکوفا شدن در بردارد. وجود آدمی، محدود و محصور در اینجا و اکنون نیست، بلکه همواره از ظرفِ اینجا و اکنون سرریز می‌کند.

همین سرریزی یا سرشاریِ هستی انسان (یا بالقوگیِ) او است که زمینه‌سازِ امید است. اگر امکان و بالقوگی در کار نبود، جایِ امیدی هم نبود؛ چون در آن حالت با حاکمیتِ مطلقِ «آنچه هست» یا «وضعیتِ موجود» مواجه بودیم. اما در قلمرو توانش‌ها و بالقوگی‌ها است که «آنچه می‌تواند باشد» هم از چشمِ جانمان دور نمی شود و در صفحه‌ی تخیل‌مان[1] نقش می‌بندد.

ریکور همواره توجهِ خاصی به جهانِ متن‌ها داشت. اگر هدفمان فهمِ معنایِ وجودِ آدمی باشد، آنگاه این متن‌ها و زبان به طور کلی است که وسیله‌یِ رسیدن به آن هدف می‌باشند.

به نظر ریکور در دوران مدرن بیشتر به زبانی توجه شده است که فقط به «آنچه هست» اشاره دارد؛ یعنی زبانِ علم. سایر انواع زبان مانند زبان شعر، تخیلی و حتی غیر واقعی تلقی شده است.

اما تخیلی بودن به معنای موهوم یا غیر واقعی بودن نیست. اتفاقاً سخن گفتن از امکاناتِ هستی، یعنی سخن گفتن از «آنچه هنوز موجود نیست»، بیشتر با زبانِ شعر، استعاره، روایت و نماد قابل بیان است.

این زبان شاعرانه و خلاقانه است که به ورایِ «آنچه هست» اشاره دارد و در میان انواعِ زبانِ شاعرانه، آنچه بیش از همه حاکی از امکاناتِ وجودی است، زبانِ روایت‌ها و استعاره‌ها[2] است.

به برکتِ زبانِ شعر و استعاره است که ارزش‌ها و امکاناتِ هستی کشف می‌شوند، به خاطر می‌آیند، با تخیلی خلاق به آن‌ها امید بسته می‌شود و سرانجام برای رسیدن به آن‌ها کوشش می‌گردد.

این زبانِ استعاره است که دایره‌ی امکاناتِ آدمی را گسترش می‌دهد و به افقِ هستیِ او وسعت می‌بخشد. پس باید بگوییم، زبانِ استعاره، همان زبانِ امید است.

منابع:

Macquarrie John.Twentieth-Century Religious Thought. 2nd,edn. London, SCM,1981.

Ricoeur Paul. Religious Belief: The Difficult Path of  the Religious. In A Passion for the Possible.eds. Brian Treanor and Henry Isaac Venema. Fordham University Press. 2010.

Ricoeur Paul. History and Truth. Northwestern University Press.1967.

Sartre Jean-Paul, "Conclusion" to L'Etreetlene'ant .Paris, Gallimard, 1943.

Vanhoozer Kevin. Biblical Narrative in the Philosophy of Paul Ricoeur: A Study in Hermeneutics and Theology. Cambridge University Press.2007.[1] -Imagination
[2] -Metaphors@falsafehayefiroozei

5 years, 4 months ago

#پل_ریکور و زبانِ امید ۲

بارِ معناییِ مثبتی که ریکور برای هستی قائل است، او را در تقابلِ جدی با سارتر قرار می‌دهد. هستیِ انسان از دیدِ سارتر، معنایی جز توهم ندارد و انسان هم چیزی جز یک «شور و شوقِ بیهوده[1]» نیست[2].

اما ریکور در مقابل سارتر، شور و شوقِ خود را برای بودن، منادیِ معناداریِ هستی می‌داند.[3] محورِ فلسفه‌یِ ریکور بر معناداریِ هستیِ انسان است و همواره در فلسفه‌ی او وفورِ معناست[4] که بر بی‌معنایی فائق می‌آید[5].

ریکور در جستاری با نام «صورتِخداوندوحماسه‌یآدمی[6]»، بر این باور است که چون انسان‌ها بر صورتِ خداوند آفریده شده‌اند، از این رو هر دویِ آن‌ها، یعنی خدا و انسان، از آفرینش و خلاقیت لذت می‌برند.

حتا انسانی که در الهیات مسیحی هبوط کرده است نیز می‌تواند با احیای خلاقیت خود و بسطِ آن، رستگار شود. انسان، به تعبیر ریکور « با دگرگون کردن تخیل‌اش، هستیِ خود را متحول می‌نماید»[7].

این اراده‌ی پر شور و خلاقی که به زندگی، آری می‌گوید، تبلورِ امید است. امید، همان شور و شوقی است که در پیِ امکانات و قابلیت‌های هستی می‌رود و مشتاقانه چشم به راهِ نویدها و امکاناتِ بالقوه‌ای است که در بنیادِ هستی می‌جوید. این بنیادِ هستی[8] برای ریکور همان خداوند است[9].

اما امید به معنی شور و شوقی تهی یا خالی نیست، بلکه شور و شوقی است معطوف به امکانات و قابلیت‌های انسانی. ریکور از همان زمان پایان-نامه‌اش که با عنوان «آزادیوطبیعت»[10] منتشر شد تا آثار متأخرش مانند زمانوروایت[11]، همواره در پیِ کشف و بیانِ قابلیت‌هایِ ارزشمندِ انسانی بوده است.

[1] -A useless passion
[2] -Sartre, 1943.
[3] -Christianity and the meaning of History
[4] -Surplus of meaning
[5] -Ricoeur, 1965.
[6] -The Image of God and the Epic of men
[7] -ibid.,p.127.
[8] -Ground of being.
[9] -Ricoeur, 2010. P. 35.
[10] -Freedom and Nature
[11] -Time and Narrative@falsafehayefiroozei

5 years, 4 months ago

#پل_ریکور و زبانِ امید ۱

پل ریکور [1] (۲۰۰۵-۱۹۱۳)، فیلسوف فرانسوی بود که نقش پررنگی در قلمرو هرمنوتیک و فلسفه‌ی وجودی (اگزیستانسیالیسم) ایفا کرد.

او نگاهی وجودی به انسان داشت؛ به این معنا که کلیدِ فهمِ آدمی از دیدِ ریکور، نه در تأملاتِ انتزاعی بلکه در شور و شوقِ واقعی و کوششِ ملموس انسان، برای «بودن» است.

این شوقِ بودن و میلِ به هستی در انسان، اساسی‌تر از هر چیز دیگری است. میل به بودن، مقدم بر اندیشیدن و حتی فلسفه‌ورزی است.

انسان، در درجه‌ی اول می‌خواهد زندگی کند و اراده‌ی او معطوف به حیات است. از این رو وجود انسان، از دیدِ ریکور، با یک نیروی مثبت و حقیقی برای بودن شکل می‌گیرد، نه براساس نفی و انکار هستی[2].

وجودِ انسان نزد ریکور، خاستگاه و سرچشمه ی شگفتی‌ها و مایه‌ی سپاس و امتنان است[3]. پس ریکور فیلسوفی وجودی است که به هستی، «آری» می‌گوید. او فیلسوفِ اثبات و تأیید است، نه نفی و انکار.

جان مکواری[4] درباره‌ی ریکور می‌نویسد: «او منتقدِ دوگانه‌انگاری[5] و بدبینی سارتر بود و یکسونگریِ آن دسته از فیلسوفان وجودی را نمی‌پذیرفت که بر دل‌نگرانی[6] به عنوان احساسِ اصلیِ انسان تأکید کرده‌اند. از دیدِ ریکور، سرور و شادمانی[7] را نیز به همان اندازه می‌توانیم به عنوان یک عامل هستی‌شناختی[8] در نظر بگیریم؛ یعنی سرور و شادمانی را همچون کلیدی برای درک وضعیتِ انسانی به شمار آوریم»[9].
[1] .Ricoeur Paul.
[2] -Vavnboozer,1990,P.6.
[3] -Ibid.P.7.
[4] -Macquarrie, John.
[5] -Dualism
[6] -anxiety
[7] -Joy
[8] -Ontological factor
[9] -Macquarrie, 1981. P. 386.

@falsafehayefiroozei

5 years, 4 months ago

#مارسل: فیلسوف امید۳(بخش آخر)مارسل از تجربه‌هایی می‌گوید که در عین عادی و ملموس بودن، به زندگی‌مان معنا و وزنِ وجودی می‌بخشند؛ تجربه‌هایی همچون امید، وفاداری و محبت.
وفاداری یک نمونه از این تجربه‌ها است. وفاداری در وعده دادن یا عهد بستن ظاهر می‌شود. عهد بستن به معنای قبول این مسوؤلیت است که برای شخص دیگری، کسی باشم.
کسی که عهد و پیمان می‌بندد و بر سر آن صادق می‌ماند، نه تنها شخصیت خودش را اینگونه می‌سازد بلکه به وجود توی مطلق(خداوند)، شهادت می‌دهد؛ زیرا آزادی از قید و شرط و ایستادن بر سر پیمان، نشان از گواهی بر امری مطلق و بی‌قید و شرط دارد.
تجربه‌ی بعدی امید است. امید به معنای خلق و ایجاد امکانات برای خود و دیگران است. شخص امیدوار امکانات و فرصت‌های تازه‌ای برای خود و دیگران خلق می‌کند. در اینجا نیز حتی ساده‌ترین امید‌ها در ورای خود به امری جاودان اشاره دارند.

انسانِ امیدوار به داشته‌های خود اکتفا نمی‌کند و به هستی و امکانات تمام‌نشدنیِ آن رو می‌نماید. در تجربه‌ی امید، به طور ضمنی گواهی می‌دهیم که پنجره‌ی هستی به افقی بی‌کران باز است و پیشاپیش به گشودگیِ هستی ایمان داریم.
محبت ورزیدن هم نوع دیگری از این تجربه‌ها است. در محبت ورزیدن، رشته‌ای مقدس از انس و الفت میان افراد ایجاد می‌شود. این رشته‌ی الفت، حال و هوایی ایجاد می کند که در آن ساقه هایِ لطیفِ معنویت رشد می‌کند.

رشته‌ی محبت میان انسان‌ها پلی می‌سازد به سوی خداوند. هنگام محبت ورزیدن، در وجود دیگری، ارزشی ماندگار می‌یابیم و هستی او برای‌مان تقدس و احترام دارد.

پس، هنگامی که عاشقانه به دیگری رو می‌کنیم، در حقیقت آن توی جاودان را مورد خطاب قرار داده‌ایم. عشق ورزیدن هم مانند امید داشتن و وفادار بودن، شهادت به وجودِ تویِ مطلق است.

منابع:

-Randalll Albert B. The Mystery of Hope in the Philosophy of Gabriel Marcel. Edwin Mellen Publishing. 1992.

-Marcel Gabriel. Metaphysical Journal. Trans by Bernard Wall. Rengnery Publishing. 1967.

-Bollnow Otto Fredrich. Marcel s Concept of Availability. In The Philosophy of Gabriel Marcel(Library of Living Philosophers), ed. By P.A.Schilpp and L.E.Hahn. Open Court Publication.1984.

@falsafehayefiroozei

5 years, 4 months ago

#مارسل: فیلسوفِ امید ۲

مارسل، فلسفه‌ی آکادمیک را نمی‌پسندید و به بیانیه‌های کنفرانسی در پایانِ همایش‌های پُر زرق و برق، طعنه می‌زد. به نظر او فلسفه با تجربه‌ها و دل‌مشغولی‌های عمیقِ شخصی گره خورده است.

پرسشِ اصلیِ فلسفه، نزدِ مارسل، پرسش از امر واحد یا کثیر نیست. این‌که منشأ عالم، واحد است یا کثیر، آن‌طور که فیلسوفانِ یونان بررسی می‌کردند، برای مارسل مطرح نیست. این پرسشی علمی است که به کار دانشمندان علوم طبیعی می‌آید.

پرسشِ اصلی فلسفی در نظر مارسل، پُر یا خالی بودنِ عالم است، نه واحد یا کثیر بودنِ آن. این‌که چه چیزی زندگی انسان را پُر می‌کند و به آن معنا، اهمیت و وزنِ وجودی می‌بخشد؛ این پرسش مهمی است که مارسل به دنبال پاسخ آن است.

از دیدِ مارسل، تجربه‌هایی در زندگیِ روزمره و عادی ما هست که با وجودِ ساده و ملموس بودن‌شان، به زندگی‌مان معنایی عمیق و متعالی می‌بخشند؛ تجربه‌هایی مانند امید، وفاداری و محبت.

مارسل به تحلیل این تجربه‌ها می‌پردازد و در آن‌ها نه تنها معنای زندگی انسان را می‌یابد، بلکه راهِ تجربه‌ی امرِ متعالی را نیز در همین امور به ظاهر ساده، روزمره و ملموس می‌بیند.

@falsafehayefiroozei

5 years, 4 months ago

#مارسل[1]: فیلسوفِ امید1

گابریل مارسل، فیلسوفی در جستجوی حکمت بوده است نه مهارت. به نظر او دغدغه‌ی فلسفه باید رفعِ موانع‌ِ موجود بر سر زندگیِ بانشاط و پربار باشد. سعی او در جهتِ بازگرداندنِ فلسفه به دغدغه‌یِ پیامبرانه‌یِ حفظِ کرامتِ انسانی بوده است. فیلسوف باید شاهدِ حقیقت باشد و با هر چه بیم آن می‌رود که زندگی انسان را به ارزش‌های مادونِ انسانی تنزل دهد، بستیزد.

مارسل از جمله فیلسوفانی بود که به تعبیر شاعرانه، بعد از مرگِ خود زاده شد[2] . مارسل بخش مهمی از جهان فلسفیِ فرانسه را زیر چتر خود گرفت. اگر سه محورِ اصلیِ فلسفه‌یِ او تأکید بر اهمیتِ امید، دیگری و بدن باشد، پس از او سه فیلسوف مهم فرانسوی یعنی ریکور، لویناس و مرلوپونتی به ترتیب فلسفه‌ی خود را بر این سه مبنا شکل دادند.

یکی از کارهای مهمی که مارسل در فلسفه انجام داد، چرخاندنِ محور ِ فلسفه‌ی وجودی(اگزیستانسیل)، از دل‌نگرانی به دل‌شادی بود. این تقریباً معادل همان کاری بود که عرفای بزرگ مسلمان مانند ابوسعید ابوالخیر و مولانا نسبت به سنت عرفان اسلامی انجام دادند و عرفانِ خوفی و زاهدانه را تبدیل به عرفانِ عشقی و طربناک نمودند. به قول یکی از مارسل‌شناسان به نام بولنو:« مارسل به جای فلسفه‌ی وجودی مبتنی بر دل‌شوره، از امکانِ نوعِ دیگری از فلسفه‌یِ وجودی سخن می‌گوید که بر اساس دل‌شاد بودن و امیدواری شکل می‌گیرد[3].»

مارسل درباره‌یِ اهمیتِ وجد و دل‌شاد بودن می‌نویسد:« لذت و شادی و سرور نه تنها نشانه‌ی هستی بلکه اوج آن به حساب می‌آید؛ هر چه که با روحیه‌یِ سرشار از سرور انجام شود ارزشی مقدس و دینی دارد[4]». این روحیه‌ی شادمانه است که ما را با زندگی و جهان آشتی می‌دهد و قادر به عشق ورزیدن و همکاری با دیگران می‌کند. بنابراین از نظر مارسل، حفظ یک روحیه‌ی شاد، نه فقط برای آسایش در زندگی لازم است بلکه به حکم اخلاق هم ضرورت دارد.
[1] .Marcel Gabriel.1889-1973

۲.به قول اقبال لاهوری
ای بسا شاعر که بعد از مرگ زاد
چشم خود بربست و چشم ما گشاد

[3] .Bollnow O R.1984.P.180.
[4] .Marcel.1967.p 230.@falsafehayefiroozei

5 years, 4 months ago

#گابریل_مارسل و فضیلت فروتنی

گابریل مارسل فیلسوف فرانسوی بود که افکار او کاملاً در مقابل سارتر قرار دارد. مارسل، فیلسوفِ ایمان و امید است. فلسفه‌ی او فلسفه‌ای وجودی و الهی مانند فلسفه‌های کرکگور، یاسپرس، اونامونو، بوبر و مانند اینها است.

مارسل از دو نوع رویکرد به زندگی سخن می گوید: «بودن» و «داشتن». در حالت «داشتن» یا مغرور می‌شوی یا مأیوس. یا بر آنچه می‌خواهی غلبه می‌کنی که این معمولاً با غرور همراه است یا نمی‌توانی غلبه کنی که این بیشتر، با یأس همراه است.

اما شاید جز در برخورد با اشیا، نتوان رویکرد «داشتن» را به کار گرفت. زندگی عموماً بر پایه ی «بودن» است. رابطه با خود، دیگران، طبیعت و خدا نمی‌تواند جز بر پایه ی «بودن» باشد. در حالتِ«بودن»، دیگری یک شیء نیست، یک «تو» است.

در حالت «بودن»، ما با هم در هستی مشارکت می‌کنیم. تصرف و سلطه‌گری در میان نیست. در حالتِ«بودن»، چنین نیست که یا بتوانم غلبه کنم و مغرور شوم، یا نتوانم غلبه کنم و مأیوس شوم. اینجا ساحت غرور یا یأس نیست، بلکه ساحت همراهی و مشارکت فروتنانه و البته امید است.

گام به گام پیش می‌روی، ذره به ذره می‌فهمی، و پرده‌های تاریکی را کنار می‌زنی. اینجا وادی راز است، نه مسأله. اینگونه نیست که مانند مسائل ریاضی یا هندسی یک بار برای همیشه فرمول‌ها را بیاموزی و کنار بگذاری. در اینجا هر بار از نو با کوله‌باری از تجربه‌های نو بر می‌گردی و سرزمین‌های تازه‌ای را کشف می‌کنی.

تو با یک سیر و سلوک یا کشف و شهود یا سفری پر ماجرا سر و کار داری، نه با یک نظریه‌پردازیِ انتزاعی، با فاصله و بی‌ربط به زندگیِ خود. تو خودت با فروتنی و امید( نه غرور و یأس) مشارکت می‌کنی و سالک راه روشنی می‌شوی؛ راهی که فراتر از تو و بزرگتر از توست و تنها با امید و فروتنی می‌توانی در آن گام برداری چون آنقدر وسیع و ژرف است که هیچ‌گاه به چنگ و تصرف تو در نمی‌آید.

یک نمونه‌ی کمابیش کمرنگ از این گونه تجربه‌ها، تجربه‌ی زبان آموزی است. اینگونه نیست کسی یکبار برای همیشه، همه‌ی زبان را بیاموزد؛(چه زبان مادریِ خود و چه زبانِ بیگانه). ما با زبان، باید زندگی کنیم. ما با زیستن در بافتِ یک فرهنگ و زبان، به تدریج آن را می‌آموزیم و پیش می‌رویم. گاهی هم که گمان می‌کنیم، هر چه بایست را آموخته‌ایم، با نغزبازی روزگار درمی‌یابیم که زبان به پایان نمی‌رسد و هر زمان، صورت و جمال تازه و نویی رخ می‌نماید. به گفته‌ی مولانا:
هر زمان، نو صورتی و نو جمال
تا ز نو دیدن، فرو میرد ملال

تجربه‌های دیگر در این زمینه، ارتباطات انسانی است. ارتباط و پیوند ما با دوستان‌مان بر اساس فرمول‌های کلیشه‌ای و قالبی نیست. ما هر بار که با همسرمان صحبت می‌کنیم، از او نمی‌خواهیم که فرم نظرسنجی برای ما پر کند! ما «با هم» وارد گفت و گو می‌شویم. گفت و گویی که منظره‌های تازه و چشم‌اندازهای بدیع در پی دارد و به هیچ وجه، کلیشه‌ای، قالبی، مکانیکی و کاملاً از قبل تعیین شده نیست.

باید گفت که فضیلت‌هایی چون امید و فروتنی برای مارسل اموری تزیینی نیستند که بودن و نبودنشان چندان تفاوتی نداشته باشد؛ بلکه اینها پایه و مایه‌ی هستی و زندگی انسان‌اند. این فضایل در بنیاد و تار و پود زندگی تافته‌اند. زندگی بدون آنها وزنِ وجودی ندارد؛ خالی است و بی‌معنا. این فضائل‌اند که زندگی را سرشار و پُر‌معنا می‌کنند و به آن وزن وجودی می‌بخشند.

منبع:
ترینور برایان: گابریل مارسل، ترجمه حسین حسینی، نشر ققنوس، ۱۳۹۶.

@falsafehayefiroozei

We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 10 months, 2 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 1 year ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 8 months, 4 weeks ago