یه دوستی دارم که هر وقت به اشتباه مرتکب می‌شی و خیلی بهت سخت می‌گذره و داغونی !
یه جمله معروف میگه بهت…
با یه مکث سینمایی میگه که :
خب…داری بزرگ میشی…
این دوستم نزدیک پنجاه سالشه!
خیلی فراز و نشیب داشته زندگیش
شکست‌ها و پیروزی‌ها و از دست دادن‌های عمیقی تجربه کرده.
برای همین عمیقاً حرفش رو باور می‌کنم
و این جمله‌ی معروفش به طرز عجیبی اون لحظه آرامش بخشه!
انگار یهو باور می‌کنی که این داغون شدن‌های عمیق یعنی داری بزرگ می‌شی!
یعنی جدی‌تر شده مسائل زندگی
و جالب اینه که تو احتمالا تا لحظه‌ی آخر زندگی داری بزرگ میشی !
اگه بپذیریم که اینجا سیاره‌ی رنجه!
و آدمیزاد از لحظه‌ی تولد با چالش‌های مختلفی مواجه میشه تا مرگ …
پس با هر شکست و اندوه
انگار فصل تازه‌ای از زیستن و زندگی براش معنا میشه
که باعث میشه به درک عمیق‌تری از زندگی و زیستن برسه !
بعضیا گیر می‌کنن توی این رنج‌ها چون قدرت خودشون رو باور ندارن
بعضیا هم باور می‌کنن که :
خب…دارم بزرگ‌تر میشم…

این جمله‌ رو یه جایی توی مغزت،
کنار رنج‌ها و دردها و اشتباهات و شکست‌ها و … ثبت کن
همین :)

سلام بر دوستانِ جان. کم کم به چاپ رمان "دختران کهرمان" نزدیک می شیم. دلم می خواد پادکستی از خوانش این رمان آماده کنم با صدای تمام دوستان مجازی و کانال نویس هایی که تمایل دارند. هر کسی مایل بود یک صفحه از رمان رو براش می فرستم و با گوشی ضبط می کنه و برام می فرسته و در آخر تدوینش می کنم. رمان بعد از صفحه آرایی 324 صفحه شده و امیدوارم 324 نفر اعلام آمادگی کنند. اگه کانال دارید این پست رو به اشتراک بگذارید تا کانال نویس ها و مخاطبین بیشتری ببیننش .شاید تونستیم تبدیل به کمپینش کنیم. رفقایی که تمایل دارند یک صفحه از این رمان رو بخونن به آیدی:
@alimontakhabi
پیام بدن تا توضیحات تکمیلی رو خدمتش بگم. امیدوارم با حمایت شما عزیزان یک یادگاری خوب برامون درست بشه.

@siesfandi

بعد نوشت: پنج‌‌صفحه‌ی رمان فعلا برای پنج‌ دوست عزیز که اعلام آمادگی کردند، تکلیفش معلوم شد....😊😊

بعدتر نوشت: شدیم ۲۰۰ نفر🥹🥹🥹

اجازه بده کمی خودم را معنا کنم!
من یک تماس بی‌پاسخم…
یک پیام که دریافت کننده، بدون اینکه بخواند حذفش کرده است…یک نخ سیگار که اشتباهی از سمت فیلتر روشن شده…یک پنجره که آنسویش دیوار کشیده‌اند…یک کارت عابر بانکِ گُم شده، که صاحبش مسدودش
کرده…یک تقویمِ آکبندِ سلفون کشیده شده، برای دو سالِ پیش…یک فیلمِ در حال پخش، برای بیننده‌ای که خوابش برده…یک آینه‌، تَهِ انبار، رو به دیوار…
من انگار اشتباهی بوده‌ام…
یک نیمه‌ تمام… یک جا مانده… یک به ثمر نرسیده …
یک جمله‌ی ختم شده به سه نقطه …

#علی_سلطانی
@aliii_soltaniiii

نمی‌دونم، شایدم ما زیادی بها دادیم.

ما دوام آوردیم …
با بی‌پولی … با بی‌عشقی…
با چیزهایی که خواستیم و نداشتیم
با کنایه‌های کسی که کافی نبودیم براش
با لحظه‌های دلتنگی…
با خاطرات
ما دوام آوردیم
با سخت‌گیری‌های خانواده
با آزادی‌های دلهره‌آور و پنهانی
با شغلی که از سر نیاز بود نه علاقه !
با سگ‌دو زدن‌های بی‌نتیجه
با ذوق‌های سرکوب شده…
ما زندگی نمی‌کنیم…
ما مدام در حال دوام آوردنیم!

#علی_سلطانی
@aliii_soltaniiii

حدودای پارسال یه مشکلی برام پیش اومده بود، اینجا اومدم ازش نوشتم کلی دعا و انرژی و حال خوب بهم دادین می‌شه الانم دعا کنید همونی بشه که می‌خوام؟ :)

وقتی می‌گم امیدوار باش به این معنی نیست که باید چشماتو رو واقعیت ببندی و خودتو گول بزنی، فقط لازمه اینو بدونی که کسی از آینده خبر نداره، شاید سیاهیای زندگی‌مون بالاخره جاشو به نور بده، خدا رو چه دیدی، شاید واقعا شد :)

در نهایت متوجه خواهید شد
که چیزِ زیادی نمی‌خواستید،
بلکه از شخصِ اشتباهی می‌خواستید.

دستاورد بزرگ ۱۴۰۲؟
    «دوام آوردن»

‏«لا تُراهِن علی بقاء أحد»
- نصیحة من شخص قد خَسِر الرِهان
«روی ماندنِ هیچ کسی شرط بندی نکن»
- نصیحتی از کسی که شرطش را باخته است!

محمود درویش