.
مامۆستا شێخ محمدی شێخ رەسول فەرمووی: جارێك بێخود لەمزگەوتی جامیعە بینیم  وتی: محمد قەڵەمەكەیان لێ‌ دزیوم، دوو ركات نوێژی ( استخارە) دەكەم، ئەگەر زانیم لای كێیە بچۆ بۆم بهێنە، نوێژەكەی كردوو، نەختێك راكشاو پرخە پرخی كرد، پاشان هەستا  فەرمووی ها لای فڵان كەس بچۆ بیهێنەوە، چووم بۆم هێنایەوە، فەرمووی: ناوی لای كەس نەڵێی!.
هەروەها مامۆستا شێخ محمد دەڵێ‌: چوومە خزمەتی بێخود لەداڵانی مزگەوتەكەدا نینۆكی دەكرد، وتی: دووشیعرم وتووە كە ئەمانەن:
بێخود شەوەكەی تا بڵێی تاریكە
                                  ڕێگەش  بەخودا  درێژو  زۆر باریكە
كاروان هەموو  باری كردوو ڕۆیشتن
                                   تۆیش خۆت گورجەوەكە رۆینت نزیكە!.
وتم: قوربان ئەمە ئیشارەتە بە وەفاتی خۆت! وتی: نەْ  ئەوەی تیانیە، بەڵام (15،14) رۆژ دوای ئەوە وەفاتی كرد...

?برگرفته از کانالدڵسۆزانی نیشتمان@Rudaw_dini@ketab_1020@abrar_1020

ماجرای تمسک علامه_قزلجی

کرامتی مهم از حضرت شاه عثمان سراج الدین اول قدس الله سره عزیز@abrar_1020

ماموستا فاتح شارستینی@abrar_1020

*?کرامت قطب العارفین حضرت شاه محمدعلی حسام الدین نقشبندی (قدس الله سره العزیز)*

➖احمد صوفی سلیمانی گفت:
خیلی قبض و ناراحت بودم جناب شیخ اسماعیل هجیجی،  توجّه مخصوصی کرد هیچ فایده نبخشید.
*♥️حضرت حسام الدین(ق.س)* بعضی از خوان و طعام خود برایم روانه فرمود به مجرد خوردن آن خوب شدم حتی ملا محمد فرمود: قبل از آمدن ‌آن‌ طعام از صحبت احمد خیلی متأذّی بودم و بعد از خوردن آن‌ به علّت ظهور کثرت برکت از صحبت او منتفع گشتم.

نکته : شیخ اسماعیل هجیجی، مرید حضرت شاه سراج‌الدین اول، قدس سره بوده، بعدامتمسک به حضرت شیخ بهاالدین ق ، و سپس متمسک به حضرت شاه حسام‌الدین قدس سره شریف میشود.

*?کتاب سراج_الطالبین
مولف*: ملا_علی_افندی(اربیلی)

@aks_1020
@abrar_1020

@Rudaw_dini

?در نزدیکی مقبره‌ی "ملا مصطفی چول پرست"،

➖یک روز "حاج ملا احمد سلته کلتویی" که به "ملا احمد امام" مشهور و اهل جذبه و حال است، برای زیارت حضرت پیر به (دورود) تشریف آورده بودند.

برایم تعریف کرده و فرمود: دیروز پس از نماز عصر که حضرت پیر قدس الله به محمودآباد تشریف می‌بردند من نیز به همراه عده‌ای پیاده در قفایشان راه افتادم.

*➖حضرت پیر قدس الله که به مرقد "ملا مصطفی چول پرست" رسیدند سوار بر اسب یک دور اسب دوانی نمودند در همان دم از دور حالتی به من رو کرد مشاهده کردم همزمان با دور زدن حضرت پیر دایره ای از ذکر (الله) به دنبالش تشکیل شد دوباره به همان شیوه حرکت دیگری کرد دیدم تمام بدن مبارک حضرت پیر و کل آن قبرستان (ذاکر) گشتند و با صدای بلند ذکر (الله) مینمودند.*
برای بار سوم که به همان ترتیب اسب دوانی فرمود، ملاحظه کردم همه‌ی آن دشت و دمن و کوه به یکباره شروع به ذکر کردند من هم در حالت جذبه و گریه همچنان جلوتر می‌رفتم تا به حضرت پیر نزدیک شدم با لطف رو به من کرده و فرمودند: شما چرا آمده‌ای؟ یا فرمودند: دنبال چه می گردی؟

*➖منم به محضرشان رساندم قربان! مگر آمدم ضرر کردم؟! دیگر تشریف بردند و چیزی نفرمودند..... من ماجرای "ملا احمد امام قدس الله" را اینگونه که نوشته ام بیاد دارم، ولی "ملا محمود هورامی" و "ملا غفوری دمه‌ویی" که همان رخداد را از "ملا احمد قدس الله"  شنیده بودند.*

اندکی با مال من متفاوت بود نه در اصل ماجرا بلکه در نحوه‌ی تعریف کردن که فکر نمی‌کنم لازم باشد مال آن ها را نیز بنویسم زیرا در اصل رویداد تفاوتی نداریم.
@Rudaw_dini
@ketab_1020
@aks_1020
@abrar_1020