𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 1 month, 3 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 4 months, 1 week ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 1 week, 3 days ago
گفتگوی ویژه من با بابک خطی پزشک و خبرنگار
جمهوری اسلامی، برنده بازی "لمپن-اپوزیسیون" ها
بابک خطی
۰۳/۱۰/۱۰
https://www.asre-nou.net/php/view.php?objnr=64099
توهین اخیر جمعی از منسوبین به سلطنتطلبان به مزار غلامحسین ساعدی معروف به گوهر مراد (نویسنده و نمایشنامه نویس معروف ایرانی) اقدامی تاسف برتگیز و سخیف بود که زخم کهنهی چند دهه توهین و تکفیر "دوسویه" را بازگشود.
این یادداشت قصد دارد در دو سطح به تعمیق و موشکافی این مساله بپردازد و به راهحلی برای حل ریشهای مساله برسد.
سطح اولیه و سطحی تر:
این سوال مطرح است که آیا این توهین برای اولین بار و ابتدا به ساکن و به صورت یکسویه انجام شده یا قدمت و عقبهای دارد و دانهای در یک رشته اقدامات توهین آمیز است.
با دقت در محتوای این توهین مبتذل، در مییابیم هدف اصلی محتوای این توهین رخ داده به سمت توکا نیستانی نشانه رفته و اظهار نفرت نسبت به او بوده است. کسی که پیشتر از داشتن روابط خانوادگی با گوهر مراد سخن گفته بود.
حال اگر کمی عقبتر برویم میبینیم که توکا نیستانی در یک سری طولانی کاریکاتورهای توهین آمیز به رضا پهلوی پرداخته او و طرفدارانش را با مفاهیمی سخیف و مبتذل (بازی زبانی سلطنت طلب به سطل ...طلب)-با محتوایی شبیه توهین اخیر- مورد خطاب قرار داده که طور قطع از جادهی طنز و حرفهای گری خارج و از سر بغض و مسائل شخصی بوده است.
دامنه این رشتهی تحقیر و توهینهای دوسویه تندروهای دو طرف به یکدیگر را همینطور میتوان به سمت گذشته دنبال کرد و پیگیریها در این مورد نهایتا به داستان تقدم وجودی تخممرغ و مرغ خواهد رسید.
حالا به سطح عمیقتر ماجرا میرویم:
در سالهای منتهی به ۵۷ طرفداران سلطنت درمقابل چپگرایان، اعضای جبهه ملی، نهضت آزادی و... قرار داشتند و در برهههایی بدترین نسبتها را در بستر زمانی اشاره شده نسبت به هم اعلام و اعمال کردند.
گروهههایی که از قضا بعد از انقلاب از جهت مغضوب شدن توسط جمهوری اسلامی و آسیب دیدن از این محمل تا حدی هم سرنوشت گردیدند.
اکنون و پس از چهار دهه، اکثریت اعضای این دو سوی ماجرا پس از زایشها و رویشها و بازنگریهای متعدد نقش دو گروه در مقابل جمهوری اسلامی را -در دو پلتفورم مختلف جمهوریخواه و مشروطهخواه- بازی میکنند که دیگر دشمن الزامی هم نیستند و در زمینههای مختلفی با هم همکاری میکنند؛ مسالهای مبارک که مایه تکثر و ایجاد فضای نقد است.
اما همواره و در تمام این چهار دهه یک بخش تندرو و فالانژ در هر دو طرف وجود داشته که فرای بحثهای تحلیلی و نقدهای استدلالی معمول، همواره کار را به فحاشی و لمپنیسم کشاندهاند و اقدام اخیر و قبل از آن اقدام توکا نیستانی را هم باید در همین قسمت طبقه بندی نمود.
سعدی ابیات جالبی در مورد این موضوع دارد چنانکه که گویی او در قرن هفتم این ابیات را در توصیف افراد معتدل و فالانژ گروههای سیاسی، برای اکنون سروده است:
دو دانا را نباشد کین و پیکار
نه دانایی ستیزد با سبکسار
اگر نادان به وحشت تند گوید
خردمندش به نرمی دل بجوید
دو صاحبدل نگه دارند مویی
همیدون سرکشی آزرم جویی
وگر بر هر دو جانب جاهلانند
اگر زنجیر باشد بگسلانند
...
نباید از یاد برد که تداوم هر از چندگاه چنین مسائلی و روشن شدن آتش کینه و قهری که تر و خشک نمی شناسد و عملا دو جبهه را -حتی قسمتهای اهل منطق و گفتگو- به ناچار در مقابل هم قرار میدهد یک برندهی مطلق دارد؛
جمهوری اسلامی که بدون حتی گفتن یک کلمه یا چکاندن یک ماشه پیروز ماجرا در تداوم وجود خویش است.
اما سوال این است که چرا علیرغم گذشت چهار دهه و وجود نیروهای منعطف و اهل اندیشه و گفتگو در هر دو طرف، هنوز این گروههای تندرو وجود دارند و به حیات خود ادامه میدهند.
شاید دلیل عمدهی این مساله را باید در این بستر جستجو کرد که هیچکدام از این دو گروه حتی در سطح عقلایی و منطق پذیر خود-به جز موارد نادر و در سطح فردی و آن هم اکثر دانشگاهی- هنوز به طور جدی به نقد انگارهها و شخصیتهای مورد نظر خود نپرداختهاند و اکثریت هر دو گروه هنوز بر مقدس داشتن برخی اصول و شخصیتهای گذشته خویش اصرار دارند و این یعنی در هر دو طرف افراد مقدسی وجود دارند که هیچگونه نقدی به ذات اقدسشان نمیتوان وارد کرد.
متن کامل یادداشت در در لینک بالای صفحه(عصرنو) و
https://www.tribunezamaneh.com/wp-admin/post.php?post=393824&action=edit
رفع فیلتر از واتساپ و گوگل پلی
(کوهی که سه دهه است موش میزاید)
بعد از ماهها تبلیغات پر سر و صدا درمورد رفع فیلتر، تنها از گوگل پلی و وااتساپ رفع فیلتر شد، چنانکه گویی ضربالمثل کوهی که موش میزاید را دقیقا برای چنین لحظه و اتفاقاتی ساخته باشند.
البته اصلاحطلبان حکومتی طی سه دهه اخیر آنقدر در فاز انفعال و بیعملی عامدانه در ازای نشستن بر سفره انقلاب پیش رفته بودند که سطح دستاوردها را به چیزهایی مثل پخش شدن صدای استاد شجریان در تلویزیون تقلیل داده بودند- که البته توان تحقق همان را هم نداشتهاند- اما کنار گذاشتن و گذر از آنان توسط مردم که مدتها بود آغاز شده بود، از سال ۹۶ به شکلی همگانی و عمومی رسید.
پیامی که خود اصلاحطلبان هم به خوبی دریافت کردند و به همین علت هم در جنبش" زن زندگی آزادی" حتی در سطح ارشد و رهبری ائتلاف اصلاحطلبی، تمام قد در کنار حکومت ایستاده، با معترضان اعلان دشمنی کرده، بر ضد مردم عمل کردند.
اما با وجود تمام اینها، از هسته قدرت انتظار میرفت به رئیس دولت مورد تاییدش، کسی که آشکارا خود را مرید و مجری اوامر رهبر مینامد ،کل کابینهاش را با هماهنگی بیت چیده است، اینقدر ارزش قائل باشد که بخواهد به او با رفع فیلتر و رد قانون حجاب و عفاف، در برابر آن همه تسلیم در امور و اظهار خاکساری، امتیازی بدهد تا او نیز بتواند برای خود و دولتش دستاوردی بسازد و آبرویی حداقلی بخرد.
اما مشخص شد که هسته قدرت، پزشکیان و اصلاحطلبان را از چنین حداقلهایی هم حقیرتر میداند، چنانکه قانون حجاب بعد از آن همه سر و صدا تنها به تعویق افتاد و در مورد رفع فیلتر هم بعد از آنهمه وعده و وعید، تنها به دو اپلیکیشن محدود شد.
خود انتخاب این دو اپلیکیشن برای رفع فیلتر هم خیلی عجیب و مضحک است.
از طرفی گویی اساسا فراموش شده است که فیلترینگ به جز زیر پا گذاشتن حقوق بشری، در زمینه اینستاگرام و تلگرام باعث چه آسیب اقتصادی بزرگی شده بود.
از سویی درمورد زیرمجموعههای یک پلتفورم مثل گوگل نیز معلوم نیست که چرا گوگل کروم از قبل آزاد بوده، گوگل پلی الان آزاد شده ولی یوتوب همچنان فیلتر است؟!
شاید هم قرار است با رفع فیلتر ماهانه از یک اپلیکیشن بساط دستاوردسازی آفای پزشکیان در زمینه رفع فیلترینگ تا آخر دوره چهارساله ایشان به راه باشد.
البته حکومت و زیرمجموعههای اصولگرا و اصلاحطلب آن باید بدانند که مردم ایران مدتها است که از آنها گذشتهاند و و با چنین امور سطحی فریب نمیخورند و در عمل آنان به دنبال خواستههای خود در مورد تحقق آزادی و تحقق دمکراسی هستند.
اما به طور خاص اصلاحطلبان و تبلیغاتچیهای آنان در داخل و خارج که از همین حالا شروع به آفرین و بارکالله گفتن کرده، پزشکیان را به خاطر این اقدام "تو" آنی که رستم بود پهلوان خوانده از چنین اقدامی در حد یک پیروزی بزرگ در حد "تحقق دمکراسی در ایران" بزرگنمایی افراطی خواهند نمود، باید بدانند که مخاطبان آنها آگاه بوده، برداشتشان از این پروپاگانداهای دروغین و پر از دستکاری، توهین به شعور مخاطب خواهد بود و این چیزی است که آنان را از آنچه اکنون هستند هم منفورتر خواهند نمود!
بابک خطی
۰۳/۱۰/۰۵
بررسی سیستماتیک تاریخی و جغرافیایی مناقشه اعراب و اسرائیل
با توجه به اتفاقات اخیر در منطقه خاورمیانه و تشدید مناقشه فلسطین-اسراییل، مجموعه برنامهای که در آن به سیر تغییرات منطقه غرب خاورمیانه از ابتدای قرن بیستم پرداخته شده، در آن مسائلی چون قرارداد سایکس-پیکو، چگونگی تشکیل کشورهای جدید عراق، سوریه، اردن، لبنان و...، قطعنامه ۱۸۱ مجمع عمومی سازمان ملل، علل ایجاد مناقشه اعراب و اسراییل و... برخی مواردی که تاکنون کمتر مورد توجه قرار گرفته، پرداخته شده است را در دو فرمت فایل تصویری یوتوب و فایل صوتی مجددا به اشتراک میگذارم، امیدوارم که مورد استقبال علاقمندان قرار گیرد.
بابک خطی
🔴قسمت اول و دوم
-جغرافیای غرب خاورمیانه
-قرار داد سایکس پیکو
-قرارداد بالفور
-چگونگی تشکیل کشورهای عراق، اردن، لبنان، سوریه ...
-قطعنامه ۱۸۱ مجمع عمومی سازمان ملل در مورد تعیین تکلیف منطقه
-تعیین تکلیف منطقه اسرائیل و فلسطین کنونی توسط سازمان ملل متحد
-تشکیل اولین دولت اسرائیل
-کمیته عرب(محمدامینالحسینی که و ارتش وافن اس اس چه بود)
-رویکرد متفاوت عربی-عبری نسبت به قطعنامه ۱۸۱ مجمع عمومی سازمان ملل
-تشکیل اسرائیل
-شروع جنگهای اعراب-اسرائیل
-بحران کانال سوئز
فایل تصویری یوتوب:
https://youtu.be/jR2qRpJbQJQ?si=w1EqVFkm7-7IDtYn
فایل صوتی:
https://t.me/basedonatruestory/1525
🔴**قسمت سوم
-جنگ شش روزه
-تشکیل سازمان آزادیلخش فلسطین**
فایل تصویری یوتوب:
https://youtu.be/fjATmtx-CFE?si=XLfSO6dHQ4oDTDRh
فایل صوتی:
https://t.me/basedonatruestory/1527
🔴**قسمت چهارم
-جنگ یوم گیپور (رمضان) نبرد انتقامی اعراب
-صلح کمپ دیوید اولین بارقههای صلح در منطقه
-قتل سادات توسط اخوان المسلمین
-جنگ داخلی لبنان**
فایل تصویری یوتوب:
https://youtu.be/6gTl3lvEtTE?si=NX2Sh02RumOt3-DA
فایل صوتی:
https://t.me/basedonatruestory/1532
🔴**قسمت پنجم(آخر)
-مجموعه پیمانهای صلح اسلو
'ترور اسحاق رابین
-مرگ یاسر عرفات
-حزبالله ،جهاد اسلامی و حماس**
فابل تصویری یوتوب:
https://youtu.be/1XJ3VxaM-n0?si=-sOzVkxyUxH0SVxV
فایل صوتی:
https://t.me/basedonatruestory/1533
آیا میرباقری از تخممرغ شانسی در آمده است؟!
میرباقری -رهبر معنوی جبهه پایداری و جلیلی- نامی است که طی یک ماه اخیر به صورت پرتکراری به استخدام رسانههای مختلف درآمده با تیراژ بالا در فضای مطبوعاتی استفاده میگردد.
سیلی از اخبار و اطلاعات سرّی! با منشا جلسات مخفی امنیتی و گعدههای دوستانه وصل به هسته قدرت که ناگهان به فاش گویی افتادهاند تا از فرقهی پایداری غولی مستقل از جمهوری اسلامی بسازند و سطح تندروی گریبانگیر کشور را به امثال جلیلی، میرباقری و پایداریچیها تقلیل دهند.
شاید سوال شود مگر میرباقری و دار و دستهاش خطرناک نیستند؟!
جواب این است که بله! قطعا افراط گرایی و مجریانی چون جلیلی و میرباقری که در افراطگرایی با طالبان به رقابتی پایاپای مشغول هستند،خطرناک اند، اما خطرناکتر از آنها، فراموش کردن نقش هستهی قدرت در این مورد است که این نیروها را در دامن خود پرورش و برای پیش بردن منویات و محکم کردن پایههای قدرتش به آنها با انواع رانتها میدان عمل داده، در ساختار مدیریتی کشور مصدر مهمترین امور نموده است.
بنابراین امثال میرباقری از تخم مرغ شانسی بیرون نیامده، محصول دیروز و امروز نبوده، فرزند مانوس و دست پرورده مالوف نظام برای اجرای پروژههای آن هستند.چنانکه مصباح یزدی و همین میرباقری سالها است که با تئوریزه کردن ولایت مطلقهی فقیه و سست کردن پایههای جمهوریت نصفه و نیمه کنونی، در حال خدمترسانی به هسته سخت قدرت میباشند.
پاسخ به سوالات زیر نیز میتواند در مورد رابطه نظام و فرقه پایداری کمک کننده باشد:
-آقای جلیلی به اشاره چه کسی یا نهادی سالها بر پست دبیر شورایعالی وقت تکیه زده، عملا مذاکرات هستهای را با هدف کش دادن حداکثری آن به پیش میبرد تا نهایتا کار کشور را به تحریمهای شورای امنیت کشیده شود؟!
-پس از به ثمر رسیدن برجام و گذشتن خطر تهدید بقاء از بیخ گوش نظام، جلیلی و دار و دستهاش با اجازه چه کسی یا چه نهادی وارد میدان شدند تا دولت را زیر فشار بگذارند؟!
- اداره شدن دولت ظاهری توسط دولت سایه جلیلی طی سه سال گذشته به دستور و ارادهی چه فرد یا نهادی بود؟!
بنابراین در کشوری که نقطه، ویرگول و حتی حروف ربط مذاکرات خارجی و ریزترین موارد امور داخلی با نظر هسته قدرت تنظیم، تصمیمگیری و اعمال میشود، نمیتوان باور کرد گروهی به طور خودسر و ناگهان از بته به عمل آمده، صاحب قدرت فائقه و میاندار تندروی در کشور شده باشند.
اما این روزها جوری از میرباقری، جلیلی و فرقه پایدای صحبت میشود که انگار آنان به عنوانی نیروهایی مستقل از نظام هستند و آمدهاند تا با تندروی و وحشیگری سیاسی، آن نظام دمکراتیک و آزادی که بیت با پیشوایی آیتالله خامنهای در حال اجرای آن هست را به چالش بکشند و نتایج سالها تجربه دمکراسی مردمی را، که رهبر و هسته قدرت موجد آن بودهاند، به تاراج ببرند!!
کمپینی هم که اخیرا بر علیه جلیلی و میرباقری به راه افتاده نیز در خدمت این هدف است تا انگشت اتهام تندروی و عوارض به جامانده از دههها تحریم، نابسامانی اقتصادی و انسداد سیاسی ناشی از این تندرویها به جای هسته قدرت، بیت و خامنهای متوجه جلیلی، میرباقری و فرقه پایداری گردد.
هدف مهم دیگر برجسته کردن وجه طالبانی میرباقری و فرقه پایداری این است که مجتبی یا هر گزینهای که برای جانشینی مد نظر هسته قدرت است در مقام مقایسه با این فرد و گروه، طناز و دمکرات مسلک نشان داده شود، در حالی در واقعیت همگی آنها ماهیتی یکسان و اتفاقا رابطه رئیس و مرئوسی دارند.
کارکرد دیگر این تقلیل، ویژه اصلاحطلبان صاحب دولت کنونی است تا انتظارات از دولت را به صفر برسانند و از همین حالا تقصیر تمام ناتوانیها و بدعملکردنهای آینده را به گردن این گروه تندرو بیندازند.
هرچند هیچکدام از اینها باعث انکار واقعیت نمیشود؛ اینکه ریشهی جریانهای تندرویی مثل پایداری، نه جلیلی و میرباقری و نه حتی مصباح یزدی که خود بیت و شخص رهبر و هسته قدرت هستند که برای تثبیت قدرت و سفت کردن پایههای ولایت مطلقه،آنها را ایجاد نموده، به آن پر و بال میدهند و روزی هم که تاریخ انقضاء آنان برسد به اشارهای با سپربلاهای جدید در صحنه سیاسی جایگزین و تا وقتی که بخواهند دوباره از آنها استفاده کنند، ضمن تداوم بازماندن شیر رانت اقتصادی به پشت صحنه هدایت میشوند.
بابک خطی
دخترانِ زنجیرزنِ محرم
فیلمی که از زنجیر زدن دختران با پوشش اختیاری در مراسم ماه محرم منتشر و به سرعت در تمام رسانهها فراگیر شده با بازتابهای متفاوتی در جامعه روبرو گشته است.
گروهی این اتفاق را ورود نسل جدید به مراسمی آیینی و مذهبی میبینند که انحصارش همواره در دست حکومت بوده و حال آن را به جوانان باخته است و باید به استقبال و تقویت آن پرداخت.
برخی نیز آن را ورود عقاید مذهبی با زیرساخت خرافی به ذهن جامعه جوان میبینند که با ساحت جامعه مدرن سازگاری ندارد و یک گام به عقب است.
در عین اینکه هر دو نظر میتوانند به درجاتی، این مساله را توجیه کنند اما نکته مشترک آنها تکیه بر رویهی مذهبی این اتفاق است و به نظر میرسد موضوعی مهمتر در این میان گم شده باشد.
کارناوالها و فستیوالها بخشی جدایی ناپذیر از فرهنگ انسانی بوده، قرنها سابقه دارند و در بسیاری از کشورها، سالانه چندین کارناوال یا فستیوال مختلف به صورت ملی یا منطقهای اجرا میشود.
در کشوری با مختصات ایران اما میتوان گفت به دلیل نگرانی همیشگی نظام از هرگونه تجمع، وقایع فرهنگی "کارناوالی" یا "فستیوالی" سرگرم کننده جوری که رژهی خیابانی و تعامل مردمی ویژگی آن باشد وجود ندارد.
به همین دلیل هم مردم و خصوصا جوانان در بستر مراسمی مذهبی چون محرم که حضور در آن و تجمعات مربوط به آن جرمانگاری نمیشود و تقریبا بدون هزینه است، حداکثر استفاده را نموده و در عمل آن را به یک جُنگ یا کارناوال خیابانی سرگرم کننده تبدیل نمودهاند.
البته این اتفاق فقط برای امسال و پارسال نیست و تغییر ماهیتی است که مردم ایران طی تمام چهار دهه اخیر آن را دنبال کردهاند و حتی اگر بخواهیم دقیقتر شویم میتوان گفت از زمانی که در کنار عزاداری مفهومی به نام تماشاگران عزاداری شکل گرفته این تغییر ماهیت آغاز شده است و حضور در این مراسم سالها است که عملا به جشنوارهای خیابانی تبدیل شده است که بیشتر محملی برای دیدار، قرار گذاشتن، وقت گذراندن و سرگرم شدن است و با خوشبینانه ترین نگاه، رنگ و بوی "صرفا" مذهبی برای اکثریت شرکتکنندگان خود ندارد.
چنانکه سالها است شاهد ترند شدن مواردی مثل لباس، آرایش، مدل مو، پدیکور و ...مخصوص محرم هستیم که خاصیت رویدادهای جنگگونه است.
شاید تغییر جدید رخ داده، فراتر رفتن نسل جدید از نقش تماشاچی و داشتن حضور فعال در خود این مراسم باشد که در جهت تبدیل به یک فستیوال واقعی خیابانی است.
به خاطر بسپاریم پوشش اختیاری کمترین حق انسانی است و این دختران در حال انجام عادیترین مساله انسانی ممکن هستند؛ اینکه با پوشش عادی خود برای پر کردن خلائی که توصیف شد و موضوعی عادی در دنیای کنونی است، به زنجیرزنی -به عنوان قسمتی از مناسک مخصوص یک جُنگ- پرداختهاند، بدون اینکه قصد حرمت شکنی به کسی یا تعدی به اعتقادی را داشته باشند.
بابک خطی
۰۳/۴/۳۰
اصلاحطلبان؛ برنده خرد، بازنده کلان
آنچه اصلاحطلبان حکومتی طی سه دهه اخیر سعی داشتهاند به حکومت، مردم و حتی جامعه جهانی القاء کنند این بود که نبض جامعه در دستان آنان بوده آشتی یا قهر مردم با رویدادهای مشروعیت بخشی چون انتخابات وابسته به تصمیم سیاسی آنان و تابعی از رفتار نظام با آنها است؛ شمشیر داموکلسی که از آن برای کسب بیشترین سهم از سفره انقلاب استفاده نمودهاند.
سنگ بنای گذر از اصلاحطلبی حکومتی -اصولگرایی که تکلیفش معلوم بود- در اعتراضات سال ۹۶ و با شعار "اصلاحطلب اصولگرا/دیگه..." گذاشته شد. شعاری که به سرعت فضای اعتراضات، شعارهای شبانه و خانهها را در نوردید و پس از عملکرد ابتدا منفعل و سپس تقابل جویانه این گروه سیاسی در مقابل جنبش زن زندگی آزادی به یک تئوری گفتمانی تبدیل و باعث کاهش چشمگیر اقبال مردم به آنان شد.همین طرد و ترس از سقوط بیشتر باعث شد که آنان در فضای سوت و کور انتخابات ۱۴۰۲، تاکتیکی ریاکارانه در پیش گیرند؛ از سویی بیانیه روزنهگشایی توسط معروفترین آنها برای گرم کردن تنور انتخابات و از سویی فایل ظاهرا محرمانه! سخنان خاتمی در مورد رای ندادن که پس از شکست مشارکت به طور اتفاقی! در تیراژ میلیونی در فضاهای رسانهای منتشر کردند.
هرچند سانحه هلیکوپتر و ضرورت انتخابات ناگزیر فرصتی بود تا نظام اصلاحطلبان را وارد بازیای بدون راه فرار کند و آنان را بدون هرگونه پیششرط پشت نامزدی قرار دهد که اولا اولویت اول آنان نبود و حتی خود را یک اصلاحطلب نمیدانست و ثانیا حتی یک شخصیت سیاسی درجه یک یا دارای مشروعیت مردمی نسبی هم نبود، چنانکه در انتخابات چندماه قبل حتی نتوانست منتخب اول حوزه انتخابیه خود در نمایندگی مجلس باشد و با آرایی کمتر از ۸ درصد واجدین شرایط به مجلس راه یافت.
به این ترتیب اصلاحطلبان با تمام امکانات، سرمایههای انسانی و دست زدن به تمام روشهای ممکن (تحریک احساسات ملی، مصادره شعارهای معترضان، نقد موقت حوزههای خارج ازاختیار دولت،...) وارد صحنه شدند تا با روش قدیمی دوقطبیسازی، امکان بیشترین مشارکت را فراهم کنند.
البته آنها در عمل نیز با مشارکتی که حتی با شائبهی قوی ضریب خوردن به ۵۰ درصد نرسید، -در انتخاباتی که از نظر درصد مشارکت تکرار انتخابات ۱۴۰۰ بود و اصلاحطلبان آن را انتخابات شکست خورده و حداقلی خوانده بودند، تازه با آرایی که حتی در فضای دو قطبی مرحله دوم باز هم کمتر از آرای رئیسی در آن انتخابات بود- توانستند نامزد خود را به پاستور بفرستند که به هر حال یک برد است.
اما نکته مهم این است که در عین این برد خرد، آنان درعرصهای کلان و مسالهای که سه دهه مدعی بلامنازع آن بودند و خود را در کسوت یگانه مرجع مردم برای قهر یا آشتی با صندوق میدیدند -باثبت بدترین آمار تاکنون- شکستی سخت متحمل شدند؛ به این ترتیب که حتی بدون توجه به شائبهی ذکر شده، در مرحله اول انتخابات اخیر تنها اقبال ۱۶٪ و بعد از یک هفتهی طوفانی دوقطبی کردن فضا، نهایتا ۲۶ درصد از مردم را همراه خود دیدند. در حالیکه سابقه آمار رویایی همراهی مردمی بالای ۵۰ درصد را در سال ۷۶ و ۸۰ داشتند.
در واقع آنها با میزانی از اقبال مردمی برنده شدند که نه تنها از اقبال ۳۶ درصدی شکست سال ۸۴، که حتی از همراهی ۳۰ درصدی دستکاری شده در تقلب بزرگ سال ۸۸ هم کمتر بود.
تازه این در حالی بود که عدهی زیادی از رای دهندگان بدون کمترین همدلی با آنان، با اکراه و فقط به امید ذرهای گشایش، راضی به رای دادن به نامزدشان شدند و نکته مهم این است که نزدیک ۸۰ درصد مردم (تحریمی یا رای از سر اجبار به پزشکیان) مخالف وضع موجود هستند:
مرحله اول ۶۰٪+۱۷٪
مرحله دوم ۵۰٪+۲۷٪
آماری که حتی پذیرش خوشبینانهی صحت آن، نقطه پایانی بر ادعای اصلاحطلبان در داشتن نبض جامعه در بزنگاههای مشروعیت بخش به حکومت میگذارد و توامان از آگاهی امیدوار کننده اکثریت جامعه از نیات فرصت طلبانه آنان- که البته در طول اهداف نظام است-خبر میدهد.
دستاوردی که بدون شک نتیجه چند دهه مبارزه مدنی مردمی بوده، اهداف جنبش زن زندگی آزادی تبلور آن است.
بابک خطی
۰۳/۰۴/۲۸
متن کامل در
https://t.me/basedonatruestory/1661
Telegram
بر اساس یک داستان واقعی...
اصلاحطلبان؛ برنده خرد، بازنده کلان آنچه اصلاحطلبان حکومتی طی سه دهه اخیر سعی داشتهاند به حکومت، مردم و حتی جامعه جهانی القاء کنند این بود که نبض جامعه در دستان آنان بوده آشتی یا قهر مردم با رویدادهای مشروعیت بخشی چون انتخابات وابسته به تصمیم سیاسی آنان…
اصلاحطلبان؛ برنده خرد، بازنده کلان
آنچه اصلاحطلبان حکومتی طی سه دهه اخیر سعی داشتهاند به حکومت، مردم و حتی جامعه جهانی القاء کنند این بود که نبض جامعه در دستان آنان بوده آشتی یا قهر مردم با رویدادهای مشروعیت بخشی چون انتخابات وابسته به تصمیم سیاسی آنان و تابعی از رفتار نظام با آنها است؛ شمشیر داموکلسی که همیشه از آن برای کسب بیشترین سهم از سفره انقلاب استفاده نمودهاند.
سنگ بنای گذر از اصلاحطلبی حکومتی -اصولگرایی که تکلیفش معلوم بود- در اعتراضات سال ۹۶ و با شعار "اصلاحطلب اصولگرا/دیگه..." گذاشته شد. شعاری که به سرعت فضای اعتراضات، شعارهای شبانه و خانهها را در نوردید و پس از عملکرد ابتدا منفعل و سپس تقابل جویانه این گروه سیاسی در مقابل جنبش زن زندگی آزادی به یک تئوری گفتمانی تبدیل و باعث کاهش چشمگیر اقبال مردم به آنان شد.همین طرد و ترس از سقوط بیشتر نیز باعث شد که آنان در فضای سوت و کور انتخابات ۱۴۰۲، تاکتیکی ریاکارانه در پیش گیرند؛ از یک سو عدهای از مشهورترین آنها با بیانیه موسوم به روزنهگشایی فضای انتخاباتی را به حساب خود گرم کردند تا اگر یک درصد، دری به تخته خورد و مشارکتی حتی متوسط به وقوع پیوست، آن را به حساب خود برای نظام فاکتور کنند و از سوی دیگر فایلی "مثلا" محرمانه! از محمد خاتمی ضبط شد که در آن از رای ندادن سخن گفت تا در صورت تحقق مشارکت حداقلی-آنچه شد- به طور اتفاقی! در تیراژ میلیونی در فضاهای رسانهای منتشر گردد و با یک تیر و دو نشان، هم نمایشی از همراهی آنان با تصمیم مردم به تحریم باشد و هم حاکمیت را از قهرشان بترساند.
هرچند سانحه هلیکوپتر و ضرورت انتخابات ناگزیر فرصتی برای نظام ایجاد کرد تا اصلاحطلبان را وارد بازی دیگری کند و آنان را بدون هرگونه هزینه یا پیششرط پشت نامزدی قرار دهد که اولا اولویت اول آنان نبود و حتی خود را یک اصلاحطلب ششدانگ ندانسته به وضوح اجرای منویات رهبری را اولویت اصلی خود عنوان مینمود و ثانیا حتی یک شخصیت سیاسی درجه دو یا دارای مشروعیت مردمی نسبی هم نبود، چنانکه در انتخابات چندماه قبل حتی نتوانسته بود منتخب اول حوزه انتخابیه خود در نمایندگی مجلس باشد و با آرایی کمتر از ۸ درصد واجدین شرایط به مجلس راه یافته بود.
اینگونه شد که اصلاحطلبان به مسیری یکطرفه هدایت شدند که در آن امکان برنامه جایگزین، سخنرانی ضبط شده محرمانه و ... برای پوشش شکست وجود نداشت و به همین خاطر با تمام امکانات، سرمایههای انسانی (خاتمی، ظریف، روحانی، طیبنیا، آذری جهرمی و...) و استخدام تمام روشهای ممکن (تحریک احساسات ملی، مصادره به مطلوب شعارهای معترضان، نقد موقت حوزههای خارج از سیطره و اختیار دولت،...) وارد صحنه شدند تا با روش مالوف دوقطبیسازی حداکثری، امکان بیشترین مشارکت را فراهم کنند.
البته آنها در عمل نیز با مشارکتی که حتی با شائبهی قوی ضریب خوردن به ۵۰ درصد نرسید، توانستند نامزد خود را به پاستور بفرستند که قطعا یک برد است. اما نکته مهم این است که در عین این برد "خرد"، آنان درعرصهای "کلان" و مسالهای که سه دهه مدعی بلامنازع آن بودند و خود را در کسوت یگانه مرجع مردم برای قهر یا آشتی با صندوق دیده، نیروی مشروعیت بخش نظام در بزنگاههای خطر معرفی میکردند، با ثبت نا امیدکنندهترین آمار طی سه دهه اخیر، شکستی سخت متحمل شدند؛ به این ترتیب که حتی بدون توجه به شائبهی ذکر شده، در مرحله اول انتخابات اخیر تنها اقبال ۱۶٪ از واجدین رای دادن را همراه خود داشتند و بعد از یک هفتهی طوفانی و به کار بستن تمامی تکنیکهای دوقطبی کننده فضا در دور دوم، باز هم نتوانستند چیزی بیشتر از ۲۶ درصد از مردم را همراه خود کنند و این کمترین میزان همراهی مردم درحالی ثبت شد که اصلاحطلبان در سال ۷۶ و ۸۰ از اقبال مردمی بالای ۵۰ درصد برخوردار بودند و حتی در سالهای ۹۲ و ۹۶ و با نامزدی نیابتی از منشا روحانیت مبارز نیز ۳۲ و ۴۲٪ از واجدین رای دادن را همراه خود میدیدند.
در واقع آنها انتخابات اخیر را با میزانی از اقبال مردمی برنده شدند که نه تنها از اقبال ۳۶ درصدی شکستشان در سال ۸۴، که حتی از همراهی ۳۰ درصدی دستکاری شده در تقلب بزرگ سال ۸۸ هم کمتر بود.
نکته مهم دیگر اینکه تعداد زیادی از رای دهندگان خصوصا دور دوم، اقبالی به اصلاحطلبان نداشته، با اکراه و به امید ذرهای گشایش، رای دادند.
بدینترتیب آمار انتخابات اخیر حتی با پذیرش خوشبینانهی صحت آن، نقطه پایانی بر ادعای اصلاحطلبان در داشتن نبض جامعه در بزنگاههای مشروعیت بخشنده به حکومت میگذارد. آماری که از آگاهی امیدوار کننده اکثریت جامعه از نیات فرصت طلبانه اصلاح طلبان- که البته در طول اهداف نظام است-نیز خبر میدهد.
دستاوردی که بدون شک نتیجه چند دهه مبارزه مدنی و آگاهی بخشی مردم بوده، اهداف جنبش زن زندگی آزادی تبلور آن است.
بابک خطی
۰۳/۰۴/۲۷
𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 1 month, 3 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 4 months, 1 week ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 1 week, 3 days ago