کاش؛

Description
هیچ ترجیحی ندارم.


t.me/HidenChat_Bot?start=6415945922
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 10 months, 3 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 1 year, 1 month ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 9 months, 1 week ago

8 months ago

همه‌ی این‌ها وقتی محمدحسین می‌خوندشون >>>>>>>>>

8 months ago

و این.
وای عاشقش.

8 months ago

داشتم فکر می‌کردم دایان رو با کدوم آهنگ شناختم.

10 months, 1 week ago

حسودم؛
در مورد چیزهایی که خنده‌دارن.

10 months, 1 week ago

کاش الان، سال‌ها پیش بود.
آن روزها که همه چیز را با نهایت ذوق زندگی می‌کردم. هرچند که در اوج طراواتم هم هیچ‌گاه خودم را جدا از این احوالات ندیدم. البته که به این شدت هم حسش نمی‌کردم. انگار همیشه این انتظار را داشتم که روزگاری به این فلاکتِ آگاهی و رنجش و ترس برسم.

حال اگر به اندازه‌ی کافی درگیر شدید، اصل ماجرا را بگویم. نه در مورد پول نیست. دلتنگت هستم. دلتنگ آن شب. شب آخر. دلتنگ ساختن رویاهای آینده که تو اصرار کنی این رویا نیست بچه؛ برنامه‌ی آینده‌یمان است. دلتنگ اشکی که تو ریختی و حسی که در من فریاد زد چقدر عشق درونم بوده همیشه. بوی سیگارمان در لحظات حساس برایم جالب است.

کاش این فاصله‌ها وجود نداشتن و این مرزها مستقیم می‌رفتند توی مقعد هر سگی که در خیابان است؛ ولی مسئله‌ی من حتی این فاصله‌ای که سوار ماشین شوم و بهت برسم نیست؛ چرا که اگر نفسی هم میانمان باشد چنان گلویم را سخت می‌گیرد و انگار دورم از تو، که باز گریه‌هایم شروع می‌شوند و باز تو غصه می‌خوری. خلاصه که عزیزکم حتی یک نفس فاصله هم زیاد است. دیگر اشاره به چندین کیلومتر که معنایی ندارد.

کاش چنان که نشان می‌دهم زور در دست و پا و عقل و قلبم بود که مثل همیشه کیرم را طوری توی حرف‌های دکترم و ترس خودم و فاصله و هر زهر ماری می‌کردم که انگار تمام رسالتم در زندگی و تحمل این همه رنج، نشستن روی پایت، بوسیدنت و نگه داشتنت نزدیک تنم است. کاش بی‌پولی مانع انجام رسالت آدم‌ها نمی‌شد. افسردگی هم همین‌طور. و همین‌طور ترس. و یا هر گهی. از موانع خوشم نمی‌آید.

شاید تصمیم بگیرم به زودی (زودتر از قرارمان - قراری که به نظر هیچکداممان خبری ازش نداریم) سوار ماشین شوم و چنان با هیجان به سمتت بشتابم که در اخبار بگویند «رویت شیء نوری در آسمان تهران». یا هر چی. در کل هر تصمیمی که بگیرم، هنوز‌ این‌قدر از غلطی که چند شب پیش کردم منگ هستم که نمی‌دانم باید چطور کیلومترها را صفر کنم.

یک راننده‌ی مست از چشیدن طعم بی‌هوشی و نترسیده از مرگ چقدر جریمه می‌شود؟ چون هنوز چک‌هایی که کشیدم پاس نشده‌اند و قسط‌هایم این‌قدر خنده‌دار هستند که اجازه بدهید بعد از چند روز یک لبخند بزنم. این را حق خودم می‌دانم. که البته تو هم از خنده‌ی من حالت بهتر می‌شود.

نظرم عوض شد. سال‌ها پیش را نمی‌خواهم. چون آن موقع هم گه بهتری نسبت به الان نبود. الان حداقل قلبم برایت می‌زند، موهایم مرتب است، ریاضی ۱ را پاس کرده‌ام و دوربینم روی میز است. راستی مصاحبه‌ام را رد شدم. احتمالاً بهترین تجربه‌ی کاری‌ام را به یک افسردگیِ احمقانه‌ی پذیرفته نشده باختم. به یک دوری. یا به اعتماد به نفسی که در کون خر گم‌ شده.

الان حداقل یک کلید در جیبم دارد.

10 months, 1 week ago

حتی بیان حال بدم سخت است و مثل اینکه ناممکن. بیان سوختن دستم، بیان بی‌پولی‌ام، بیان گریه‌هایم، بیان هر چیزی چنان راحت است که انگار یک‌هو در تخت خواب گوشی به دست خوابت برده.
هر چه به جز این حال. بیان اینکه نامایل‌ترین به نفس کشیدن هستم. بیان اینکه لحظه‌ای حتی نمی‌توانم به فکر زندگی‌ام باشم و اجازه بدهید که تمامش کنم. بیان طاقت‌فرساییِ این حجمه‌ی مسئولیت یقه‌ام را گرفته و چنان فشار می‌دهد انگار ۳ عدد چکِ پشت امضا شده‌ی میلیاری طلب داشته و الان هستی‌اش را به آتش کشیدم.
خب مقصرش هر چیز و هر که هست تاوانش را تماماً من می‌پردازم. کی به کی هست. چند چکِ میلیاردی دیگر هم می‌کشم. شما هم بیاید یقه‌ام را بگیرید. هرچه چکید، برای شما.
چه چیزی شما را وصل زندگی می‌کند؟ ببینید هر چه که هست انگار مدام تیغه‌ش از من کنده می‌شود. پرت می‌شوم در سردخانه. میلی هم آخر به تمام کردنش ندارم. حتی برای پایان دادن به زندگی گهی‌ام زیادی افسرده و فرسوده هستم.
کاش نیوتن بودم که با یک سیب احمقانه سعی می‌کردم کارهایی بکنم. چیزهایی را کشف کنم. دانشجوهایی را بدبخت کنم یا حتی هر لحظه برای خودم و روحم و هر که در زندگی‌ام بوده فحش بخرم. اما لااقل کاری کرده باشم! اینکه انگار هیچ کاری برای انجام نداشته باشم عذابم نمی‌دهد اما شکسته‌ترم می‌کند.
هنوز کمی منگ هستم. تصویر دستانت بر روی صورتم مدام یقه‌ام را می‌گیرد. تکرار جمله‌ی «پس چه شد؟». بیان این‌ها هم سخت است. بگذارید اصلاح کنم؛ بیان حال بدم سخت نیست. بیان میلم به نفس نکشیدن با حضور این همه قلب ناممکن است.
متاسفم.

10 months, 2 weeks ago

دلم زندگی در شهر کوچیک می‌خواد. جایی که تا اراده کنم پیش دوستام باشم. جایی که از خونه تا پاتوقم یه ربع فاصله باشه. جایی که به محض خالی شدن خونه، دوستام پاشن بیان پیشم و دو ساعت باهم باشیم. جایی که اگر حالم بد بود، نیم ساعت بعد در نقطه‌ای بسیار دور از خونه آهنگ گوش بدم.

10 months, 2 weeks ago

فقط اونی که ۲۵ صدم شده آینده ی من تو دانشگاهه

10 months, 2 weeks ago

فقط اونی که ۲۵ صدم شده آینده ی من تو دانشگاهه

1 year, 1 month ago

چی بگم والا؛
کاش می‌فهمیدی چقدر دوست دارم.

We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 10 months, 3 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 1 year, 1 month ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 9 months, 1 week ago