𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 1 month ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 3 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
Ads : @IR_proxi_sale
Last updated 2 months, 4 weeks ago
ای عشق به من صبر و تحمل دادی
هر روز به من شاخه ی پر گل دادی
وقتی که به دست و پای تو پیچیدم
دنیای مرا به سوی غم هُل دادی
#سیمین_علیزاده
https://t.me/The_pulse_of_poetry
Telegram
نبض شعر
از نخستین روز ، عشق اندازه ی هرکس نبود در خور ِ خوبان فقط ابریشمش را بافتند سیمین علیزاده آثار: ۱برپنجره می زند تلنگر باران ۲از دور به رویای تو می اندیشم ۳در شعر تو تصویر خودم را دیدم ۴هر تکّه ی من پیاده با او می رفت ۵در آیین مهر ۶کویر عشق را تجربه کنیم
تسلیم توام کاش عذابم نکنی
در می زنم امروز جوابم نکنی
من مُهر غرور بر جبین دارم کاش
پیش همه از خجالت آبم نکنی
#سیمین_علیزاده
https://t.me/The_pulse_of_poetry
Telegram
نبض شعر
از نخستین روز ، عشق اندازه ی هرکس نبود در خور ِ خوبان فقط ابریشمش را بافتند سیمین علیزاده آثار: ۱برپنجره می زند تلنگر باران ۲از دور به رویای تو می اندیشم ۳در شعر تو تصویر خودم را دیدم ۴هر تکّه ی من پیاده با او می رفت ۵در آیین مهر ۶کویر عشق را تجربه کنیم
پیراهنی از جنس فروردین به تن کردم
ابریشمی از طاقه ی رنگین به تن کردم
گفتم که می آیی به عشق آمدن هایت
برگ حریر از یاس های چین به تن کردم
رفتم به باغ و یک به یک گل چیدم وآخر
پاتا به سرعطر گل نسرین به تن کردم
رنگ شقایق رنگ دلخواه تو بود انگار
رنگ همان گل دامنی پر چین به تن کردم
حس می کنم این عشق خارج از توانم بود
انگار یک دیواره ی سنگین به تن کردم
با این همه وقتی نبودی یخ زدم شاید
یک پوشش از سرمای برف آگین به تن کردم
#سیمین_علیزاده
وقتش شده باز شرمسارت باشم
با این همه عشق بی قرارت باشم
پاییز نشد پناه ِ دلگرمی ما
خوبست بهار ِ بی غبارت باشم
#سیمین_علیزاده
https://t.me/The_pulse_of_poetry
Telegram
نبض شعر
از نخستین روز ، عشق اندازه ی هرکس نبود در خور ِ خوبان فقط ابریشمش را بافتند سیمین علیزاده آثار: ۱برپنجره می زند تلنگر باران ۲از دور به رویای تو می اندیشم ۳در شعر تو تصویر خودم را دیدم ۴هر تکّه ی من پیاده با او می رفت ۵در آیین مهر ۶کویر عشق را تجربه کنیم
با نگاه تو آشنا هستم زیرو رو کرده فصل هایم را
عطر ِگل هاست ساده می آید تازه تر می کند هوایم را
گرم تابید و آفتابم شد خلسه ی دلنوازِخوابم شد
دورشد کم کم و سرابم شد چشم شوری گرفته جایم را
من عروس خیال او بودم وقت پرواز بال او بودم
همه دیدند مال او بودم چه کنم بغض بی صدایم را
شعر هایش نوازشم می کرد مثل یخ بودم آتشم می کرد
ساده وبی غل و غشم می کرد تا فقط بشکند بهایم را
من برایش فقط غزل خواندم آمد و گُل به پایش افشاندم
دل سپردم به پای او ماندم پیچکی شد که بسته پایم را
بخت با سرکشان مدارا کرد از در بسته قفل را واکرد
ساز ناکوک بود و نشنیدند نفس گرم و آشنایم را
من شکستم ولی نیفتادم عشق هرگز نداده بربادم
می دهد درس تازه ای یادم هرچه شد پاک کن خطایم را
#سیمین_علیزاده
https://t.me/The_pulse_of_poetry
Telegram
نبض شعر
از نخستین روز ، عشق اندازه ی هرکس نبود در خور ِ خوبان فقط ابریشمش را بافتند سیمین علیزاده آثار: ۱برپنجره می زند تلنگر باران ۲از دور به رویای تو می اندیشم ۳در شعر تو تصویر خودم را دیدم ۴هر تکّه ی من پیاده با او می رفت ۵در آیین مهر ۶کویر عشق را تجربه کنیم
از روی ایوان خیره تا آن سوی رویا
در انتظار لحظه های ناب بودم
می دیدمش می آید از آن سوی جاده
مغرور مثل کوه - شاید خواب بودم
چشمان او توی سیاهی می درخشید
یک شاخه مریم هم به دستش بود انگار
هی آمد و آمد به من نزدیک تر شد
تردید توی چشم مستش بود انگار
نزدیک تر شد شاخ مریم را گرفتم
عشق از نگاهش مثل بارانی فرو ریخت
روی لبم بردم چه عطری داشت مریم !
بوی گل و شوق نگاهش با هم آمیخت
اصلا چه فرقی می کند بیداری وخواب
وقتی که از رویای خود سرریز باشیم
تقویم مارا هیچ کس ننوشته - شاید
ما عاشقان دیوانه ی پاییز باشیم
ای عشق ای رویای شیرین ِ همیشه
خالی مبادا از تو هرگز خانه ی ما
هرچند کوهی هیچ حرفی نیست بنشین
تا آخر دنیا به روی شانه ی ما
#سیمین_علیزاده
https://t.me/The_pulse_of_poetry
Telegram
نبض شعر
از نخستین روز ، عشق اندازه ی هرکس نبود در خور ِ خوبان فقط ابریشمش را بافتند سیمین علیزاده آثار: ۱برپنجره می زند تلنگر باران ۲از دور به رویای تو می اندیشم ۳در شعر تو تصویر خودم را دیدم ۴هر تکّه ی من پیاده با او می رفت ۵در آیین مهر ۶کویر عشق را تجربه کنیم
هی مدعی شعر نباشی خوب است
اصلا نروی سمت حواشی خوب است
بنشین و کمی شعر بخوان باور کن
این قدر بهانه نتراشی خوب است
#سیمین_علیزاده
از خواب خوش خیال خود پاشده اید
طوطی نفسان ِ برخی از ما شده اید
در آینه هی خیال بافی کافی ست
انگار که سیروس شمیسا شده اید
#سیمین_علیزاده
شب بود و من و ستاره دفتر بستم
دیر آمدی و دوباره دفتر بستم
امید به بودنت ندارم دیگر
العاقل بالاشاره دفتر بستم
#سیمین_علیزاده
پئیز ِ ما شه می ره رنگ بشته
همنّ ِ مانی ارژنگ بشته
چتی بارم که این هف رنگ ِ جیکا
مه دلّ ِ اَنده تنگ و تنگ بشته#سیمین_علیزاده
ماه پاییز مویش را رنگ کرد
در چمنزار ارژنگ مانی را گذاشته است
چگونه بگویم که این پرنده ی رنگین
دلم را تا این حد دلتنگ گذاشته است
https://t.me/The_pulse_of_poetry
Telegram
نبض شعر
از نخستین روز ، عشق اندازه ی هرکس نبود در خور ِ خوبان فقط ابریشمش را بافتند سیمین علیزاده
𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 1 month ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 3 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
Ads : @IR_proxi_sale
Last updated 2 months, 4 weeks ago