?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 5 months, 1 week ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 7 months, 3 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 3 months, 2 weeks ago
باید اعتراف کنم که من خودم نمیدانم منظورم از عشق حقیقی چیست و چیز عجیب این است که هرچند این عبارت را بارها در بازجویی از ماریا بر زبان آوردم تا امروز هیچ وقت واقعن و به دقت آن را تجزیه و تحلیل نکردهام. منظورم چه بود؟ عشقی که شامل شور جسمانی باشد؟ شاید من در درماندگیام برای تقویت پیوند بین خودمان شور جسمانی را میجستم. من یقین داشتم که مواقعی بود که ما با هم ارتباط عمیقی برقرار میکردیم ولی به گونهای چنان نامحسوس، چنان گذرا، چنان ناچیز که بعد از آن من درمانده تر و تنهاتر از پیش بودم و ناخرسندی تعریف ناپذیری را احساس میکردم که وقتی سعی میکنم رؤیای یک عشق را زنده کنم به سراغم میآید.
(تونل، ارنستو سوباتو، مصطفی مفیدی)
پ.ن: علتش اینه که مفاهیم عشق و نزدیکی و یگانگی توهمات بشری هستن. توصیهی من به جوانان این است که اگه با توهمات خودتون حال میکنید، از خودتون نگیریدشون ولی حداقل اونقدر جدیشون نگیرید.
@hafezbajoghli
من یه کشفی کردم!
متخصصان پوست و درمانگران شباهتهای زیادی با هم دارند. هر دو برای ترمیم، ابتدا قسمت مورد نظر را تخریب و انگولک میکنند.
پزشکان متخصص پوست و زیبایی از تخریب پوست برای ترمیم آن استفاده میکنند. یعنی به پوست آسیب جزیی و کنترلشده وارد میکنند که پروسهی ترمیم کلید بخورد.
مکانیسم CO2 laser در کسانی که سوراخهای پوستی دارند، دقیقن همین است. هنر این روش آسیب رساندن به پوست و
ایجاد micro injury است. به همین دلیل این روش درمانی بسیار دردناک است. هرجایی که پوست آسیب ببیند، به صورت طبیعی مکانیسم ترمیم را ازطریق کلاژنسازی فعال میکند. دقیقن اتفاقی که در تشکیل اسکارهای کلوییدی پس از عمل جراحی یا چاقوخوردگی در بعضی افراد میافتد. فقط فرق این روش این است که تخریب و به دنبال آن ترمیم به صورت کنترلشده انجام میشود. تراپیستها هم همین کار را میکنند. مخصوصن در زوجدرمانی. زوج درمانگر حرفهای کسی است که بلد باشد به صورت کنترل شده رابطهی یک زوج را انگولک کند. همیشه ترمیم به دنبال تخریب اتفاق میافتد. حتا در زیبایی. توصیهی من به جوانان این است که از تخریب هراس نداشتهباشید. تخریب مقدمهی ترمیم است. این شعار تبلیغاتی ماست!
سحرناز خانم ۳۴ سالهای است که با خواهرش به مطب روانپزشک مراجعه میکند.
قسمت جلوی صندلی به صورت مضطرب مینشیند وبدبینانه به اطراف نگاه میکند.
-روانپزشک: بفرمایید. مشکلتون چیه؟
- من مشکلی ندارم.
- به دکتر بگو دچار توهم شدی.
- دچار توهم شدم؟! منو اسکل کردی؟!
- دکتر، خواهرم دچار این توهم شده که موجودات فضایی میان تو اتاقش و وسایلش رو میدزدن.
- خب برای اینکه واقعن میان. پریشب اون مو طلاییه داشت منو خفه میکرد. توهم چیه؟!
- چقدر وقته این موجودات فضایی رو میبینید؟
- یک ماهه تقریبن.
-حرف هم میزنن؟
- بله، حرف میزنن دیگه. نمیدونم از طرف کی مامور شدن منو اذیت کنن.
- شما شاغل هستید؟
- تا دو ماه پیش بودم، اومدم بیرون.
- چرا؟
- کارم سنگین بود. دیگه نمیکشیدم
- کارتون چی بود؟
- تایپیست بودم. مچم درد گرفت. رییسم هم عصبی بود. منم اومدم بیرون.
- یه عکس باید از سرتون بگیرم و یه سری آزمایش براتون بنویسم.
- عکس و آزمایش برای چی؟!
- برای چکاپ. میخوام خیالم راحت بشه.
برای او MRI و آزمایش CBC، قند و چربی و آنزیمهای کبدی و کراتینین و اوره مینویسد.
هفتهی بعد:
بفرمایید دکتر این هم چیزمیزهایی که درخواست کرده بودید.
روانپزشک گزارش MRI را میخواند. مغز کاملن نرمال است. آزمایشها هم نرمال هستند.
-خب، خیالم راحت شد که مشکل جسمی ندارید. براتون دارو مینویسم.
- چرا باید دارو بخورم؟ خودتون که دارید میگید مغزم سالمه. من که گفتم اینها توهم نیست. واقعیه.
- من هم نگفتم توهم دارید. برای کنترل اضطرابتون لازمه دارو بخورید.
- من اضطراب ندارم.
- حرف آقای دکتر رو گوش بده دیگه خواهرجون! منم داروی آرمبخش میخورم.
- سحرناز سرش را به نشانهی تایید نسبی تکان میدهد.
دکتر برایش داروی آنتی سایکوتیک (ضد روانپریشی) مینویسد.
یک ماه بعد
خواهرش با کتیجون تلفنی صحبت میکند.
موقع صحبتکردن صدای سحرناز از اتاق کناری میآید: برید گمشید! چی از جون من میخواهید؟ همهتون رو میکشم!
-کتیجون: صدای سحرنازه؟
- آره. دو ماهه این جوری شده.
-آخی! چرا؟ چی شده؟ دکتر رفته؟
- آره بردیمش پیش روانپزشک. MRI و آزمایشهاش هم نرمال بود. گفت دچار جنون شده. براش دارو نوشت.
- چقدر وقته دارو میخوره؟
- یک ماهه.
- پس چرا هنوز خوب نشده؟!
- نمیدونم. روز به روز داره بدتر میشه.
- ببین من یه دکتر خیلی خوب میشناسم. تشخیصهاش حرف نداره. بهتره سحرناز رو ببینه.
- روانپزشکه؟
- نه متخصص داخلیه.
- مشکل سحرناز روانپزشکیه کتی جون.
- من که خیلی این دکتر رو قبول دارم. هرچیم بشه اول میرم پیشش. مشکلات روان هم ممکنه مربوط به جسم باشن.
-راحت وقت میده؟
- نه بابا. از ۶ ماه زودتر نمیتونید وقت بگیرید. ولی من با منشیش دوستم. ازش وقت میگیرم.
هفتهی بعد سحرناز و خواهرش در مطب دکتر داخلی:
- در خدمت شما هستم. مشکلتون چیه؟
- من مشکلی ندارم. خواهرم میگه توهم داری. موجودات فضایی میان تو اتاقم، وسایلم رو میدزدن، میخوان منو خفه کنن، هر وقت دلشون بخواد میان و میرن، بعد خواهرم میگه توهم زدی!
- چقدر وقته؟
- ۲ ماه
توی پروندهتون نوشتید بیکار هستید. هیچ وقت کار نمیکردید؟
- چرا. تایپیست بودم. ۳ ماهه از کار اومدم بیرون.
- چرا کارتون رو رها کردید؟
- چون رییسم عصبی بود. از بس نامه جلوم میذاشت مچم درد گرفت.
- میتونم مچتون رو معاینه کنم؟
سحر ناز دستش را به سمت دکتر پیش میبرد. دکتر دست او را میگیرد و متوجه میشود مچ هر دو دست و مفاصل انگشتان مختصری ورم دارند و مفاصل با فشار مختصر دردناک هستند.
- متوجه این ورم شده بودید؟
- بله، گفتم که مچم درد میکنه.
- باید براتون آزمایش بنویسم.
- روانپزشک برام آزمایش نوشته.
- بله، اونها رو دیدم. این یه آزمایش دیگه است.
دکتر داخلی برای او آزمایش ANA مینویسد. ۳ روز بعد:
درست حدس زدم. ANA شما بالاست. به احتمال خیلی زیاد لوپوس دارید. (رو به خواهر سحرناز): بعضی وقتها لوپوس با علایم روانی، مخصوصن سایکوز (روانپریشی) خودش رو نشون میده. در این ۲۰ سال که دارم طبابت میکنم خواهر شما سومین مورد این شکلیه که من دیدم. مشکل اصلی لوپوسه. برای خواهر شما درمان با کورتون مثل آب رو آتیشه.
پ.ن: این اتفاق برای من نیفتاده. اما اگر من هم به جای آن روانپزشک بودم با نرمال بودن MRI و آزمایشات روتین قانع میشدم که سحرناز مشکل ارگانیک (جسمی) ندارد و هیچ توجهی به شکایت او از درد مچ نمیکردم و از آنجایی که هیچ کدام از مراجعانم را معاینهی فیزیکی نمیکنم، متوجه التهاب مچ و مفاصل انگشتانش نمیشدم و حتا یک درصد هم به لوپوس و درخواست ANA فکر نمیکردم و به خاطر بیسوادیام شرمندهی مراجعم، خواهرش و همکارم میشدم. حافظ باجغلی، روانپزشک
(اسم سحرناز واقعی نیست.)
@hafezbajoghli
یک دست شویی زنگ زده با آب سرد توالت ته راهرو است ولی او فقط وقتی مجبور به ریدن باشد از آن استفاده میکند. شاشیدن را توی دست شویی انجام میدهد.
(کتاب خاطره، استر، تبرایی)
پ.ن: قابل توجه خانمها عرض کنم که خیلی از آقایون توی سینک روشویی میشاشن. ولی نگران نباشید، بعدش آب میریزن و میشورنش.
@hafezbajoghli
تکرار جملهی پاسکال: تمامی بدبختی آدمی فقط از یک چیز ناشی میشود؛ این که او ناتوان از آرام و قرار گرفتن در اتاقش است.
(کتاب خاطره، استر، تبرایی)
پ.ن: شما اگه بهترین و گرم و نرمترین و دنجترین خونه را هم داشته باشید، بازم کک به تمبونتون میفته که ازش فرار کنید. جملهی خیلی شایعی که من از مراجعانم میشنوم اینه: "انگار در و دیوار خونه میخوان منو بخورن". کافهدارها از این ویژگی انسانها استفاده کردن و بهشون میگن آیا از نشستن در اتاقتان شاکی هستید؟! آیا در خانهی خودتان کک به تمبانتان میافتد؟! آیا قوری آشپزخانهتان تو ....تون میره؟.....نگران نباشید! به کافهی ما بیایید. یک لیوان چای را بدون شکلات و کوکی ۱۰۰ هزار تومان به شما میدهیم!
@hafezbajoghli
شب کریسمس ۱۹۷۹ زندگیاش انگار دیگر در حال نمیگذشت. هر وقت رادیو را روشن میکرد و به اخبار جهان گوش میداد، میدید دارد تصور میکند که آن کلمهها دارند چیزهایی را توصیف میکنند که در زمانی دور اتفاق افتاده بودند. حتا زمانی که در حال میایستاد، احساس میکرد دارد از آینده به آن نگاه میکند و این حال به مثابهی گذشته به قدری قدیمی بود که هراسهای روزمرهای که معمولن از کوره به درش میبردند هم دور به نظرش میرسیدند. گویی صدای توی رادیو داشت از روی گاه شمار تمدنی گمشده میخواند. بعدتر، در زمانی با وضوح بیش تر از این احساسش با عنوان "نوستالژی برای زمان" حال یاد میکرد.
(کتاب خاطره، استر، تبرایی)
پ.ن: این احساس برای من عمیقن حسرت برانگیزه. یعنی حال را به مثابهی گذشته دیدن! همون قدر بدون اضطراب. آدم وقتی کتاب تاریخ میخونه خیلی راحت از روی کشتار و قتل عام میلیونها آدم رد میشه. چون اون اتفاقات در زمان حال رخ ندادن. گور بابای گذشتگان! بین این همه بدبختی که داریم دیگه همینمون کم مونده بشینیم غصهی قربانیان جنگ جهانی و قربانیانی که به دستور نادرشاه چشمشان کور شده بود را هم بخوریم! ما تاریخ را بدون احساس میخونیم. چقدر خوبه که آدم بتونه زندگی خودش و اتفاقات روزمره و اجتماعی را هم به عنوان برگی از تاریخ بخونه و تا جایی مفهوم "حال به مثابهی گذشته" را جدی بگیره که به تعبیر پل استر دچار حس "نوستالژی برای زمان حال" بشه! من از امروز شروع به تمرین میکنم. سعی میکنم طوری به همه چیز نگاه کنم که انگار دارم خاطرات یک گذشتهی دور را مرور میکنم و تعریف میکنم که یادش به خیر، شما یادتون نمیاد، ۵۰ سال پیش، اگه اشتباه نکنم سال ۱۴۰۳ این جور شد و اون جور شد! هرچی بود دیگه گذشت!
@hafezbajoghli
یک کشف فرهنگی!
فرهنگ فقط یک نگاه قومی-بومی نوستالژیک و رسم و رسومات گوگولی نیست. نیمهی تاریک فرهنگ قدرت زیادی داره. حتا این قدرت رو داره که یک پزشک را مجبور کنه که دارویی تجویز کنه که باعث ناهنجاری جنینی در بیمارش بشه. بله دقیقن به خاطر فرهنگ!
گایدلاینی که انجمن بیماریهای عفونی آمریکا (IDSA)
برای درمان آنتیبیوتیکها ارائه داده صراحتن اعلام کرده که پیش از تجویز آنتی بیوتیک در یک خانم جوان که از نظر جنسی فعاله حتمن باید تست بارداری درخواست بشه. مخصوصن در مورد آنتی بیوتیکهایی که ریسک شناختهشدهی آنومالیهای جنینی دارن.
ما چنین گایدلاینی را در کشور خودمون نداریم. علتش هم واضحه: خانمهای متاهل که به صورت شهودی میدونن حامله هستن یا نیستن و نیازی به تست نداره. خانمهای مجرد هم که غلط کردن حامله باشن. برای همینه که اگه یک خانم جوان با علایم عفونت ادراری به یک پزشک مراجعه کنه، پزشک محترم هیچ دلیلی نمیبینه تست حاملگی درخواست کنه و خودش رو به زحمت بندازه و با ننه آقای محترم بیمار مجردش درگیر بشه که این حرف و حدیثها در شان دختر آفتاب مهتاب ندیدهشون نیست. به همین دلیل با خیال راحت کوتریموکسازول یا سیپروفلوکسازین مینویسه و به هیچ جاش هم نیست که این داروها باعث ناهنجاری جنینی میشه. اون هم در کشوری که ممنوعیت سقط جنین وجود داره.
بله، فرهنگ چنین توانایی عظیمی داره. به انار دون شده و فال حافظ در شب یلدا و مهریه و پاتختی و....محدود نمیشه.
@hafezbajoghli
تحلیل یکی از مخاطبان در مورد پینوشتی که در مورد "پاشو خودتو جمع کن" در چند پست قبلی نوشتهبودم.
انتشار این تحلیل با اجازه از نویسنده ی آن بوده است.
ندای درون شما در زندگی حرفهای و در مورد مراجعانتون دوست نداره که بگه «پاشو خودتو جمع کن» چون اگه پاشه خودش را جمع کنه هم منبع درآمد مالی شما قطع میشه و هم حس معنوی کمک به دیگران ازتون گرفته میشه. پس «مجبوره» مشکل مراجعین را باور کنه و جدی بگیره در صورتیکه در مورد نزدیکان و خارج از مسوولیت حرفهای دیگه «مجبور» که نیست جدی بگیره هیچ، این ندا را هم فعال میکنه که به نزدیکان بگه ببین حق نداری بیمار(چه جسمی و چه روحی) باشی و باری بشی روی دوش من. یا به بهانهاش از مسوولیت هایی که در قبال من داری کوتاهی کنی. از بیماری تو هم پولی نصیب من نمیشه.پس «پاشو خودتو جمع کن»
@hafezbajoghli
صرف این که در بیابان سرگردان شدهای دلیل نمیشود که سرزمین موعودی وجود دارد.
وقتی اولش شروع کردم فکر میکردم در فورانی خلسهمانند همه چیز خودش میآید. نیازم به نوشتن به قدری شدید بود که فکر کردم داستان خودش نوشته میشود. اما تا به اینجا کلمات خیلی آهسته آمدهاند. حتا در بهترین روزها نتوانستهام بیشتر از یکی دو صفحه بنویسم. انگار نفرین شدهام، طلسم شدهام تا ذهنم نتواند روی کاری که میکنم تمرکز کند. بارها و بارها مسیر افکارم را از همان جایی که پیش رویم است، پی گرفتهام. به محض اینکه به چیزی فکر میکنم چیز دیگری به یادم میآید و بعد چیز دیگری تا آنکه تودهی جزئیات آن قدر متراکم میشود که احساس خفگی میکنم. تا قبل از این هرگز از شکاف میان فکر کردن و نوشتن این قدر آگاه نبودم.
(اختراع انزوا، استر، تبرایی)
پ.ن: چارهی کار: کپسول ویاس ۳۰ میلیگرم، صبحها یک عدد. ماه بعد دوباره مراجعه کن.
@hafezbajoghli
از آن زنها بود که به کلمات علاقهی زیادی دارند و گمان میکنند با حرف میتوانند موقعیتهای دشوار را پشت سر بگذارند.
(کتاب اوهام، استر، آریان)
پ.ن: تراپیستها هم همین طورن. گمان میکنند با حرف میشه موقعیتهای دشوار را پشت سر گذاشت. جالبه که واقعا هم این اتفاق میفته. یعنی یه جمله میتونه درک ما از یک مشکل را به کلی دگرگون کنه. جالبه کلمات چنین قدرتی دارن. زبان چیز عجیبیه.
@hafezbajoghli
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 5 months, 1 week ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 7 months, 3 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 3 months, 2 weeks ago