دولتِ بیدار اگر یک‌چند بی‌خوابی کشید

کرد در ایّام ِ بخـت ِ مـا، قضـای خواب‌ها

#صائب_تبریزی

@shiva_hqbr

❁𖣔❁ *🌱کم سرمایه‌ای نیست
داشتن آدم‌هایی که حالت را بپرسند؛
ولی از آن بهتر، داشتن آدم‌هایی است
که وقتی حالت را می‌پرسند
بتوانی بگویی: خوب نیستم...*#آلبرت_هوبارد@shiva_hqbr

❁‌𖣔‌‌❁ **ای که در عشقِ بُتان لافِ صبوری می‌زنی

صبـر کن، تا زین حکایت چندگاهی بگذرد**#هلالی_جغتایی@shiva_hqbr

***در رهش خاکی که می‌کردم به سر

ز آب ِ چشم ِ اشکبار از دست رفت***#سحاب_اصفهانی@shiva_hqbr

**چه باک اگـر که به خاکت عوام جان بدهند
ز جان چـه هست گران‌تر،که خلق آن بدهند

چـو عـزم ِ دیـدن ِ رویـت نمــوده‌ام، بسپــار،
به مرحمـت، که رقیبان دمی امــان بدهنــد

دریغ، این چه طریق است شهـر ِ خـوبان را
که هم دلـت بستـاننـد و هم سنــان بدهنــد

به دوسـت‌دار ِ خـود این‌حـد جفـا روا دارند
بگو به دشمـن ِ خونی چه حد زیـان بدهنــد

ببیــن بــه مــرغــک ِ در دام نیــز، صیّــادان
ز روی رحمـت ِ خود، گـاه آب و دان بدهنــد

به سوی سوق ِ بتان نقد ِ جان به کف داریم
مگـر مجــال ِ نظــاره بـه رایگــان بدهنــد؟

همــان ز روز ِ ازل، بخــت ِ مــا نگـــون آمــد
مبــاد قسمــت ِ مــا را بــه دیگــران بدهنــد

بگفــت: پـاک بســوزی، تــو را دهیـم امــداد
چنیـن شـدم، تـو بفـرمـا مـرا چنــان بدهنــد**#شیوا_حق‌بر@shiva_hqbr

**بار ِ گران، سبک به امید ِ فکندن است

عمری‌است بر امید ِ "عدم" زنده‌ایم ما**#صائب_تبریزی@shiva_hqbr

الا ای "زاهـــدان ِ دیــــن" دلـی بیـدار بنماییـد
همــه مستنــد در پنــدار، یـک هشیـار بنماییـد

ز دعوی هیــچ نگشاید، اگـر مَـردید انـدر دیـن،
چنـان کــز انــدرون هستیــد در بـازار بنماییـد

خـراباتی‌اسـت پُر رندان ِ دعـوی‌دار دُردی‌کَـش
میان ِ خود چنیـن یک رنـد ِ دعـوی‌دار بنماییـد

من این رندان ِ مفلس را همه عاشق همی بینم
شمـا یک عاشـق ِ صـادق چنیـن بیـدار بنماییـد

بـه زیـر ِ خـرقـه‌ی تـزویــر زنّـار ِ مغـان تـا کـی؟
ز زیـر ِ خـرقــه گـــر مَـــردیـد آن زنّـار بنماییـد

ز نام‌و ننگ‌و زرق‌و فن نخیـزد جـز نگـونسـاری
یکـی بـی‌زرق‌و فـن خـود را قلنـدروار بنماییـد

#عطار

@shiva_hqbr

دلش از جنس‌ ِخارا
تن ز مـرمـر
لــب‌ چنان‌ لعل‌‌سـت

به‌ دوش‌ ِ شوق‌
کوه ِ عشـق ِ او را
چـون‌ تـوان بـردن؟

#شیوا_حق‌بر

@shiva_hqbr

زخمـی که زند عشق و با هجر نمک‌سود است
کَی طـالـب درمـان و کَـی در پـی بهبود است؟

آه‌ است کـه می‌خیزد، اشـک‌ است که می‌ریزد
در حلقـه‌ی مشتـاقـان اضـداد نـه معدود است

از دیده به دامـان و از دل به رُخـم راهـی‌ست
دامــن شـده گلـگــون و رخسـار زراندود است

آیینــه‌ی خـاطــر را جــز گــرد مـلامـت نیسـت
دایـم ز مـلالــت‌هـا ایـن سیـنـــه غـم‌آلود است

از زخـم خـس و خـاشـاک بـایسـت نپـرهیــزی
آییــن گــل‌انـدامـان تـا بوده همیـن بوده است

ســودای وصـالــت را آن‌قــدر بــه دل پختیــم
دل سوخت‌‌و حاصل‌ نیز خاکستر بی‌دود است

پـــروا نکنیــم از تیــــغ گــر در طلــب جــانــی
گوییم خوشا تیغی کو دست تو را سوده است

بـر غیـر نـپـردازد شیــــوا چـو تــــو را بگْـزیـد
اغیار پی خویـش و وی در پی مقصـــود است

#شیوا_حق‌بر

@shiva_hqbr

مـا کـودکـی‌نکـرده بـه پیـری رسیده‌ایم

در رزمْ بـا زمــانـه بـه زیـری رسیده‌ایم

از خـوان ِ روزگــار نخـوردیـم لقمــه‌ای

از جان ِ خود ولیک به سیری رسیده‌ایم

#شیوا_حق‌بر

@shiva_hqbr