بر اساس یک داستان واقعی...

Description
یادداشتهای بابک خطی و جیران مقدم
Advertising
We recommend to visit

𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 1 week ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 2 months, 2 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

Ads : @IR_proxi_sale

Last updated 2 months ago

1 month, 1 week ago

بررسی سیستماتیک تاریخی و جغرافیایی مناقشه اعراب و اسرائیل

با توجه به اتفاقات اخیر در منطقه خاورمیانه و تشدید مناقشه فلسطین-اسراییل، مجموعه برنامه‌ای که در آن به سیر تغییرات منطقه غرب خاورمیانه از ابتدای قرن بیستم پرداخته شده، در آن مسائلی چون قرارداد سایکس-پیکو، چگونگی تشکیل کشورهای جدید عراق، سوریه، اردن، لبنان و...، قطعنامه ۱۸۱ مجمع عمومی سازمان ملل، علل ایجاد مناقشه اعراب و اسراییل و... برخی مواردی که تاکنون کمتر مورد توجه قرار گرفته، پرداخته شده است را در دو فرمت فایل تصویری یوتوب و فایل صوتی مجددا به اشتراک می‌گذارم، امیدوارم که مورد استقبال علاقمندان قرار گیرد.

بابک خطی

🔴قسمت اول و دوم

-جغرافیای غرب خاورمیانه
-قرار داد سایکس پیکو
-قرارداد بالفور
-چگونگی تشکیل کشورهای عراق، اردن، لبنان، سوریه ...
-قطعنامه ۱۸۱ مجمع عمومی سازمان ملل در مورد تعیین تکلیف منطقه
-تعیین تکلیف منطقه اسرائیل و فلسطین کنونی توسط سازمان ملل متحد
-تشکیل اولین دولت اسرائیل
-کمیته عرب(محمدامین‌الحسینی که و ارتش وافن اس اس چه بود)
-رویکرد متفاوت عربی-عبری نسبت به قطعنامه ۱۸۱ مجمع عمومی سازمان ملل
-تشکیل اسرائیل
-شروع جنگ‌های اعراب-اسرائیل
-بحران کانال سوئز

فایل تصویری یوتوب:
https://youtu.be/jR2qRpJbQJQ?si=w1EqVFkm7-7IDtYn
فایل صوتی:
https://t.me/basedonatruestory/1525

🔴**قسمت سوم

-جنگ شش روزه
-تشکیل سازمان آزادیلخش فلسطین**

فایل تصویری یوتوب:
https://youtu.be/fjATmtx-CFE?si=XLfSO6dHQ4oDTDRh
فایل صوتی:
https://t.me/basedonatruestory/1527

🔴**قسمت چهارم

-جنگ یوم گیپور (رمضان) نبرد انتقامی اعراب
-صلح کمپ دیوید اولین بارقه‌های صلح در منطقه
-قتل سادات توسط اخوان ‌المسلمین
-جنگ داخلی لبنان**

فایل تصویری یوتوب:
https://youtu.be/6gTl3lvEtTE?si=NX2Sh02RumOt3-DA
فایل صوتی:
https://t.me/basedonatruestory/1532

🔴**قسمت پنجم(آخر)

-مجموعه پیمانهای صلح اسلو
'ترور اسحاق رابین
-مرگ یاسر عرفات
-حزب‌الله ،جهاد اسلامی و حماس**

فابل تصویری یوتوب:
https://youtu.be/1XJ3VxaM-n0?si=-sOzVkxyUxH0SVxV
فایل صوتی:
https://t.me/basedonatruestory/1533

1 month, 1 week ago
1 month, 2 weeks ago
4 months, 1 week ago

آیا میرباقری از تخم‌مرغ شانسی در آمده است؟!

میرباقری -رهبر معنوی جبهه پایداری و جلیلی- نامی است که طی یک ماه اخیر به صورت پرتکراری به استخدام رسانه‌های مختلف درآمده با تیراژ بالا در فضای مطبوعاتی استفاده می‌گردد.

سیلی از اخبار و اطلاعات سرّی! با منشا جلسات مخفی امنیتی و گعده‌های دوستانه وصل به هسته قدرت که ناگهان به فاش گویی افتاده‌اند تا از فرقه‌ی پایداری غولی مستقل از جمهوری اسلامی بسازند و سطح تندروی گریبانگیر کشور را به امثال جلیلی، میرباقری و پایداری‌چی‌ها تقلیل دهند.

شاید سوال شود مگر میرباقری و دار و دسته‌اش خطرناک نیستند؟!
جواب این است که بله! قطعا افراط‌ گرایی و مجریانی چون جلیلی و میرباقری که در افراط‌گرایی با طالبان به رقابتی پایاپای مشغول هستند،خطرناک اند، اما خطرناکتر از آنها، فراموش کردن نقش هسته‌‌ی قدرت در این مورد است که این نیروها را در دامن خود پرورش و برای پیش بردن منویات و محکم کردن پایه‌های قدرتش به آنها با انواع رانت‌ها میدان عمل داده، در ساختار مدیریتی کشور مصدر مهم‌ترین امور نموده است.

بنابراین امثال میرباقری از تخم مرغ شانسی بیرون نیامده‌، محصول دیروز و امروز نبوده، فرزند مانوس و دست پرورده مالوف نظام برای اجرای پروژه‌های آن هستند.چنانکه مصباح یزدی و همین میرباقری سال‌ها است که با تئوریزه کردن ولایت مطلقه‌ی فقیه و سست کردن پایه‌های جمهوریت نصفه و نیمه کنونی، در حال خدمت‌رسانی به هسته سخت قدرت می‌باشند.

پاسخ به سوالات زیر نیز می‌تواند در مورد رابطه نظام و فرقه پایداری کمک کننده باشد:
-آقای جلیلی به اشاره چه کسی یا نهادی سال‌ها بر پست دبیر شورایعالی وقت تکیه زده، عملا مذاکرات هسته‌ای را با هدف کش دادن حداکثری آن به پیش می‌برد تا نهایتا کار کشور را به تحریم‌های شورای امنیت کشیده شود؟!
-پس از به ثمر رسیدن برجام و گذشتن خطر تهدید بقاء از بیخ گوش نظام، جلیلی و دار و دسته‌اش با اجازه چه کسی یا چه نهادی وارد میدان شدند تا دولت را زیر فشار بگذارند؟!
- اداره شدن دولت ظاهری توسط دولت سایه جلیلی طی سه سال گذشته به دستور و اراده‌ی چه فرد یا نهادی بود؟!

بنابراین در کشوری که نقطه، ویرگول و حتی حروف ربط مذاکرات خارجی و ریزترین موارد امور داخلی با نظر هسته قدرت تنظیم، تصمیم‌گیری و اعمال می‌شود، نمی‌توان باور کرد گروهی به طور خودسر و ناگهان از بته به عمل آمده، صاحب قدرت فائقه و میاندار تندروی در کشور شده باشند.

اما این روزها جوری از میرباقری، جلیلی و فرقه پایدای صحبت می‌شود که انگار آنان به عنوانی نیروهایی مستقل از نظام هستند و آمده‌اند تا با تندروی و وحشیگری سیاسی، آن نظام دمکراتیک و آزادی که بیت با پیشوایی آیت‌الله خامنه‌ای در حال اجرای آن هست را به چالش بکشند و نتایج سال‌‌ها تجربه دمکراسی مردمی را، که رهبر و هسته قدرت موجد آن بوده‌اند، به تاراج ببرند!!

کمپینی هم که اخیرا بر علیه جلیلی و میرباقری به راه افتاده نیز در خدمت این هدف است تا انگشت اتهام تندروی و عوارض به جامانده از دهه‌ها تحریم، نابسامانی اقتصادی و انسداد سیاسی ناشی از این تندروی‌ها به جای هسته قدرت، بیت و خامنه‌ای متوجه جلیلی، میرباقری و فرقه پایداری گردد.

هدف مهم دیگر برجسته کردن وجه طالبانی میرباقری و فرقه پایداری این است که مجتبی یا هر گزینه‌‌ای که برای جانشینی مد نظر هسته قدرت است در مقام مقایسه با این فرد و گروه، طناز و دمکرات مسلک نشان داده شود، در حالی در واقعیت همگی آنها ماهیتی یکسان و اتفاقا رابطه رئیس و مرئوسی دارند.

کارکرد دیگر این تقلیل، ویژه اصلاح‌طلبان صاحب دولت کنونی است تا انتظارات از دولت را به صفر برسانند و از همین حالا تقصیر تمام ناتوانی‌ها‌ و بدعملکردن‌های آینده را به گردن این گروه تندرو بیندازند.

هرچند هیچکدام از اینها باعث انکار واقعیت نمی‌شود؛ اینکه ریشه‌ی جریان‌های تندرویی مثل پایداری، نه جلیلی و میرباقری و نه حتی مصباح یزدی که خود بیت و شخص رهبر و هسته قدرت هستند که برای تثبیت قدرت و سفت کردن پایه‌های ولایت مطلقه،آنها را ایجاد نموده، به آن پر و بال می‌دهند و روزی هم که تاریخ انقضاء آنان برسد به اشاره‌ای با سپربلاهای جدید در صحنه سیاسی جایگزین و تا وقتی که بخواهند دوباره از آنها استفاده کنند، ضمن تداوم بازماندن شیر رانت اقتصادی به پشت صحنه هدایت می‌شوند.

بابک خطی

https://akhbar-rooz.com/?p=246330

4 months, 1 week ago

دخترانِ زنجیرزنِ محرم

فیلمی که از زنجیر زدن دختران با پوشش اختیاری در مراسم ماه محرم منتشر و به سرعت در تمام رسانه‌ها فراگیر شده با بازتاب‌های متفاوتی در جامعه روبرو گشته است.
گروهی این اتفاق را ورود نسل جدید به مراسمی آیینی و مذهبی می‌بینند که انحصارش همواره در دست حکومت بوده و حال آن را به جوانان باخته است و باید به استقبال و تقویت آن پرداخت.
برخی نیز آن را ورود عقاید مذهبی با زیرساخت خرافی به ذهن جامعه جوان می‌بینند که با ساحت جامعه مدرن سازگاری ندارد و یک گام به عقب است.

در عین اینکه هر دو نظر می‌توانند به درجاتی، این مساله را توجیه کنند اما نکته مشترک آنها تکیه بر رویه‌ی مذهبی این اتفاق است و به نظر می‌رسد موضوعی مهم‌تر در این میان گم شده باشد.

کارناوال‌ها و فستیوال‌ها بخشی جدایی ناپذیر از فرهنگ انسانی بوده، قرن‌ها سابقه دارند و در بسیاری از کشورها، سالانه چندین کارناوال یا فستیوال مختلف به صورت ملی یا منطقه‌ای اجرا می‌شود.
در کشوری با مختصات ایران اما می‌توان گفت به دلیل نگرانی همیشگی نظام از هرگونه تجمع، وقایع فرهنگی "کارناوالی" یا "فستیوالی" سرگرم کننده جوری که رژه‌ی خیابانی و تعامل مردمی ویژگی آن باشد وجود ندارد.
به همین دلیل هم مردم و خصوصا جوانان در بستر مراسمی مذهبی چون محرم که حضور در آن و تجمعات مربوط به آن جرم‌انگاری نمی‌شود و تقریبا بدون هزینه است، حداکثر استفاده را نموده و در عمل آن را به یک جُنگ یا کارناوال خیابانی سرگرم کننده تبدیل نموده‌اند.
البته این اتفاق فقط برای امسال و پارسال نیست و تغییر ماهیتی است که مردم ایران طی تمام چهار دهه اخیر آن را دنبال کرده‌اند و حتی اگر بخواهیم دقیق‌تر شویم می‌توان گفت از زمانی که در کنار عزاداری مفهومی به نام تماشاگران عزاداری شکل گرفته این تغییر ماهیت آغاز شده است و حضور در این مراسم سال‌ها است که عملا به جشنواره‌ای خیابانی تبدیل شده است که بیشتر محملی برای دیدار، قرار گذاشتن، وقت گذراندن و سرگرم شدن است و با خوش‌بینانه ترین نگاه، رنگ و بوی "صرفا" مذهبی برای اکثریت شرکت‌کنندگان خود ندارد.
چنانکه سال‌ها است شاهد ترند شدن مواردی مثل لباس، آرایش، مدل مو، پدیکور و ...مخصوص محرم هستیم که خاصیت رویداد‌های جنگ‌گونه است.

شاید تغییر جدید رخ داده، فراتر رفتن نسل جدید از نقش تماشاچی و داشتن حضور فعال در خود این مراسم باشد که در جهت تبدیل به یک فستیوال واقعی خیابانی است.
به خاطر بسپاریم پوشش اختیاری کمترین حق انسانی است و این دختران در حال انجام عادی‌ترین مساله انسانی ممکن هستند؛ اینکه با پوشش عادی خود برای پر کردن خلائی که توصیف شد و موضوعی عادی در دنیای کنونی است، به زنجیرزنی -به عنوان قسمتی از مناسک مخصوص یک جُنگ- پرداخته‌اند، بدون اینکه قصد حرمت شکنی به کسی یا تعدی به اعتقادی را داشته باشند.

بابک خطی

۰۳/۴/۳۰

4 months, 2 weeks ago

اصلاح‌طلبان؛ برنده خرد، بازنده کلان

آنچه اصلاح‌طلبان حکومتی طی سه دهه اخیر سعی داشته‌اند به حکومت، مردم و حتی جامعه جهانی القاء کنند این بود که نبض جامعه در دستان آنان بوده آشتی یا قهر مردم با رویدادهای مشروعیت بخشی چون انتخابات وابسته به تصمیم سیاسی آنان و تابعی از رفتار نظام با آنها است؛ شمشیر داموکلسی که از آن برای کسب بیشترین سهم از سفره انقلاب استفاده نموده‌اند.
سنگ بنای گذر از اصلاح‌طلبی حکومتی -اصولگرایی که تکلیفش معلوم بود- در اعتراضات سال ۹۶ و با شعار "اصلاح‌طلب اصولگرا/دیگه..." گذاشته شد. شعاری که به سرعت فضای اعتراضات، شعارهای شبانه و خانه‌ها را در نوردید و پس از عملکرد ابتدا منفعل و سپس تقابل جویانه این گروه سیاسی در مقابل جنبش زن زندگی آزادی به یک تئوری گفتمانی تبدیل و باعث کاهش چشمگیر اقبال مردم به آنان شد.همین طرد و ترس از سقوط بیشتر باعث شد که آنان در فضای سوت و کور انتخابات ۱۴۰۲، تاکتیکی ریاکارانه در پیش گیرند؛ از سویی بیانیه روزنه‌گشایی توسط معروفترین آنها برای گرم کردن تنور انتخابات و از سویی فایل ظاهرا محرمانه! سخنان خاتمی در مورد رای ندادن که پس از شکست مشارکت به طور اتفاقی! در تیراژ میلیونی در فضاهای رسانه‌ای منتشر کردند.

هرچند سانحه هلی‌کوپتر و ضرورت انتخابات ناگزیر فرصتی بود تا نظام اصلاح‌طلبان را وارد بازی‌ای بدون راه فرار کند و آنان را بدون هرگونه پیش‌شرط پشت نامزدی قرار دهد که اولا اولویت اول آنان نبود و حتی خود را یک اصلاح‌طلب نمی‌دانست و ثانیا حتی یک شخصیت سیاسی درجه یک یا دارای مشروعیت مردمی نسبی هم نبود، چنانکه در انتخابات چندماه قبل حتی نتوانست منتخب اول حوزه انتخابیه خود در نمایندگی مجلس باشد و با آرایی کمتر از ۸ درصد واجدین شرایط به مجلس راه یافت.
به این ترتیب اصلاح‌طلبان با تمام امکانات، سرمایه‌های انسانی و دست زدن به تمام روش‌های ممکن (تحریک احساسات ملی، مصادره شعارهای معترضان، نقد موقت حوزه‌های خارج ازاختیار دولت،...) وارد صحنه شدند تا با روش قدیمی دوقطبی‌سازی، امکان بیشترین مشارکت را فراهم کنند.

البته آنها در عمل نیز با مشارکتی که حتی با شائبه‌ی قوی ضریب خوردن به ۵۰ درصد نرسید، -در انتخاباتی که از نظر درصد مشارکت تکرار انتخابات ۱۴۰۰ بود و اصلاح‌طلبان آن را انتخابات شکست خورده و حداقلی خوانده بودند، تازه با آرایی که حتی در فضای دو قطبی مرحله دوم باز هم کمتر از آرای رئیسی در آن انتخابات بود- توانستند نامزد خود را به پاستور بفرستند که به هر حال یک برد است.

اما نکته مهم این است که در عین این برد خرد، آنان درعرصه‌ای کلان و مساله‌ای که سه دهه مدعی بلامنازع آن بودند و خود را در کسوت یگانه مرجع مردم برای قهر یا آشتی با صندوق می‌دیدند -باثبت بدترین آمار تاکنون- شکستی سخت متحمل شدند؛ به این ترتیب که حتی بدون توجه به شائبه‌ی ذکر شده، در مرحله اول انتخابات اخیر تنها اقبال ۱۶٪ و بعد از یک هفته‌ی طوفانی دوقطبی کردن فضا، نهایتا ۲۶ درصد از مردم را همراه خود دیدند. در حالیکه سابقه آمار رویایی همراهی مردمی بالای ۵۰ درصد را در سال ۷۶ و ۸۰ داشتند.
در واقع آنها با میزانی از اقبال مردمی برنده شدند که نه تنها از اقبال ۳۶ درصدی شکست سال ۸۴، که حتی از همراهی ۳۰ درصدی دستکاری شده در تقلب بزرگ سال ۸۸ هم کمتر بود.
تازه این در حالی بود که عده‌ی زیادی از رای دهندگان بدون کمترین همدلی با آنان، با اکراه و فقط به امید ذره‌ای گشایش، راضی به رای دادن به نامزدشان شدند و نکته مهم این است که نزدیک ۸۰ درصد مردم (تحریمی یا رای از سر اجبار به پزشکیان) مخالف وضع موجود هستند:
مرحله اول ۶۰٪+۱۷٪
مرحله دوم ۵۰٪+۲۷٪

آماری که حتی پذیرش خوش‌بینانه‌ی صحت آن، نقطه پایانی بر ادعای اصلاح‌طلبان در داشتن نبض جامعه در بزنگاه‌های مشروعیت بخش به حکومت می‌گذارد و توامان از آگاهی امیدوار کننده اکثریت جامعه از نیات فرصت‌ طلبانه آنان- که البته در طول اهداف نظام است-خبر می‌دهد.
دستاوردی که بدون شک نتیجه چند دهه مبارزه مدنی مردمی بوده، اهداف جنبش زن زندگی آزادی تبلور آن است.

بابک خطی
۰۳/۰۴/۲۸

متن کامل در
https://t.me/basedonatruestory/1661

Telegram

بر اساس یک داستان واقعی...

اصلاح‌طلبان؛ برنده خرد، بازنده کلان آنچه اصلاح‌طلبان حکومتی طی سه دهه اخیر سعی داشته‌اند به حکومت، مردم و حتی جامعه جهانی القاء کنند این بود که نبض جامعه در دستان آنان بوده آشتی یا قهر مردم با رویدادهای مشروعیت بخشی چون انتخابات وابسته به تصمیم سیاسی آنان…

4 months, 2 weeks ago

اصلاح‌طلبان؛ برنده خرد، بازنده کلان

آنچه اصلاح‌طلبان حکومتی طی سه دهه اخیر سعی داشته‌اند به حکومت، مردم و حتی جامعه جهانی القاء کنند این بود که نبض جامعه در دستان آنان بوده آشتی یا قهر مردم با رویدادهای مشروعیت بخشی چون انتخابات وابسته به تصمیم سیاسی آنان و تابعی از رفتار نظام با آنها است؛ شمشیر داموکلسی که همیشه از آن برای کسب بیشترین سهم از سفره انقلاب استفاده نموده‌اند.
سنگ بنای گذر از اصلاح‌طلبی حکومتی -اصولگرایی که تکلیفش معلوم بود- در اعتراضات سال ۹۶ و با شعار "اصلاح‌طلب اصولگرا/دیگه..." گذاشته شد. شعاری که به سرعت فضای اعتراضات، شعارهای شبانه و خانه‌ها را در نوردید و پس از عملکرد ابتدا منفعل و سپس تقابل جویانه این گروه سیاسی در مقابل جنبش زن زندگی آزادی به یک تئوری گفتمانی تبدیل و باعث کاهش چشمگیر اقبال مردم به آنان شد.همین طرد و ترس از سقوط بیشتر نیز باعث شد که آنان در فضای سوت و کور انتخابات ۱۴۰۲، تاکتیکی ریاکارانه در پیش گیرند؛ از یک سو عده‌ای از مشهورترین آنها با بیانیه موسوم به روزنه‌گشایی فضای انتخاباتی را به حساب خود گرم کردند تا اگر یک درصد، دری به تخته خورد و مشارکتی حتی متوسط به وقوع پیوست، آن را به حساب خود برای نظام فاکتور کنند و از سوی دیگر فایلی "مثلا" محرمانه! از محمد خاتمی ضبط شد که در آن از رای ندادن سخن گفت تا در صورت تحقق مشارکت حداقلی-آنچه شد- به طور اتفاقی! در تیراژ میلیونی در فضاهای رسانه‌ای منتشر گردد و با یک تیر و دو نشان، هم نمایشی از همراهی آنان با تصمیم مردم به تحریم باشد و هم حاکمیت را از قهرشان بترساند.

هرچند سانحه هلی‌کوپتر و ضرورت انتخابات ناگزیر فرصتی برای نظام ایجاد کرد تا اصلاح‌طلبان را وارد بازی دیگری کند و آنان را بدون هرگونه هزینه یا پیش‌شرط پشت نامزدی قرار دهد که اولا اولویت اول آنان نبود و حتی خود را یک اصلاح‌طلب ششدانگ ندانسته به وضوح اجرای منویات رهبری را اولویت اصلی خود عنوان می‌نمود و ثانیا حتی یک شخصیت سیاسی درجه دو یا دارای مشروعیت مردمی نسبی هم نبود، چنانکه در انتخابات چندماه قبل حتی نتوانسته بود منتخب اول حوزه انتخابیه خود در نمایندگی مجلس باشد و با آرایی کمتر از ۸ درصد واجدین شرایط به مجلس راه یافته بود.
این‌گونه شد که اصلاح‌طلبان به مسیری یک‌طرفه هدایت شدند که در آن امکان برنامه جایگزین، سخنرانی ضبط شده محرمانه و ... برای پوشش شکست وجود نداشت و به همین خاطر با تمام امکانات، سرمایه‌های انسانی (خاتمی، ظریف، روحانی، طیب‌نیا، آذری جهرمی و...) و استخدام تمام روش‌های ممکن (تحریک احساسات ملی، مصادره به مطلوب شعارهای معترضان، نقد موقت حوزه‌های خارج از سیطره و اختیار دولت،...) وارد صحنه شدند تا با روش مالوف دوقطبی‌سازی حداکثری، امکان بیشترین مشارکت را فراهم کنند.

البته آنها در عمل نیز با مشارکتی که حتی با شائبه‌ی قوی ضریب خوردن به ۵۰ درصد نرسید، توانستند نامزد خود را به پاستور بفرستند که قطعا یک برد است. اما نکته مهم این است که در عین این برد "خرد"، آنان درعرصه‌ای "کلان" و مساله‌ای که سه دهه مدعی بلامنازع آن بودند و خود را در کسوت یگانه مرجع مردم برای قهر یا آشتی با صندوق دیده، نیروی مشروعیت بخش نظام در بزنگاه‌های خطر معرفی می‌کردند، با ثبت نا امیدکننده‌ترین آمار طی سه دهه اخیر، شکستی سخت متحمل شدند؛ به این ترتیب که حتی بدون توجه به شائبه‌ی ذکر شده، در مرحله اول انتخابات اخیر تنها اقبال ۱۶٪ از واجدین رای دادن را همراه خود داشتند و بعد از یک هفته‌ی طوفانی و به کار بستن تمامی تکنیک‌های دوقطبی کننده فضا در دور دوم، باز هم نتوانستند چیزی بیشتر از ۲۶ درصد از مردم را همراه خود کنند و این کمترین میزان همراهی مردم درحالی ثبت شد که اصلاح‌طلبان در سال ۷۶ و ۸۰ از اقبال مردمی بالای ۵۰ درصد برخوردار بودند و حتی در سال‌های ۹۲ و ۹۶ و با نامزدی نیابتی از منشا روحانیت مبارز نیز ۳۲ و ۴۲٪ از واجدین رای دادن را همراه خود می‌دیدند.
در واقع آنها انتخابات اخیر را با میزانی از اقبال مردمی برنده شدند که نه تنها از اقبال ۳۶ درصدی شکست‌شان در سال ۸۴، که حتی از همراهی ۳۰ درصدی دستکاری شده در تقلب بزرگ سال ۸۸ هم کمتر بود.
نکته مهم دیگر اینکه تعداد زیادی از رای دهندگان خصوصا دور دوم، اقبالی به اصلاح‌طلبان نداشته، با اکراه و به امید ذره‌ای گشایش، رای دادند.

بدین‌ترتیب آمار انتخابات اخیر حتی با پذیرش خوش‌بینانه‌ی صحت آن، نقطه پایانی بر ادعای اصلاح‌طلبان در داشتن نبض جامعه در بزنگاه‌های مشروعیت بخشنده به حکومت می‌گذارد. آماری که از آگاهی امیدوار کننده اکثریت جامعه از نیات فرصت‌ طلبانه اصلاح‌ طلبان- که البته در طول اهداف نظام است-نیز خبر می‌دهد.
دستاوردی که بدون شک نتیجه چند دهه مبارزه مدنی و آگاهی بخشی‌ مردم بوده، اهداف جنبش زن زندگی آزادی تبلور آن است.

بابک خطی
۰۳/۰۴/۲۷

4 months, 2 weeks ago

در نسبیت نسبی‌ بودن!

"نسبی بودن" امور یکی از بنیادها و دستاوردهای ارزشمند دنیای مدرن است. موهبتی که به انسان‌ها فرصت دیدن وجه‌هایی متفاوت از یک ماجرا یا مساله‌ی به ظاهر واحد را عطا نموده، یکجانبه‌گرایی را به عنوان آفتی برای کشف حقیقت به عقب‌نشینی وا می‌دارد.
ویژگی اصلی نسبیت داشتن امور نیز زنده نگاه داشتن "شک" به عنوان حقیقت انکارناپذیر زندگی است که از این منظر تمام پیشرفت‌های بشری به نوعی وابسته به وجود آن است.
عنصری که بدون وجود آن زمین هنوز صاف پنداشته می‌شد،قلب مرکز روح و کبد منشا سیاهرگهای بدن بود که مواد غذایی از معده وارد آن و تبدیل به خون می‌شد!

اما خود نسبی بودن نیز ارزشی نسبی بوده در جاهای مختلف دارای ضریب نفوذ متفاوت است، به این معنا که در مواردی، برخی احتمالات رفتاری بنا به تجربه و علم، شانسی بیشتر نسبت به سایرین دارد.
خصوصا اینکه بشر به طور پیشرونده، وارد وادی مستند نمودن و رفتارشناسی پدیده‌های مختلف شده و بر اساس آن
در برخی از پدیده‌ها به الگوهای رفتاری دست یافته که نسبت به سایرین احتمال بروز بیشتری دارند و می‌توان از آن/آنها به عنوان رفتار شایع و قابل پیش‌بینی یک پدیده نام برد. این رفتارشناسی هرچند نه به معنی درستی صد درصد آنها و نه به معنی رد اصل نسبی‌گرایی است، اما در عین حال به رفتارهای محتمل در بروز یک پدیده وزن داده، امکان متفاوتی برای بروز آنها قائل می‌شود.

بر همین اساس در قضایای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و مصادیقی چون سیاست‌ کشورها، رفتار سیاستمداران و احزاب و ...نیز توجه به نسبی گرایی امری مستحسن برای پرهیز از یک‌سونگری و تعصب است‌. اما با این شرط رفتارشناسی آنها و حقایق به دست آمده بر اساس آمار و تجربه فراموش نشود.

چرا که در غیر این صورت می‌توان به احزاب، گروه‌های سیاسی، حکومت‌هایی که بارها امتحان خود را در ایجاد بی‌عدالتی، بستن فضای سیاسی، شکنجه و آزار مردم، تخریب اقتصاد و ...پس داده‌اند، بدون اینکه کمترین شواهد و قرائنی از تغییر در خود نشان دهند، فرصت دوباره داد و این گونه توجیه کرد که به دلیل نسبی بودن امور و مهم بودن شک، شانس قابل اعتنایی برای اینکه این بار همه چیز را به شکلی خوب پیش رفته، آزادی و رفاه نصیب مردم شود، وجود دارد.

تئوریزه کنندگان چنین برداشتی از مفهوم "شک" و "نسبی‌گرایی" در خوشبینانه ترین حالت -که باور کنیم نفعی از بیچاره کردن مردم نصیب‌شان نمی‌شود- هیزم‌کش آتشی هستند که حکومت‌های تمامیت‌خواه، مردم و زندگی آنها را در شعله‌های سوزان خود تبدیل به خاکستر می‌کنند.

بابک خطی

4 months, 2 weeks ago

یک مرگ تلخ‌تر از زهر دیگر
و مسولانی همچنان بی‌خیال و بی‌شرم

خانم دکتر نور فروغی نسب، دستیاری دیگر که دستیار تخصصی بیماری‌های کودکان بیمارستان شهید صدوقی یزد بودند را هم از دست دادیم...

چقدر فشار کاری، بی‌عدالتی، نادیده گرفته شدن، قدر دانسته نشدن و بی‌آیندگی باید روی سر یک مادر، کسی که رزیدنتی کودکان را عشق می‌داند، تلمبار شده باشد که ناامیدانه، نبودن را انتخاب کند؟!

از خودم خجالت می‌کشم که تبدیل به جغد شومی شده‌ام که هنری بهتر از خبر از پای افتادن همقطارانم ندارم.
اما این قلم بارها و بارها از خودکشی پزشکان دستیار و طرحی، شرایط نابسامان و ظالمانه آنان و تبدیل خودکشی پزشکان در ایران به مرحله خوشه که معادل اپیدمیولوژیک "همه ‌گیری" است سخن گفته و به مسوولین وزارت بهداشت و سازمان نظام پزشکی نهیب انجام وظایف‌شان را زده است.

ایا ای همه‌ی مسوولان ریز و درشت!
این یک مساله‌ی حاد است!
این یک اپیدمی خطرناک روانپزشکی و در حال سرایت "افقی" نگران کننده است!
اینجا به اقدام فوری و حرفه‌ای نیاز مبرم وجود دارد.
و رخ دادن این اتفاقات یک فاجعه واقعی است؛
هم برای خانواده‌های داغدار!
هم جامعه پزشکی!
و هم تمامی مردم ایران که نیروهای متخصص و کارآزموده خود را بعد از بیش از ییست سال تحصیل و کار عملی سنگین و شبانه روزی، در کام مرگ اسیر می‌بیند!

خطابم به همه شما است
آن دسته مدیران بی‌کفایت گروه‌های آموزشی!
روسای دانشگاه و معاونت های بی‌عرضه آموزشی و درمان!
مسوولان بی‌درایت در آکواریوم ساکن وزارت بهداشت تا مبادا آب در دل‌تان تکانی بخورد!
اعضای دفتر ساکت و همیشه لالمانی گرفته‌ی دستیاری سازمان نظام پزشکی! و... که به امید عادی شدن اخبار خودکشی پزشکان و تبدیل آن به آمار صرف دلخوش کرده‌، به صندلی‌هایتان تکیه زده‌اید!
خطابم به همه شما است!
نیک بدانید که این اتفاقات جنایت است، شماجنایتکار هستید و جنایت هرگز عادی نمی‌شود.

بدانید که اکنون موقع اقدام سریع و قاطع حرفه‌ای است و نجات نظام بیمار دستیاری و طرح فقط به اجرای قانون، کوریکولوم‌ های آموزشی و به خرج دادن اندکی شعور و انصاف نیاز دارد، نه هبچ کار ویژه و قهرمانانه‌ای که از شما انتظار خاصی برود.

و بدانید و آگاه باشید که یکایک این اتفاقات تلخ که بر اثر بی‌مسوولیتی، بی‌کفایتی و سوءاستفاده‌گری شما رخ داده، شرح کیفرخواست قتلهایی است که در ارتکاب آن معاونت داشته‌اید و به زودی باید در دادگاهی صالح بابت یکایک آنها پاسخگو باشید!
ما به هیچ وجه فراموش نخواهیم کرد!

تسلیت به خانواده داغدار این همکار عزیز و همه همکاران از دسته رفته، جامعه پزشکی و مردم ایران

بابک خطی

۲۳ تیر ۱۴۰۳

We recommend to visit

𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 1 week ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 2 months, 2 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

Ads : @IR_proxi_sale

Last updated 2 months ago