?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 8 months, 2 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 11 months ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 6 months, 4 weeks ago
♦️حکم تقسیم میراث در زندگی..
?پرسیده اند:
آیا شخص میتواند مال و اموالش را در قید حیاتش به عنوان میراث شرعی در بین ورثه اش تقسیم نماید؟
?الجواب:
از دید فقه اسلامی میراث، به مالی گفته می شود که از میت به جا مانده باشد؛ و آنچه در زندگی تقسیم می شود به هیچ وجه نمی توان به آن میراث گفت؛ و اگر در حیات خویش، سند ملکیت بدیشان بدهد نوعی این کار او نوعی از بخشش به شمار می رود و اگر تنفیذ آن را در سند به بعد از مرگ خویش موکول کرده باشد در آن صورت به آن وصیت می گویند که البته وصیت به بعد از مرگ، از یک سو برای ورثه درست نبوده و اعتباری ندارد؛ زیرا خداوند خود سهام هر یک را تعیین کرده است و روا نیست که آن تقسیم الهی به هم بخورد و از سویی، سقف وصیت تا یک سوم مال و دارایی شخص نافذ می شود نه بیشتر از آن.
اما این که چرا برخی در حیات خویش، مال شان را تقسیم می کنند و آیا این کار شان شرعاً درست است در پاسخ می گوییم که غالباً دو گونه افراد این کار را انجام می دهند؛ یکی: آن که نگران است که ممکن است بعد از مرگ وی، برخی ورثه ناحقی کرده همه و یا چیزی از حق بقیه را به ناحق تصرف کنند؛ و دوم: کسی که نمی خواهد میراث، حسب تقسیم الهی انجام یابد؛ مثلاً: نمی خواهد دختر و یا همسرش چیزی –یا چیز زیادی- از مال وی را ببرند؛ بلکه دوست دارد همه یا اکثر مالش به پسرانش برسد و حتی گاهی، از این طریق میان پسرانش نیز تبعیض می آورد.
این عمل (تقسیم مال میان ورثه در حیات) اگر به منظور محکم کاری بوده و به صورت عادلانه –و بدون تبعیض- انجام شود، کار ناروای به شمار نمی رود؛ زیرا وی اختیار مالش را دارد و نیز میان ورثه اش تبعیض نیاورده است؛ اما تجربه مشکلاتی را در این بخش نشان داده است؛ چنان که برخی که چنین کردند بعد از مدتی، نزد ورثه شان بی قدر شده و حتی گاهی حیثیت بار دوش را به خود گرفته اند و گاهی هم سبب اختلاف مزمن میان وارثانش شده است؛ اختلافی که مایه رنج و نا آرامی برای وی است؛ و گاهی هم به هر علتی وی از وارثانش دلخور شده و از تقسیمش پشیمان شده است که اگر آن را نقض کند هم به مشکل مواجه می شود و اگر در همان حال، تحمل کند هم برایش ناگوار است و گاهی هم، وارثان، این مال را که بدون کدام زحمت و رنجی به دست آورده اند حیف و میل، و ریخت و پاش می کنند؛ کاری که سبب رنج و ناراحتی مداوم این شخص قرار می گیرد.
پس برای محکم کاری مناسب نیست به این عمل اقدام شود؛ بلکه باید راه های منطقی دیگری جستجو شود؛ مثلاً: شاهد گرفتن بزرگان قوم بر این که باید بعد از سر وی، میراث برای همه حق داران و به صورت عادلانه تقسیم شود و یا مثل آن.
و اگر هدف از تقسیم مال در حیات، محروم ساختن برخی از ورثه از کل یا برخی میراث باشد این عمل وی گناه محسوب شده و موجب فتنه میان ورثه وی قرار می گیرد؛ چنان که نبی(ص) به کسی که تنها به یک فرزندش این گونه بخشش کرده و بقیه را محروم داشته بود و نزد ایشان آمده و می خواست ایشان را بر این مسأله شاهد بگیرد فرمودند: "مرا بر ظلم شاهد مگیر!" (صحیح سنن ابوداود، حدیث 6477) پس این یک ظلم آشکار است و حتماً سبب کینه و تفرقه بین ورثه می شود؛ کینه ای که سبب دشمنی و قطع صله رحم شده و گاه آثار سوء آن تا نسل و نسل های بعدی آنان نیز دوام یابد- والله اعلم.
✍️ضیاء احمد فاضلی، مسوول مدرسه احیاء العلوم هرات
♦️عمر پسرِ خواستگار، ۱۲ سال بیش از عمر دختر است؟؟
?برادری پرسیده اند:
از نظر شرعی و علمی، دختر ۱۸ ساله به مرد ۲۹ ساله ازدواجش درست است ؟ خیلی این موضوع برای من مهم است لطف نموده جواب دهید!
الجواب:
به لحاظ شرعی، ازدیاد سن شوهر از خانم و عکس آن، هیچ تاثیری روی صحت نکاح نگذاشته و بر نکاح شان اشکالی وارد نمیکند.
اما به لحاظ علمی و عرف جامعه چند سالی، سن مرد بالاتر بودن، مطلوب و معقول است.
و در باره این تفاوت ۱۲ سال باید بگویم که من از کست صوتی یک روانشناس ایرانی (دکتر مجد) شنیدم که می گفت: خوب است ۱۰ سال مرد بزرگتر از زن باشد، چرا که زنها زودتر از مسایل جنسی باز می مانند، به دلیل حیض و ولادتها، درحالی که مرد تا سالیان طولانی، قوای جنسی اش فعال است.
البته، به لحاظ تجربه، و پختگی فکری، این، تفاوتِ بارز است (این زن خامتر است و آن مرد پخته تر). هر چند پختگی این مرد - اگر آدم درستی باشد- به نفع زندگی مشترک است و میتواند مدیر قویتر و تواناتری در زندگی مشترک باشد.
والله اعلم
✍ضیاءاحمد فاضلی، مسوول مدرسه احیاءالعلوم
*?روز جهانی زبان ضاد!*
18 دسامبر هر سال در تقویم سازمان ملل روز جهانی زبان عربی نامیده شده است. زبان عربی این جایگاه را از 18 دسامبر 1973 پس از آن کسب کرد که به دنبال تلاش پیگیر عربستان و مراکش، مجمع عمومی سازمان ملل با تصویب قطعنامه 3190 زبان عربی را به عنوان یک زبان رسمی و کاری در سازمان ملل متحد به رسمیت شناخت.
نام دیگر زبان عربی زبان «ضاد» است که امروز یکی از شش زبان رسمی جهان است. هم اکنون اسناد و مدارک سازمان ملل به این زبان هم ترجمه میشود.
جالب اینجاست که از ۶ زبان رسمی سازمان ملل ۴ زبان آن (انگلیسی، فرانسوی، روسی و چینی) متعلق به پنج قدرت جهانی (آمریکا، انگلیس، فرانسه، روسیه و چین) است که دارای کرسی دایم در شورای امنیت میباشند، اما در این میان زبان عربی و اسپانیایی توانستهاند همپای زبانهای رسمی آن پنج قدرت به زبان رسمی بینالمللی تبدیل شوند.
امروز در جهان بیش از ۵۵۰ میلیون نفر به زبان عربی سخن میگویند که عربی زبان مادری حدود ۳۰۰ میلیون نفر از آنهاست و زبان دوم ۲۵۰ میلیون نفر دیگر است. زبان عربی از لحاظ جمعیت ناطقان به آن چهارمین زبان دنیاست.
اما زبان عربی با داشتن ۱۲ میلیون و ۳۰۲ هزار و ۹۱۲ واژه بدون تکرار از لحاظ تعداد واژگان صدرنشین زبانهای جهان است که زبان انگلیسی با ۶۰۰ هزار واژه در مقام دوم و زبان فرانسوی با ۱۵۰ هزار واژه در جایگاه سوم قرار دارد.
ارنست رنان خاورشناس، زبانشناس و فیلسوف فرانسوی که آرای جنجالی وی درباره اسلام و بلاد اسلامی و مناظرات روزنامهای او با سیدجمال معروف است، درباره زبان عربی میگوید: «زبان عربی یکباره و ناگهان در اوج کمال و زیبایی رخ نمود. این شگفتترین حادثه(زبانی) تاریخ بشریت است. نه کودکی دارد و نه سالخوردگی.»
واقعیت این است که آشنایان به این زبان خوب میدانند که از چه توان و قدرت زایش، انعطاف و سازگاری شگفتآوری برخوردار است و این هم به دلیل قواعد و قوانین زبانی موجود در آن است. ابواب زبان عربی(ثلاثی مجرد و مزید و...) در واقع کارخانه تولید و پردازش واژگان به شمار میرود.
اما چرا به زبان عربی زبان ضاد هم گفته میشود؟ چون هم در اصل تنها زبانی است که حرف ضاد دارد و هم تلفظ آن برای غیر عربها بسیار دشوار است. سیبویه پدر ایرانی نحو عربی به تفصیل به آن پرداخته است.
حرف "ضاد" با گسترش اسلام در جوامع غیر عرب به دردسرسازترین حرف عربی تبدیل شد. نومسلمانان قادر به تلفظ صحیح آن نبودند و هنوز هم حتی برخی مردمان عرب در آفریقا با آن مشکل دارند. از همان زمان با "ظاء" اشتباه گرفته میشد؛ چون مخرج دهانی هر دو بسیار نزدیک است. حتی در شامات هم برخی "ضاد" را "دال" تلفظ میکنند.
صاحب بن عباد کاتب و وزیر دولت آل بویه کتاب «الفرق بین الضاد و الظاء» را ناظر به مشکلات ایرانیان در تلفظ ضاد نگاشته است.
از همان سدههای نخست اسلامی پای این حرف به مباحث فقهی هم باز شد و فقهای مسلمان فتاوی "ضادی" دادند و هنوز هم بحثی فقهی در برخي جوامع مسلمان است. علت این اهتمام هم وجود این حرف در سوره حمد است که امر وجوبی در فقه اسلامی بر قرائت آن در نمازهای پنجگانه وجود دارد. این حرف در دو واژه "المغضوب" و"الضالین" در این سوره وجود دارد که اگر به شکل صحیح تلفظ نشوند، معنای مطلوب را افاده نمیکند.
#صابر_گل_عنبری
@Sgolanbari
بیستوپنجم سپتمبر
در چنین روزی از سال ۶۹۷ میلادی، «عمرو بن میمون» وفات یافت.
عمرو بن میمون در زمان زندگی پیامبر اسلام ایمان آورد؛ اما به نزد آن بزرگوار شرف حضور نیافت و ایشان را ندید؛ لذا در زمرۀ صحابه نیست و به عنوان یکی از تابعین شناخته میشود.
وی با بزرگان صحابه ملاقات کرد و از آنان حدیث روایت نمود؛ همچنان اصحاب صحاح سته نیز از وی حدیث روایت کردهاند و امام ذهبی در سیر اعلامالنبلاء، اجماع اهل حدیث را بر صداقت و امانتداری وی نقل نموده است.
عمرو بن میمون میگوید:
باری در کوچههای کوفه قدم میزدم و با مردی روبهرو شدم که با همسایهاش بر سر چیزی جدال داشت. از آنان علت را جویا شدم که در پاسخ به من، یکی از آنان گفت:
یکی از دوستانم به خانهام آمد و اشتهای کلهپاچه داشت. من هم کلهپاچهای خریدم و با هم صرف نمودیم، سپس استخوانهای آن را گرفتم و از باب تجمل و افتخار، بر در و دیوار خانهام آویزان نمودم. سپس این عالیجناب آمده و آن را گرفته و بر دروازۀ خانهاش آویزان نموده است تا مردم را فریب دهد که گویا وی آن را خریده و خورده است.
با نگاه به این رویداد، میبینیم بعضی چیزها بر روی این کرۀ خاکی تغییر نمیکند. گذشتگان و مردم قدیم نیز مانند امروزیان، از باب افتخار و مباهات و اِخبار دیگران، دوست داشتند آنچه آنان میخورند و مینوشند، به دید مردم در آید تا آنان را مردمی ببینند که در وضعیت مطلوبی به سر میبرند و از زندگی مرفهای برخوردارند.
به باور من، استخوانهای کلهای که آن مرد از باب مباهات و افتخار بر در و دیوار خانۀ خویش نهاده بود تا دیگران ببینند، از تصاویر سفرههای رنگینی که ما اینک در شبکههای اجتماعی نشر میکنیم، تفاوتی ندارد. تنها تفاوتی که دیده میشود، تفاوت در شکل و نوع تعبیری است که به دیگران نمایش داده میشود؛ آن وقت آنچنان و اینک اینچنین.
تصویر کتابها همراه با فنجانهای قهوه، نوعی دیگر از مباهات فرهنگی امروز ماست، تصاویر کیک و کلوچه و شیرینی و سفرههای رنگین ایام عید، نیز نوعی دیگر از آن افتخارها است که همه حاکی خودشیفتگی و خودخواستگی صاحبان آناند.
این با تناسب به آن همسایهای که در واقع کله را خریده و خورده بود، اما آن دیگر همسایه که نخورده ادعای خوردن داشت، همانندان او نیز منقرض نشده و تاکنون در صحنۀ زندگی حضور دارند و نسخههای مختلفی از آن در میانمان زندگی میکنند؛ اعم از آنانی که تصاویر و نقش و نوشت دیگران را به نام خود نشر میکنند یا آنانی که تصویر کتابی را نشر میکنند تا حاکی فرهنگمآبی خود باشند، و یا هم آن عده از مردمانی که تصویر تحفهای را پخش میکنند که خود را محبوب و مورد پسند همگان نشان دهند.
همه این ایدهها و سوژهها، درست بسان همان سرقت استخوانهای کلهپاچه است؛ اما با این تفاوت که ابزار و وسیلۀ مباهات امروز شکلی دیگر به خود گرفته است و تعبیرهاست که تغییر کردهاند؛ و گر نه، این هم همانی است که آن بود.
چهارم جولای
در چنین روزی از سال ۱۱۸۷ میلادی، «نبرد سرنوشتساز حطین» روی داد.
«نبرد حَطّین نبردی است که در ۲۵ ربیعالثانی سال ۵۸۳ هجری قمری برابر با ۴ جولای ۱۱۸۷ میلادی بین نیروهای صلیبی به رهبری گیدو لوزینیان، پادشاه اورشلیم و مسلمانان به رهبری صلاحالدین ایوبی، سلطان ایوبی در منطقۀ حطین رخ داد و مسلمانان توانستند طی نبردی سخت به پیروزی برسند و بخش عظیمی از نیروهای صلیبی را به قتل برسانند و تعدادی از فرماندهان سپاه صلیبی از جمله گیدو لوزینیان را اسیر کنند.» [ویکیپیدیا]
این نبرد با پیروزی قاطع مسلمانان و شکست فاحش دشمن به پایان رسید و راه به سوی بیتالمقدس هموار شد و تنها چند روز مانده بود که بعد از هشتادوهشت سال، دوباره ندای ملکوتی اذان در مسجدالاقصی طنینانداز شود.
در نتیجۀ این نبرد، بسیاری از رهبران صلیبی به دست صلاحالدین ایوبی اسیر شد. او با آنها بر اساس اخلاق خود رفتار کرد، نه اخلاق آنان؛ تا جایی که دستور داد یکی از دشمنان سرسخت وی را که در نبرد مجروح گردیده بود، درمان کنند.
این صفحۀ درخشانی است که اروپاییها خود در تاریخ خویش در مورد جنگهایی که بین آنان و صلاحالدین رخ داده است، نوشتهاند.
صلاحالدین با اسیران به نیکویی برخورد کرد. گیدو لوزینیان حاکم قدس را بعد از اخذ تعهدی مبنی بر عدم تعرض و تشویق علیه مسلمانان آزاد ساخت؛ اما با «رینالد دو شاتیون» حاکم حصنالکرک به علت نقض چندینبارۀ عهد و پیمان، و حمله بر کاروانهای غیر نظامیان، طوری دگر تعامل کرد؛ صلاحالدین به اساس سوگندی که یاد کرده بود، او را گردن زد و همگان را مورد خطاب قرار داده گفت: «اما برای این، عفوی در کار نبود؛ زیرا دو بار به خدا سوگند یاد کرده بودم اگر به او دست یابم، او را از میان خواهم برد. یکبار هنگامی که شنیدم او آمادۀ رفتن به سوی مکه و مدینه است، و یکبار هم هنگامی که به قافلۀ حجاج حمله کرد و آنان را به شهادت رساند.»
شبی در آستانۀ نبرد، صلاحالدین ایوبی به بازرسی سربازان در خیمههای شان پرداخت. از کنار خیمهای گذشت که سربازان در آن با هم صحبت میکردند؛ میگفتند و میخندیدند. وی گفت: شکست از همینجا میآید. سپس از کنار خیمۀ دیگری گذشت و دید پشتِ سرِ امامی صف کشیده و به نماز شب مشغولاند، گفت: پیروزی از همینجا خواهد آمد.
طبیتعا صلاحالدین ایوبی تنها با استعانت به نماز و نیایش به نبرد نپرداخت؛ بلکه در کنار آن، ارتش خویش را با بهترین تجهیزات همان وقت آماده کرد. منجنیقهایی که او با آن صلیبیها را در جنگ غافلگیر کرد، بیشترین تأثیر را در سرنوشت جنگ داشت. اما باور ما به ما میگوید هر اندازه از اسباب و امکانات مادی برای پیروزی در نبرد برخوردار باشیم، اولین عامل پیروزی، اطاعت و فرمانبری از پروردگارمان است؛ این همان چیزی است که امروزه هنگام انعقاد قراردادهای تسلیحاتی با مبالغ هنگفت و سرسامآور باید بدانیم. باید بدانیم خریدنِ تفنگ و موشک، کار درخور و شایانی است؛ اما رمز پیروزی تنها در سلاح و تیر و تفنگ و موشک و هواپیما نیست؛ بلکه در دستی است که سلاح را حمل میکند و از آن مهمتر در قلبی است که پشت این دست قرار دارد.
?شرح حدیثی از ریاض الصالحین (14)
♦️عنوان: اندر شناخت بهترین ها
?ابوهریره (رض) روایت می کند که از نبی (ص) سوال شد:
يا رسولَ اللَّهِ مَن أَكْرَمُ النَّاسِ؟ قال: «أَتْقَاهُمْ» فقَالُوا: لَيْسَ عَنْ هَذا نَسْأَلُكَ، قَالَ: «فيُوسُفُ نَبِيُّ اللَّهِ ابن نَبِيِّ اللَّهِ ابن نَبيِّ اللَّهِ ابنِ خَلِيلِ اللَّهِ». قَالُوا: لَيْسَ عن هَذَا نَسْأَلُكَ، قال: فعَنْ مَعَادِنِ الْعَرَب تسْأَلُونِي؟ خِيَارُهُمْ في الْجاهِليَّه خِيَارُهُمْ في الإِسلامِ إذَا فَقُهُوا».
?ترجمه: ای رسول خدا! چه کسی عزیزترین و گرامي ترين مردم است؟ فرمودند: آنان که پرهیزگارتر اند. گفتند: در اين باره سؤال نکرديم، فرمودند: [پس گرامی ترین آن ها] يوسف، پيامبر خدا است که فرزند پيامبر خدا و فرزند پيامبر و دوست خدا (ابراهيم) است. گفتند: از اين هم نپرسيديم. فرمودند: پس شما از گنجینه های عرب از من مي پرسيد؟ هر که در عهد جاهلیت بهترین بود در عهد اسلام نیز بهترین است؛ مشروط بر این که اهل درک و دانش لازم باشند.
?کلمات کلیدی
مَعَادِنِ الْعَرَب: گنجینههای عرب؛ منظور، خبرگان جامعه و بزرگان قوماند.
خِيَارُهُمْ: بهترین ایشان.
الْجاهِليَّه: نادانی؛ مراد، دوره قبل از اسلام است.
?فواید علمی و تربیتی
این حدیث، بر فواید آتی دلالت دارد:
1. صحابه کرام، تشنه علم بودند و از این رو، با سوال، خویشتن را به مهمات دین آگاه می ساختند.
گرامیترین انسانها نزد خداوند، آنانی اند که از پرهیزگاری بیشتر برخوردار باشند.
تقوا، عین کرامت و بزرگواری است؛ هیچ چیز به قدر تقوا به انسان، شرف و کرامت نمیبخشد.
اسلام تفاخر به نسب را بدان سبب که منجر به غرور و برتری جویی و عدم توجه به اصلاح خود میشود مذمت کرده است؛ اما نجابت خانوادگی و بودن از سلاله نیاکانی نیکوسرشت را نعمتی مهم و قابل شکر دانسته است.
اسلام، دین ارزش سالار است؛ از همینرو، جایگاه و منزلت اجتماعی مشاهیر یک قوم قبل از اسلام را نفی نکرده بدان اعتراف و آن را قدر میکند.
اسلام، استعداد ها را از هدر رفتن حفاظت کرده ؛ آنها را در جهت به کمال رسیدن و هدفمند و مثمر واقع شدن توجیه میکند.
آنان که پایگاه مردمی و نفوذ اجتماعی دارند در کنار مهارتها و تخصصهای موجود شان باید بکوشند خویشتن را در دین خدا نیز آگاه و فهیم سازند تا آنکه مهارتها و تواناییهای خاص خویش را از به کارافتادن در مسیر اشتباه و نادرست مصون داشته و مردم را درست توجیه و مدیریت کنند.
✍ضیاءاحمد فاضلی، مسوول مدرسه احیاء العلوم هرات.
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 8 months, 2 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 11 months ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 6 months, 4 weeks ago