یکبار با عجله می‌خواستم برم سرکار، سریع دویدم که سوار ماشین بشم، رسیدم کنار ماشین دیدم کلید ماشین که نیست، تمام جیب‌ها رو خالی کردم هیچی نبود، باز دوباره دویدم برم خونه کلید ماشین بردارم به در خونه رسید دیدم کلید خونه‌ام نیست توی جیبم، یکم فکر کردم کل ماجرا برام واضح شد، کلید ماشین رو توی خونه و کلید خونه رو توی ماشین جا گذاشته بودم

❤️@iBegae

روز اولی بود که رفته بودم باشگاه، رفتم اونجا دیدم همه دارن وزنه سنگین می‌زنن، منم که هیچی بلد نبودم، کسی‌ام همراهم نبود، احساس کردم خیلی شاخم رفتم یکدونه دمبل ۱۵ کیلویی پیدا کردم شروع کردم جلو باز زدن، بعدم رفتم چهار تا آیتم پا پیدا کردم همونا رو زدم، یک ساعت و نیم باشگاه بودم قشنگ، موقع رفتن پاهام بی‌حس شده بود و نمی‌تونستم راه برم، در نهایت با ویلچر من رو بردن خونه‌مون، دیگه‌ام پام روی توی اون باشگاه نگذاشتم

❤️@iBegae

چند وقت پیش که علائم مشکوک کرونا داشتم، که البته فقط خودم خبر داشتم، مامانم بهم پیشنهاد داد بریم عید دیدنی، حالا کجا بریم؟ خونه بابابزرگ، من هی گفتم مامان من نیام بهتره بذار این دفعه خونه بمونم، گفت یک کلام نه نمی‌شه، حالا رفتیم اونجا توی رودربایستی مجبور شدم با بنده خدای هفتاد ساله روبوسی هم بکنم، این ماجرا گذشت من خودم کرونای سختی داشتم بیست روز، ولی در نهایت خوب شدم، منتها روزهای آخر بیماریم بود که خبر رسید بابابزرگم به علت تنگی نفس رفته بیمارستان، آزمایش گرفتن ازش بنده خدا کرونا گرفته بود، الآنم ده روزه توی بیمارستانه، نمیدونیم خوب می‌شه یا نه
دارم فکر میکنم اگه بابابزرگم بمیره مسبب مرگش من خواهم بود

❤️@iBegae

اگه توام بلد نیستی مخ کراشتو بزنی راهش اینجاست

تاحالا عاشق شدین و نتونین بهش برسین؟

سه سوته مخ پسرای فامیلتون رو بزن😗

چرا نمیتونم درس بخونم:
روش صحیح مطالعه برا امتحان:
چگونه برنامه ریزی کنیم:
نحوه مطالعه رتبه برترها :
چه رشته ای مناسب ماست:
انگیزه برای درس خوندن:

چند سال با یکی رابطه لانگ دیستنس داشتم، بعد از سه چهار سال دوستی، اومد با عجز و لابه درخواست کرد بذارم بره با یکی دیگه برای ارضای نیازهای جنسی خودش سکس کنه، منم احمقم اینقدر دوستش داشتم اجازه دادم، حالا این گذشت بعد از چند وقت سورپرایزی رفتم شهرشون ببینمش، یکم پرس‌وجو کردم توی محلی که آدرس داده بود ببینم خونه‌شون دقیقاً کجاست، در نهایت از یک خانمی پرسیدم که توی یکی از مغازه‌های اون محل کار می‌کرد، گفتم اینجا رو می‌شناسی؟ گفت آره خونه خودمه :))
پرسیدم چیکاره فلانی می‌شی؟ گفت زنشم :))
گفتم من با شوهرت چهار سال مجازی دوست بودم، بهم قول ازدواج داده، چنان کشیده‌ای بهم زد که تا خود خونه‌مون گیج می‌خوردم

❤️@iBegae

سلام دخترم، همینجوری داشتم با پدرم سر یکدونه مسئله کوچولو جروبحث می‌کردم، یکجایی واقعاً حالت شوخی داشتیم ولی اینقدر حرصم وسط بحث در اومد که ناخودآگاه دستم رفت یکدونه کشیده خوابوندم توی گوش بابام 😂😂
تا یکساعت اونجا خیره بهم داشتیم نگاه می‌کردیم
قدرت تحرک نداشتیم

❤️@iBegae