تاملاتی در باب تاریخ

Description
این کانال جهت معرفی آثار سیدمرتضی حسینی ایجاد شده و گذشته از معرفی آثار، فضایی‌است برای درج بخشی از ماحصل تاملات، یادداشت‌هایی در حاشیه‌ مطالعات تاریخی و ارتباط با او.

@Mortaza_hoseyni

Mortezahoseini.com

09146644150
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 8 months, 2 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 10 months, 4 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 6 months, 4 weeks ago

5 months ago

تاریخ ما مردم ندارد

تاریخ به معنای روایت وقایع حادث شده در گذشته، هیچ‌گاه نمی‌تواند تمامی وقایع کوچک و بزرگ فردی و اجتماعی حیات انسان را بازگو کند. همان‌گونه که تاریخ گذشته‌ایست که تنها یک‌بار حادث شده و تکرار نمی‌شود، بازگویی و بازنمایی تمامی آنچه که در گذشته حادث شده و گذشته نیز غیر ممکن است. بنابراین تمامی روایاتی که با عنوان تاریخ نوشته می‌شوند، تنها گزیده و بخشی از تاریخ‌اند نه همه آن. هر راوی که چیزی از تاریخ روایت می‌کند با تحلیل و تعلیل یا بدون تحلیل و تعلیل، دست به گزینش می‌زند و دست‌چینی از آنچه را که برای او مهم است، روایت می‌کند اما سطح و درجه شمول این روایات به هیچ وجه هم‌سطح و یکسان نیستند چنانکه یکی تنها سرگذشت شاهان و پیامبران را دارای ارزش روایت می‌داند ‌و دیگری تنها سرگذشت قهرمانان را و قس علی هذا اما تاریخ در مقام یک دانش کاربردی جدید، آنگاه می‌تواند روایتی مطلوب از تاریخ محسوب شود که برآیند عمومی اجتماع انسانی و نیروهای اجتماعی را با تمامی ویژگی‌های آنها دریابد و به مطالعه آن بپردازد. در این جستار که متن یک سخنرانی‌است به این بحث پرداخته‌ام.
سیدمرتضی حسینی

https://t.me/revisionhistory

5 months, 1 week ago
**انتشار چاپ دوم

**انتشار چاپ دوم

کتاب "سه دریاچه، یک گهواره؛ تاریخ تمدن در آذربایجان از ابتدا تا پایان عصر آهن"**

پژوهش حاضر کنکاشی‌است در موضوع ظهور و افول تمدن در جغرافیای واحد فرهنگی بین سه دریاچه (دریاچۀ گویجه گول در ایروان، دریاچۀ وان و دریاچۀ اورومیه) از ابتدا تا پایان عصر آهن، با محوریت جغرافیای آذربایجان.

هدف از نوشتن این کتاب گفتگو با مقطعی از تاریخ این جغرافیای واحد فرهنگی و آذربایجان است که داغ پیش از تاریخ خورده و به کنج فراموشی رانده شده است. کتاب به ارائۀ تصویر و پرتره‌ای کُلی و تا حد امکان مطابق با واقعیت از وضعیت اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی منطقۀ مورد مطالعه در دوران‌های کُهن کوشیده است.

نویسنده برخلاف سنت و عادت رایج در بین تاریخ‌نویسان، در تالیف و تحریر این کتاب به هیچ وجه از منابع تاریخی و نگاه تاریخ‌نگارانه و روایی بهره نجسته بلکه این کتاب با استناد به مدارک و گزارشات روشمند و مستند باستان‌شناسی نوشته شده و کاریست متفاوت از تاریخ‌های قصه‌وار معمول. روش و بینش نویسنده در این پژوهش به‌کُلی با روش و بینش کلاسیک موجود در تاریخ‌نگاری‌های رایج، از جمله تاریخ‌نگاری‌های ایدئولوژیک ‌و ملی‌گرایانه متفاوت است.

فصل اول به تشریح جغرافیای شرق نزدیک، جغرافیای فرهنگی مورد بحث و آذربایجان اختصاص یافته است.

فصل دوم به رابطۀ باستان‌شناسی و تاریخ پرداخته و به تبیین نقش و اهمیت باستان‌شناسی در مطالعات و پژوهش‌های تاریخ اعصار کهن کوشیده است.

فصل سوم محوطه‌های حاوی بقایای تمدن‌های کهن در جغرافیای مورد نظر را معرفی کرده.

فصل چهارم به بررسی سیمای کُلی تمدن‌ در جعرافیای واحد تاریخی و فرهنگی مذکور، پیش از عصر مفرغ پرداخته است.

فصل پنجم به عصر مفرغ و فرهنگ کور- ارس تمرکز  ویژه نموده است.

در فصل ششم فرهنگ استپ‌ها یعنی فرهنگ قورقان به اختصار بررسی شده است.

فصل هفتم کتاب به عصر آهن پرداخته و علاوه بر بحث مفصل دربارۀ این دوران بسیار مهم در آن، نظریۀ ورود هندواروپائیان آریایی‌ با استناد به سفال خاکستری بررسی و نقد شده‌ است.

فصل هشتم به مطالعه‌‌ و ارزیابی تمدن مکشوفه در تپه حسنلو؛ نماد فرهنگ و تمدن عصر آهن آذربایجان اختصاص یافته و نویسنده به بررسی انتقادی لایه‌نگاری این محوطۀ بسیار مهم پرداخته است.

فصل نهم به مسئلۀ انهدام کامل و سراسری تمدن‌های عصر آهن منطقه پرداخته، عاملین آن را جستجو کرده‌ و نتایج آن را مورد بحث قرار داده‌ است.

فصل دهم و پایانی کتاب نیز خلا و رکود تمدن در منطقه پس از انهدام تمدن‌های عصر آهن منطقه را بررسی کرده و به این نکتۀ بسیار مهم تاکید کرده است؛ آنجا که تاریخ روایی دوران تاریخی ایران آغاز می‌شود، در واقع تاریخ تمدن در منطقه پایان یافته است؛ زیرا مطالعات روشمند باستان‌شناسی نتوانسته‌اند آثار شایان توجه و قابل مطالعه‌ای از پس انهدام‌های عصر آهن شناسایی و معرفی کنند و به تلویح یا تصریح بر این خلا تمدنی اشاره و تاکید کرده‌اند.

نویسندۀ این کتاب سیدمرتضی حسینی می‌باشد. چاپ اول این کتاب در سال ۱۴۰۰ و چاپ دوم آن در حال حاضر (اسفند ۱۴۰۳) توسط انتشارات حکیم نظامی گنجه‌ای در تبریز منتشر شده است.

علاقه‌مندان می‌توانند با واریز مبلغ ۶۵۰ هزار تومان قیمت روی جلد چاپ دوم کتاب به شماره کارت 6037997488661233 به نام سیدمرتضی حسینی، کتاب را از طریق پُست دریافت نمایند.

https://t.me/revisionhistory

5 months, 2 weeks ago
**برای روز جهانی زبان مادری**

برای روز جهانی زبان مادری

حقوق ملی و زبانی ربطی به تاریخ ندارد

یکی از هموطنان عرب نوشته است:

پيش از اسلام، از اهواز تا كرمان، سكونتگاه عرب‌ها بوده است. قبايل عرب كه قبلا در نواحى اهواز و كرمان ساكن شده و به تشويق دولت ايران به كشاورزى مشغول شده بودند، در جنگ‌هاى دراز مدت سال‌هاى ٣٣٨-٣٦٣ .م ايران با روم، به سود ايران شركت داشتند و برعكس؛ در سال آخر اين جنگ، روم توانست با هزاران جنگنجوى عرب كه در ميان سپاهيان خود داشت ابتدا شاپور دوم (٣١٠-٣٧٩ م.) را شكست دهد ولى سرانجام به علت جدا شدن بسيارى از اين اعراب از سپاه روم و پيوستن گروه‌هايى از آنان به ايران، روم دچار شكست شد (مومنى، ۲۰۱۲: ص١٢). كلمه "قبلاً" دال بر وجود عرب‌ها در كل جنوب ايران، از اهواز تا كرمان، پيش از ساسانيان است. ايرج افشار سيستانى در كتاب خوزستان و تمدن ديرينه آن، وجود عرب‌ها را در اين خطه به روزگار هخامنشيان مى‌رساند كه البته دكتر جواد على تاريخ‌نگار عراقى معتقد است، عرب‌ها پيش از مهاجرت آريايى‌ها در كل جنوب ايران كنونى مى‌زيستند. متن نشان مى‌دهد كه عرب‌ها هستى مستقلى از پارس‌ها و رومى‌ها داشتند و بنا به منافع خود با اين يا آن قدرت هم پيمان مى‌شدند.حال با اين تاريخ سه هزار ساله، حكومت‌هاى اقتدارگرا و ضد عرب پهلوى و جمهورى اسلامى مى‌خواهند ريشه اين درخت تناور را بركنند اما عرض خود مى‌برند و زحمت ما مى‌دارند. ما هستيم. نه سيلاب، نه كشتار، نه نيرنگ و نه كوچ عمدى غير عرب، وجودمان را زايل نخواهد كرد.

در جواب این یادداشت کوتاه قدمت‌پرستانه که صمناً ادعاهای تاریخی شعوبی‌ها را نیز تایید می‌کند، نوشته‌ام:

البته در دیدگاه من این مسابقۀ  قدمت دامی‌است که شعوبی‌‌ها ما را در لابیرنت بی‌پایان آن گرفتار می‌کنند. در ایران عادت بر این است که هر ملتی برای اثبات حقانیت مطالبات و احقاق حقوق انکار و ضایع شدۀ خود، پیش از هر چیز باید سند قدمت و سکونت چندین هزار سالۀ خود را در محکمۀ تاریخ اثبات کند و این بحث دقیقاً به مثابه سرگردانی بی‌پایان در محاکم استعماریست. رسمیت زبان و هویت، رفع ظلم و تبعیض از هر ملتی، حق مسلم آن ملت است و ربطی به قدمت ندارد! جریان شعوبی و باستان‌پرست روشنفکری ایران، ما تُرک‌ها و شما اعراب را نیز به این بازی بیهوده می‌کشاند. بازی بیهوده‌ای که جریان شوم شعوبی هم قواعد آن را که چیزی جز جعل نیست، خوب می‌داند و هم صدایش بلندتر است. از هیچ حُقه، جعل و دروغ نیز روی‌گردان نیست، چون اساسش بر جعل و شیادیست.

می‌ماند بحث تاریخ ما! تاریخ کهن ما و شما و همه‌ ملیت‌های ایرانی فعلاً تاریک‌تر از آنست که بتوان قضاوتی قطعی دربارۀ آن کرد. تمدن‌های کهن منطقه در عصر آهن نیست و نابود شدند و اینکه هویت‌های موجود امروزی کِی؟ و چگونه؟ تکوین یافته‌اند، عجالتاً سوال‌های بی‌جواب‌اند و نیازمند تحقیقات جدید و روشمند. به‌ویژه تاریخ تمدن سترگ عربی- اسلامی که به دروغ استیلایی با شمشیر و خون معرفی کرده‌اند.

این نکتۀ مهم را نیز یادآور می‌شوم که اگر تاریخ ایران یک ریویزیون اساسی با تحقیقات جدی و روشمند بشود، تمامی پروپاگانداهای شعوبی به نام تاریخ پارسی باستان، مهر ابطال خواهد خورد. نه چیزی به نام نژاد و یا نژاد آریایی و نه قومی به نام پارس یا فارس در تاریخ پیدا نخواهد شد. همچنین به خوبی عیان خواهد شد که زبان بی‌اتنیک فارسی، کهن‌تر از سایر زبان‌ها نیست.

پس از نابودی تمدن‌های عصر آهن منطقه، از جمله در آناتولی، آذربایجان، بین‌النهرین و انحطاط فراگیری که مدت‌های مدید منطقه را در بر گرفت و با قصه‌های هخامنشی، اشکانی و ساسانی پُرش کرده‌اند، اسلام منادی خیزش دوبارۀ این مناطق غرق در فلاکت و پراکندگی بوده است و پیامش نیز برانگیزاننده؛ یا ایهاالمدثر! قُم فانذر!

به نظر من، به جای باور به قدمت ساختگی آنها (شعوبی‌ها؛ ایران باستان پارسی) و تلاش برای ایجاد قدمتی مشابه برای خودمان در مقابل آن، راه صحیح و عاقلانه این است که قدمت ساختگی آنها را در عرصه‌های تخصصی تاریخ زیر سوال ببریم.

در سپهر و عرصه‌های عمومی اندیشه و جامعه نیز تأکید کنیم که احقاق و تثبیت حقوق ملی و زبانی ربطی به تاریخ و قدمت ندارد و بی‌درنگ باید برقرار شود. این توسل و تشبث به اثبات قدمت برای مشروع جلوه دادن مطالبۀ حقوق ملی و زبانی، در واقع ترفندیست برای اینکه ما را دنبال نخود سیاه بفرستند. الگوی ملیت‌های غیر فارس ایران از جمله تُرک‌ها و عرب‌ها در این نگاه قوم‌محور، ازلی‌گرا و گذشته‌پرست به هویت و تاریخ، جریان و نحلۀ شعوبی پان‌ایرانیسم بوده است. این نحله ابتدا با انبوهی از جعل و دروغ فارس‌ها را تاریخمند و غیر فارس‌ها را بی‌تاریخ شناسانده، سپس شرط هر گونه برخورداری از حقوق انسانی را تاریخمندی اعلام کرده است. در حالی که حقوق ملی و زبانی هیچ ربطی به تاریخ ندارد.

سیدمرتضی حسینی‌

https://t.me/revisionhistory

6 months, 2 weeks ago
**پزشکیان و شعوبیان**

پزشکیان و شعوبیان

. در روزهای اخیر که تنش‌های بین ایران و دو همسایۀ اصلی‌اش یعنی جمهوری‌های آذربایجان و تُرکیه به بالاترین حد خود رسیده است، انتقادها و حتی سرزنش‌های زیادی و البته به‌حق به سوی پزشکیان و کسانی که رئیس جمهور شدن او را به نفع ایران و آذربایجان دیدند و در این امر مشارکت کردند، سرازیر شده است. 

گروه‌ها و افرادی که خارج از دور تسلسل عقیم اصول‌گرا و اصلاح‌طلب بودند و پس از سال‌ها دوری از عرصۀ انتخابات در حمایت از پزشکیان و برای رئیس‌جمهور شدن او وارد این کارزار شدند، با توجه به گفتمانی که او برای اولین بار مطرح کرد، رئیس جمهور شدن او را هم از جهت داخلی و هم از جهت بین‌المللی فرصتی تاریخی دانستند. 

گفتمان طرح شده از سوی پزشکیان که رأی بی‌سابقه‌ای در اوج خمودی و رکود سیاسی در ایران برای او حاصل کرد، فرصتی تاریخی از نظر داخلی تلقی شد. او پس از صد سال برای اولین بار در مقام یک کاندیدای ریاست جمهوری، از تبعیض‌های قومی و حقوق ضایع شدۀ میلیون‌ها ایرانی غیر فارس و غیر شیعه سخن گفت و قول‌هایی در رابطه با احیا و احقاق این حقوق مسلّم پایمال شده داد. به همین سبب میلیون‌ها ایرانی بُریده از مرکز و مرکزگرایی در انواع و اقسام اشکال فریبنده به‌خصوص اصلاح‌طلبی پوشالی، به جنبش درآمدند و فردی را که به‌سختی نمایندۀ تبریز شده بود، با رأیی بی‌سابقه رئیس جمهور کردند. طبیعتاً تُرک‌ها و آذربایجانی‌ها که همواره طلایه‌داران اندیشه‌ها و جنبش‌های مترقی در ایران بوده‌ و هستند، در این حرکت مترقی نیز در مقام اول بودند اما نه به خاطر تُرک و آذربایجانی بودن دکتر پزشکیان، بلکه به خاطر گفتمانی که او مطرح کرد.

از نظر سیاست خارجی و بین‌المللی نیز شخصیت پزشکیان و گفتمان طرح شده از سوی او از چند جنبه دارای اهمیت و مایۀ امیدواری بود. او از همان ابتدای حضور در صحنه از تنش‌زدایی با دنیا سخن گفت و هم‌صدا با اکثریت مردم ایران، ستیزه‌گری با دنیا را عامل انزوا و فلاکت ایران اعلام کرد. همچنین انتقادهای پزشکیان نسبت به فهم ایدئولوژیک شعوبی از ایران و غیر ایران، ضمن آذربایجانی و تُرک بودن او از نظر تمامی غیر مرکزگرایان و ملیّت‌های غیر فارس به‌ویژه تُرک‌ها و آذربایجانی‌ها، یک فرصت تاریخی و استثنایی تلقی شد برای ترمیم پیوندهای آسیب دیدۀ همسایگی ایران با ممالک تُرک و عرب. مهم‌ترین فرصت و دستاوردی که در این راستا پیش‌بینی می‌شد، هرچه نزدیک‌تر شدن روابط ایران به جمهوری‌های تُرک به‌‎ویژه آذربایجان و تُرکیه بود. این دوستی و صمیمیت مبتنی بر اشتراکات تاریخی- هویتی، مرزی و سیاسی تا بدانجا می‌توانست پیش برود که ایران نیز به عنوان یکی از کشورهای دارای جمعیت عمدۀ تُرک، در اتحادیۀ کشورهای تُرک عضو شود. همچنین دشمنی‌های کور تولید و تقویت شده توسط لابی‌های شعوبی و ارمنی علیه آذربایجان و تُرکیه کنار گذاشته شود. این تحولات خوشایند در صورت تحقق می‌توانستند اولین گام خروج ایران از بن‌بست موجود باشند و منافع اقتصادی سرشاری را عاید ایران و ایرانی کنند. گام دوم این تحول می‌توانست ترمیم روابط با ممالک عرب باشد و گام سوم یعنی ترمیم روابط با اروپا نیز با یاری و حمایت این همسایگان قدرتمند ممکن می‌شد...

اما در میدان عمل این‌گونه نشد. نه‌تنها روابط ایران با آذربایجان و تُرکیه بهتر و صمیمی‌تر نشد، بلکه همان لابی‌های شعوبی و ارمنی که ایران و ایرانی را به گروگان تعصبات حماقت‌آمیز و کور خود گرفته‌اند، مملکت را ملک طلق خود می‌دانند و کاسبان تحریم‌اند، فعالیت‌ها و تبلیغات تخریبی خود علیه آذربایجان و تُرکیه را افزایش دادند که نمونه‌های بسیاری را در این شش ماه اخیر شاهد بوده‌ایم. آنها دقیقاً با پی بردن به این احتمال که رئیس جمهور شدن پزشکیان ممکن است به نزدیکی ایران با همسایگان تُرک منجر شود، تمامی قدرت مافیایی خود را در جهت تبلیغات تخریبی بیشتر علیه تُرک‌ها به‌ویژه آذربایجان و ترکیه به کار گرفتند تا رئیس جمهور در این مسیر حرکت نکند. ظاهراً آنها بر اثر داشتن قدرت‌های مافیایی سایه، تا حد زیادی نیز در کار خود موفق شده‌اند. پزشکیان نه‌تنها تاکنون با هیچ‌یک از روسای جمهور آذربایجان و تُرکیه دیداری نکرده، بلکه دیدارهای غیر رسمی‌اش با آنها در محافل بین‌المللی نیز سوژۀ شانتاژ و تخریب فراگیر شده است. همچنین پیش از اینکه به کشورهای موثر و منشأ فایده‌ای مانند تُرکیه یا کشورهای عرب برود، به تاجیکستان کوچک، فقیر و بی‌تأثیر با دولتی استبدادی و ضد اسلام رفته است و در آنجا با فسیل مستبدی همچون رحمانوف دل و قلوۀ شعر فارسی مبادله می‌کند و برای توهمات مضحک آریایی او دست می‌زند! 

باورش سخت است که پزشکیان مجری ایده‌های مسموم و مهلک محافل مافیایی شعوبی شده باشد. مجری ایده‌های بزرگ‌ترین بلایی که ایران و ایرانی را به ورطۀ نابودی کشانده است (شعوبی‌گری).     

سیدمرتضی حسینی

https://t.me/revisionhistory

7 months, 2 weeks ago

عدد ۹، عدد اسطوره‌ای فرهنگ تُرک

اعداد یکی از مهم‌ترین سهام‌داران اسطوره‌ها و باورهای اساطیری در فرهنگ‌های مختلف هستند. مشهورترین و جهانی‌ترین اعداد اسطوره‌ای که در بسیاری از فرهنگ‌های بشری حضور داشته و دارند، اعداد ۷ و ۴۰ هستند. احتمالاً خاستگاه اصلی خاصیت اساطیری اعداد ۷ و ۴۰ تمدن‌های کهن شرق میانه از جمله تمدن‌های ببن‌النهرین، مصر و یهودیت می‌باشند. شهرت و تاثیر اساطیری- فرهنگی این دو عدد آن قدر پُررنگ بوده که موجب مهجوری و فراموش شدن سایر اعداد اسطوره‌ای شده‌اند. یکی از این مهم‌ترین فراموش شدگان، عدد اسطوره‌ای فرهنگ تُرک یعنی عدد ۹ می‌باشد. عدد ۹ به عنوان عدد اسطوره‌ای ما تُرک‌ها، همانند بسیاری از ویژگی‌های‌ فرهنگی‌مان، بر اثر غلبه فرهنگ‌های دیگر از خودآگاه ما پاک شده و در عین حال به طرز عجیبی در ناخودآگاه ما و لایه‌های دور از چشم فرهنگ تُرک زنده مانده است. در این یادداشت دو زبانه (تُرکی و فارسی) نمونه‌هایی از خاصیت اسطوره‌ای و حضور عدد ۹ به عنوان عددی اسطوره‌ای در تاریخ و فرهنگ بشری به‌‌ویژه تاریخ و فرهنگ تُرک را مورد بحث قرار داده‌ام.

سیدمرتضی حسینی

https://t.me/revisionhistory

7 months, 3 weeks ago

۲۱ آذر تاریخ ناتاریخ شده

استبداد همواره در کار خداسازی و شیطان‌سازیست. در فهم استبدادی یک سو "من" یا "ما"ی خوب است و در سوی مقابل "دیگریِ" بد. استبداد الزاماً شخص‌پرستی نیست، هر نوع فهم انحصاری از انسان و جامعه، عین استبداد است‌. این نوع فهم انحصاری، همواره به دنبال ساختن انسان استاندارد بر اساس یک الگوی واحد خیالی‌است. این نمونه آرمانی استاندارد در آلمان هیتلری؛ انسان دارای نژاد خالص آریایی بود، در شوروی؛ انسان کارگر قانع، در ایران قبل از انقلاب؛ مرد شیعه فارس شاه‌پرست و ایران بعد از انقلاب؛ مرد شیعه فارس ولایی. در قلمرو هر یک از این کارخانه‌های انسان‌سازی، هر نوع اندیشه و تلاش فردی و جمعی که خارج از ریل کارخانه و هدف آن انسانی دیگرگونه بودن، بوده است، همواره تخطئه می‌شود. شیاطینی که سزایی جز داغ و درفش و مرگ ندارند! قربانیان این کارخانه‌ها نیز بسیارند و بی‌شمار. یکی از مهم‌ترین قربانیان این کارخانه در ایران قبل از انقلاب، فرقه دموکرات آذربایجان بود. ۲۱ آذر روز تولد و قربانی شدن آن است. تاریخی که ناتاریخ شده است. مقاله فوق نگاهی تاریخی‌است به این تراژدی.   سیدمرتضی حسینی

https://t.me/revisionhistory

9 months, 2 weeks ago
**ناسیونالیسم پارسی** **و ادعاهایش**

ناسیونالیسم پارسی و ادعاهایش

این روزها که موضوع سه جزیره تبدیل به بحث داغ روز شده است، فضای رسانه‌ای و رسانه‌های جمعی ایران پر است از ادعاها، شعارها، تهدیدها، تحقیرها و توهین‌هایی که هیچ منطق اصولی پشت آنها نیست. کم‌تر مملکتی در دنیا می‌توان یافت که افکار عمومی آن این همه آلوده به اوهام و غرق در شارلاتانیسم باشد. این فرهنگ "شارلاتانیسم" در ایران ریشه‌های تاریخی دارد و سوژه بسیار جالبی برای مطالعه است. یکی از مهم‌ترین علل آن، ضعف و ناتوانی در عالم واقع و زیستن در عالم وهم، در نتیجه؛ متوسل شدن به ادعاهای موهوم، اتهام و توهین‌های زشت است. چنانکه در رساله‌های نوشته شده علیه روس‌ها در دوره قاجار، بیش از هر چیز به روس‌ها توهین شده، روسیه سرزمین انواع و اقسام روابط جنسی بی‌قیدوبند و سرشار از فسق و فجور معرفی شده است. در موضوع سه جزیره نیز دامنه این توهم‌ها و توهین‌ها از لزوم لشکرکشی به خاک همسایگان تا توهین‌های مشمئز کننده به اعراب و لزوم تغییر نام جزیره‌ها گسترده است.

مسائلی مانند موضوع سه جزیره، مسائلی کاملاً حقوقی‌اند که متخصصین حقوق بین‌الملل در هر دو طرف مدعی، می‌توانند با انجام مطالعات و بررسی‌ها و اتخاذ تدابیر لازم، از ادعای خود دفاع کنند. بی‌تردید آن حد از قوانین و سازوکارهای بین‌المللی وجود دارد که در صورت مشروعیت ادعا و اتخاذ روش صحیح طرح آن، به تعیین تکلیف اصولی کمک کند اما ناسیونالیسم تندور پارسی هیچ ارزش و احترامی به این قوانین و قواعد بین‌المللی قائل نیست‌.

در نظر این فرقه (ناسیونالیست‌های پارسی) قوانین و حقوق بین‌الملل ارزش واقعی ندارند. آنچه تعیین کننده است زور است اما از ۳ نکته اساسی در این موضوع غافل‌اند. اولاً؛ اگر ظن آنها صحیح بوده و واقعاً زور و قدرت تعیین کننده اصلی باشد، زور و قدرت واقعی‌است نه تصوری. ثانیاً؛ در جهان امروز زور و قدرت سیاسی، علمی و اقتصادی بسیار تعیین کننده‌تر از زور و قدرت نظامی صِرف است. ثالثاً؛ این زور و قدرت عمدتاً سیاسی، علمی و اقتصادی نیز تنها از مجاری و سازوکارهای حقوق بین‌الملل قابلیت اِعمال دارد، نه از راه لشکرکشی و حمله به این و آن. در روزهای اخیر که با چند تن از این حضرات بحث داشتم، اسرائیل و شخص نتانیاهو را به عنوان نمونه موفق ایده خود پیش کشیدند که البته اینجا نقطه پایان بحث بود. 

ویژگی جالب دیگر ناسیونالیسم رادیکال پارسی که بیش از هر ویژگی دیگر آن زننده است، سلطه‌طلبی خودبرتربینانه‌ و الحاق‌گرانه‌ایست که نه تنها به خاک بسیاری از همسایگانش ادعای مالکیت دارد، بلکه دخل و تصرف در تاریخ و هویت آنها را هم حق خود می‌داند. دخل و تصرف نابود کننده‌ای که در تاریخ و هویت میلیون‌ها ایرانی اعمال شده و در تمنای اعمال آن نسبت به تاریخ و هویت سرزمین‌هایی هستند که ادعای مالکیت بر آنها دارند. چنانکه پیشاپیش اقدام به تغییر نام‌های عربی جزایر مورد اختلاف کرده‌اند و بی‌تردید اگر از سوی جامعه بین‌الملل رسماً به عنوان بخشی از خاک ایران شناخته شوند، انهدام هویت عربی آنها با سرعت هر چه بیشتر ادامه خواهد یافت و بلایی عین همان بلا که بر سر  تاریخ، هویت و زبان جلگه تاریخی عربستان (خوزستان) آمده، به سر آنها خواهد آمد.

دو نمونه عینی و جالب دیگر که در ماه‌ها و روزهای اخیر پیش آمد، یکی موضوع کریدور زنگه‌زور و دیگری ادعاهای عجیب شخصی در مقام یک دیپلمات منسوب به وزارت امور خارجه ایران بود‌. در حالی که کریدور زنگه‌زور هیچ ربطی به ایران نداشته و موضوعی مربوط به خاک دو کشور آذربایجان و ارمنستان بود، قشقرقی در ایران به پا شد که آن سرش ناپیدا و البته کاملاً مضحک و بی‌نتیجه. آقای دیپلمات نیز با طرح کلی اظهارات اشتباه و دروغ، مدعی مالکیت تاریخی ایران بر قزاقستان، اوزبکستان  تورکمنستان، چچن و... شده است. بعضاً این حد از شارلاتانیسم تنها به کار خندیدن می‌آید. در مورد بحرین نیز ادعاهای مشابهی وجود دارد که هیچ مبنای تاریخی و حقوقی موجه ندارد (قبلاً یادداشتی درباره بحرین نوشته‌ام).

ناسیونالیسم پارسی، مدعی مالکیت بر خاک، جان و مال مردمانی‌است که به خاک، جان، مال و هویت آنها پشیزی ارزش قائل نیست. تلقی ناسیونالیسم پارسی از این مردمان، هموطن یا شهروند نیست، بلکه مردمانی‌است انیرانی با سرزمین‌هایی در مقام مستعمره که باید به فارس‌های درجه ۲ تبدیل شوند‌. اگر باور نمی‌کنید، وضعیت محیط زیستی، اقتصادی و زبانی- فرهنگی خوزستان و بلوچستان را با نگاهی خالی از هر نوع سوگیری مخالف یا موافق، بررسی کنید.

طی صد سال اخیر که ناسیونالیسم پارسی بر ارکان فکری، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی ایران حاکم بوده و هست، تمرکزگرایی شدید، اعمال تبعیض‌ و نارضایتی حاصل از آن در داخل و خصومت فزاینده با ممالک همسایه تُرک و عرب، مهم‌ترین دستاوردهای مضر آن بوده است.

سیدمرتضی حسینی

https://t.me/revisionhistory

9 months, 3 weeks ago
**تُرک بودن یا تُرک نبودن؛ مسئله …

تُرک بودن یا تُرک نبودن؛ مسئله این است!

یکی از مهم‌ترین وقایع روزهای اخیر که در صدر اخبار جهان قرار گرفت، خبر جایزه نوبل اقتصاد بود.

جایزه نوبل اقتصاد به سه متخصص اقتصاد تقدیم شد که یکی از آنها دارون عجم‌اوغلو؛ دانشمند تُرکیه‌ای بود. بنا به تعریف رسمی قوانین تُرکیه، او یک تُرک (به معنای تبعه و شهروند کشور تُرکیه) است اما به تعبیر دقیق علمی؛ او یک دانشمند تُرکیه‌ایست که ممکن است تُرک نباشد. در تمامی معرفی‌ها و مباحث مربوطه نیز او یک تُرک به معنای تبعه و شهروند تُرکیه معرفی می‌شود اما در بحث از این خبر، تاکید جالبی در میان هموطنان فارس دیدم که بسیار جالب بود.

طی روزهای اخیر که در تهران و دانشگاه بودم، این موضوع یکی از خبرهای داغ دانشگاه بود. به‌ویژه به این سبب که در سال‌های اخیر مباحث و آثار عجم‌اوغلو یکی از مُدهای روشنفکری ایران شده است. صرف نظر از موضوعات مورد بحث در این زمینه که من نه تخصصی در آن دارم و نه صلاحیت اظهار نظر، نکته جالب توجه، نگاه تدقیقی و نکته‌سنج هموطنان فارس دانشگاهی نسبت به هویت عجم‌اوغلو بود. آنها با ریزبینی تمام و به اصطلاح عامیانه؛ مو از ماست کشیدن، تاکید می‌کردند که عجم‌اوغلو، ترکیه‌ای هست اما تُرک نیست بلکه ارمنی‌است.

ارمنی‌زاده بودن عجم‌اوغلو واقعیتی‌است غیر قابل انکار و در عین حال بی‌نیاز از این همه تاکید، تصریح و اصرار. نکته بسیار جالب در این‌ تصریح و اصرار  هموطنان فارس هم‌دانشگاهی من بر ارمنی بودن عجم‌اوغلو، انگیزه و علت آن بود. با ادامه بحث با اندکی چاشنی طنز، توانستم این علت و انگیزه را به اصطلاح؛ از زیر زبان‌شان بیرون بکشم. آنها در مکنونات قلبی و ذهنی خود، اولاً؛ یک تُرک را لایق دریافت جایزه‌ای در حد جایزه نوبل نمی‌دانند، ثانیاً؛ از اینکه یک تُرک جایزه نوبل بگیرد، حسادت‌شان تحریک شده، دلگیر و ناراحت می‌شوند.

این دو خصیصه روانشناختی عجیب، یک خصیصه فراگیر در میان فارس‌ها به‌ویژه تحصیل‌کردگان این قوم است. آنها از اینکه یک تُرک جایزه نوبل بگیرد، تعجب می‌کنند و ناراحت می‌شوند. با تاکید و اصرار بر ارمنی بودن عجم‌اوغلو چنان نفس راحتی می‌کشند که گویا خطر بزرگی از بیخ گوششان رد شده است. فراموش می‌کنند که ملیت در جهان امروز، بنیادگرایی موهوم نژاد و محدوده قومی زبان نیست بلکه ملیت هویتی حقوقی‌است و بنا به این تعریف، عجم‌اوغلو در عین ارمنی بودن، تبعه و مهم‌تر از آن؛ شهروند کشور تُرکیه است. همچنین نمی‌خواهند با این واقعیت تلخ (برای آنها) ذهن و روح خود را بیازارند که فرید مراد، اورهان پاموک و عزیز سانجار که جایزه نوبل گرفته‌اند، هم تُرکیه‌ای و هم تُرک به معنای تُرک‌زبان هستند. البته به احتمال زیاد در مورد آنها نیز تدقیقات ژنتیک و نژادی خواهند کرد تا اثبات کنند آنها نیز علی‌رغم تُرکیه‌ای و تُرک‌زبان بودن، نژاد تُرک ندارند و اینجا پایان مرز فهم، عقل و دانش است. چنانکه با تاسف بسیار در موضوع هویت در داخل ایران، به این مرز ماورای عقل و خرد رسیده‌اند و در بحث از هویت تُرک‌ها در ایران، آنها را تنها زباناً تُرک می‌دانند و نژاداً ایرانی یا پارسی به مفهوم آریایی که توهماتی مضحک و در عین حال خطرناک بیش نیستند. نمونه‌اش اظهارات بی‌خردانه اخیر بهرام امیر احمدیان که عنوان استاد دانشگاه تهران را نیز یدک می‌کشد. این کج‌اندیشان صد سال کوشیدند تا تُرک‌ها در ایران به‌ویژه آذربایجانی‌ها را اقناع کنند که شما تُرک نیستید. سپس گفتند؛ تُرک بودن یعنی داشتن نژاد تُرک و چون شما تُرک‌نژاد نیستید، پس تُرک نیستید بلکه تُرک‌زبان هستید. اکنون که احساس می‌کنند این تاکتیک نیز شکست خورده، حرف آخر را می‌زنند؛ تُرک بودن یعنی داشتن یک نژاد پلشت و اهریمنی!!

ریشه‌ اصلی تمامی این کج‌بینی‌ها، نقص فهم و بیماری‌های روحی، نژادباوری‌است. نژادباوری سرانجامی جز نژادپرستی ندارد. توهمی که به توهماتی بزرگ‌تر منجر شده، نتیجه‌ای جز خون و خشونت نداشته و نخواهد داشت. هر نژادباوری در ذات خود یک نژادپرست خودبرتربین است که آخرین ایستگاه و خاک بکر فهمش در بحث از هویت، توهمی به نام نژاد است.

سیدمرتضی حسینی

https://t.me/revisionhistory

10 months, 2 weeks ago
**قوم فارس؛ واقعیت مورد انکار**

قوم فارس؛ واقعیت مورد انکار

یکی از مسائل بغرنج در ایران، مئسلۀ وجود داشتن یا وجود نداشتن قومی با نام و عنوان قوم فارس است. زمانی که از وجود قوم‌گرایی فارسی و حاکمیت انحصاری آن برعرصه‌های سیاسی، فرهنگی و حتی اقتصادی در ایران بحث شده و نسبت به آن اعتراض می‌شود، کسانی که از وضعیت موجود منتفع می‌شوند، از بیخ و بن وجود قومی به نام فارس را منکر شده، چنین استدلال می‌کنند که وقتی قومی به نام فارس وجود وجود ندارد، چگونه می‌توان پذیرفت که قوم‌گرایی فارسی وجود دارد و حاکم است؟

این استدلال در واقع یک مغالطه بر اساس خلط مبحث و یکسان‌انگاری مبتنی بر ازلی‌نگری تاریخی‌است. بخش خلط مبحث و سفسطۀ آن، تاکتیکی‌است برای ایجاد پیچیدگی تصنعی با هدف انکار واقعیت موجود و ایجاد سردرگمی بی‌پایان در جامعه، بخش یکسان‌انگاری زمانی بر اساس ازلی‌نگری نیز یک نقص معرفتی در موضوعات جامعه، زمان و تاریخ است. در سایۀ این نقص چنان فهم می‌شود که جامعه و تاریخ کمیّت‌های فاقد کیفیت متغیر و ایستا هستند. واحدهای اجتماعیِ انسانی از جمله «اقوام» نیز واحدهایی ازلی و ابدی که اگر در گذشته‌های دور وجود نداشته‌اند، امروز نیز وجود ندارند و در آینده نیز وجود نخواهند داشت. اما نه تاریخ کمیّتی ایستا و فاقد کیفیت متغیر است و نه واحدهای اجتماعیِ انسانی واحدهایی ازلی، ابدی و لایتغیر. اقوام همانند سایر واحدهای اجتماعیِ انسانی در طول زمان و بر بستری جغرافیایی ظهور می‌کنند. ظهور، وجود و عدم آنها، هر سه محتمل و ممکن است.  بنابراین گزاره‌های زیر همه ممکن‌های منطقی هستند؛
در گذشته فلان قوم وجود داشته است اما امروز وجود ندارد. در حال حاضر فلان قوم وجود دارد که در گذشته وجود نداشته است. در حال حاضر فلان قوم وجود دارد اما ممکن است در آینده وجود نداشته باشد. در حال حاضر فلان قوم وجود دارد که در گذشته نیز وجود داشته است. در حال حاضر فلان قوم وجود دارد که در گذشته وجود داشته و احتمالاً در آینده نیز وجود خواهد داشت. 

بر اساس همین استدلال منطقی، در پهنه جغرافیایی ایران، برخی واحدهای اجتماعیِ انسانی (طایفه، ایل، قوم، روستا، شهر) در گذشته و جود داشته‌اند که امروز وجود ندارند؛  مانند ایل‌ها و طوایفی که فروپاشیدند. برخی واحدهای اجتماعیِ انسانی در حال حاضر وجود دارند که در گذشته وجود نداشته‌اند؛ مانند قوم فارس. برخی واحدهای اجتماعیِ انسانی در حال حاضر وجود دارند اما وجود آنها در معرض فروپاشی‌است و ممکن است در آینده وجود نداشته باشند؛ مانند تات‌ها. برخی واحدهای اجتماعی انسانی در گذشته وجود داشته‌اند و در حال حاضر نیز وجود دارند؛ مانند اقوام تُرک و عرب. برخی واحدهای اجتماعیِ انسانی در گذشته وجود داشته، در حال حاضر وجود دارند و به نظر می‌رسد در آینده نیز وجود خواهند داشت؛ مانند اقوام تُرک‌ و عرب.

در عین حال همۀ این واحدهای اجتماعیِ انسانی که نه پدیده‌هایی ازلی- ابدی بلکه مستحدث، ممکن‌الوجود و ممکن‌العدم هستند، نه پدیده‌هایی کاملاً ثابت در طول زمان بلکه در حال تحول و تطور دائمی‌اند. انکار آگاهانۀ این اصول اولیۀ جامعه و تاریخ، چیزی نیست جز شیادی و انکار ناآگاهانۀ آن نیز چیزی نیست جز جهل و نادانی. در هر صورت نتیجه یکی‌است؛ ایجاد اغتشاش در فهم و افکار عمومی، مقابله با راه حل‌های اصولی حل مسائل جامعه و هُل دادن آن به سوی پرتگاه درگیری‌ها و نزاع‌های جمعی.

بخش اول استدلال منکرین وجود قوم فارس در گذشته و تاریخ ایران صحیح است اما بخش دوم آن فاسد. اگر در تاریخ و زمان‌های گذشته قومی به نام فارس وجود نداشته، بدین معنا نیست که امروز وجود ندارد. قومی به نام فارس در گذشته و تاریخ ایران وجود نداشته اما در دوران جدید پدید آمده (به هر دلیل و ابزار، بحث دیگریست) و در حال حاضر نیز وجود دارد. این قوم حاصل استحاله و آسیمیلاسیون اتنیک‌های مختلف است. هستۀ اولیۀ این قوم در دورۀ قاجار و میان یک قشر فراقومی ویژه (میرزا بنویس‌ها، دیوانیان، سوادداران) به وجود آمده و به‌تدریج به سوادداران از تمامی اقوام و اتنیک‌ها تعمیم یافته است. پس از عمومی شدن سواد نیز اولین گروه‌های اتنیکی فارس شده، اتنیک‌های گمنام و ناشناس ساکن در نواحی مرکزی ایران بوده‌اند که علاوه بر داشتن جمعیت اندک و محروم بودن از قدرت نظامی و سیاسی، زبان آنها در مقایسه با زبان فارسی بسیار ضعیف و ناکارآمد بوده است.
بالعکس؛ بیشترین مقاومت در برابر فارسیزاسیون یا فارس شدن، از سوی اتنیک‌هایی صورت گرفته و می‌گیرد که علاوه بر داشتن جمعیت زیاد و  قدرت نظامی و سیاسی در گذشته، زبان قدرتمند و فراگیر دارند (مانند تُرک‌ها و عرب‌ها). 

پس  زبان فارسی، اصالتاً زبان کیست؟ کدام قوم یا اتنیک؟ در کجای ایران یا خارج از ایران؟ در این باره قبلاً یادداشتی نوشته‌ام.

                              سیدمرتضی حسینی

https://t.me/revisionhistory

10 months, 3 weeks ago
**"قورد قادین"**

"قورد قادین"

اینانماسی چتین اولسادا بو بیر گرچک‌دیر: انسان تاریخ‌دن داها چوخ اسطوره‌لری سئور و تاریخی ده حتی اؤز ذهن فیلتریندن کئچیردیب اسطوره‌لشدیرَر. بو اؤزل‌لیک بیزیم انسان‌لاردا داها چوخ و داها درین‌دیر چون دوشونجه طرزی و دوشونجه تاریخی باخیمیندان بیزیم انسان‌لارین چوخو منطق اساس‌لی رئال دوشونمک آشاماسینا وارماییب، هله‌ ده میتولوژیک دوشونمک آشاماسیندادیرلار. میتولوژیک دوشونجه عالمینده، انسان حیاتی‌ایله ایلگیلی هر بیر شئی‌یین میت‌لر دونیاسیندا اؤزل بیر سیمبولو وار. میتولوژیک دوشونن توپلوم‌لاردا دوغااوستو (ماوراء‌الطبیعه)،  ناغیل‌لار، افسانه‌لر، اینانج‌لار، یوخولار و اؤلولر چوخ چوخ اؤنملی‌دیرلر. عین حال‌دا بو میتولوژیک دوشونجه‌لر و اینانج‌لاردا چوخ بؤیوک و گئنیش بیر چئشیدلی‌لیک وار. هر شهر، کند، ائل و طایفانین اؤزونه گوره اؤزل بیر میتولوژی دونیاسی وار. بو توپلوم‌لارین گرچک اوزونو گؤروب گرچک کیملیگینی تانیماق‌ایچین، اونلارین میتولوژی دونیاسینی تانمیاق و آنلاماق گرکلی‌دیر. بورادا یازدیغیم "قورد قادین" اسطوره‌سی چوخ کیچیک بیر اؤرنک‌دیر.

زنگانین زؤیرون کندینده، باشقا تورک ائل‌لر، کندلر و شهرلر کیمی، قورد حقینده چوخ اینانج‌لار، مثل‌لر و ناغیل‌لار وار.
یوخودا قورد گورمک خوش اوغوردور آما ایت گورمک بد اوغور.
قوردون اَلی شفا قایناغی‌ایدی. بعضی ائولرده کَسیک بیر قورد اَلی اولاردی. بیری‌نین بوغازی گلنده و یا به‌به‌سینه سود وئرن قادینین سودو قاییداندا، قورد اَلی چالاردی‌‌لار‌ و س. هله ده قدیم عائله‌لرین ائولرینده قورد اَلی وار.

زؤیرونون قوردلا ان اسکی و چوخ اؤزل دئییم‌لریندن بیری "بوغازا قورد دریسی گئچمک"ایدی. هر کس اؤزل‌لیک‌له بیر قادین دائماً اوفکه‌لی و عصبی اولوب هامی‌ایله ساواشسایدی، دئیردی‌لر "بئله‌بیل بوغازینا قورد دریسی گئچیب" (زؤیرون‌ده ائله‌بیل یئرینه بئله‌بیل دئیرلر؛ سانکی).

"بوغازا قورد دریسی گئچمک" دئییمی چوخ اؤزل و اسکی بیر اسطوره‌دن قایناقلانیردی. تورک میتولوژی‌سینده "قورد"ون نه قدر اؤنمی و رولو اولدوغونو بیلیریک و بورادا تکرارا گرک یوخ آما "قورد قادین" میت و سیمبولو حقینده یئترینجه بیلگی و آراشدیرما یوخدور.

"بوغازینا قورد دریسی گئچیب"، "قورد قادین" اولان قادینین حکایه‌سی:

چوخ اسکی زمان‌لاردا بیر قادین‌ وار ایمیش. گنج‌ایکن ائشی اولور و اوشاق‌لارینی ساخلاماق‌دا چوخ چتین‌لیک چکیر. بیر گون چوخ یورغون و افکارلی حال‌دا ائوه گئدر کن قونشوسو اولان قاری نه‌نه‌نی گؤرور. بو قاری نه‌نه چوخ زادلار بیلَرمیش. ناخوش‌لوق‌لارین درمانینی، انسان‌لارین طالع‌لرینی، اوزون- اوزاق ناغیل‌لار و تاریخ‌لر، گله‌جک‌ده نه‌لر اولاجاق.... آنجاق بو قاری نه‌نه شامان کیمی بیر قاری نه‌نه‌ایمیش. گنج و چاره‌سیز قادین بو قاری‌ نه‌نه‌دن یاردیم ایسته‌ییر.
قاری نه‌نه دئییر: سنه اؤزل بیر یاردیم یولو وار. قورد دریسی سالاجایام بوغازیوا. دوشون گؤر ایسته‌ییرسن؟
گنج قادین سوروشور: او نه‌دی؟
قاری نه‌نه دئییر: آی‌دا بیر گئجه قورد اولاجاقسان. اوشاق‌لاریوین روزی‌سین او بیر گئجه‌ده تاپیب گتیره‌جک‌سن چون چوخ گوجلو و قورخونج بیر قورد اولاجاقسان آما بو داها سنین کیملیگین اولاجاق. هر آی دولان‌آی (۱۴ گئجه‌لیک آی) گئجه‌لری قورد اولاجاقسان.
گنج قادین ایلک باش‌دا قبول ائتمیر آما بیرآز سونرا راضی‌لاشیر.  قاری نه‌نه دئییر: ایلک دولان‌آی گئجه‌سی منیم ائویمه گل.
ایلک دولان‌آی گئجه‌سی اولونجا گنج قادین قاری نه‌نه‌نین ائوینه گئدیر. قاری آی ایشیغیندا بیرزادلار یاندیریر و بیر سیرا اؤزل و آنلاشیلماز سؤزلر دئییر، باشقا بیر دیل‌ده شعر اوخویان کیمی. سونرا گنج قادینا بیرزادلار یئدیردیر و اسکی بیر قارا قورد دریسی وئریر گئیسین. گنج قادین قورد دریسینی گئییر و قوردا دؤنوشور. چوخ ییرتیجی و قورخونج بیر قورد.
دورمادان گئدیر اوردان- بوردان چؤرک، اَت و... کیمی چوخ زادلار یاغمالاییب گتیریر ییغیر ائوینه. صبحه قدر ائوینی دولدورور اوشاق‌لاری‌نین احتیاجی اولان هر بیرزاد اؤزل‌لیک‌له یئمک‌لرله.
آی باتینجا اؤزونه دؤنور و گنج قادین اولور.
اوندان سونرا هر دولان‌آی یعنی آی ۱۴ گئجه‌لیک اولان گئجه‌لرده، اوشاقلارینی تئز یاتیردیب، تندیرین باشیندا اوتوروب باجادان باخارمیش آیا و قوردا دؤنَرمیش. صبحه قدر اوشاق‌لاری‌نین روزی‌سین او بیر گئجه‌ده توپلارمیش و آی باتینجا اؤزونه دؤنوب، اوشاق‌لاری‌نین یانیندا یاتارمیش. اوشاق‌لاری هئچ زمان گؤروب- بیلمز ایمیش‌لر آنالاری‌نین "قورد قادین" اولدوغونو. بئله‌لیک‌له قادین بیر عمر آی‌دا بیر گئجه قورد اولماغی یاشامیش‌دیر. آی‌دا بیر گئجه چوخ وحشی و قورخونج بیر قورد اولماق؛ "قورد قادین". چون کی او قادینین "بوغازینا قورد دریسی گئچمیش"دیر و اوندان قورتولاجاغی یوخ‌ایمیش.

سیدمرتضی سیدمرتضی

https://t.me/revisionhistory

We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 8 months, 2 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 10 months, 4 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 6 months, 4 weeks ago