𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 1 month, 3 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 4 months, 1 week ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 1 week, 3 days ago
شما هم تنها هستید مثل بشار اسدعبدالله ناصری
رهبر انقلاب اسلامی ۵۷ بعد از پیروزی و بر خلاف اکثریت مردم که رسالت ملی برای انقلاب قائل بودند، گفتمان “صدور انقلاب” را ترویج کرد و مهمترین سازمان مروج این گفتمان، واحد نهضتهای آزادیبخش سپاه پاسداران بود. نه دولت بازرگان و نه انقلابیون با تجربه و ملی، هیچ رسالت فراملی درنهضت خمینی نمی خواستند. ولی رهبر انقلاب مثل پیامبر و قرآن که دو جمع دو رسالت ملی و جهانی را برای اسلام میخواستند، برای انقلاب مردم ایران رسالت جهانی هم میپنداشت.
مثال روشن و سادهٔ آن، راهپیماییهای برائت در حج بود که بیطاقتیسعودیها را در سال ۶۶ نشان داد و قتل ۴۰۵ مسلمان را (۲۷۵ ایرانی) را بر جای گذاشت و برای سه سال حج ایرانیان را معطل کرد. متأسفانه حکومت پندی از کشتار ۶۶ نگرفت. سال بعد، شورای عالی حج تصمیم گرفت که به جای ایرانیها، مسلمانان هوادار انقلاب را از کشورهای دیگر به مکه اعزام کند.
کارشناسانی محدود انتخاب شدند تا به کشورها و برای سازماندهی این مقصود اعزام شوند.من هم متأسفانه برای کشورهای عرب خاورمیانه و شمال آفریقا و نیجریه منتخب شدم. سعودیها در سال ۶۷ اجازه تظاهراتی نداد، البته صداهایی در مکه شنیده شد. امتداد همین باور غلط و ضد ملی، شد تأمین “عمق استراتژیک” برای جمهوری اسلامی، آنهم نه با مشت گره خورده که با موشک و پهباد. از صدور انقلاب تا عمق استراتژیک، پول ملت ، پلکانی افزوده شد تا توهم رهبر فعلی محقق شود.
امروز که با خرسندی تمام، شاهد سقوط دیکتاتوری سوریه هستم، از هزینه ۳۰–۴۰ میلیارد دلاری ولی فقیه برای بقای حاکم ظالم دمشق خندهام گرفته که چه دور بود علی خامنهای از مسلمات منطقه. البته باز هم شاکر خداوند باشیم که "استدراج” دیگری بر آن حاکم ظالم فرود آورد. حاکمی که نصایح سی ساله را نشنید و حتا ناصحین را دشمن نامید، اکنون باید با موسیقی مشترک ترامپ-اردوغان برقصد.
درد بزرگ و غمباد سختی است. دیگر کسی شک نکند به این گزاره: “رهبر، محرمانه و یواشکی کاسه زهر را فرو بلعید”. خوشحالی پی در پی خانواده های داغدار و شاکی، از جنبش سبز ۸۸ تا انقلاب زنانه ۱۴۰۱ ، دل را خنک می کند. و کلام آخرم با والی نامشروع جمهوری اسلامی که: "شما هم تنها هستید مثل بشار اسد”.
🔴 بازگشت میرحسین موسوی به حصر
میرحسین موسوی از بیمارستان به حصر اختر بازگشت. دختران رهنورد و موسوی در یادداشتی ضمن «تشکر از توجهها و پیگیریها» خبر دادهاند که «بعد از چند روز سخت، پدرمان با بهبود وضعیت، رفع مشکل و رضایت پزشکان از بیمارستان مرخص شده است».
یادآوری میشود اخبار مربوط به زهرا رهنورد و میرحسین موسوی تنها در صورتی معتبر است که در صفحات فرزندانشان در شبکههای اجتماعی و کانال سایت کلمه منتشر شود.
بیانیهی جمعی از نواندیشان دینی داخل و خارج کشور: ابلاغ «قانون حجاب و عفاف» دستور سرکوب کل جامعه است
پس از رفت و برگشتهای مکرر میان مجلس و شورای نگهبان به مدت ۷۴ ماه، متن موسوم به «قانون ححاب و عفاف» مجموعا در پنج فصل تنظیم و نهایی گردید و از سوی مجلس تصویب شد. قالیباف رئیس مجلس نیز اعلام کرده است که این «قانون» از ۲۳ آذر ۱۴۰۳ برای اجرا به عنوان قانون ابلاغ خواهد شد. بررسی متن این «قانون»، که منتشر شده است، بیانگر سازماندهی جنگ سراسری و گستردهی نهادهای سرکوبگر حاکمیتی علیه زنان است. این «قانون» اما همزمان تحقیر و سرکوب کل جامعه را نشانه گرفته است. حاکمیت در همین راستا، تلاش می کند تا با اجرائی کردن این «قانون» دستاوردهای خیزش زن، زندگی آزادی در خصوص آزادی پوشش را سرکوب کند، دستاوردهای خیزشی که پیوندی ناگسستنی با آزادی در عرصههای دیگر جامعه دارد و تنها مخصوص زنان نیست. اینها همه در حالی است که اموری همچون تنگناهای اساسیِ اقتصادی، آزادیهای مدنی و آیندهی کشور همچنان در صدر اولویتهای مردم جانبهلبرسیده است. تردیدی نیست که عملکرد حاکمیت، زندگی را برای شهروندان تیرهوتار ساخته است. حاکمیت ولایی پشت نقاب دینداری، کرداری زنستیزانه، بیرحمانه و خلاف مروت و انسانیت انجام میدهد که با آزادگی، که پیام اصلی دینداری است، به هیچ عنوان سازگاری ندارد.
حجاب اجباری و حکومتی، سیاستی سرکوبگرانه و مخالف عقل سلیم است. حاکمیت ولایی پیش از این تلاش کرد تا از طریق گشت ارشاد، ضرب و زور فیزیکی و محدودیتهای اداری آن را اجرائی کند اما کار او به شکست انجامید. اینک همان سیاستها در قالب «قانون ححاب و عفاف» صورتبندی شده است. این «قانون» در مرحلهی اول بیانگر شکست سیاست سرکوبگر و امنیتی در تحمیل پوشش اجباری است. در مرحلهی بعد اما این یک عقب نشینی رذیلانه و شریرانه با جریمههای سنگین مالی است از جمله برای فشار مالی، دوشیدن جامعه و مهمتر از همه درگیر کردن شهروندان با یکدیگر، از مدیران دولتی و خصوصی گرفته تا رانندگان وسایل شخصی و حمل و نقل عمومی.
ظاهرا برای قدرتمداران حاکم تحمیل ظواهر آنچه شریعت می پندارند کافی است و به نفرتی که متعاقب آن در ذهن و روان جامعه نسبت به اصل دیانت بوجود میآید، اهمیتی نمیدهند. حتی در میان دینداران سنتی نیز طرفداران اجبارگری در اجرای شریعت در اقلیت قرار دارند. در مجموعهی جوامع مسلماننشین نیز به جز موارد معدودی مثل جمهوری اسلامی ایران و امارت اسلامی طالبان در افغانستان در هیچ کشور دیگر اسلامی همانا حجاب اجباری نیست.
این نوع اقدامات، نمادی از حاکمیت تمامیتخواه و سرکوبگر نه تنها نسبت به زنان که نسبت به حقوق و آزادیهای مدنی کل ملت است. تحمیل حجاب، با توجیه «حفظ امور شرعی یا عفاف و امر به معروف و نهی از منکر» فضایی خفقانآور برای همهی ایرانیان، و نه فقط زنان، ایجاد خواهد کرد و همانا کرده است.
ما امضاکنندگان این بیانیه از همهی ملت، و به ویژه کسانی که دارای باورهای دینی اصیل هستند و وجدان انسانی خود را حفظ کردهاند، دعوت میکنیم که در کنار زنان آزادیخواه و مقام ایران ایستاده و با صدای بلند، مخالفت خود را با «قانون ححاب و عفاف» و سیاستهای سرکوبگرانهای که نقاب دینداری بر چهره دارند، اعلام کنند.
در پایان تاکید میکنیم این «قانون» مانند بسا قوانین مشابه، در میان مردم متمدن ایران قابلیت اجرایی ندارد و آب در هاون کوبیدن است و اگر هوس اجرای آن در ذهن اقلیتی ماجراجو وجود داشته باشد، با مقاومت مدنی شدیدی که از هم اکنون وجود دارد، عواقب خطرناکتری برای عاملان آن در پی خواهد داشت.
ژیلا موحد شریعتپناهی، صدیقه وسمقی، محمدجواد اکبرین، حسن یوسفی اشکوری، رضا بهشتی معز، سروش دباغ، علی طهماسبی، رحمان لیوانی، رضا علیجانی، احمد علوی، حسن فرشتیان، داریوش محمدپور، مهدی ممکن، یاسر میردامادی، عبدالله ناصری طاهری
**یک نمونه از تدبیر! آقای علی خامنهای
(به بهانه دالان زنگزور)
عبدالله ناصری**
این روزها سخن از تکوین دالان راهبردی “زنگزور” زیاد است که حتما جمهوری اسلامی به رغم غوغاسالاری
زیاد تسلیم آن خواهد شد.
نگارنده از این مهم سخن نمی گوید، بلکه قصد دارد از "جغرافیافروشی” دیگری سخن بگوید.
رژیم حقوقی دریای خزر دهههاست ایران و چهار همسایه آن دریا را به خود مشغول کرده است؛ از دونیم شدن منافع دریا بین ایران و چهار کشور دیگر بر جای مانده از اتحاد جماهیر شوروی تا سی و بیست درصد آن. یادم هست از همان
اوایل دهه هفتاد خورشیدی بعضی از کارشناسان، ضمن اهمیت موضوع، اصرار داشتند دولت ایران نباید متوهمانه از درصد سهم ایران سخن بگویند، زیرا بعضی از سران حکومت پنجاه درصد را میخواستند. (گویا نقشه اطراف دریا عوض نشده است).
آقای خاتمی مهمترین وظیفه سفیر جدید(غلامرضا شافعی وزیر سابق صنایع) پیگیری رژیم حقوقی خزر اعلام شد. با پیگیری متناوب سفیر محترم و راضیکردن مقامات ارشد روسیه که تصمیمگیر اصلی بودند، سهم ایران هفده درصد تعیین شد.
در همان ایام من به علت ایراد سخنرانی در همایش دولتی “رسانه و تروریسم” در مسکو بودم. آقای شافعی در دیدار
خصوصی دو نفره، این حکایت را با شعف تعریف و تأکید کرد چند روز آینده به ایران خواهد آمد تا نهایی و اعلام کنند. در سفر معهود و در تهران سفیرمان را دیدم و دوباره پرسیدم.
با غمگنی و افسوس گفت: «رهبر قبول نکرد».
به همین راحتی تلاش سفیر که رضایت رئیس جمهور و مقامات وزارت خارجه را داشت، بر باد رفت. و پس از مدتی شنیدم که (رسمی یا غیررسمی) حق السهم جمهوری اسلامی هشت در صد است.
از یک طرف توهم و زیادهخواهی، و از سوی دیگر وادادهگی و پذیرش استعمار نرم روسیه. اینک خوانندگان پیشبینی کنند سرنوشت “زنگزور” چه خواهد شد؟
پیام تسلیت
جناب آقای دکتر حسن فرشتیان
با نهایت تأسف و تألم، درگذشت مادر گرامیتان را تسلیت عرض میکنیم. بیشک فقدان مادری پارسا و مهربان که فرزندانی آزاده و عالم چون شما را پرورش داده، ضایعهای جبرانناپذیر است.
مادر شما نمونهای از زنان فداکار و متدین بود که با تربیت فرزندانی فرهیخته، خدمتی ارزنده به جامعه نمود. امید است که روح بلند ایشان در جوار رحمت الهی باشد.
اگرچه دوری از وطن و عدم حضور در مراسم تشییع، غم این فقدان را دوچندان میکند، اما یقین داریم که روح والای مادرتان از این فداکاری و صبوری شما خشنود خواهد بود. باشد که یاد و خاطره آن مرحومه، تسلیبخش قلب داغدارتان باشد.
از درگاه خداوند متعال برای آن فقیده سعیده علو درجات و برای جنابعالی و سایر بازماندگان صبر جمیل و اجر جزیل مسئلت داریم.
محمدجواد اکبرین، حسن یوسفی اشکوری، میثم بادامچی، عبدالعلی بازرگان، رضا بهشتی معزّ، احمد علوی، سروش دباغ، علیرضا رجایی، محمود صدری، رضا علیجانی، رحمان لیوانی، سید علی محمودی، عبدالله ناصری طاهری، داریوش محمدپور، مهدی ممکن، یاسر میردامادی.
تحمل میکنیم با زخم، چون مرهم نمیبینیم...
باخبر شدیم دوستان عزیزِ، فعال و فرزانهمان، آقایان سراجالدین، یاسر و صدرا میردامادی، مادر مهربانشان زندهیاد خانم نرجس حوائجی را از دست دادهاند؛ غمی که غربت دوچندانش میکند.
این غم بزرگ را به دوستان گرانقدر و همه بازماندگان تسلیت میگوییم و برای ایشان شکیبایی و سلامتی آرزو میکنیم. به امید روزی که هیچ یک از شهروندان ایران از حقوق انسانی نخستین و بدیهی خود که شرکت در غم و شادی خانواده است، محروم نباشند.
آلان توفیقی
احمد علوی
الهه امیرانتظام
پروین کهزادی
حسن فرشتیان
حسن یوسفی اشکوری
حسین علیزاده
حسین کمالی
رحمان لیوانی
رضا بهشتی معز
رضا علیجانی
سروش دباغ
عبدالعلی بازرگان
علی افشاری
علی اکبر موسوی (خوئینی)
علی ایزدی
علی کلایی
غلامرضا مسموعی
فهیمه ملتی
کاظم علمداری
محسن یلفانی
محمد اولیایی فرد
مرتضی کاظمیان
معصومه شاپوری
مهدی امینی زاده
مهدی جامی
مهدی ممکن
مهدی نوربخش
نیره توحیدی
هژیر عطاری
چرا در رأی نمیدهم؟
بهعنوان یکی از علاقهمندان به فلسفه و سیاست، چند روزی است بهشدت درگیر دو-گانه «رأیدادن و رأیندادن» هستم و سعی میکنم با مطالعه همه نظرات مخالف و موافق منصفانه به هر دو راه فکر کنم. گویا وزنهی رأی ندادن سنگینتر است. دلایل و دغدغههایم را به زبان ساده مینویسم شاید به کس دیگری هم کمک کند.
-چرا در کنار اکثریت یعنی بیش از ۶۰ درصد مردم ایران (تحریمیها) قرار نگیریم و به اقلیت ۱۶ درصدی (رأیدهندگان به پزشکیان)بپیوندم؟
-پزشکیان اگر رئیسجمهور هم بشود بهعنوان نماینده جمهور مردم ایران مشروعیت ندارد به همان دلیلی که سالهاست میگوییم خامنهای و تندروها با داشتن اقلیت ۱۵ درصدی نماینده مردم ایران نیستند.
-وقتی رفراندوم برگزار نمیشود، رأیندادن اعتراض حداکثری است و رأیدادن به مسعود پزشکیان اعتراض حداقلی به سیاستهای حاکم. وقتی اکثریت مردم اعتراض حداکثری را انتخاب کردهاند، چرا اعتراض حداقلی را در کنار اقلیت انتخاب کنیم؟
-اگر تحریمی باشید و مسعود پزشکیان ببرد، باز هم برندهاید. اما اگر به مسعود پزشکیان رأی بدهید و تحریمیها ببرند یا سعید جلیلی، باز هم بازندهاید.
-رأی دادن به مسعود پزشکیان هم احتمال باخت سیاسی دارد هم اخلاقی. اما تحریم انتخابات هم شانس پیروزی دارد و هم اخلاقی است.
-پزشکیان میگوید صداقت دارد اما وقتی بهخاطر مصلحت حاضر نیست نامی از مسئول اصلی حکومت و تصمیمهای آن ببرد یعنی مصلحت را بر صداقت ترجیح میدهد. فردا اگر رئیسجمهور شود مصلحتهایش بیشتر میشود و لابد صداقتش کمتر! پس بهخاطر صداقت نباید به او رأی داد.
-فرض کنیم تحریم انتخابات هم گزینه خوبی نباشد، اما چرا در انتخاب میان بد و بدتر، گزینهی «بدتر» یعنی شرکت در انتخابات را انتخاب کنیم؟
-تحریم انتخاب مرحلهای پس از رأی اعتراضی است. اکثریت مردم سالها رأی اعتراضی دادند و کارساز نیافتاد، در این مرحله رأیندادن اعتراضی را تمرین میکنند. نباید آنها را تنها گذاشت.
-جلیلی انتخاب خامنهای نیست چون انتخابات را برای پیروزی او مهندسی نکردند (مقایسه کنید با مهندسی انتخابات برای پیروزی رئیسی). پس حتی اگر جلیلی هم انتخاب شود دوگانه جلیلی-خامنهای بهتر و سریعتر منجر به مهار و تضعیف قدرت مطلقه و ساختار جمهوری اسلامی میشود.
-من اگر هم دور اول رأی دادم، صدای معترضان را شنیدم و به احترام اکثریتِ معترض و در اجرای نتیجه یک رفراندوم، در نوبت دوم رأی نمیدهم.
-مسئولیت انتخاب احتمالی جلیلی و تمام خرابکاریهای احتمالی او متوجه کسانی است که به او رأی دادهاند. این مسئولیت در مرحله بعد متوجه کسانی است که با مشارکت در انتخابات به آن مشروعیت بخشیدهاند. کسانی که رأی نمیدهند مسئولیتی در برابر «انتخابات» ندارند چون نتیجه انتخابات هم بخشی از انتخابات است.
𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 1 month, 3 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 4 months, 1 week ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 1 week, 3 days ago