برای خودمان زندگی کنیم

با اجرای آقای اشکان بابکی از مازندران

فایل صوتی

@GanjHozourLoveSchool

پرهیزِ مؤثر

با اجرای آقای اشکان بابکی از مازندران

فایل صوتی

@GanjHozourLoveSchool

قرین و تخریب، قرین و تبدیل

با اجرای آقای اشکان بابکی از مازندران

فایل صوتی

@GanjHozourLoveSchool

این دگر من نیستم ،من نیستم
حیف از آن عمری که با من زیستم
(فروغ فرخزاد)

حیف از عمری که ترسیدم، از ترس زیاد به جسمم آسیب زدم،حیف از عمری که از نگرانی و استرس برای فرداش به خودم لرزیدم،حیف از عمری که هم نگاهم به آینده بود، هم غرق گذشته بودم، که ببینم کی برام چه دردی درست کرده،حیف از عمری که حسادت کردم و فکر کردم من اصلا حسود نیستم، حیف از عمری که در ظاهر میخواستم آدم خوبی باشم و در باطن چیز دیگه ای بودم، حیف از عمری که با توقع و انتظار از بقیه گذشت، حیف از عمری که همیشه قربانی من ذهنی خودم و بقیه شدم، حیف از عمری که برای هر چیزی و ناچیزی واکنش نشون دادم، هیجانات زیادم رو کنترل نکردم و هر روز بیشتر در چاه ذهن فرو رفتم .
شش ساله که برنامه رو میبینم ،در این بین مدتی کوتاهی کردم و ،تقریبا اکثر ابیات کلیدی رو حفظ بودم، ولی تکرار نمی‌کردم ،ظاهرا میتونستم خوب راجع بهشون سخنرانی کنم ،در حال حاضر دو ماه میشه که دارم بیت ها رو تکرار میکنم ،قبلا چند تا دفتر نوشته بودم، ولی الان دارم فقط ابیات مهم رو تو دفتر می‌نویسم و خیلی حالم رو خوب می‌کنه ،در این دو ماه با چالش های زیادی رو به رو شدم ،ظاهرا هر چی به خودم دقیق تر میشم، امتحانات قضا بیشتر میشه، تا سیاهی های بیشتری رو بهم نشون بده .
از پس بعضیاش برمیام و با بعضیاش بد رفوزه میشم .عذاب وجدان و ناامیدی حمله می‌کنه، ولی خدا همون موقع به دلم میگه که ادامه بده ،زندگی جز این نیست ،همه ی زندگی راهه ،شناخت نفس خودت و شناخت خداییت درونته ،از چی میخوای فرار کنی .

هیچ کنجی بی دد و بی دام نیست
جز به خلوت گاه حق آرام نیست
مولوی مثنوی ،دفتر دوم ،بیت ۵۹۱

خداروشکر که کمکم می‌کنه، خداروشکر که همیشه تو سیاه ترین نقطه ی ذهنم خدا یه نوری میندازه ،دستمو میگیره و منو می‌کشه بیرون میگه تو متعلق به اونجا نیستی .

گر سر هر موی من یابد زبان
شکرهای تو نیاید در بیان
(مثنوی ،دفتر پنجم بیت ۲۳۱۵

تا روزی که این جسم رو ترک میکنم، راه ادامه داره و امیدوارم خدا چشم از من برنداره و کمکم کنه که تا جای ممکن بدی هام رو ببینم ،ببخشم خودم و دیگران رو ،توقع نداشته باشم ،درد و مسأله برای خودم و دیگران به وجود نیارم ،شکایت نکنم ،عیب نبینم ،مسئولیت همه ی کارهایی که در گذشته کردم و حرف های که زدم رو بپذیرم چون از هر دستی که دادم از همون دست دارم پس میگیرم پس بپذیرم که به خودم و بقیه ظلم کردم و عشق بدم،چراغ خودم رو روشن کنم و لحظه هام رو زندگی کنم و ادامه ی زندگی رو حیف نکنم .

خداروشکر برای وجود همه ی شما ❤️

پرتو

گیر که قَحط است جهان
                             نیست دگر کاسه ونان
ای شهِ پیدا و نهان
                           کیله و اَنبارِ تو کُو؟

دیوان شمس غزل ۲۱۴۴ بیت ۲

گمان می‌کنیم که در جهان قحطیِ حضور است، قحطی بینشِ الهی ست، هیچ چیزی برای هدایت شدن وجود ندارد، هیچ کاسه و نانی نیست که تو را سیراب کند، همه جا را خِساست و تنگ نظری گرفته،
مگر نمی‌دانی که تو خودت شاهی هستی، که به هیچ چیز در بیرون نیازی نداری،
مگر نمی‌دانی که از جنس خداوند هستی، در حالی که در این جهان هستی، به او زنده هستی و پیش او هستی،
آیا هنوز فکر می‌کنی پیمانه و اَنباری نداری؟
تلاش کن تا آن را در درونت بیابی، و با فضا گشایی و تسلیم اتفاقِ این لحظه شدن و ناظر بر فکر و  اعمالت ،تو می‌توانی آن حضور و عشق وعدم را در خودت پیدا کنی و برکاتش را هم به جهان بریزی.

حدّاد از کرج                          گنج حضور🌹****

سلام

شناسایی نکته ای از داستان امیر و سنقر

گفت: آخِر مسجد‌اندر، کَس نماند
کیت وامی‌دارد؟ آن‌جا کِت نشاند؟(مولوی، مثنوی، دفتر سوم، بیت ۳۰۶۷)

در حملات من‌ذهنی برای من این طور است که من‌ذهنی حواس من را می خواهد پرت کند به دیگران، که از دیگران تقلید کنم.
و یا حتی حواس من را به گذشته خود پرت کند، که اگر اشتباهی در گذشته کرده بودم و اتفاقی افتاده بود، مجدد آن را تکرار و تقلید کنم.

کیت وامی‌دارد؟ آن‌جا کِت نشاند؟

با سوال پرسیدن و جستجو کردن میخواهد مسئله درست کنه و دنبال یه نمونه (دیگران یا گذشته خودم) میگردد.

من ذهنی وقتی بخواهد حمله کند، یک همانیدگی در من را در نظر میگیره و حالت بد آن را در دیگران و یا گذشته خودم پیدا میکنه و به عنوان مدرک و یا تقلید به من می‌خواهد بفروشد، اینطوری هست که من می‌ترسم و واکنش نشان میدم.

اگر من فقط صبر کنم و هیچی نگم تا 7 بار این حمله من ذهنی بیاد و بره و من همچنان صبر کنم و هیچی نگم،
احتمالا از آن همانیدگی دیگر به من حمله وارد نمی‌شود.

من قدرت اختیار دارم که فقط روی خودم تمرکز کنم.

من از خداوند که نیروی عشق هست، کمک میخواهم و قوت می‌خواهم، تا آرام باشم و صبر کنم و هیچی نگم.

انشاالله

ناشناس

پیغام عشق - قسمت ۱۵۰۵
فایل pdf نسخه ریز مناسب برای پرینت

پیغام عشق - قسمت ۱۵۰۵
فایل pdf نسخه درشت

پیغام عشق - قسمت ۱۵۰۵
فایل صوتی

خانم فریده از هلند « غم دین »  00:00:15

خانم لیلا از استرالیا « جنس شادی » 00:05:49

خانم زهره از آمل « سجده »  00:11:33

خانم دیبا از کرج « پندهای مولانا » 00:15:55

خانم زهرا سلامتی از زاهدان « پیش کش » 00:21:51

خانم دیبا از کرج

به کجا می‌نگریم؟