?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 7 months, 3 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 10 months ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 6 months ago
🔴 مرز امنیت و وحشت کجاست؟
✍ مرضیه حاجی هاشمی
🗒 مسأله عدم امنیت در حریم خوابگاههای دانشجویی، مسأله جدیدی نیست. موارد بسیاری از پیامدهای های هولناک ناامنی در حریم های دانشجویی، تاکنون گزارش شده که مسئولین دانشگاهها بسته به اینکه چقدر برای دانشجویان دانشگاه، شرایط اعتراض، پیگیری و رسانهای کردن آن فراهم بوده است، نسبت به آن واکنش نشان دادند و اغلب از زیر بار مسئولیت شانه خالی کرده و اقدامی برای افزایش امنیت دانشجویان و پیشگیری از تکرار آن رویدادهای خشن و خطرناک انجام ندادند. این رخدادها هم در اطراف خوابگاههای دانشجویی شهرهای مختلف و هم در تهران روی داده است.
⬅️ دو نمونه از تازهترین این رویدادهای هولناک در اواخر ترم پاییزه سال جاری تحصیلی بوده است که رسانه ای نشد. این موارد علاوه بر گزارشهای متعددی از ناامنی حریم خوابگاهی کوی «دانشگاه تهران» در قلب پایتخت است! در ایام امتحانات یک فقره زورگیری با ضربات چاقو، جان دانشجویی را در اطراف خوابگاه دانشجویی امام حسین «دانشگاه شاهد» تهران به خطر انداخت، این هم دقیقاً در مکانی که بارها دانشجویان بر ناامن بودن و دلهره آور بودن آن تاکید کرده بودند و هیچ توجهی نشده بود.
⬅️ در شب آخرین امتحان دانشجویان دانشکده علوم اجتماعی «دانشگاه رازی کرمانشاه» نیز اتفاق هولناکی افتاد. حوالی ساعت ۱۱ شب که دانشجویان دختر خوابگاه شهید بهشتی در گرماگرم مطالعه برای امتحان فردا بودند، با صدای مهیب یک شلیک و فرو ریختن شیشهها از جا پریدند! به پنجره یکی از اتاقهای طبقه پنجم با اسلحه شکاری شلیک شده بود، تمام شیشه ها فرو ریخته و یکی از دانشجویان زخمی شده بود که هول و هراس و وحشت زیادی در بین دانشجویان ایجاد کرد، این نیز در حالی رخ داد که این خوابگاه هیچ حریم امنی ندارد و بارها دانشجویان دختر از تعقیب شدن، مزاحمت و حتی یک مورد ربوده شدن دانشجو مقابل درب خوابگاه شکایت داشتند و هیچ پاسخگویی و رسیدگی نشده بود؛ جز اینکه «بودجه نداریم که خوابگاه و دانشکده شما را نیز مثل بقیه دانشکدهها به پردیس اصلی دانشگاه رازی انتقال دهیم».
⬅️ به واقع اگر برای حفظ جان و امنیت تعداد دانشجویی که در این کشور تنها دانشجویان دانشگاههای دولتی روزانه هستند که به آنها امکانات خوابگاهی دولتی تعلق گرفته و دارای بالاترین رتبههای کنکور سراسری بودهاند و سرمایههای ملی این سرزمین هستند، بودجهای وجود ندارد؛ پس برای چه هزینه کردی بودجه وجود دارد!؟
⬅️ سوال دیگر آنکه دانشجویی پرسید: چرا پنجشنبه شب در یکی از امنترین و مذهبیترین مناطق شهر تهران که همیشه محل جشنهای شب میلاد امام زمان بود، تعداد زیادی نیروهای یگان ویژه نیروی انتظامی با ماشینهای غول پیکر ترسناک سیاهشان، تمام میدان شهدا و ابتدای خیابان پیروزی را پر کرده بودند و به جای جشن و شادی هر ساله، هول و هراس و ترس به شهروندان تزریق می شد؛ ولی شب قبلش، حتی یک مأمور هم نبود که جان «امیر محمد» را از دست آن جانیان و عاملان وحشت نجات دهد؟ راستی چه کسی باید به این سوالات پاسخ دهد؟ مرز امنیت و وحشت کجاست؟
🔴 تنها نقطه امید به دولت پزشکیان برای آینده ایران
✍ مرضیه حاجی هاشمی
🗒 نشریه «فارین پالیسی» در تحلیلی نوشت: در شرایطی که اقتصاد ایران به هم ریخته است، «ترامپ» اهرم قابل توجهی برای مذاکره و توافق جدید با «جمهوری اسلامی» خواهد داشت که ایرادات «برجام» را نداشته باشد و محدودیتهای شدیدتری بر برنامههای هستهای و موشکهای بالستیک ایران اعمال کند و مانع تأمین مجدد نیروهای نیابتیاش در منطقه شود.
⬅️ این تحلیل، محتمل میداند، همانطور که «حزب الله لبنان» در نوامبر از موضع ضعف با اسرائیل مذاکره کرد، جمهوری اسلامی نیز چارهای جز یک معامله بزرگ با «ایالات متحده» نداشته باشد؛ اما حتی توافقی در این وضعیت را نیز نامناسب ارزیابی و در ادامه آن را یک راه نجات اقتصادی برای جمهوری اسلامی عنوان میکند که دوباره موجب میشود، بدون شک موقعیت خودش را در منطقه بازسازی کند و به تعبیر آن مجدداً بتواند نقش یک «بازیگر مخل منطقهای» را ایفا کند. این دیدگاه، نسبت به سیاست دیرینه جمهوری اسلامی «صبر استراتژیک» به ترامپ هشدار میدهد.
⬅️ حال میتوان، پیچیده بودن این مسئله را به خوبی درک کرد، اینکه مسئله مذاکره و توافق بین ایران و آمریکا میتواند، چند دسته از دیدگاه ها و مواضع مختلف و متضاد را در دو کشور، حول خود صورتبندی کند: ۱- بنیادگرایان در داخل ایران که حتی توافق برجام را خیانت میپندارند و از هر تلاشی برای ممانعت از احیای آن در دوره «بایدن» دریغ نورزیدند و اساساً مخالف مذاکره هستند؛ ۲- اصلاح طلبان حکومتی که نهایت خواست یا قدرت مانورشان، توافقی در حد برجام است و علی رغم شعارهای انتخاباتی و اعلام آمادگی برای مذاکره، در چند روزه اخیر یا سکوت کردند یا چرخش موضع داده و در عمل با گروه اول همصدا شده و توافق با ترامپ را امکانپذیر نمیدانند؛ ۳- تحول خواهان (آنهایی که دیگر اصلاحات را ناکافی میدانند و خواستار تحولات ساختاری هستند.) که موافق مذاکره و توافق جدید بوده و آن را تنها راه نجات ایران میدانند.
⬅️ در داخل ایالات متحده نیز لااقل می توان این دو دیدگاه را در زمینه مذاکره و توافق مجدد با جمهوری اسلامی ایران دید: ۱- ترامپ و تیم وی که برجام را به دلیل ایرادات ذکر شده، یک توافق بد دانسته و حاضر به مذاکره در آن چارچوب نیستند و به دنبال توافقی جدید با ایران با رفع ایرادات مورد نظر خود میباشند؛ ۲- گروهی که حتی توافق مورد نظر ترامپ را نیز ناکافی دانسته و بر این باورند، اهداف مورد نظر ایالات متحده را در دراز مدت تحقق نمیبخشد.
⬅️ با وضعیت موجود، می توان ارزیابی کرد، امکان حتی فراهم شدن زمینه برای مذاکره و توافق نیز محتمل به نظر نمیرسد؛ چرا که بین دسته بندی دیدگاه ها حول این مسئله در ایران و آمریکا فقط دو دسته امکان همپوشانی و رسیدن به توافق را دارند که طرف آمریکایی آن در قدرت و طرف ایرانی آن بیرون از دایره قدرت و تصمیمسازی است؛ اما خوشبینانه میتوان گفت، این دسته، جامعه مدنی و طیف گستردهای از اقشار مختلف طبقه متوسط و علاوه بر آن طبقات پایین جامعه را به دلیل فشارهای طاقت فرسای اقتصادی با خود همراه دارند و این مسئله، قدرت چانه زنی آنها با حکومت را افزایش میدهد.
⬅️ لذا به نظر می رسد، قبل از هر مذاکره و توافق خارجی با آمریکا برای نجات از وضعیت فعلی، نیاز به یک مذاکره چند لایه ای و توافق چند مرحله ای داخلی بین گروههای تحولخواه و جامعه مدنی با اصلاح طلبان حاضر در حکومت هست، آنهایی که لااقل برخلاف بنیادگرایان، راه و روش و منطق گفتگو و مذاکره را میدانند و بدان باور دارند؛ گرچه سقف آنها در حد ساختارهایی است که تحولخواهان با آن موافق نیستند؛ اما آنها میتوانند، پل خوبی برای گفتگوی مردم و جامعه مدنی با هسته سخت قدرت باشند. به نظر میرسد این تنها نقطه امید به دولت پزشکیان برای آینده ایران است.
🔴 خوب پس چگونه مشکل حل میشود؟
✍ مرضیه حاجی هاشمی
🗒 در این روزهایی که امید میکاهد و صعود قیمتها و فزونی نارضایتیها نگرانی میافزاید، چنان برخی نگرشها، واقعیت گریز و سرگردان به نظر میرسند که نتیجهای جز نگاهی سطحی و تحلیلهای غیر واقع گرایانه و مخرب برای جامعه در پی ندارند. این همه خطای دید و ندیدن واقعیتها هر متفکری را به تفکر وا میدارد که مگر میشود ندید و نشنید و درک نکرد که به چه سمت و سویی در حال حرکتیم؟! ریشه این همه کج فهمی ویرانگر که همه چیز و همگان را با هم به تباهی میکشاند کجاست؟
⬅️ «ارنست بلوخ» بر این باور است، وقتی پیاپی امیدها به یأس تبدیل میشود و واقعیتها مطابق تمایلات، در جریان نیست؛ چون نمیتوان بدون امید ادامه داد؛ بنابراین به جای امیدهای مشخص منطبق با واقعیتهای موجود، امیدهای واهی در سر پرورانده میشود؛ لذا تودههایی نیز از پی رهبر خویش، در چنین شرایطی، اسیر ایدئولوژیهایی میشوند که امیدواری را برای ادامه، تزریق میکند؛ «اما به جای هدایت به سوی بهشت موعود، جامعه و حتی جهان را به جهنم تبدیل میکنند، بنیادگرایی دینی چنین ایدئولوژی است».
⬅️ بلوخ تاکید میکند، هرگاه مردمانی خود را در شرایطی قرار میدهند که بین گزینههای موجود برای انتخاب، «امید مشخص به تغییر را از دست بدهند، آن آمادگی را مییابند که به دام این ایدئولوژی بیفتند» که خود، آنها را دچار کج فهمی توهم گونه و دور شدن از واقعیتهای موجود میکند و کنشگری بر اساس واقعیتهای تلخ موجود را بیفایده مییابند و مینامند؛ زیرا درک آنها از فایده، آن است که خواست و میل همان گروه را تأمین کند؛ نه نفع عمومی یا منافع ملی.
⬅️ می توان دریافت، ارنست بلوخ، «بنیادگرایی اسلامی» را نیز از بدو پیدایش، در نسبت با همین واقعیت مینگرد. وی بنیادگرایی اسلامی را حاصل خط فکری و گرایشی در جهان اسلام میبیند که امکان نظری نگرش نقاد به واقعیت را از انسانها گرفته است، آنها که به باور او در تقابل با فیلسوفانی چون «ابن سینا» فلسفه را در جهان اسلام کُشتند. کُشتن تفکر مبتنی بر واقعیت و کِشتن توهم مبتنی بر اتوپیایی پوچ که از طریق بنیادگرایی، مقابل چشم مسلمانان به جلوه درآمد.
⬅️ اکنون نیز بنیادگرایان، درگیر این آرمان شهری هستند که آنها را از درک واقعیتهای موجود عاجز کرده است، واقعیتهای داخلی، منطقهای و بین المللی و همچنین نظم جهانی موجود که با پنداری توهم گونه گمان میبرند، میتوانند، نادیدهاش انگارند. آنها مدام قلههای آرمان شهری را نشان میدهند که هیچ برنامه و ساز و کار مدیریتی و راهکار عملی، برای تحقق آن، منطبق بر واقعیتهای موجود، ارائه نمیدهند، اینکه خوب پس چگونه مشکل حل میشود؟
? یادداشت «فرشته مزینانی» درباره «فاطمه زهرا» از منظرگاه معرفت شناختی متفاوت
✍ مرضیه حاجی هاشمی
? «فرشته مزینانی» همسر «مهدی نصیری» در یادداشتی با عنوان «فریادی که شنیده نشد! در سوگ دختر یک پیام آور»، تلاش کرده، دختر پیامبر اسلام را بر خلاف خوانش رسمی غالب، الگویی قابل دسترس برای تمام افراد جامعه نه فقط زنان معرفی کند که به تعبیر او فرشتهای دور از دسترس نیست. برای تاکید بر الگو بودنش نیز به نقلی از پیامبر استناد میکند که «فاطمه» الگوی جهانیان است.
⬅️ با اینکه کاراکترها وقتی می توانند، الگو باشند که شیوه ای عملی برای تطابق با آنها تعریف شود، موافقم و تلاش خانم مزینانی را نیز در خور ستایش می دانم؛ اما یادداشت ایشان نه تنها به لحاظ معرفت شناختی، دارای اعوجاج آشکاریست و مدام از یک حوزه معرفت شناختی به حوزهای دیگر رفت و برگشت نموده تا بتواند مخاطب را متقاعد کند؛ بلکه آنچه را نیز او به عنوان فکتهای تجربی از حوزه معرفت شناختی حسی- تجربی ارائه میدهد و برای تایید و تاکید، از حوزه معرفت شناختی دینی به سخن پیامبر استناد میکند تا با جهشی به حوزه معرفت شناختی فلسفی، برداشت رسمی از فاطمه زهرا را غیر عقلانی جلوه دهد؛ نه تنها تمام ویژگیهای تمایز بخش برای یک انسان دیندار نیست؛ بلکه حتی ویژگیهای یک انسان غیر دیندار که به خوبی با معیارهای عام و جهان شمول اخلاقی تربیت شده نیز هست و به طور حتم مورد انتقاد بسیاری از افرادی که باور دینی ندارند، قرار خواهد گرفت. البته پیداست که وی از درون یک گفتمان دینی سخن میگوید و باورهایش بر افکارش پرتو افکنده است.
⬅️ مقوله دین و شخصیت های برجسته ادیان، به لحاظ شناختی در حوزه اختصاصی دین و وحی، قابل فهم است، در حوزهای که معیار تعالی در آن، ویژگی های مادی یا صرفا فعالیت های قابل سنجش به شیوه تجربی نیست؛ گرچه برای فهم انسان عادی باید، آن را تقلیل داد تا قابل درک شود؛ اما حد اعلای معیارها که الگوها در این حوزه شناختی است، هیچگاه قابل تقلیل نیست، اینکه یک انسان چقدر توانسته ظرفیت وجودی خود را گسترش دهد که خدا در آن جای گیرد و خود را بستر آمادهای برای شناخت و درک وجودی، استعلایی کرده و اعمال و کنشهایش از درون الهیاش سرچشمه گرفته و خداگونگی اش، او را الگو میکند؛ نه آنچه را که یک خداناباور تربیت یافته نیز انجام میدهد.
⬅️ «شلایر ماخر» کتابی دارد که خواندنی است، با عنوان «سخنانی در باب دین و تحقیر کنندگان فرهیختهاش». وی در سال ۱۷۷۹ در دورهای این کتاب را نوشت که هم به دلیل سوء استفاده روحانیان از قدسیت دین و تجربه شکست خورده الهیات سیاسی قرون وسطایی و هم به دلیل ظهور عصر روشنگری و عقلانیت، دین و دینورزی، مورد تشکیک فراوان و تحقیر بود. شلایر ماخر در آنجا کسانی را که باور دینی را تمسخر میکردند، مورد خطاب قرار میدهد و حتی «کانت» را نیز که تلاش داشت به گونه عقلانی و اخلاقی از دین دفاع کند، نقد می کند و بر این باور است، کانت دین را صرفاً به ابزاری برای پرورش اخلاق تبدیل کرده است.
⬅️ او تلاش دارد، در آنجا حوزه شناختی دین را کاملاً متفاوت نشان دهد. شاید بتوان بسیاری از نشانههای الهی قابل حس و تجربه را در جهان دید و درباره آنها اندیشید؛ اما شناخت و فهم دینی، عقلانی، فلسفی و تجربی نیست. او مینویسد: « دین نه نوعی از اندیشیدن است، نه شیوهای از فعالیت عملی»، «دین لزوماً به اتکای خودش از اندرونی هر روح بهتر میجهد و آشکار میسازد که همه چیز مقدس است؛ چون همه چیز الهی است».
⬅️ فاطمه زهرا اگر انسانی برگزیده است؛ نه به خاطر مهربانی با پدر، همسر، فرزند، همسایه و آنچه را که مزینانی توصیف کرده است؛ برعکس دقیقاً به تعبیر شلایر ماخر به دلیل مقدس بودن است و اینکه همه چیز او الهی است و فقط و فقط میتوان این مسئله را در یک معرفت شناسی دینی درک کرد و بس. همه زنان می توانند؛ ولو با امکانات مادی وسیعتر و برخورداری از حقوق و آزادیهای امروزه زنان در دنیای مدرن بسیار بیشتر مهربانی کنند یا به حقوق نه فقط همسایه؛ بلکه بشریت توجه کنند و مثل ستارههای سینما چون «میا فارو» یا «آنجلینا جولی» نه فرزندان خود؛ بلکه فرزندان زیادی را تحت سرپرستی و عشق بیدریغ خود قرار دهند.
⬅️ بارز بودن شخصیت زنانی چون فاطمه زهرا و «مریم» مادر «عیسی» این است که در اعصاری که حتی زنان را به دلیل زن بودن به معبد راه نمیدادند یا دختر را به دلیل ننگش زنده به گور میکردند و در جوامعی که دین، شاخصترین امر اجتماعی تمدن ساز نیز بوده، چنان جایگاه برابر انسانی با مردان پیدا میکنند و ظرفیت وجودی انسانی خود را گسترش و تعالی داده که نه تنها به لحاظ تکاملی به جایگاه ویژه قدسی دست پیدا میکنند که در شیوه زندگیشان نیز ملموس است؛ بلکه حتی به لحاظ اجتماعی نیز از شخصیتهای برجسته ادیان تمدنساز خود میشوند.
? پیچیدگی هندسی قدرت مطلقه
✍ مرضیه حاجی هاشمی
? جامعه شناسی تحولات معاصر در «سوریه»، بیانگر وجود زمینههای تاریخی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی برای شکلگیری یک انقلاب بزرگ اجتماعی است که با وجود متغیر بسیار تاثیرگذار نیروهای خارجی و هم وزنی توان مخالفان و دستگاه سرکوب، این مسیر به جای انقلاب به یک جنگ خونین داخلی ختم شد. سوریه نیز مانند ایران، تاریخی به قدمت تاریخ بشریت دارد و طی چندین هزار سال بین آشوریان، بابلی ها، هخامنشیها، اسکندر، سلجوقیها، رومیها و ... دست به دست شد تا به امپراتوری عثمانی رسید. پس از اضمحلال امپراتوری عثمانی در جنگ جهانی اول، در سال ۱۹۲۰ قیومیت سوریه به فرانسه واگذار شده و اداره اش در سال ۱۹۴۶ پس از جنگ جهانی دوم، به یک جمهوری سوری سپرده میشود که چندین کودتا در آن شکل میگیرد تا بالاخره «حافظ اسد» از حزب «ناسیونالیست سکولار عرب» در سال ۱۹۷۰ طی یک کودتا به قدرت میرسد.
⬅️ به لحاظ مؤلفههای اجتماعی، تنوع قومی، مذهبی و فرقهای همیشه عامل درگیریهای ریشهدار در گذشته و منازعات ایدئولوژیکی در تاریخ معاصر سوریه بوده است. ۷۰ درصد جمعیت سوریه سنی و تقریباً ۱۲ درصد علوی، ۳ درصد شیعه، ۳ درصد دروزی و ۱۰ درصد مسیحی هستند که در کنار اقلیتهای دیگری در ترکیب جمعیتی این کشور حضور دارند. سوری ها همچنین ۹۰ درصد عرب، ۹ درصد کرد و یک درصد ارمنی هستند؛ اما حافظ اسد اکثریت ارتش را از عرب علوی قرار داد و به طور کلی منصب های سیاسی و نظامی، متناسب این ترکیب جمعیتی قومی و مذهبی نبود و همیشه نارضایتیهای ذاتی، نسبت به هندسه و ساختار قدرت و قوانینی وجود داشت که او را قدرت مطلقه ساخته بود؛ اما کم کم برای پسرش بشار، خطوط این قدرت و چالشهایش هندسیتر شد، گرفتار در مثلث دوست و دشمن و محصور در حاکمیتی چهار وجهی!
⬅️ «ایفا کولوریوتی» تحلیلگر سیاسی متخصص خاورمیانه معتقد است، بشار اسد در ماههای اخیر در میانه تحولات یک ساله گذشته خاورمیانه در یک مثلث گیر افتاده است. وی مینویسد: «حسام لوقا» مدیر بخش اطلاعات حکومت بشار اسد تقریباً یک ماه پیش از حمله اسرائیل به «لبنان» در یک دیدار محرمانه از بیروت با «نعیم قاسم» معاون دبیر کل «حزب الله» ملاقات میکند و از حزب الله میخواهد که آهنگ جنگ را کاهش دهد و در دام اسرائیل نیفتد؛ چون این مسئله هم برای حزب الله و هم برای سوریه خطرناک است؛ اما نعیم قاسم بر اساس محاسبات حزب الله که اشتباه از آب درآمد؛ تهاجم اسرائیل به لبنان را منتفی عنوان می کند.
⬅️ اسرائیل به لبنان حمله کرد و حکومت اسد را با چالشی بزرگ مواجه نمود. مسئله اصلی کنترل مرز سوریه - لبنان بود، مسئلهای که اسد را بسیار نگران کرد؛ چرا که هیچ کدام از طرفین حاضر به چشم پوشی از این مرز نبودند و مسئله برای هر دو طرف حیاتی بود. «نتانیاهو» گفته بود: «ما خطوط لوله اکسیژن رسانی به حزب الله که ایران را به سوریه متصل میکند، خواهیم بست». در این بین اسد چشم به «روسیه» دوخته بود که چه باید بکند. روسیه نیز که همیشه به فکر منافع خود در سوریه است، با اینکه سامانههای ضد هوایی اس ۴۰۰ را در پایگاههای خود در سوریه مستقر دارد؛ ولی هیچگاه مانع عملیات هوایی اسرائیل علیه حزب الله و حامیانش در سوریه نشد. در واقع میتوان گفت روسیه در صحنه درگیری ایران و اسرائیل عقب مینشیند و به نظر به بشار اسد نیز چنین توصیهای میکند.
⬅️ اسد اکنون به تعبیر خانم کولوریوتی در یک مثلث گیر کرده است، «میان متحدی که او را به سوی مهلکه میراند و متحد دیگری که از دور به صحنه مینگرد و همسایهای که تهدیدهایش جدی است». در این مثلث گرفتاری جدی حالا بشار اسد یک هفته است، درگیر یک شرایط بسیار پیچیده و حساس در برابر مخالفان داخلی نیز شده است. پیچیدگی برآمده از حاکمیت چهار وجهی و نظم بیثبات و شکنندهای که چهار سال است بر کشورش حاکم شده است. در یک وجه «ترکیه» و «ارتش ملی سوریه» در وجه دیگر «آمریکا» و کردهای موسوم به «نیروهای سوریه دموکراتیک»، در وجه سوم گروههای اسلامگرای سلفی همچون «تحریر الشام» و وجه تکمیل کننده این حاکمیت، بشار اسد و حامیانش.
⬅️ آیا اگر بشار اسد از ابتدا میتوانست، متناسب با بستر اجتماعی سوریه، این چهار وجه را به عنوان چهار گرایش، حزب و بازیگر در مناسبات قدرت به رسمیت بشناسد، تا مردم سوریه انتخاب کنند، کدام، چه اندازه و چه مدت بر سرنوشت آنها حاکم باشند و مسائل را از طریق سیاسی حل و فصل کرده بود، اکنون این پیچیدگی هندسی قدرت مطلقه با گرفتاریها و بحرانهای سه وجهی و چهار وجهیاش او را درمانده و ناظران را حیرت زده میکرد؟
آقای پزشکیان! گرد ناامیدی بر شرمندگی رأی دهندگان خود نپاشید
آقای پزشکیان! من به شما رأی ندادم؛ چون عاقبت این وفاق شما با قالیباف ناپایدار و همچنین جماعت پایدار را می دانستم؛ اما چند سطری به عنوان یک شهروند دردمند با شما سخنی دارم.
صرف نظر از مباحث حقوقی، اجتماعی، سیاسی و امنیتی قانون حجاب و عفاف، یک واقعیت موجود این است که این مجلس و مجلس سابق که در تدوین و تصویب این قانون، عامل و مؤثر بودند، حتی اگر آنها را نمایندگان واجد این جایگاه قانونی بدانیم و رد صلاحیت های گسترده شورای نگهبان و قهر اکثریت با صندوق رأی را هم در انتخاباتی که از آن برآمدند، در نظر نیاوریم، بدیهی است، نمایندگانی هستند که خواست رأی دهندگان خود را با تصویب چنین قانونی محقق کردند. دست مریزاد!
اما باز هم بدیهی است که با همین مشارکت پایین در انتخابات ریاست جمهوری، این رأی دهندگان نتوانستند، نامزد مورد نظر خود را که خواهان اجرای قوانین این چنینی توسط او بودند، به عنوان رئیس جمهور برگزینند و از این به بعد ماجرا، خواست رأی دهندگان به رئیس جمهور باید مورد توجه قرار گیرد.
آقای پزشکیان! آیا رأی دهندگان به شما در هر دو دوره و به ویژه دوره دوم که مشروط بودن رأی آنها مشهود بود، خواهان اجرای چنین قانونی هستند؟ به طور قطع نه؛ چرا که آرای دور دوم شما که شما را به این جایگاه رساند، حتی از تحول خواهانی بود که انتخابات را در دور اول تحریم کرده بودند و به ناچار به حداقلی تغییر، با توجه به سلامت نفس و صداقتی که از شما سراغ داشتند، در موضوعات فیلترینگ و حجاب و ... رضایت دادند، به اندک امیدی و برای رهایی از گرداب ناامیدی.
این حداقل خواست آنها را نادیده نگیرید و گرد ناامیدی بر شرمندگی شان نپاشید.
مرضیه حاجی هاشمی
۱۲ آذر ۱۴۰۳
? آتش افروزی که از توحش دیکتاتورها برآید
✍ مرضیه حاجی هاشمی
? هنوز چند ساعتی از شنیدن خبر خوشایند برقراری آتش بس و پایان ولو موقت نزاع خونین بین «لبنان» و «اسرائیل» نگذشته بود که خبرهای پیشروی سریع گروه «تحریر الشام» که در لیست گروههای تروریستی «ایالات متحده» نیز هست، به سوی مناطق تحت کنترل دولت «سوریه» و حامیانش، همه را حیرت زده و گیج کرد. گروهی سلفی با هم پیمانانش که گفته میشود، از حمایتهای لجستیکی «ترکیه» نیز برخوردار است.
⬅️ تحلیلها و دیدگاههای مختلفی از پشت پرده این رویداد، مورد حدس و گمانه زنی است؛ اما آنچه با قطعیت بیشتری میتوان گفت، این است که این گروهها از خلاء نیروهای «حزب الله» در سوریه و خلع سلاح مقرر آنها در بندهای توافق نامه آتش بس و همچنین، حضور به ظاهر کمرنگ شده «روسیهٔ» گرفتار در باتلاق جنگ «اوکراین» فرصت را برای بازپسگیری مهمترین شهر اقتصادی سوریه مناسب یافتند؛ اما اینکه آیا به واقع معاملهای پشت پرده بین ترکیه و روسیه، روسیه و اسرائیل، اسرائیل و ترکیه یا همه آنها و با بازیگران اروپایی و آمریکاییست، نیاز به زمان بیشتری دارد.
⬅️ آنچه که در بین اخبار سوریه به سهم خود، شوک خبری محسوب میشد، اعلام این موضع از سوی «زلنسکی» رئیس جمهور «اوکراین» بود که حاضر است، در ازای عضویت اوکراین در ناتو به واگذاری موقت تصرفات روسیه از خاک اوکراین تن در دهد! کسی که تنها شروع مذاکرات آتش بس را منوط به خروج کامل روسیه از مناطق تحت اشغالش در خاک اوکراین میدانست. به نظر میرسد، همه این وقایع به ورود «ترامپ» به کاخ سفید در ژانویه پیش رو مربوط است. «اردوغان» و زلنسکی هر دو حضور ترامپ را به نفع خود نیافته و به کنشگریها و مواضع این چنینی روی آوردهاند و این در حالیست که در خبرها آمده، نیروهای تحریر الشام از آموزشهای فنی توسط کارشناسان اوکراینی بهرهمند شدهاند.
⬅️ معادله چند مجهولی است؛ اما به نظر می رسد، مرور دوباره بحرانی که «پوتین» در آن گرفتار شده و تمام سعی خود را دارد که به زودی از آن خارج شود، به ما در درک بهتری برای فهم این معادله کمک خواهد کرد. پوتین با رسالتی که برای خود در داخل و مختصاتی که از خود برای جهان تعریف و ترسیم کرده است، اکنون خویش را گرفتارتر از همیشه در سرزمین تزارها و استالینها یافته است. پوتین، «استالین» نیست؛ اما «فهرست کسانی که به خاطر نادیده گرفتن او با خشونت مردهاند؛ یعنی میلیاردرها، روزنامه نگاران و مخالفان سیاسی به طرز قابل توجهی فهرستی بلند بالاست».
⬅️ او تزار نیست؛ اما «امپراتور صفت ادعای تاریخی روسیه در مورد دریای سیاه و شرق مدیترانه را دوباره بر زبان جاری ساخت. هدف او از این کار همواره ترساندن و اثرگذاری بر روی نخبگان جهان و وادار کردن آنان به پذیرش این دیکتاتور روس به عنوان یک بازیگر جهانی و تاریخی بوده است». او چونان «اردوغان در ترکیه، السیسی در مصر و هوگو چاوز در ونزوئلا» خود را به ملتش قهرمانی مینماید که فقط و فقط او تشخیص داده، سررشته مشکلات کشور کجاست و فقط او با تواناییهای منحصر به فرد خود قادر است، در مقابل شیطان خبیثی که عامل همه مشکلات است، بایستد و ناجی سرزمین باشد و شکوه را بدان بازگرداند.
⬅️ به این دسته از نخبگان سیاسی «دیکتاتورهای نفی» گفته میشود. «وجه مشترک همه آنها لفاظی درباره سرپیچی و بازسازی است» و خود را از یک سرکوبگر به قهرمانی یگانه، بدل می کنند که دارند از نظم جهانی سرپیچی میکنند تا نابرابریهای بسیاری را بازسازی کنند؛ اما این «دیکتاتور نفی» مانند پوتین تا ابد نمیتواند، همه مشکلات را به گردن دشمن بیندازد و چون انتظارات جامعه را در نسبت با خود بالا برده، حالا همه منتظرند، این قهرمان، تمام مشکلات اجتماعی و اقتصادی را یک تنه و در خلاء نهادهای کارآمد سرکوب شده، حل کند. اینجاست که همیشه سودای جاه طلبیهای فرامرزی، امپراتوری و امپریالیستی دارد تا همچنان خود را یک قهرمان ملی و تاریخی برای سرزمینش جا بزند.
⬅️ پوتین دقیقاً در این نقطه هم دچار بحران شده است، دیگر جنگ بیحاصلی که به راه انداخته و انواع مشکلات مازاد را بر بروکراسی فاسدش تحمیل کرده و او را در رویارویی با کشورهای توسعه یافته قرار داده، مشروعیتش را از دست داده است و نمیتواند روسها را متقاعد کند که در جبهههای این جنگ برزمند؛ از این روست که با بیچارگی و استیصال، هم پیمان کشوری چون کره شمالی میشود و تجهیزات و مزدوران رزم از آنجا وارد میکند. حالا پوتین میخواهد با کارت سوریه، اوکراین را با ترامپ معامله کند. از سویی به نظر میرسد به اردوغان چراغ سبز نشان میدهد تا اوضاع را در سوریه بحرانی کند و از سوی دیگر، حاضر نیست، این کارت بازی را تا آمدن ترامپ بسوزاند، آتش افروزی که از توحش دیکتاتورها برمیآید.
? نهادهای فاسد تحت قدرت حاکم
✍ مرضیه حاجی هاشمی
? در سالهای اخیر، برخی در مقابل هر انتقاد و اعتراضی نسبت به رابطه تقابلی پرهزینه با محور توسعه یافته لیبرال دموکراسی غرب، بر طبل رویکرد شرق محور خویش کوبیدهاند و رویای «چین» شدن را در سر پرورانده اند؛ اما آیا به واقع ما در این سال ها در حال چینی شدن بودیم و آیا چین تا کجا قادر است با مدل رشد اقتدارگرایانه خود ادامه دهد؟
⬅️ رشد اقتصادی چین در سالهای اخیر چشمگیر بوده و شهرهای چین، در روندی سریع، پس از دهه ۱۹۹۰ چهرهای کاملاً توسعه یافته به خود گرفته است. از طرفی همه چیز هنوز در انحصار طبقه محدود حاکم به نام «حزب» است که سیطره آن بر رسانهها به ویژه اینترنت که بستر رشد آگاهی جامعه محسوب میشود، بیمانند است. بخش عمده این سیطره، از طریق خودسانسوری اعمال میشود. دولت چین بدون تردید برای سانسور و سرکوب ابزاری گسترده به کار گرفته است. در این زمینه «میتوان به پلیس اینترنت اشاره کرد که گفته میشود، تعداد اعضای آن به میلیونها نفر میرسد»، لشکری سایبری و اجیر شده توسط ایدئولوژی سرکوبگر.
⬅️ خودسانسوری به حدی شدید است که هیچ رسانهای جرأت افشای فساد مالی اعضای ارشد حزب را ندارد؛ چون نمونه این افشاگری ها با پاسخ سختی مواجه شده است، آنچه که «جورج اوول» در آثارش به نمایش درآورده است. «وبلاگ نویسها در صورت انتقاد از سیاستهای حکومت، به زندانهای طولانی مدت محکوم میشوند و روزنامه نگارها به جرم لو دادن اسناد دولتی زندانی». این است، آنچه در چینی شدن، برخی رویای آن را حریصانه در ذهن میپرورانند، مدل اقتدار چینی که سخت شکننده مینماید.
⬅️ چرا شکننده؟ اقتدار چینی تنها نقطه قوتش، همان رشد اقتصادی است و بر شکوفایی اقتصادی استوار مانده است. بدون شک تداوم «این شکوفایی نیازمند جریان آزاد اطلاعات است»، آنچه که بدون آن «دیر یا زود این اقتصاد به تلاطم خواهد افتاد» و با امواج سهمگین این جریان آزاد اطلاعات نیز اقتدار چینی، چنان تندیسی چینی فرو خواهد شکست. رویا پردازانی که از مدل چینی، تنها اقتدار آن را دست یافتنی دیده و رشد اقتصادی را دور از ذهن، باید بدانند، «نخبگان چین، سوار اسبی چموش شدهاند و خود از این مسئله آگاه هستند. آینده هر بلایی بر سر این ساختار قدرت منسوخ بیاورد، این کشور نخواهد توانست، مثل «کره شمالی» یا «کوبا» راه فراری از دموکراسی در قرن بیست و یکم پیدا کند»؛ هرچند آن را به تاخیر بیندازد.
⬅️ از سالها پیش برخی از این نخبگان که دارای حق رأی در «حزب کمونیست» نیز هستند، خطرات پیش رو را تشخیص دادند و «در حال طرح اندیشه لزوم اصلاحات سیاسی» در گوشه و کنار هستند تا چین بتواند، این گذار و اصلاحات را با درد هرچه کمتری سپری کند؛ اما هنوز ترس بسیار زیادی از آزادی جریان اطلاعات دارند؛ زیرا ممکن است، قربانیهای زیادی از همین نخبگان طبقه حاکم بگیرد.
⬅️ برخی که مدل چینی رشد اقتدارگرایانه را پیشنهاد میدهند و آگاهتر مینمایند، بر «نظریه نوسازی» تاکید و استناد دارند، نظریهای که ادعا میکند، رشد اقتدارگرایانه در انتها به دموکراسی و تکثرگرایی سیاسی منجر میشود. حتی اگر به لحاظ نظری چنین ادعایی را بپذیریم، نمیتوان از این مدل، تنها اقتدار و سرکوبگری را برگزید و با سیاستهای تنش زای منطقهای و بین المللی، راههای تعامل با دنیا را که پیش نیاز هر میزان رشد اقتصادی پایدار است، مسدود کرد.
⬅️ چنین به نظر می رسد، مسئله اصلی این است که مدل چینی از آنجایی که تأمین کننده منافع اقتصادی و سیاسی طبقات مسلط، بلوکهای قدرت و باندهای مافیایی اقتصاد در کشورهایی است که خواهان طی مسیر توسعه هستند و خدشهای بر منافع آنها از هر حیث وارد نمیکند، بسیار اغواگر و مورد پسند طبع انحصار طلبانه و خودکامه آنهاست و به عنوان الگویی در کشورهای «آمریکای لاتین» و «آسیا» به شدت مورد رغبت است، آنچه که نهادهای فاسد تحت قدرت حاکم را در فضای بسته اطلاعاتی، همچنان یکه تاز زد و بندهای پیچیده سیاسی - اقتصادی رها میکند.
?ناراضیانی که بر کدخدایی پرهزینه شوریدهاند
✍ مرضیه حاجی هاشمی
? دولت آینده «ایالات متحده» تحت رهبری «ترامپ» با انتصابهای پیاپی کم کم در حال رخ نمودن است و حضور برخی از چهرهها مانند «کندی جونیور» به عنوان «وزیر بهداشت و خدمات انسانی» در کابینه، نشان از یک طغیان علیه نظامهای تثبیت شده موجود است. همچنان که «گوری» تحلیلگر سابق CIA پیشتر گفته بود، «سطح درست تحلیل درباره ترامپ، اصلاً به خود او مربوط نمیشود»، «او ابزار برگزیده یک عموم طغیانگر است»، «چماقی دم دست که میتوان با آن نظم مستقر را در هم شکست».
⬅️ به واقع انتخاب دوباره ترامپ به چه معناست؟ آیا انتخاب دوباره او که پس از انتخابات منجر به پیروزی وی در سال ۲۰۱۶ هزاران نفر در قالب اعتراضاتی با عنوان «او رئیس جمهور نیست» به خیابانها ریختند و «فردای تحلیفش میلیونها نفر در آمریکا تظاهراتی علیه زن ستیزی وی برگزار کردند» و در دوره بعد او را حذف کردند، بدین معناست، مردمی که گوری از آنها به عنوان «عموم طغیانگر» نام میبرد و جمعیتشان افزایش یافته و فضای اطلاعاتی، آنها را فربه ساخته، اکنون علیه نظم کنونی آمریکا شوریده اند؟ و خواهان پایان این رهبری هزینه بر آمریکا بر نظم نوین کنونی در سطح بین المللی نیز هستند؟
⬅️ برای پاسخ به این سوال باید کاوید، از یک سو وعدههای انتخاباتی ترامپ چه بوده، مثلاً «نجات آمریکاییها از مجموعههای صنعتی غذایی و شرکتهای دارویی»، از سوی دیگر کنشگری سیاسی ترامپ در صحنه بین المللی در دوره پیشین ریاست جمهوریش چگونه بوده است؟ آنچه که طبق نظرسنجیهای مرکز تحقیقات «پیو» وجهه آمریکا در میان کشورهای دیگر را بیش از هر زمانی تنزل داد، به طور مثال سال ۲۰۲۰ تنها ۲۶ درصد آلمانیها نگرش مطلوبی به ایالات متحده به عنوان ابرقدرت جهانی داشتند و در فرانسه ۱۶ درصد.
⬅️ ترامپ در آن دوره، «متحدان اروپایی کشورش را در کنار «چین»، دشمنان تجارت نامید» و بیش از همه «آلمان» هدف انتقادات وی بود. در مقابل «با ستایشهای وقت و بیوقتش از روسیه، اسباب ترس و نگرانی مردم را هم در ایالات متحده و هم اروپا فراهم کرد».
برخی از سیاستهای ترامپ در صحنه بینالمللی بدین قرار بود: ۱- از توافقنامه آب و هوایی پاریس خارج شد؛ ۲- از توافقنامه هستهای ایران و قدرتهای بزرگ جهان خارج شد؛ ۳- تعرفههای جدیدی را بر فولاد و آلومینیوم اروپا وضع کرد؛ ۴- بر اروپاییها به دلیل سهم پایین آنها در پرداخت هزینههای ناتو تاخت؛ ۵- سازمان تجارت جهانی را تضعیف کرد؛ ۶- از «برگزیت» (خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا) حمایت کرد و رویکرد «چند جانبهگرایی» اروپایی برای مقابله با چالشهای جهانی را به چالش کشید.
⬅️ در نظم نوین جهانی به رهبری آمریکا، این کشور، سهم بالایی در پرداخت هزینههای سازمانها و اتحادیههای بینالمللی دارد و این سروریش را بر جهان تضمین میکند؛ اما اکنون ترامپ هم وعده بازگرداندن عظمت آمریکا را داده است و هم وعده کاهش این هزینهها را، به طور مثال در «سازمان پیمان آتلانتیک شمالی» «ناتو». آیا به واقع هر دوی اینها با هم مقدور است؟ آیا با کاهش مشارکت و وفاداری در توافقنامهها، پیمانها و سازمانهای بین المللی و ... و همچنین کاهش تامین هزینههای آنها باز هم نگرش بینالمللی مطلوب نسبت به ابرقدرت و رهبر نظم کنونی جهانی بیش از پیش افت نمیکند؟
⬅️ به نظر میرسد، اگر تحلیل گوری درست باشد، اینکه «انتخاب نامزدی، فاقد صلاحیت لازم و جهت سیاسی، تنها یک ژست نفی جدی طبقه حاکم از طرف رای دهندگان است»؛ بنابراین باید بپذیریم، این «بروز سیاسی یک عموم ناراضی و بسیار تحرک یافته است» که علیه نظامهای موجود طغیان کردهاند، ناراضیانی که بر کدخدایی پرهزینه شوریده اند و آن را دیگر در جهت منافع ملی خود نمیبینند. با این وجود آینده جهان چگونه خواهد بود؟
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 7 months, 3 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 10 months ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 6 months ago