𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 1 week ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 2 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
Ads : @IR_proxi_sale
Last updated 2 months ago
**یک نمونه از تدبیر! آقای علی خامنهای
(به بهانه دالان زنگزور)
عبدالله ناصری**
این روزها سخن از تکوین دالان راهبردی “زنگزور” زیاد است که حتما جمهوری اسلامی به رغم غوغاسالاری
زیاد تسلیم آن خواهد شد.
نگارنده از این مهم سخن نمی گوید، بلکه قصد دارد از "جغرافیافروشی” دیگری سخن بگوید.
رژیم حقوقی دریای خزر دهههاست ایران و چهار همسایه آن دریا را به خود مشغول کرده است؛ از دونیم شدن منافع دریا بین ایران و چهار کشور دیگر بر جای مانده از اتحاد جماهیر شوروی تا سی و بیست درصد آن. یادم هست از همان
اوایل دهه هفتاد خورشیدی بعضی از کارشناسان، ضمن اهمیت موضوع، اصرار داشتند دولت ایران نباید متوهمانه از درصد سهم ایران سخن بگویند، زیرا بعضی از سران حکومت پنجاه درصد را میخواستند. (گویا نقشه اطراف دریا عوض نشده است).
آقای خاتمی مهمترین وظیفه سفیر جدید(غلامرضا شافعی وزیر سابق صنایع) پیگیری رژیم حقوقی خزر اعلام شد. با پیگیری متناوب سفیر محترم و راضیکردن مقامات ارشد روسیه که تصمیمگیر اصلی بودند، سهم ایران هفده درصد تعیین شد.
در همان ایام من به علت ایراد سخنرانی در همایش دولتی “رسانه و تروریسم” در مسکو بودم. آقای شافعی در دیدار
خصوصی دو نفره، این حکایت را با شعف تعریف و تأکید کرد چند روز آینده به ایران خواهد آمد تا نهایی و اعلام کنند. در سفر معهود و در تهران سفیرمان را دیدم و دوباره پرسیدم.
با غمگنی و افسوس گفت: «رهبر قبول نکرد».
به همین راحتی تلاش سفیر که رضایت رئیس جمهور و مقامات وزارت خارجه را داشت، بر باد رفت. و پس از مدتی شنیدم که (رسمی یا غیررسمی) حق السهم جمهوری اسلامی هشت در صد است.
از یک طرف توهم و زیادهخواهی، و از سوی دیگر وادادهگی و پذیرش استعمار نرم روسیه. اینک خوانندگان پیشبینی کنند سرنوشت “زنگزور” چه خواهد شد؟
پیام تسلیت
جناب آقای دکتر حسن فرشتیان
با نهایت تأسف و تألم، درگذشت مادر گرامیتان را تسلیت عرض میکنیم. بیشک فقدان مادری پارسا و مهربان که فرزندانی آزاده و عالم چون شما را پرورش داده، ضایعهای جبرانناپذیر است.
مادر شما نمونهای از زنان فداکار و متدین بود که با تربیت فرزندانی فرهیخته، خدمتی ارزنده به جامعه نمود. امید است که روح بلند ایشان در جوار رحمت الهی باشد.
اگرچه دوری از وطن و عدم حضور در مراسم تشییع، غم این فقدان را دوچندان میکند، اما یقین داریم که روح والای مادرتان از این فداکاری و صبوری شما خشنود خواهد بود. باشد که یاد و خاطره آن مرحومه، تسلیبخش قلب داغدارتان باشد.
از درگاه خداوند متعال برای آن فقیده سعیده علو درجات و برای جنابعالی و سایر بازماندگان صبر جمیل و اجر جزیل مسئلت داریم.
محمدجواد اکبرین، حسن یوسفی اشکوری، میثم بادامچی، عبدالعلی بازرگان، رضا بهشتی معزّ، احمد علوی، سروش دباغ، علیرضا رجایی، محمود صدری، رضا علیجانی، رحمان لیوانی، سید علی محمودی، عبدالله ناصری طاهری، داریوش محمدپور، مهدی ممکن، یاسر میردامادی.
تحمل میکنیم با زخم، چون مرهم نمیبینیم...
باخبر شدیم دوستان عزیزِ، فعال و فرزانهمان، آقایان سراجالدین، یاسر و صدرا میردامادی، مادر مهربانشان زندهیاد خانم نرجس حوائجی را از دست دادهاند؛ غمی که غربت دوچندانش میکند.
این غم بزرگ را به دوستان گرانقدر و همه بازماندگان تسلیت میگوییم و برای ایشان شکیبایی و سلامتی آرزو میکنیم. به امید روزی که هیچ یک از شهروندان ایران از حقوق انسانی نخستین و بدیهی خود که شرکت در غم و شادی خانواده است، محروم نباشند.
آلان توفیقی
احمد علوی
الهه امیرانتظام
پروین کهزادی
حسن فرشتیان
حسن یوسفی اشکوری
حسین علیزاده
حسین کمالی
رحمان لیوانی
رضا بهشتی معز
رضا علیجانی
سروش دباغ
عبدالعلی بازرگان
علی افشاری
علی اکبر موسوی (خوئینی)
علی ایزدی
علی کلایی
غلامرضا مسموعی
فهیمه ملتی
کاظم علمداری
محسن یلفانی
محمد اولیایی فرد
مرتضی کاظمیان
معصومه شاپوری
مهدی امینی زاده
مهدی جامی
مهدی ممکن
مهدی نوربخش
نیره توحیدی
هژیر عطاری
چرا در رأی نمیدهم؟
بهعنوان یکی از علاقهمندان به فلسفه و سیاست، چند روزی است بهشدت درگیر دو-گانه «رأیدادن و رأیندادن» هستم و سعی میکنم با مطالعه همه نظرات مخالف و موافق منصفانه به هر دو راه فکر کنم. گویا وزنهی رأی ندادن سنگینتر است. دلایل و دغدغههایم را به زبان ساده مینویسم شاید به کس دیگری هم کمک کند.
-چرا در کنار اکثریت یعنی بیش از ۶۰ درصد مردم ایران (تحریمیها) قرار نگیریم و به اقلیت ۱۶ درصدی (رأیدهندگان به پزشکیان)بپیوندم؟
-پزشکیان اگر رئیسجمهور هم بشود بهعنوان نماینده جمهور مردم ایران مشروعیت ندارد به همان دلیلی که سالهاست میگوییم خامنهای و تندروها با داشتن اقلیت ۱۵ درصدی نماینده مردم ایران نیستند.
-وقتی رفراندوم برگزار نمیشود، رأیندادن اعتراض حداکثری است و رأیدادن به مسعود پزشکیان اعتراض حداقلی به سیاستهای حاکم. وقتی اکثریت مردم اعتراض حداکثری را انتخاب کردهاند، چرا اعتراض حداقلی را در کنار اقلیت انتخاب کنیم؟
-اگر تحریمی باشید و مسعود پزشکیان ببرد، باز هم برندهاید. اما اگر به مسعود پزشکیان رأی بدهید و تحریمیها ببرند یا سعید جلیلی، باز هم بازندهاید.
-رأی دادن به مسعود پزشکیان هم احتمال باخت سیاسی دارد هم اخلاقی. اما تحریم انتخابات هم شانس پیروزی دارد و هم اخلاقی است.
-پزشکیان میگوید صداقت دارد اما وقتی بهخاطر مصلحت حاضر نیست نامی از مسئول اصلی حکومت و تصمیمهای آن ببرد یعنی مصلحت را بر صداقت ترجیح میدهد. فردا اگر رئیسجمهور شود مصلحتهایش بیشتر میشود و لابد صداقتش کمتر! پس بهخاطر صداقت نباید به او رأی داد.
-فرض کنیم تحریم انتخابات هم گزینه خوبی نباشد، اما چرا در انتخاب میان بد و بدتر، گزینهی «بدتر» یعنی شرکت در انتخابات را انتخاب کنیم؟
-تحریم انتخاب مرحلهای پس از رأی اعتراضی است. اکثریت مردم سالها رأی اعتراضی دادند و کارساز نیافتاد، در این مرحله رأیندادن اعتراضی را تمرین میکنند. نباید آنها را تنها گذاشت.
-جلیلی انتخاب خامنهای نیست چون انتخابات را برای پیروزی او مهندسی نکردند (مقایسه کنید با مهندسی انتخابات برای پیروزی رئیسی). پس حتی اگر جلیلی هم انتخاب شود دوگانه جلیلی-خامنهای بهتر و سریعتر منجر به مهار و تضعیف قدرت مطلقه و ساختار جمهوری اسلامی میشود.
-من اگر هم دور اول رأی دادم، صدای معترضان را شنیدم و به احترام اکثریتِ معترض و در اجرای نتیجه یک رفراندوم، در نوبت دوم رأی نمیدهم.
-مسئولیت انتخاب احتمالی جلیلی و تمام خرابکاریهای احتمالی او متوجه کسانی است که به او رأی دادهاند. این مسئولیت در مرحله بعد متوجه کسانی است که با مشارکت در انتخابات به آن مشروعیت بخشیدهاند. کسانی که رأی نمیدهند مسئولیتی در برابر «انتخابات» ندارند چون نتیجه انتخابات هم بخشی از انتخابات است.
بر تحریم در دور دوم اصرار دارم اما …
ابوالفضل قدیانی
نتایج انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۳ مانند سه انتخابات گذشته گواه عدم مقبولیت و مشروعیت نظام جمهوری اسلامی ایران و رأس آن، علی خامنهای، بود. این نکته که عزم مردم در عدم شرکت در خیمهشببازی انتخابات، حتی دست مهندسان انتخابات و دستگاه پروپاگاندای نظام را برای نمایش مشروعیت بست نیز خود گویاست که جامعه ایران به چه سویی میرود.
کار به جایی رسیده است که خودکامه حاکم بر ایران، باز مجبور به وارونهنمایی میشود و اکثریت قاطع مردم را که با علم و آگاهی از شرکت در نمایش او امتناع کردند را حامیان نظام استبداد دینی بخواند. گفتهاند که آن کس که خواب است با ندایی بیدار میشود و آن کس که خود را به خواب زده با فریاد نیز بیدار نمیشود.
این که حتی در چنین عدم مشارکت گستردهای -اینجانب نمیتوانم به آراء اعلامی وزارت کشور حکومت استبداد دینی اعتماد کنم و به همین دلیل به اعداد اعلامی استناد قطعی نخواهم کرد- باز مسعود پزشکیان بیشتر از کاندیداهای جناح چماق و سرکوب رأی میآورد نیز گواه عمق عدم مشروعیت کامل نظام است. کیست که نداند اکثریت کسانی نام مسعود پزشکیان را در برگه رأی نوشتند، از سر استیصال و به مصداق «الغریق یتشبث بکل حشیش» چنین کردند. کیست که نداند اتاق فکر نظام استبداد دینی و شخص علی خامنهای، مستبد قدرتپرست حاکم بر ایران، دوگانهای را ساختهاند: انتخاب بین جبهه تخریب فعال کشور (جلیلی و جریان پایداری) و جبهه انفعال در برابر تخریب کشور (مسعود پزشکیان و طیفهای حامی او) و اقشاری از مردم در این دوگانه تصمیم به رأی دادن گرفتند.
من در مرحله دوم این نمایش انتخاباتی نیز بر تحریم اصرار میورزم. اما آن گروه از مردم را که به مسعود پزشکیان رأی دادند، درک میکنم و اکثریت قریب به اتفاق آنان را کسانی میدانم که دغدغه این آب و خاک را دارند. آنان علیالاصول در تشخیص مشکل کشور، یعنی استبداد مطلقه ولایت فقیه، کنار اکثریت عظیمی قرار میگیرند که از شرکت در نمایش انتخاباتی که با دوگانه کاذب ساخته شده سر باز زدند، هرچند نهایتاً تصمیم دیگری گرفتند. اما باز یادآور میشوم که آنچه گرهگشای کار این مرز و بوم است تغییر نظام استبداد دینی حاکم بر ایران به نظام جمهوری دمکراتیک سکولار است. این هدف جز از طریق مقاومت مدنی و کنشگری اجتماعی و سیاسی در مقابل استبداد دینی و شخص مستبد به دست نخواهد آمد، چه مسعود پزشکیان رئیسجمهور شود و چه سعید جلیلی. من به دوستداران ایران، که بنا به هر تحلیلی در رأیگیری شرکت میکنند، تأکید میکنم که مبادا هدف اصلی و روش رسیدن به آن را بعد از ریاست جمهوری احتمالی مسعود پزشکیان فراموش کنند.
متن کامل در زیتون:
https://www.zeitoons.com/115264
سایت خبری تحلیلی زیتون
بر تحریم در دور دوم اصرار دارم اما … | سایت خبری تحلیلی زیتون
نتایج انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۳ مانند سه انتخابات گذشته گواه عدم مقبولیت و مشروعیت نظام جمهوری اسلامی ایران و رأس آن، علی خامنهای، بود. این نکته که عزم مردم در عدم شرکت در خیمهشببازی انتخابات، حتی دست مهندسان انتخابات و دستگاه پروپاگاندای نظام را برای…
آچمزگریختگان دست به مهره
وحید وحدت
البته که هر کسی محق است نسبتش را با انتخابات تعیین کند. تحریم هم به نظر من ابزار مدنی و مهمی است که نمیشود از آن صرفنظر کرد، کما این که احتمالا تنوع بیشتر کاندیداها در این دوره تا حدی محصول فشاری است که مشارکت پایین بر نظام تحمیل کرد.
اما این استدلال که رییس جمهور نقشش در امور جامعه فرعی و علیالسویه است و نهایتا قدرت تاثیرگذاری ندارد را نمیفهمم. اتفاقا به نظرم رییس جمهور در ساختار فعلی نظام حکمرانی ایران بیش از بعضی از شخص اولهای کشورهای اروپایی قدرت نقشآفرینی دارد. کافی است تفاوتهای دوره احمدینژاد با خاتمی (یا روحانی با رییسی) را در مولفههای اقتصادی، فرهنگی، یا اجتماعی (مثل تورم، بیکاری، ضریب جینی، رشد اقتصادی، جذب سرمایههای خارجی، شاخص آزادی بیان، استقلال نهادهای فرهنگی، مطبوعات غیروابسته، یا همبستگی اجتماعی) مقایسه کنیم. این جهشهای بزرگ تحت تاثیر تغییر دولت در کشورهای دیگر معمول نیست.
یا مثلا همین که از صدر تا ذیل بدنه دستگاههای دولتی (از مسئول تحصیلات تکمیلی دانشگاه پیام نور شعبه سوادکوه تا معاون فرهنگی فرماندار علی آباد) تغییر میکند، آیا بر این گواهی نمیدهد که اتفاقا تغییر دولت در نظام حکمرانی فعلی ایران (شاید به طور نامتناسبی) بر زیست عمومی مردم تاثیر میگذارد؟
به نظرم اگر کسی معتقد به تحریم است همین نکات ساده که بیش از ۹۸% کاندیداهای ریاست جمهوری به طور معمول در نظارت استصوابی حذف میشوند یا تردید در سلامت انتخابات دلایل قابل قبولتری برای امتناع از مشارکت است.
اجازه بدهید روی این واقعیت غیرقابل انکار توافق کنیم که تحریم خشک و خالی انتخابات به تغییر رژیم منجر نمیشود. احتمالا کوچکترین خراشی در مشروعیت رژیمی که به شاخصهای دموکراسی تا این حد بیاعتناست هم ایجاد نکند. کارکرد تحریم چیز دیگری است: اعمال فشار بر دستگاه حاکم و از این نظر نمیشود منکر تاثیر جدی آن حتی بر نظام حکمرانی مردمگریز ایران شد.
اما فشار اجتماعی که در خلا معنایی ندارد. باید از این نیروی تجمیعی جایی بهره برد؟ خواستهای را طلب کرد یا شرطی را تحمیل نمود؟ شکافی ایجاد کرد یا راهی گشود؟ این انباشت نیروی سیاسی که از تحریم سازماندهی شده جمع می شود را بالاخره نباید جایی نقد کرد؟ قرار نیست تا ابد در بانک سرمایههای اجتماعیمان بخوابد. به عنوان کسی که در چند دوره اخیر انتخابات سعی کردهام نشان دهم که تحریم سازمانیافته کنشی منفعلانه نیست، ذهنم درگیر این پرسش است که در شرایطی که حکومت با پذیرفتن تحمیلی نامزدی نیمه مستقل مجبور شده تن به عقبنشینی بدهد، آیا موقع مناسبی نیست که در زمین حریف پیشروی کنیم؟
متن کامل در زیتون:
https://www.zeitoons.com/115272
سایت خبری تحلیلی زیتون
آچمزگریختگان دست به مهره | سایت خبری تحلیلی زیتون
البته که هر کسی محق است نسبتش را با انتخابات تعیین کند. تحریم هم به نظر من ابزار مدنی و مهمی است که نمیشود از آن صرفنظر کرد، کما این که احتمالا تنوع بیشتر کاندیداها در این دوره تا حدی محصول فشاری است که مشارکت پایین بر نظام تحمیل کرد. اما این استدلال که…
**کجا ایستادهام؟
در نفی دوگانۀ مشارکت و تحریم
سروش دباغ**
فرض کنید امروز نهم یا شانزدهم تیرماه است و دکتر مسعود پزشکیان با رای بالا بر مسند ریاستجمهوی تکیه زده است. چه روزگاری پیش روی ایرانیان خواهد بود؟ میکوشم به اختصار روایت خود را با خوانندگان در میان گذارم. ضمن احترام عمیق به تمام هموطنان عزیزی که بر آن اند تا در انتخابات از حق شهروندی خود استفاده کرده، شرکت کنند و به پزشکیان رای دهند (روشن است که در قیاس با دیگر کاندیداهای موجود، ایشان به مراتب بهتر است؛ که شریف، نیکنفس، راستگو و پاکدست است و به کار با کارشناسان و متخصصان عمیقا باور دارد)؛ چنانکه درمییابم، با انتخاب ایشان اتفاق چندانی در حوزۀ فرهنگ، اجتماع، سیاست داخلی و سیاست خارجی نخواهد افتاد.
پزشکیان در این مدت بارها اذعان کرده که در چارچوب سیاستهای رهبری میخواهد سکان امور اجرایی کشور را در دست بگیرد و بنای مقابلۀ با هستۀ سخت قدرت را ندارد؛ از اینرو وعدههای در خور درنگی در حوزۀ اجتماع، سیاست و فرهنگ نداده است. از این بابت جای تقدیر دارد که وعدههایی نمیدهد که نمیتواند بدانها جامۀ عمل بپوشاند. امیدوارم با حضور ایشان و به مدد کار گرفتنِ مدیران کارآمد و کاربلد در وزارتخانههای مختلف، خصوصا در حوزۀ معیشت و زندگیِ روزمرۀ شهروندان، گشایشهای چندی صورت گیرد. درعین حال، در کسوت «گذارطلبی» که دلمشغول گذار امن خشونتپرهیز است و عمیقا در اندیشۀ مطالبات انباشتۀ دموکراتیک و حقوق بشر محورِ معوقۀ بیست و شش سال گذشته ( البته این مطالبات پیش از این هم در میان اهالی سیاست حاملانی داشته، اما از دوم خرداد سال ۷۶ تعمیم پیدا کرد و در میان طبقۀ متوسط جامعه حاملان انبوهی یافت)؛ میبینم که پزشکیان نمیتواند، نه اینکه نخواهد، در راستای تحقق این مطالبات، گامهای معناداری بردارد. مثلا، دربارۀ مسئلۀ حجاب وعفاف و طرح موسوم به نور که ایشان به درستی میگوید چیزی جز سیاهی نیست؛ وقتی سیاست آقای خامنهای، «حرام سیاسی» انگاشتنِ لغو حجاب اجباری است؛ روشن است که پزشکیان نمیتواند کاری از پیش ببرد. دربارۀ آزادی زندانیان سیاسی، لغو حصرِ محصوران، جرم سیاسی، آزادی مطبوعات، رسانهها و احزاب سیاسی هم نمیتواند گامهای موثری بردارد که در قلمروی اختیارات او نیست. به تعبیر دیگر، پزشکیان به رغم میلش – چون میخواهد ادامه دهندۀ دولت خاتمی باشد- نمیتواند کف مطالبات دموکراتیک و حقوق بشر محور را محقق کند. از اینرو، ضمن درک انگیزۀ هموطنان عزیزی که در داخل کشور زندگی میکنند و به امید بهبود نسبیِ وضعیت معیشتی خود در انتخابات شرکت میکنند و رای میدهند، بنای مشارکت در انتخابات پیش رو را ندارم.
متن کامل در زیتون:
https://www.zeitoons.com/115207
سایت خبری تحلیلی زیتون
کجا ایستادهام؟ | سایت خبری تحلیلی زیتون
در نفی دوگانۀ مشارکت و تحریم
پاکت سربسته انتخابات
صدرا عبدالهی
… ۰) می گویند استالین زمان مرگ دو پاکت سربسته به رهبران بعدی خروشچف و مالنکوف می دهد و می گوید بعد از مرگ من اگر دیدید اوضاع مملکت همچنان خراب است پاکت اول را باز کنید و اگر مدتی گذشت و اوضاع درست نشد پاکت دوم را باز کنید. استالین می میرد و چند ماه بعد خروشچف اولین پاکت را باز می کند.استالین نوشته بود همه تقصیرها و مشکلات مملکت را به گردن نفر قبلی بیاندازید و به کارتان ادامه بدهید.خروشچف با تسویه نفرات قبلی و با نفرات جدید یک دهه مملکت را اداره میکند اما مملکت باز هم سامان نمیگیرد. او سراغ پاکت دوم می رود و پاکت را باز میکند. استالین نوشته بود: حکومت را به همراه این دو پاکت به نفر بعدی تحویل بدهید. و اینطور حکومت داری در اتحاد جماهیر شوروی سال ها ادامه پیدا میکند.
۱) بیش از چهل و پنج سال است که رهبران جمهوری اسلامی در ایران حکومت می کنند. در این مدت جمهوری اسلامی دو رهبر، هشت رئیس جمهور به خود دیده است.دومین رهبر جمهوری اسلامی یکی از طولانی ترین رهبری ها را در جهان برای اداره یک کشور در اختیار داشته است.در طی رهبری دومین رهبر در جمهوری اسلامی پنج اعتراض گسترده (اعتراضات دانشجویی ۷۸، اعتراضات پس از انتخابات ریاست جمهوری ۸۸، اعتراضات دی ۹۶، اعتراضات آبان ۹۸، اعتراضات ۱۴۰۱ جنبش زن زندگی آزادی) با سرکوب وسیع خونین مواجه شده است. در آمد جمهوری اسلامی حاصل از فروش نفت از سال ۱۳۵۷ تا سال ۱۴۰۰ حدود ۱۴۰۲ میلیارد دلار بوده است.ارزش برابری ریال در برابر دلار از ۷۰ ریال به ۶۰۰/۰۰۰ ریال رسیده است. نرخ تورم سالانه در فروردین ۱۴۰۳ برای دهک دهم جامعه ایران ۴۰.۱ ثبت شده است. خط فقر به مبلغ ۲۵۰.۰۰۰.۰۰۰ ریال رسیده و ۴۰٪ جمعیت ایران زیر خط فقر هستند و هر سال فقیرتر شده اند. طبق گزارش سازمان شفافیت بین الملل سیستم مالی جمهوری اسلامی در بین ۱۸۰ کشور جهان جزو ۲۴ کشور فاسد جهان قرار گرفته است و تنها بخش افشا شده در داخل ایران طی این سال ها اختلاس بیش از ۱۲۳ هزار میلیارد تومان، و یکی از آخرین اختلاس ها مبلغی بیش از سه میلیارد دلار است. توسعه بحران های زیست محیطی، بحران آب و فرونشست زمین در حاکمیت جمهوری اسلامی که خاک ایران را به کویری غیر قابل کشت تبدیل خواهد کرد.نشریه تحقیقات اقتصادی خاورمیانه(میس) در یک گزارش کامل تحلیلی از بحران بیکاری در ایران می نویسد: «بحران بیکاری ۴۰ درصدی در ایران که ۲۸ میلیون را شامل میشود، که این موضوع جمعیت کل ایران را بهطور نسبی دچار فقر اقتصادی کردهاست. نشریه فایننشال تایمز با استناد به آمار سازمان همکاری و توسعه اقتصادی در گزارشی با عنوان فرار مغزها می نویسد: ایران با افزایش ۱۴۱ درصدی، سریعترین رشد مهاجرت را در ۲۰۲۰ تا ۲۰۲۱ داشته است. این رقم از ۴۸ هزار نفر در سال ۲۰۲۰ به ۱۱۵ هزار نفر در ۲۰۲۱ رسیده و ایران به مرحله مهاجرت دسته جمعی کنترل نشده رسیده است.
متن کامل در زیتون:
https://www.zeitoons.com/115200
سایت خبری تحلیلی زیتون
پاکت سربسته انتخابات | سایت خبری تحلیلی زیتون
… ۰) می گویند استالین زمان مرگ دو پاکت سربسته به رهبران بعدی خروشچف و مالنکوف می دهد و می گوید بعد از مرگ من اگر دیدید اوضاع مملکت همچنان خراب است پاکت اول را باز کنید و اگر مدتی گذشت و اوضاع درست نشد پاکت دوم را باز کنید. استالین می میرد و چند […]
چک سفیدامضای «پزشکیان» به رهبری را نقد نکنیم
اگر خاتمی به عنوان رهبر کاریزماتیک اصلاحطلبان در ۹۲ «تَکرار» نمیکرد و عارف به حکم او کناره نمیگرفت، «حسن روحانی» سرو کلهاش هم به خیابان پاستور نمیافتاد. خاتمی تکرار کرد و در این تکرار چک سفید امضایی به نمایندگی از اصلاحطلبان به روحانی داد که بعدا روحانی عموما اصلاحطلبان که سهل است، مرحوم هاشمی را هم هیچ بهحساب نیاورد.
همین روحانی متهم شد به سوءاستفاده از قدرت «به نفع شخص خود و خانوادهاش». داستان نصب دستگاه آب پرتقالگیری و استفاده از تشک مخصوص در سفر به خراسان رضوی نمونه دمدستی این اتهامات بود و بازداشت «حسین فریدون» برادرش که کمترین واکنشی از خود نشان نداد و یا پشت پرده مشکل را حل کرد تا زبان اصلاحطلبان در دفاع از او بسته بماند و اصلاحطلبان مدام زیر سایه چماق «داموکلس» فساد حسن روحانی از سمت اصولگرایان در ترس و لرز بمانند.
جدای از «تکرار» خاتمی، روحانی بخش عمدهای از رای خود را مدیون وعده «رفع حصر» بود، اما نهتنها رفعی صورت نگرفت که گاهی مضیقهها بر محصورین تنگتر هم شد.
حسن روحانی با این پرونده اما بزرگترین حُسناش این بود که خط قرمزی برای سیاستهای رهبری نظام دستکم در گفتارش منعکس نمیشد. و البته این شانس را هم آورد که از رهاورد برجام دستوبالش هم برای برخی خدمات به شهروندان باز باشد و آنجور مورد نفرت قرار نگیرد.
متن کامل در زیتون:
https://www.zeitoons.com/115196
سایت خبری تحلیلی زیتون
چک سفیدامضای «پزشکیان» به رهبری را نقد نکنیم | سایت خبری تحلیلی زیتون
اگر خاتمی به عنوان رهبر کاریزماتیک اصلاحطلبان در ۹۲ «تَکرار» نمیکرد و عارف به حکم او کناره نمیگرفت، «حسن روحانی» سرو کلهاش هم به خیابان پاستور نمیافتاد. خاتمی تکرار کرد و در این تکرار چک سفید امضایی به نمایندگی از اصلاحطلبان به روحانی داد که بعدا روحانی…
بیانیهی جمعی از نواندیشان دینی داخل وخارج کشور
در محکومیت برخورد دوبارهی خیابانی با زنان
پس از بیش از یک سال رویارویی حکومت در برابر زنان ایرانی و کوشش برای سلب حقوق مدنی و اجتماعی آنان به بهانهی رعایت قانونی که هنوز نهایی نشده است، حکومت دیگربار به مصاف خیابانی زنان ایران رفته است. طرفه آنکه این کار، که بیشک با اشاره و تصویب عالیترین سطوح نظام صورت پذیرفته، در بطن ابربحرانهای عمیق و دامنگستر داخلی و خارجی انجام شده است.
وانگهی، این کار در اوج بیآبرویی حکومتیانی انجام میشود که مقدسات را قوارهی گوشتتلخی حاکمیت ساختهاند، اموال عمومی را پنهانی ملک شخصی خود کردهاند و کانونهایی پروراندهاند که، در سایهی حمایت مطلق هستهی سخت حکومت، دست و دامنشان به انواع فسادها و خلافهای اخلاقی و قانونی آلوده است. در میانهی این همه بی آبرویی، ناکارآمدی و ابربحرانهای داخلی و خارجی، رفتار حکومت با زنان همانا تصویری عریان از درندهخویی حکومت نسبت به نیمی از جامعهی بالندهی ایران است.
آسیب و عوارض اینگونه رفتارهای بیمارگونه و تهی از هر گونه وجاهت قانونی و اخلاقی دیرزمانی است که آشکار شده است. هیچ صاحب خرد و ایمانی نیست که نداند این هتاکیها و توحشها تنها به بهانهی قانون وشریعت انجام میشود و چگونه به یکپارچگی ملی وانسجام اخلاقی، معنوی و روانی ایرانیان صدمههای جبرانناپذیر وارد میکند.
در میانهی ابربحرانهای بیسابقهی داخلی، منطقهای و بینالمللی و در زمانهای که سایهی جنگ از هر وقت دیگری به ایران نزدیکتر است حکومت چنین بیمحابا به نبرد زنان بیدفاع ایرانی رفته است. این واقعیت به خوبی نشان میدهد که این نظام همانا زنان ایرانی را بیشتر و پیشتر از دشمنان شمشیرآختهی مسلح خارجیاش مخالف خود میداند. از این شیوهی رسوای زمامداری، که شوربختانه ریشههای عمیق دوانده، چیزی جز خسارت و ندامت نخواهد رویید.
ما امضاکنندگان این بیانیه با قاطعیت مخالفت صریح خود را با فرصتطلبی حکومت در سرکوب دوبارهی زنان کشور اعلام میکنیم و از این کردارهای ننگآور به نام خدا، اسلام و قانون برائت میجوییم. دوران «یا روسریی ا توسری» برای همیشه سپری شده و بازگشتناپذیراست. حاکمان کشور میدانند که نمیتوانند مأموران خود را به همهی محلات، خیابانها، کوچهها، مراکز شهری، تفریحی و... اعزام کنند. نافرمانی مدنی زنان در برابر حجاب اجباری در بسیاری از شهرهای کشور گستردهتر از آن است که آن را بتوان با گسیل عدهای سیاهپوش، پر سر و صدا و خشن در معدود نقاط و میادین شهرها مهار کرد. این برخوردهای غیر انسانی البته قربانیانی خواهد گرفت اما نمیتواند بر این مقاومت مدنی فائق آید. حتی در همان نقاط محدود نیز بازی موش و گربه میان مردم و مأموران در جریان است و سرکوب نمیتواند تا چند ده متر آنسوتر دوام بیاورد.
بر این اساس به حاکمان کشور یکبار دیگر هشدار میدهیم از جنگیدن تنبهتن با زنان ایرانی پرهیز کنند و تنوع طرز فکرها و گونهگونی سبک زیستها را به رسمیت بشناسند که این کاری است به صلاح کشور، ملت، دین و اخلاق.
محمدجواد اکبرین
حسن یوسفی اشکوری
عبدالعلی بازرگان
رضا بهشتی معزّ
میثم بادامچی
سروش دبّاغ
عبدالله ناصری طاهری
علی طهماسبی
احمد علوی
رضا علیجانی
رحمان لیوانی
داریوش محمدپور
مهدی ممکن
ژیلا موحد شریعتپناهی
یاسر میردامادی
𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 1 week ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 2 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
Ads : @IR_proxi_sale
Last updated 2 months ago