?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 11 months, 4 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 1 year, 2 months ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 10 months, 1 week ago
گزارش(2660)
چگونه بودن
براستی زمانیکه فرزندانمان را به خارج میفرستیم آیا آنان نماینده فرهنگ ایرانی و انسانی و ملی ما هستند؟
آنان چه تعلیماتی وچه ارزش هائی و چه نوع زندگی ای را میتوانند به جامعه غرب معرفی کنند که نشانه ایرانی بودن آنان باشد؟
خطر بزرگ این است که فرزندانمان نه تنها از فرهنگ ایرانی تُهی شده اند بلکه بزودی جذب فرهنگ های دیگران میشوند و"هویت ملی ایرانی" خودرا ازدست میدهند وما عملا ، فرزندانمان را از دست میدهیم
ما ایرانیان ،چه نوع زندگی ای را باید پیشه کنیم تا :
در درجه اول خودمان از زندگی خود، کاملا خشنودو راضی باشیم وبرنامه زندگی ما به ما حیاتبخشی وامید بخشی وخلاقیت وشکوفائی بدهد
ودر مرحله دوم چگونه میتوانیم با آفات و خطرات وآسیب ها و تهاجمات فرهنگ های زشت وغلط بیگانگان، مقابله کنیم ودر عوض از نیکی های فرهنگ آنان بهره ببریم ووجودمان را توسعه ببخشیم
اکنون هر انسان ایرانی ویا هر خانواده ایرانی چگونه باید زندگی کند تا هم رضایت داشته باشد ونیازهای اساسی وحیاتی خودش را بیابد و همچنین درتعامل باجهانیان به گسترش نیازهای تازه انسانی اقدام نماید واز معرفت جهانی وعقل زمانه بهره های لازم داخلی(لوکالی) وجهانی را(گلوبالی را)ببرد؟
خلاصه اینکه :
چگونه باشیم تا یک انسان ایرانی را برای خودمان و سپس برای جهانیان تعریف و معرفی کنیم؟
ازهمه علاقه مندان و متفکران ،دعوت میکنم به این سوال پاسخ گویند وطرح های خودرا ارائه دهند؟
آیا چنین موضوع مهم زندگی را که حتی از موضوعات سیاسی و اقتصادی ومذهبی هم مهمتر است ،نباید مورد توجه قراردهیم؟
آیا گردش روزگار مارا به بازی تازه ای نگرفته است ؟ بقول حافظ:
چرخ برهم زنم ار غیر مرادم گردد
من نه آنم که زبونی کشم از چرخ فلک
ایا زمان آن فرا نرسیده که از خودمان سوال کنیم :
زندگی انسانی ایرانی ، چگونه زندگی ای باید باشد؟
بیا تا گل برافشانیم ومی در ساغر اندازیم
فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو در اندازیم
محمدجهانی
گزارش(2659)
خدای علمی
یا
طبیعتِ حیاتبخش
"شما همگی به او نیازمندید"
امکان ندارد این جمله ، تنها یک جمله مذهبی یا دینی باشد بلکه جمله ای کاملا طبیعتی و علمی وتجربی وهمه گیر است :
"خداوند بی نیاز است واین شما هستید که نیازمندید"
(محمد-38)
که هر خداناباور وآتئیستی هم اگر دقت کند متوجه میشود که او هم مخاطب همین جمله است
یعنی در این جمله میخواهد به تک تک مردم جهان بگوید که ثانیه ای نیست که شما بی نیاز از او باشید وهر لحظه درحال" تنفس کردن او "میباشید وهر دقیقه نیازمند به رزق حیاتی او میباشید که اگر فقط 3 دقیقه از این رزق الهی و رایگان، محروم شوید ، مرگ سراغ شما می آید
واگر هر روز از او رزق های دیگری نگیرید نمیتوانید به حیات خود ادامه دهید
حیاتی ترین رزق عبارتست از "تنفس او":
"هوای پاکیزه اکسیژنی"
دومین رزقی که شما به نوشیدن آن نیازمندید همانا :
"آب گوارا و با صفا وپاکیزه "
سومین رزقی که شما نیازمند خوردن آن هستید :
"خوراک وطعام و میوه وگیاه و گوشت"
من به همین سه مورد اکتفا میکنم که رزق های حیاتی و اساسی هرانسانی میباشد وخداوند میفرماید شما به من نیازمندیدیعنی به "طبیعت" که خدای ظاهر است(حدید-3)بشدت نیازمندید واین موضوع ربطی به خداباوری و یا آتئیسم بودن ندارد و وراء اعتقادات مذهبی است بلکه یک قانون طبیعی میباشد که فرمود :
"اى مردم شمائيد نيازمندان به خدا و خداست بی نياز ستوده "
(فاطر-15)
براستی شما چگونه هر لحظه به چیزی نیازمندید که او به شما رایگان میدهد وشمارا زنده و خشنود وسورپرایز میکند اما همگی ما غافل از تعریف وتحسین وتمجید وستایش او هستیم
(او همان خدای ظاهر یا همان" طبیعت "میباشد واین جهان بینی یک" الهیات جدید" است وبه همه سوالات و تفرقه ها پایان می بخشد)
هرانسانی که به شما یک هدیه ویا یک دسته گل میدهد سریعا از او تمجید وتعریف میکنید وسپاسگزار او هستید که شمارا شاد و سورپرایز کرده است
پس هر زمان که به این آگاهی رسیدید که درحال دریافت" هدیه" از او میباشید، اورا تحسین و ستایش کنید
اینچنین است که این طبیعت یا خدای ظاهر ، بسان آن "مادری" میباشد که طفل هایش را درآغوش گرفته تا همگی ما از جسم مادر ، تغذیه بگیریم وبنوشیم و لذت ببریم
ومهربانی هایش را ببینیم و آغوش امن و راحت و گرم اورا سپاسگزاری کنیم :
پس من به چنین خدائی ایمان می آورم که به من ایمنی وامنیت وآرامش و آسایش عطا میکند
(هرچند شیاطین وپیروانش قصد دارند تا ما به چنین "آگاهی ای " نرسیم وهمواره زندگی را "ناامن و جنگی و پادگانی" می خواهند)
تازه ،گاهی هم این مادر با ما بازی میکند ومارا می خنداند ومیخواهد که ما زبان باز کنیم همچون یک بلبل به نغمه سرائی بپردازیم برای او
یعنی برای او ترانه و آواز بخوانیم و موسیقی بنوازیم و به رقص درآئیم که عینِ" عبادت خدا "وعینِ "تسبیح او" میباشد:
یسبح لله مافی السماوات و ما فی الارض
وهرکس وهرچیزی دراین جهان، میداند نیایش وستایش و صلوه و عبادت خودرا (نور-41)
محمدجهانی
گزارش(2658)
چگونه بودن
در
زندگی انسان ایرانی
چه کاری باید قبل سال 57 انجام میدادیم تا انقلاب ،شکل نمیگرفت؟
چرا در 57 اکثریت مردم ایران مسیر اسلام مخرب را انتخاب کردند؟
مردم ایران چه چیزی نداشتند که خودرا دربست دراختیار اندیشه های رهبر قراردادند؟
وچرا هرعقیده وتصمیم رهبری (ولو صحیح هم نبود) مورد قبول مردم ایران ،واقع میشد؟
وچرا مردم ایران گمان میکردند که یک روحانی شیعه میتواند الگوی زندگی والگوی انسان ایده آل باشد؟(آیا سنخیتی بین ملت ایران با ایشان در بین بود؟)
وچرا مردم ایران خود را در برابر تفکرات خشن وخطرناک و ضد انسانی حاکمیت ، ماهیت خودرا از دست دادند و خودباخته وضعیف و مستضعف شدند؟
قصد ما بررسی ریشه های انقلاب نیست(نه تحلیل های اقتصادی ونه کمونیستی و نه اندیشه مبارزه با جهانیان و غرب و نه حتی سیاسی شدن ونه حتی عیوب شاه و حاکمیت او ) که تحلیل ها فراوان وجود دارد بلکه میخواهیم پس از 45 سال به 2 سوال مهم واساسی ملی فرهنگی وانسانی پاسخ دهیم:
1-مردم ایران در قبل از 57 باید چگونه می بودند که هیچ طوفانی آنهارا از مسیرزندگی انسانی خود تکان نمیداد یعنی این استواری را چگونه میتوانستیم داشته باشیم و یا احیاء میکردیم یعنی دست به چه کارهائی میزدیم و به چه ماهیت وهویتی می رسیدیم که بسیار باارزش تر وقوی تر از هرگونه طوفانی که از راه میرسد ، میبود وما همچون درخت تناوری در برابر آن نه تنها می ایستیم بلکه آن طوفانی برای ما خار و بی مقدار جلوه میکرد یعنی ملت ایران به چنان آگاهی حیاتبخشی دست می یافتند وبه چنان زندگی وفرهنگ غنی وانسانی خود میرسیدند که حتی با حضور اسلام انقلابی کوچکترین خدشه ای به ساختار زندگی وفرهنگ و آئیئن ملت ایران وارد نمیشد وقدرت صدمه زدن را هم نمیداشت وچه چیز هائی می باید می داشتیم که هرگز نه دچار مارکسیست وکمونیست شود ونه دچار اسلام انقلابی ومخرب!
این زندگی انسانی و ملی وفرهنگی و آگاهانه دارای چه ویژگی هائی می باید بود تا هیچ نفوذی بدرون این سد محکم ایرانی بوجود نمی آمد
2- چه نوع آگاهی هائی می باید از اسلام انقلابی مخرب میداشتیم که هرگز ملت ایران تن به آن نمیدادند تا به ذلت وخاری دجار نشوند وتمام سرمایه های ملی و مالی و جانی و تاریخی وفرهنگی خودرا فدای اسلام مخرب وخشن نمیکردیم
بنابراین ما با دو پرسش مهم خلاصه زیر روبرو هستیم :
1-مردم این چگونه باید می بودند(هویت ما چه می باید بود)
2-مردم ایران به چه آگاهی های اسلامی می بایست دست می یافتند(تا هویت کاذب انقلابی را ریجکت میکردیم)
یعنی اینک پس از 45 سال تجربه وآگاهی از وضعیت کشور چه در عقیده و مدیریت حاکمان (که اکنون دارای ماهیت اقلیتی شده اند)وچه در آن عقیده و شکل زندگی مردم ایران(که اکنون دارای ماهیت اکثریتی شده اند ) باید بتوانیم خودمان را ارزیابی کنیم تا راه چاره را به اتفاق بیابیم که اکنون چه باید کرد؟
ما اینک با دو هویت یا با دو بحران هویت روبرو هستیم :
1-بحران هویت اقلیت حاکمان وپیروانشان
2-بحران هویت اکثریت ملت ایران
که متاسفانه هنوز که هنوز است برای خروج از این دو بحران هویتی ، طرح وبرنامه ای بصورت جامع وساده ارائه نشده است (فرزندان ما که به کشورهای غربی مهاجرت میکنند هیچ دستاوردی از هویت ملی خود با خودشان به آنجا نمی برند واکثریتشان جذب همان زندگی خارجی میشوند چرا؟ واین نشان میدهد که متاسفانه ملت ایران هنوز درس نگرفته اند وهنوز از هویت انسانی ایرانی وملی وفرهنگی خود درک صحیحی ندارند وهنوز یک قدم برای خود وهویت ایرانی خود برنداشته اندچرا؟
اگر فشار حاکیت از دوش ملت ایران برداشته شود حتی همین احساس بازگشت به هویت ملی وفرهنگی انسانی خودرا نیر سریعا از دست میدهیم !
پس چرا نباید از این شرایطی که برما جبرا حاکم شده بهترین استفاده را نبریم ؟
چه برنامه فرهنگی وملی وایرانی برای خود وفرزندانمان در دست داریم تا براحتی فرزندان مهاجر خودرا ازدست ندهیم بلکه هرکدامشان همچون نهالی ارزشمند وایرانی بعنوان نماینده ایرانیان به خارج بروند وزندگی وفرهنگ انسانی ایرانی را به آنها نشان دهندچنانچه از فرهنگ غربی هم باید نکات مثبت را گرفت و وجودمان را توسعه ببخشیم
امید که با حضور شما وهمفکری دوستان اهل تحقیق واندیشه بتوانیم راه کارها وبرنامه های آنهارا بیابیم
اگر ملت کنونی ایران این امکان را میداشتند که به سال های قبل از 1357 باز می گشتند ، چگونه زندگی وهویت وآگاهی ای را باید تعقیب میکردند تا آنچنان استوار و با اعتماد به نفس برسر هویت ملی وفرهنگی وانسانی خود می ایستادند(ودچار استضعاف نمیشدند و دچار استحمار و استبداد هم نمیشدند) وهمچون درختی تناور ویا کوهی استوار براحتی هر طوفان خارجی اسلامی را دفع میکردند وبه هراندیشه بیگانه باطلی رای مثبت ندهند
این چگونه زندگی ای می باید بود لطفا آن را ترسیم فرمائید
محمدجهانی
گزارش(2657)
آیا "حق" بر باطل ،پیروز میشود؟
تا زمانیکه این دنیا برمدارِ" خوبی وبدی "می چرخد قطعا "حق وباطل" هم با هم ودرکنارهم وجود خواهند داشت وباهم در تضاد هستند یعنی زندگی انسانها بدون حق و باطل ،ممکن نیست
گاهی که حق برزندگی حاکم است کم کم از درون این نظام حق، باطل شروع به رُشد ونمو میکند واگر مجال یابد وشرایط برای باطل بهتر شود میتواند برحق هم غالب شود
که نشان میدهد جبهه حق نتوانسته شرایط را بهتر از شرایط باطل کند لذا ناچارا جبهه حق باید در برابرباطل شکست بخورد
عقل
حق همیشه با "عقل" است وعقل انسان در حال رُشد و کمال میباشد وبه همان نسبت هم ،باطل درحال رُشد وکمال خود درمسیر بدی وزشتی گام برمی دارد
اگرجبهه حق نتواند از عقل خود واز عقل زمانه بهترین بهره هارا نتواند ببرد ناچارا جبهه باطل به آن عقل وعلم ،دست می یابد وحق را شکست میدهد
که نشان میدهد باطل از حق ، عاقل تر شده است ای بسا دوران حق رو به افول گذاشته وجنبه سنتی وجمودرا پیداکرده واکنون نیروهای تازه (که گمان میشد باطل هستند) با بهره گیری از عقل زمانه موفق به پیروزی برجبهه قدیمی حق شدند لذا این نیروی تازه وجوان(مثلا جنبش اخیر"زن، زندگی ، آزادی") تبدیل به جبهه حق میشوند
یک نظام حق می بایست از عقل 100 درصد زمانه بهره ببرد وعلم و تجربه او بالاتر از دیگران باشد تا بتواند همیشه سرپا باشد و تازگی بیافریند واستعدادهای تازه ای از خود توسط مردمش نشان دهد
عیسای مسیح گفت:
تا شما بهتر از این فریسیان (مارهای خوش وخط وخال)و روحانیان نباشید هرگز نمیتوانید به حق و به ملکوت خدا دست بیابید
راستی
سومین ویژگی یک جامعه یا نظام حق همانا "راستی و درستی" او میباشد که موجب گردآوری راستان و شایستگان درکنارهم است لذا جامعه بسوی نظم و ثبات بیشتری حرکت میکند
مبارزه با دروغ
چهارمین ویژگی نظام حق برای آنکه استوار باقی بماند، مبارزه مستمر با آفات و دروغ ها وخرافات و انحرافات وفسادها و ظلم ها درجامعه است که میتواند این درخت تناورِ حق را از درون نابود کند وحق ازبین برود وباطل برآن حاکم شود
حق همیشه بناگهان ظاهر شدنی وآمدنی است(اسرا-81) یعنی در زمانیکه باطل (در ظاهر) برسرکار است ، نظام جهانی طوری برنامه ریزی شده است که از درون باطل واز درون بدی ، حق و خوبی درحال نطفه زدن است که بمحض ایجاد شرایط مناسب ،ناگهان از درون نظام باطل، آن حق ،ظاهر میشود وباطل را کنار میزند و پیروز میشود که علت پیروی حق همانا نزدیک شدن به "عقل وعلم زمانه" و پاکی ونیکی و شریف بودن پیروان حق است که با دروغ ها و خرافات به مبارزه پرداخته اند
وعده پیروزی حق
این وعده الهی است که نیروهای سالم وعاقل جامعه قطعا بر باطل چیره خواهند شد(لیظهره-توب- 33)زیرا باطل از عقل کمتری برخورداراست (هرچند زور وقدرت اسلحه داشته باشد ودر اقلیت هم باشد)
باطل نمیتواند یک نظام منظم وپایدار مردمی بوجود بیاورد اگر چنین شد مطمئن باشید آن نظام ،باطل نیست بلکه همان نظام حق است که دشمنانش آن را باطل ،جلوه داده اند
خداوند
چون خداوند منبع خوبی و خیر و عقل و سلامت ونظم وآگاهی ووحدت بین مردم واهل صلح و محبت وعشق است لذا وعده چنین خدائی به مردم جهان این است که :
اولا حق براین جهان، حاکم است و دوما قطعا حق که بیاید برباطل پیروزمیشود
یعنی اراده پروردگار همراه با مدیریتش بر طبیعت وکیهان وهمراه با مردمی است که درپی خوبی و زیبائی وآگاهی و وحدت و صلح باشند واین ویژگی ها در خداوند مهربان یافت میشود
وخداوند عامل وحدت بخش همه خداپرستان ومردم جهان میشود وقطعا برباطل های زمانه پیروز خواهند شد
اما همینکه جبهه حق، کم کم از عقل وعلم زمانه فاصله بگیرد وبر بی نظمی تکیه کند ومدیریت لازم و مناسب وشایسته را نداشته باشد (وبحران در پی بحران بوجودبیاورد)لذا بسوی جهل و جمود وفساد وظلم ،حرکت میکند وتبدیل به جبهه باطل میشود
یعنی ضمانت اینکه جبهه حق بتواند ثابت وپایدار باشد یکی" عقل وعلم زمانه "ودوما راستی و درستی ونظم و رفتار صالحانه و سوما مبارزه دائم ومستمر با دروغ وخرافات و آسیب ها و آفات و فسادها باید باشد
نزدیک شدن به حق یعنی نزدیک شدن به خداوند مهربان (عقل کل)که سرشار از خوبی وپاکی و زیبائی وآگاهی و حیات وامید وشادی است
جامعه سالم
یگانه راه حق ،وحدت مردم شریف و پاکی است که این ویژگی ها وصفات را در زندگی خود ،محقق میکنند ولو اینکه اسم خدا یا اسم یهوه یا اسم الله و اهورامزدا را هم نیاورند اما یقینا این جوامع سالم بطور عملی ، همگی خداپرست بوده اند یعنی به محتوا و به عمل توانسته اند راه خدا را اجرا کنند ولو ادعای مذهبی بودن هم نکنند
درحقیقت، آن جبهه ای که عاقل تر است و درپی راستی ونظم وقانون مردمی است واز دروغ پرهیز میکند همیشه جبهه حق را تشکیل میدهد
هرکه در جهت راستی و خردورزی بایستد وبا دروغ و پلیدی مخالفت ومبارزه کند، دین خودرا برگزیده که حق است
محمدجهانی
گزارش(2656)
بحران هویت
و
هویتی که از دست رفت
ایران ما در مدت 45 سال اخیر با دونوع "بحران هویت" روبرو شده است که از تقابل هم بوجود آمده اند:
1-هویت اکثریت مردم ایران
2-هویت اقلیت حاکمان و انقلابیون
وبمرور هرچه زمان میگذرد این تقابل تشید شده و بشدت از هم فاصله میگیرند
بحران هویت اکثریت مردم ایران
نطفه ونهال این بحران از 44 سال پیش آغاز شده و مدت 44 سال است که طی مسیر کرده ودرحال رشد وکمال خود میباشد و برای رفع این بحران :
بازگشت به انسانیت وبازگشت به فرهنگ وآئین ایرانی
وبازگشت به عقل وخردورزی و شایسته سالاری
وبازگشت به هویت ملی ایرانی است
که اکنون این هویت انسانی وملی به درختی تناور ونیرومند بدل شده است
و ملت ایران خواهان یک زندگی انسانی متعادل با صلح و سازندگی وعمران وتوسعه و رُشد و جشن وشادی و شکوفائی استعدادهای جوانان همراه با بهداشت جسم و روح و توجه به جشن ها و شعر وترانه وموسیقی و رقص های ایرانی وتوجه به نیازهای تازه ملت ایران وتعامل مثبت وسازنده ومعاشرت با ملل جهان است
یعنی انسان ایرانی امروز از دو منبع بزرگ تغذیه میکند وهویت جدید خودرا شکل میدهد:
1-بازگشت به فرهنگ انسانی ایرانی وملی
2-روی آوردن به فرهنگ های جدیدملل مختلف وتمدن جهانی و روی آوردن به نیازهای نیکو وتازه انسانی درتعامل با جهانیان وکسب معرفت های تازه ازجهان
2-بحران هویت انقلابیون
هویتی که نابود شد !
از زمان انقلاب 57 که کم کم ،حاکمیت از شعارهای انسانی وملی خارج شد وبسوی شعاری های تند و افراطی اسلامی و مبارزه با جهانیان رفت و سرلوحه کارها قرارگرفت و آرزوهای بزرگ به همراه طرح های دست نیافتنی در قلب انقلابی گری ،شکل گرفت به مدت 45 سال ادامه یافت اما اکنون در سال 1403 تمام آن آرزوها وشعارها عملا با شکست مواجه شده است وبا سقوط رژیم سوریه ،این مسیر به اوج خود رسیده موجب شده "بحران هویت" برای انقلابیون بشدت بالابگیرد
هرچندنطفه این بحران طی یکی دو دهه شکل گرفته بود وانسان های فهیمی زودتر خودشان را از شر این آرزوها و شعارهای بیهوده ومخرب وضد انسانی ، خلاص کردند واینک در سال پُرچالش 1403 ، بحران هویت به اوج خودش رسیده که تاکنون سابقه نداشته است و موجب گشته که انقلابیون که هویت خودرا در تحقق آن شعارها میدانسته اند اما اینک همه دستاوردها و شعارهای خودرا پوچ و بیهوده یافتند (با کشور و مردمی که دچار فقر و اختلاس وفساد شده است و کشوری که با انواع بحران های اقتصادی ومدنی روبرو شده است )
و این انقلابیون با ازبین رفتن آن آرزوهای وشعارها اینک درمانده اند به چه بهانه ای وبه چه دلیلی باید زنده بمانند و زندگی کنند؟
اکنون این انقلابیون سرخورده از انقلابی گری باید یک ارزیابی اساسی وعاقلانه برای بازیابی شخصیت انسانی وملی وعقاید خود بنمایند وراه تعامل و معاشرت با مردم را بیابند و دل بدهند و ارزش هائی چون عشق به مردم و آغاز یک زندگی انسانی و معمولی را پی ریزی کنند و کم کم سعی کنند با هویت ملی انسانی ایرانیان "پیوند"بخورند وفرزند زمانه خود بشوند و همراه وهماهنگ با مردم ایران بشوند
هرگونه اجرای احکام اسلامی (حتی حجاب اجباری)ویا برپائی حکومت اسلامی منجر به شکست خواهد شد گواه ودلیل ما حکومت 4 صحابه بزرگ ودرجه اول پیامبراسلام در مدت 30 سال حکومت و خلیفه شدن منجر به اختلاف ونزاع (نهج البلاغه نامه 62) وبدتر ازهمه کشت وکشتار 40 هزار مسلمین !!بدست مسلین گردید یعنی اینکه بدون پیامبر اسلام هرگونه "جهاد و قتل وقتال ومبارزه با کافران "و یا هرگونه حکومت اسلامی منجر به شکست وتخریب و اعدام و آزار وشکنجه و کشت کشتار خواهد شد تجربه ای که اینک 45 سال پیش روی ما بود
محمدجهانی
گزارش(2652)
حجاب اجباری
و
کتاب "خدمات متقابل اسلام وایران"
(آیت الله مرتضی مطهری)
یک بار دیگر بخاطر موضوع حجاب اجباری و بالاگرفتن بحث قانونی کردن حجاب ، به کتاب آیت الله مرتضی مطهری رجوع کردم واین زمان را (اجرای دین اسلام را) با مقالات ایشان مقایسه کردم وسعی کردم آن خدمات متقابل اسلام وایرانیان را مورد بررسی جدی قراردهم و ببینم که :
آیا آقای مطهری موضوعات را بطور صحیحی مطرح کرده است ؟
و آیا درک درستی از تحمیل اسلام بازور شمشیر( قبلا) وبه زور قانون و گشت ارشاد در این زمان، داشته است؟
و آیا از صدمات و مضرات وتضادهای بین ایرانیان و اسلام هم چیزی گفته است؟ (وعدالت را رعایت کرده است؟)
وآیا آقای مطهری توانائی پیش بینی فاجعه اجباری بودن حجاب را علیه ملت ایران برای این روز هارا می دیده است؟
آیا میتوانسته از مخرب بودن تفکرات اسلامی برای تخریب ایران وبی اعتبار کردن ایران ، چیزی بگوید ؟
آیا اساسا با ملیت وملی بودن ایرانیان مخالف بوده است؟
آیا مخالف فرهنگ ایرانیان و خردورزی ایرانیان بوده است ؟
آیا گمان میکرده که عقل و علم ایرانیان بکمک اسلام واراداتی صورت گرفته است؟
آیا اقای مطهری با زندگی و فرهنگ نیکو وشادمانه ایرانیان و با انواع جشن های ایرانیان آشنا بوده است؟ وآیا ظرفیت های نیکو را شناسائی کرده است؟
آیا اساسا برای زندگی انسانی ایرانیان ارزشی قائل بوده و جائی برای ترانه و شعر وموسیقی ورقص های نیکوی ایرانیان چیزی گفته است؟
آیا ترانه خوانی بانوان ایرانی و نشان دادن سازهای موسیقی مخالف اسلام نبود ؟
آیا در انتخاب دین برای ایرانیان ،زور واجبار واکراه قائل بوده است ؟
آیا با وجود چنین قانون اساسی ،مردم ایران حق اظهار نظر و رفراندوم و تعویض قانون اساسی دارند؟
آیا آقای مطهری برای ایرانیان ، یک زندگی انسانی و نیکو وفارغ از غم وغصه وعزاداری های مکرر قائل بوده است ؟
آیا اساسا مردم ایران حق اظهار نظر برای زندگی خود دارند؟
ایا مردم ایران دارای حقوق شهروندی هستند؟
و حق اعتراض مدنی علیه زور و اجبار وعلیه" استحمارمذهبی" و تحمیل عقیده را دارند؟
آیا آقای مطهری متوجه تجاوز مسلمانان به حق و حقوق مرم ایران شده است؟
آیا درک میکرد که بنام" امر به معروف و نهی از منکر"، چه تجاوزاتی به مردم ایران میشود؟
آیا آقای مطهری از صدمات و خسارات اسلام بر ایرانیان چیزی حس میکرد؟
آیا آقای مطهری تعصبات و خشونت های مسلمانی را بدتر از نژادپرستی نمی دید؟
ایا تفکیک جنسیتی را بین زن ومرد ( وبین بانوان ایران و زنان مسلمان) نمی دید؟
آیا اساسا دین خودرا بهترین وتکمیل ترین میداند وهیج نقطه ضعفی درآن نمی دید وهرچه ضعف است برای ملی گرائی و دین زرتشت است؟
چرا اینقدر بی انصافی بخرج داده و هرگونه عیوبی از مسلمانان را به گردن استعمار و برای برون افکنی مشکلات مسلمین می دیده است
آیا بخاطر وحدت کاذب جوامع مسلمان درجهان می بایست ملت ایران وکشور ایران را نردبان ترقی وقدرت خود قرار دهد ،وبرفرهنگ ایرانی چیره شوند
وصدها عیب وایراد عقاید مسلمین واسلام در کتاب خدمات متقابل نیامده است چرا؟
و ده ها ظلم وجنایت و تجاوز را به مردم ایران نمی بیندچرا؟
این اندیشه انحصارگرائی هدایت الهی و اندیشه خودبزرگ بینی و تکبر در اسلام(استکبار واستحمار علیه مردم ایران) و ادعای تکمیل ترین دین جهان که عملا مصداقی در زمین نداشته وندارد و عملا با فقه اسلامی به جان مردم افتادن واستبداد پیشه کردن هرگز دراین کتاب نیامده اما از تعصبات ملی گرائی و عیوب دین زرتشت براحتی سخن میگویند چرا؟
وچرا گمان میکنید که ملت امروز ایران اعتباری برای روحانیون مسلمان و زرتشتی قائل است؟ وچرا گمان میکنید ملت ایران مجددا به دام احکام ضد انسانی دین شما ودین باستانی باز خواهدگشت هرگز!
ملت ایران نه علاقه ای به نژادپرستی دارد ونه علاقه ای به باستان گرائی دارد اما افتخارات تاریخی و فرهنگی خودرا پاس میدارد که انسانیت وفرهنگ ایرانی را تشکیل میدهد(حافظ وسعدی وکوروش )
ایرانِ امروز
در حقیقت امروزه ملت ایران با تفکراتی تازه ونیازهای تازه وبا آگاهی های امروزی وتعامل ومعاشرت با ملل جهان میخواهد روش زندگی خودرا انتخاب کند
وبا تکیه به عقل وخردورزی وعلم،مدیریت جامعه را بدست شایستگان ومتخصصان مردمی بسپارد
و دراخلاق هم ، راستی و درستی را پیشه میکند وبا دروغ و خرافات وآلودگی ها مبارزه میکند و"به اندیشه نیک و گفتارنیک وکردارنیک "که پایه اساس انسانیت واصل واساس تمام مکاتب وادیان انسانی والهی است معتقد میباشند و برای زنان جایگاه بسیار رفیعی در آئین و روش زندگی ایرانیان کنونی قائل هستند احترام به قانونِ مردمی و شکوفائی استعدادهای جوانان همراه با دولت ملی ومردمی کاملا معتقد شده اند که یگانه راه نجات از وضعیت اسف بار کنونی وبرای خروج از همه بحران ها وفسادهای دین جاری آماده است که مدیریت کشور خود را بدست بگیرد
محمدجهانی
گزارش(2651)
گیسوان یار ( زلف خدا)
و
حجاب اجباری
تمام هستی ، جلوه های خدا میباشند وخدا در آنها تجلی کرده ومیکند
تمام هستی همان "جمال وجلال یار" میباشند
تمام هستی همان "وجه الله" هستند بلکه همگی همان "خدای ظاهر" میباشند
حتی مردم و ملت های جهان هم همگی تجلی خدا در زمین هستند
خداوند مخصوصا تصویر گری نموده تمام چهره های مردم را به بهترین وقشنگ ترین حالت (أَعْجَبَكَ حُسْنُهُنَّ -احزاب-52) وبه زیبائی ترین حالت برای معاشرت
وَ صَوَّرَكُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَكُم(تغابن-3)
وخداوند به این تصویرگری وخلقت نیکوی خود آفرین وتبریک گفته است (مومنین-14)
فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِين
وهرگونه تعریف وتحسین وستایش و شُکر وحمد از تصویرگری و زیبائی های خدائی یعنی تحسین و ستایش خداست
پس تمام انبیاء وصالحان وآزادگان و متفکران و خداجویان درپی جمال وجلال خدا هستند
وهمگی درپی خداجوئی در طبیعت وبین مردم وچهره های زیبای یوسف های زمانه هستند
وزیباترین چهره ها هم متعلق به زنان ودختران واطفال جهان میباشد که با حضور خودشان درسطح جامعه باعث افزایش زیبائی و احسان میشوند
وهمچون گل های یک باغ در حال عطر افشانی و پراکندن انواع زیبائی ها میشوند وبدینوسیله خداوند را بیشتر احساس میکنیم و ظهور وحضور خدا ازطریق چنین چهره های زیبائی کاملا مشهود است وهمه را به سوی احسان کردن می کشاند چنانچه چهره زیبای یوسف ، همه را به "محسن شدن" دعوت میکرد(یوسف-36و78)
تعریف وتحسین وستایش وشُکر وحمد از زیبائی های خدائی (چهره های زنان و دختران وچهره یوسف زیبا) همان تحسین وستایش و شُکر الهی وشُکر نعمت ها میشود
پس هرگونه حجاب و خُمره و پرده ای که جلوی این زیبائی های الهی را بگیرد از رفتارواَعمالِ شیطانِ خبیث میباشد ومخدوش کردن صراط مستقیم است
زیرا شیطان قصد دارد با ازبین بردن زیبائی های خدا ، زمینه را برای ناشُکری (اعراف-17)و خشونت و فتنه وجنگ وجهاد وقتل وقتال بیشتر آماده کند
فرهنگ ایرانی
کاملا مشخص است که فرهنگ ایرانی یا آئین ایرانیان، همسو با اراده خداوند مهربان میباشد
که زیبائی های یار را به شیوه های مختلف معرفی و بیان میکند از گیسوان یار گرفته تا چشم و ابرو و چهره و لب ودندان و چاه زنخدان و خال
تا شیوه راه رفتن و اندام وعشوه های یار توسط" حافظ لسان الغیب" و سعدی بزرگ به غزل های عاشقانه بدل شده تا به زندگی معنا بخشیده اند:
آن رفتن خوشش بین وان گام ارمیده
شادی مجلسیان از قدم ومقدم توست
درحقیقت، فرهنگ نیکوی ایرانی همان حقیقت قرآن است که علت خلقت جهان را توضیح میدهد
و گیسوان بانوان ایران همان" زلف خدا" یا گیسوان خدا میشود
وهرکه به زلف خدا در پیچد و در افتاد ، وَر افتاد:
در زلف چون کمدنش ای دل مپیچ کان جا
سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت
اما ابلیس میترسد که مبادا این گیسوان خانم ها درجامعه آشکار شود وآبروی پیروانِ ابلیس را ببرند و زشتی دینشان، هویدا بشود وبه قهقرا کشیده شوند
امروز در سطح جامعه ایرانی ما ،صف حق از باطل با" زلف یار " ، ازهم جدا میشوند
این یک پیام الهی وحجت خدا برملت ایران است
محمدجهانی
تلفیق هنر و موسیقی و زیبایی
حس ناب عاشقی
ممنون جناب جهانی عزیز
در این دوران به چنین کلیپ هایی بیشتر نیاز داریم تا جاان و روانمان التیام پیدا کند ...❤️
گزارش(2647) ماهیت قرآن و متشابهات ماهیت آن قرآنی که ازسینه محمد بیرون آمده ،همان وحی الهی است(نجم-4) وهمان روح خدائی است وکتاب الهی و منبع ایمان است که آن را نوری قراردادیم تا هرکه را بصورت شخصی وفردی بخواهیم هدایت کنیم (شوری-52) زیرا خداوند ، نور آسمانها…
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 11 months, 4 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 1 year, 2 months ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 10 months, 1 week ago