?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 6 months, 3 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 9 months, 1 week ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 5 months ago
این "آداجیو" را ساموئل باربر برای توسکانینی فرستاد تا نظر بدهد. دید پیرمرد "دستنوشته" را پسفرستاد، بیواکنش.
پرسید "مطالعه نکردید؟" گفت: "از برش شدم!" (ساختار موسیقیایی سادهای دارد). پرسید: نظرتان؟ گفت: خوب است! برای مجموعه زهی تنظیماش بکنید! که کرد و حاصل این شد؛ و البته مشهورترین اثر ساموئل باربر است. توسکانینی آدم خیلی "یُبسای" بود! با صد من عسل نمیشد قورتش داد!
باربر بعدا همین قطعه را براساس یک متنمذهبی لاتینی (Anius Dei) برای مجموعه خوانندگان بدون ساز هم تنظیم کرد، که آن هم بشدت مورد استقبال واقع شد؛ چون حالوهوای "معنوی" دارد.
?سندی دیگر بر بیهویتی پانترکیسم
در هفته های اخیر در کشور ترکیه چالشی به راه افتاده که شهروندان این کشور با دادن تست DNA مشخص میکنند که تبار و نژاد شان بیشتر به کدام سو و قوم کشیده شده است و اصالتا اهل کدام کشور هستند.
از حدود 253000 تست این نتایج استخراج شده است (در این تست غالب ژنتیک نژادی کشور هاست)
45.2% نفر تبار ایرانی
31.6% تبار یونانی
15.5% ترک اصیل
و الباقی هم ارمنی و عرب هستند
و نکته عجیب این ترند این است که مقامات دولتی ترکیه بشدت احساس خطر و نگرانی کردند که اگر نتایج این آزمایشات در بعد وسیع تری باعث ایجاد مشکلات اجتماعی و هویتی فرهنگی در جامعه ترکیه شود تقریباً اکثر مردم ترکیه اصالت ایرانی و یونانی دارند.
?اخبار نظامی ایران و جهان?
☆○════════════════○☆
*✍#علیصاحبالحواشی
*گذشته از اینکه تعبیر "بیهویت" سوای زنندگی، مهمل هم هست، چون آدم بیهویت نداریم، چه برسد به قوم بیهویت، **این نتایج با چشمانداز تاریخی شبهجزیره آناتولی کاملا انطباق دارد.
این منطقه حداقل از حوالی پانصد پیش از میلاد بین امپراطوری ایران و هویتیونانیاش "لنگمیزد".
"ایونیا" که بسیاری بزرگان یونانی از آن برخاستند از جنوب غربی شبهجزیره آناتولی تا میانههای غربی آن امتداد داشت. هخامنشیان تا ساسانیان به صفحات غربی این شبهجزیره پیش میآمدند و عقب مینشستند؛ بخشهای شرقی آناتولی، امتدادی از آذربایجان بود و ثباتِ تعلقی به "ایران" داشت.
در بعد از میلاد، نیمه غربی آناتولی، حتی شرقیتر از میانهاش، بهلحاظ فرهنگی متعلق به امپراطوری روم بود ولی اشکانیان و ساسانیان گهگاه میآمدند و میرفتند. آناتولی، همچون شمال میانرودان، غالبا میدان دستبهدستشدن بین ایران و روم طی هفتقرن ستیزه فیمابین از زمان اشکانیان تا پایان ساسانیان بود.
در قرن چهارم میلادی که روم مسیحیت را پذیرفت، سمت غربی امپراطوری به مرکزیت رُم آنقدر اهمیت و محوریتِ سیاسیفرهنگی نداشت که سمت شرقی با مرکزیت کنستانتینوپل داشت.
کاپادوکیه در میانه آناتولی، از کانونهای مهم الهیات مسیحی شد که به "پدران کاپادوکیه" شهرت یافتند. اِفِسوس در نزدیکی ازمیر، و نیقیه، کانون شوراهای مهم اسقفان گشتند که چرخشگاههای مهمی از تاریخ مسیحیت را رقم زدند.
سروکله اقوام ترک از حوالی هزار میلادی در آناتولی پیدا شد، که همزمان با پیدایی آنان در صفحات آذربایجان بود.
در قرن سیزدهم میلادی در قونیهای که مسکن مولانا شده بود، زبان فارسی رایجترین زبان بود ولی ترکزبانان و یونانیزبانان هم در شهر بودند، یهودیان و عربها نیز در اقلیت ضعیفی بودند.
با این سابقه تاریخی ۱۵٪ ژنوم ترکمان، زیادی هم بهنظر میرسد! وانگهی منطقیتر مینماید که در آناتولی ژنوم یونانی بیش از ایرانی باشد.
عربهای آناتولی - چنانکه در فلات ایران - یادگار بسط اسلام هستند.
مناطق شمالی و شمالغربی آناتولی حوزه نفوذ ارامنه بود که پیشینه تاریخی آنان پیشامسیحی است، آنقدر که میدانیم همپیمانان پارتهایِ اشکانی بودند. اتحاد ارامنه با پارتیان که تا پایان ساسانیان ادامه یافت، آنقدر ژرفانشین بود که مسیحیشدن ارامنه نیز شکاف چندانی در آن نیفکند، و این بسیار عجیب است.
ساسانیان برای جلب محبت ارامنه، در قبال رقبای پارتیشان، کوششها کردند. "شیرینِ" ارمنی را خسرو پرویز از اینرو هم به همسری برگزید، همهاش عشقوعاشقی نبود!**
**تاملی بر تاسفِ ایلانماسک از کثرت چپگرایی در آکادمیا
✍علی صاحبالحواشی**
هزار البته که در سرتاسر جهان همه "اهلفکر" در طیف "چپ" قرار میگیرند. زیرا طیف چپ نماینده لبه پیشتاز "مدرنیته" است که:
۱) شکاکیت و "تفکر نقاد"،
۲) "پیشرفت" در معنای تحولخواهی و عبور از گذشته،
۳) رهاییِ از "عصبیتها"،
۴) باورمندی به "همهشمولی"های انسانی،
۵) بیاعتباری و بیبنیادیِ"هویتها"،
۶) کرامت یکسان همه آحاد انسانی، فارغ از هرگونه تخصیصِ عارضی
۷) اعتقاد به لزوم بهرهمندی همگان از حداقلهای لازم برای بقا،
جزو عناصر تشکیلدهندهی محوریست.
مگر کسی میتواند نام "اندیشمند" بر خود بگذارد و با بیشتر یا برخی از بالاییها مخالف باشد. اگر هم کسی با برخی از بالاییها مخالف باشد، باید درگیر تکلفها بشود تا مثلا از "اصالتهویت" یا اجتنابناپذیری محرومیت بعضیها از حداقلهای لازم برای بقا، و این قبیل دفاع بکند؛ یعنی در میدان عقول و افهام، چنین شخصی بهطور طبیعی در "جایگاه متهم" مینشیند تا با دفاعیهاش، از خود رفع اتهامِ "احمقی و بیشعوری" و "کرختیعاطفی" تا جباریت و ستمکاری" بکند...
شبکه بیبیسی فارسی و نفیسه کوهنورد تعارف را کنار گذاشتند و متن گزارش از شریعتمداری میگیرند.
MI6_Zero
@mamlekate **عبور از "توطئهاندیشیِ" آرزوخواه در تحصیل خصلت "مدرن"
✍علی صاحبالحواشی**
از عقبماندگی فکری است که خیلیها گمان میکنند "رسانه خبری" باید ابزار پروپاگاندا باشد، یا خواهینخواهی چنین است. آنگاه وقتی خبری ناخوشایند برای خود را از رسانهای میشنوند، میگویند: "بفرما، نگفتیم اینها چنین و چناناند".
جامعه امروز ایران بهشدت طرفدار پیروزی قاطع اسرائیل است و از همه "جبههمقاومت" تا مغزاستخوان متنفر است. این موضع که قطعاً فراگیری اکثری در میان ایرانیان دارد، البته قابل فهم است که چرا هست. اما اینکه چشم بر "واقعیت"های جهان ببندیم و خود را در آفاقی توهمیِ خودارضاء غرقه کنیم، نشانه فقدان بلوغ فکریست...
**توجه به "ادب" موقعیتها
زیرفرهنگ آخوندی تعبیری دارد که به آن "زیّ" میگویند و ترکیباتی چون "زیّطلبگی" یا "زیّ اهلعلم" را با آن میسازند.
"زی" یک هنجارِ "متانت" است. این هنجار غالبا "دیدنی" است و درنتیجه شامل "سر و وضع ظاهری" و شیوه سلوکاجتماعی" و "منش" میشود.
خیلی کارها نه گناه و نه ناپسند است؛ زننده و نابهنجار هم نیست، ولی خلاف "زیّ" یک موقعیت یا منزلتاجتماعی است. مثلا سیاستمداران دنیا ممکن است در محفلی خصوصی برقصند - که در فرهنگشان بههیچوجه زشت نیست - اما هیچگاه در منظر عمومی نمیرقصند، زیرا خلاف "زیّ دولتمردی" یا سیاستمداری است؛ فقط تصور کنید خانم مرکل در حالیکه صدراعظم آلمان بود، مثلا در یک جشن ملی بلند میشد پیشروی مدعوین میرقصید!!! در مقابلش بارها دیدهاید که دونالد ترامپ در کارزارهای انتخاباتی "ادای رقصیدن" را درمیآورد؛ همین عدم مراعات "زی سیاستمداری" توسط او، انبوهی سخنها برای گفتن از چیستی و کیستی او دارد.
کیکتولد درست کردن و شمع رویش را فوت کردن، یک رسم اروپایی است؛ ما در فرهنگ خودمان اصلاً رسم پاسداشت روز تولد را هم نداشتهایم، چه برسد به کیک و شمع و کلاهبوقی و شلنگوتخته!
همین یکسال پیش، در بزرگداشت صدسالگی محمدعلیموحد، برگزارکنندگان بعد از سخنرانیها، "کیکتولد" آوردند که موجب عصبانیت پیرمرد شد و فوری بساط آن فضاحت را جمع کردند!
نرمیِ خراسانیِ شفیعیکدکنی البته تیزیِ آذربایجانیِ رفیقش محمدعلی موحد را ندارد، ولی روسیاهی نفهمی موقعیت و "زیِّ" طرفِ مقصود، به برگزارکنندههایی میماند که چنان گافهایی دادند.
موقعیتها و منصبها، ادبِ ویژه خودشان را دارند. این به معنای "گردنفرازی" و "خود را گرفتن" نیست، بهمعنای الفت با "آدابویژه" و بیالفتی با پارهای دیگر از آداب است. کسی با لباسخواب به مهمانی نمیرود؛ البته لباسخواب در بر داشتن گناه نیست، ولی خلاف ادبِ "مهمانیرفتن" است. یک جوان در غرب، ممکن است با شلوار و تیشرت پاره به کنسرت موسیقی راک و پاپ برود چون خلاف "زی" چنان جمعی نیست؛ اما اگر او بخواهد با همان سرووضع در مجلس اُپرا حاضر شود، حتی اگر دربانها مانعش نشوند، حاضران چپچپ نگاهش میکنند! چون خلاف "زیّ" چنان جایی است.
هرچند که "تجدد" در بنمایههایش، هیچ ربطی به فرنگیمآبی ندارد، اما تجدد ما، لاجرم با خودش درجاتی از "غربیشدن" و فرنگیمآبی را بههمراه آورد.
خودِ "تجدد" تعارضهای ژرفی را در ما برانگیخت که اجتنابناپذیر ولی قابلدرک بود؛ رفیقِ ناخواندهاش، فرنگیمآبی نیز علاوه بر این، تعارضات اضافهتر اما نالازمی را هم بهبار آورد. کیک و شمع تولد آوردن برای شفیعی یا موحد، "قرشمالبازی" این فرنگیمآبی بود!
هردوی شفیعی و موحد، آدمهای متجددی هستند و ناآشنا با فرنگیمآبی هم نیستند، اما "زی"شان بهرحال فرنگیمآبی نیست. در حالیکه "متجدد" بودن، شرفِ شعور و فرهیختگی است، فرنگیمآبی چنین نیست، گاهی هم میتواند نشانه شوتوپوتی باشد، هرچند که نه "انگ" است نه ننگ!
کانال نویسنده
☆○════════════════○☆
روایت رضا رفیع از جشن تولد استاد شفیعی کدکنی
در روز بزرگداشت حافظ در یک مرکز خیریه، کیک تولد استاد را که آوردند، ملت هر کار کردند، استاد شمع روی کیک را فوت نکردند و گفتند: من در طول عمرم از این کارها نکردهام...!
عبدیمدیا?
✍علیصاحبالحواشی
**ایشان درست میگویند که نقش ایران در قضیه فلسطین بسیار ویرانگر بود؛ من نیز اضافه میکنم که جمهوریاسلامی نه برای خیرخواهی مردم فلسطین که برای مقاصد ایدئولوژیک خودش وارد این کارزار شد. جمهوری اسلامی برای رنجهای مردم فلسطین تره هم خورد نمیکند!
اما یک نکته دیگر که ایشان غفلت میکنند آن است که فلسطینیان در خلال هفتاد سال گذشته "بازی تاریخ" را باختند! آنان نتوانستند حتی رهبری پیدا کنند که فاسد نباشد، خردمند، و درعین حال "فرهمند" هم باشد. درخشانترین آدمی که پیداشد یاسر عرفات بود که البته بهرهای از فره داشت، اما هم فاسد بود و هم بسیار نابخردیها در کارنامهاش داشت.
فردا اگر دولت فلسطین با مرزهای تعریفشده برپا شود، قطعا حکومتی فاسد و سرکوبگر خواهد داشت که اگر عمر گوینده وفا کند بسا که ایشان نیز در زمره زمامدارانش باشند. ملت فلسطین نه به توسعه دست خواهد یافت و نه به آزادی و کرامتانسانی. اینها از آسمان نمیآیند از خود ملتها میجوشد. در چنته ملت فلسطین از این چیزها نیست! در بهترین صورت حکومتی از قماش مصر و سوریه خواهد داشت، نه حتی عمان و الجزایر و امارات متحده.**
نقدی از قلم علی صاحبالحواشی
بر مطلب محسن کدیور
تحت عنوان "نگاهی نو بر ماجرای بنی قریظه و یهودیان مدینه "
تنها ماجرای بنیقریظه نیست که مشکوک است، غالب اخبار و احادیث فریقین هم بشدت مشکوک هستند!
توجه بکنید که "اسلام" در میان طوفانی از تنشهای سیاسی بالید و هرجا هم که رفت (بجز از شرق آسیا) از دریای خون گذشت. تنشهای حاد سیاسی جانشینی درون اعراب هم بعد از فوت پیامبر بشدت بالا گرفت، "اهل رَدِّه" پیداشدند که کشتار شدند. این تنشها تا سقوط بنیعباس به دست لشکر مغول آرام نگرفت. این یعنی ششقرن تنشسیاسی، که دو قرناولش غوغا بود!
از پیامدهای قهری چنین تنشهای حاد سیاسی رواج "دروغ"هاست، دروغهایی که برای توجیه و تنزیه غایات سیاسی پرداخته میشوند، از ماجرای بنیقریظه گرفته تا غدیرخم، از قصه فدک گرفته تا قتل عثمان، از صفین و عاشورا گرفته تا قیام ابومسلم. گزاف نیست گفتهشود که از تاریخ دوقرن اول هجری خون میچکد! با اقسامِ احادیث و اخبار دروغ، که لاتعدوا و لاتحصی از آن میتراود!
امروزها به اخبار دروغ fake news میگویند. "اخبارجعلی" تاریخ اسلام همانهاست که بیشینه کتابهای حدیث فریقین را آلوده است تا جداسازی سره از ناسره، و حقیقت از افسانه بکلی ناممکن باشد. "علمرجال" حضرات که برای این جداسازی ساخته شده است به تنظیف پارهپورهای میماند که جلوی جریان خروشان آبشاری گرفتهشود تا نخالهها را جدا سازد!!
دراین میان، جناح شکستخورده "شیعه" در جعلاخبار و دروغبستن به خدا و پیغمبر از عرش تا فرش، الحق سر به جنون زد!
ما هرگز نگاه نقادانه به تاریخ نداشتهایم تا آلودگی غلیظ تاریخ اسلام و شیعه به دروغها را شناسایی بکنیم. فقط یک نمونه را بهعنوان مشتی از خروار بگویم و تمام کنم:
هیچ فرقه شیعهای در تاریخ یکونیم هزارهای اسلام به بزرگی و عریض وطویلی "اسماعیلیه" نشد. این فرقه محدثین داشتند، متکلمین داشتند، مفسرین قرآن داشتند، و چون خردگرا بودند متفلسفان داشتند، شبکههای اجتماعی در گستره وسیعِ سرزمینی داشتند که یک سرش در مصر و سر دیگرش در کوهستانهای بدخشان در تاجیکستان امروزی بود، با انبوهی سرشبکههای فرهمند که عنوان "داعی" [دعوتکننده] به آنها داده بودند. مثلا آدم درخشانی مثل ناصرخسروقبادیانی "داعی" خراسان[بزرگ] بود.
ناصرخسرو تنها شاعر نبود، متکلم زبده و مفسر قرآن و متفلسف هم بود، بیجهت "داعی خراسان"اش نکردند. [امروز احدی لای کتابها و رسائل کلامی او را نمیگشاید تا خطی بخواند، اما دیوان فاخرش ماندهاست، که الحق فاخر است.]
اسماعیلیه با خلافت بنیعباس بغداد کوس همسری میزد، جنگها با بغداد کرد و دوسالی مکه را از چنگ بغداد بدر آورد و امینکعبه شد. برخلاف بنیعباس که سیاهپوش بودند، فاطمیان اسماعیلی مصر "سفیدپوش" بودند و حتی ردای کعبه را پس از تصرف، سپید کردند. دانشگاه الازهر را بنیانگذاشتند، جنگهای نامنظم براه انداختند و کابوس سلاطین اهلسنت شدند. قرامطه اسماعیلی در شبیخون به کعبه حجرالاسود را از جاکنده و با خود به گروگان بردند، و چه و چه....
اما چه شد؟ هیچ! امروز انبوه کتابهای حدیثی و کلامی ایشان را تنها به زحمت بسیار میتوان در کتابخانههای مرجع جهانی از پاریس و لندن تا نیویورک یافت! نابود شدند، انگار که هرگز نبودهاند، فما بَکَت علیهم السماء...
واپسین بازمانده ایشان، چندصدهزار اسماعیلی پراکنده در هند و بدخشان تاجیکستان و افغانستان است، فقیر و درمانده و مفلوک، و "امام"ای که "آقاخان" باشد، ساکن سوئیس است و فرانسه و انگلیسی را چون زبان مادری حرف میزند ولی معلومِ من نیست که عربی هم بلد است یا نه! آدم دست به خیری هم هست که یاری آن چند صدهزار مومن مفلوک میکند و کارهای عامالمنفعه دیگری هم دارد که "بنیاد آقاخان" متکفلشان است و چون به معماری بهاصطلاح "اسلامی" هم علاقمند است ابنیه و تفرجگاه هم میسازد.
دروغ نمیپاید، هرچند مثل اسماعیلیه دیر بپاید! امامیه که در قیاس با اسماعیلیه شوخیای بیش نیستند، فرقه مهجوری در جنوب لبنان بودند که صفویان برکشیدندنشان و به ضربوزور قتالیها بر ایرانیان غالبا سنیمذهب تحمیل کردند تا امروز مدعی باشند که در جهان صدوچند میلیون شیعه امامیه هست، از عراق تا پاکستان و افغانستان. ولایتفقیه هم قطعا آخرشان در ایران شد، که جفالقلم! شاید یکی دو قرن بعدتر برای یافتن مهملات محمدباقر مجلسی و نوشتههای ابنطاووس و شیخعباس قمیها باید به کتابخانههای مرجع جهانی رجوع کرد و فایلهای الکترونیک آنجاها را زیر و زبر کرد و جست...
قسمت ویژه پاسخ به شنوندگان
در این قسمت به پرسشهایی که شنوندگان عزیز در ماه مرداد 1403 از طریق فرم آنلاین برای من فرستادند پاسخ میدهم. از همراهی و پشتیبانی دوستان گرامی و سوالات جالبی که فرستادند بسیار متشکرم و عذرخواهی میکنم از دوستانی که به سوالاتشان نتوانستم بپردازم.
لینک برای پشتیبانی مالی دلاری:
Paypal: https://www.paypal.com/donate?hosted_button_id=6KHSLZKT8GBFQ
لینک برای پشتیبانی مالی ریالی:
حامیباش: https://hamibash.com/mashruteh
دوازدهم: ایلات
در این قسمت مروری میکنیم بر تاریخ سیاسی ایلات کوچنشین در ایران با تمرکز بر نقش آنان در ایران دوره قاجار. سپس تاریخ ایل بختیاری در آستانه انقلاب مشروطه را بررسی میکنیم و با چهرههای اصلی رهبری این ایل آشنا میشویم.
نقل قولهای مستقیم از این منابع بود:
—شرح مختصر یکی از روسای قزلباش از کتاب «تاریخ قزلباشان» نویسنده نامعلوم، به اهتمام میرهاشم محدث
—داستان تسلیم شدن اسد خان بختیاروند از کتاب «ناسخ التواریخ» اثر محمدتقی لسانالملک سپهر
—شرح قدرت حسینقلی خان بختیاری در خوزستان از کتاب «سفرنامه خوزستان» اثر حاج عبدالغفار نجمالملک، به کوشش محمد دبیرسیاقی
منابع برای مطالعه بیشتر:
—تاریخ بختیاری، از علیقلیخان بختیاری (سردار اسعد) و عبدالحسین لسانالسلطنه
—Khans and Shahs: A History of the Bakhtyari Tribe in Iran, by Gene R. Garthwaite
—Nomadism in Iran: From Antiquity to the Modern Era, by D. T. Potts
—Tribes and Empire on the Margins of Nineteenth-century Iran, by Arash Khazeni
—Frontier Nomads of Iran: A Political and Social History of the Shahsevan, by Richard Tapper
—The Qashqa’i Nomads of Fars, by Pierre Oberling
لینک برای پشتیبانی مالی دلاری:
Paypal: https://www.paypal.com/donate?hosted_button_id=6KHSLZKT8GBFQ
لینک برای پشتیبانی مالی ریالی:
حامیباش: https://hamibash.com/mashruteh
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 6 months, 3 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 9 months, 1 week ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 5 months ago