𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 1 week ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 2 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
Ads : @IR_proxi_sale
Last updated 2 months ago
از آن زنها بود که به کلمات علاقهی زیادی دارند و گمان میکنند با حرف میتوانند موقعیتهای دشوار را پشت سر بگذارند.
(کتاب اوهام، استر، آریان)
پ.ن: تراپیستها هم همین طورن. گمان میکنند با حرف میشه موقعیتهای دشوار را پشت سر گذاشت. جالبه که واقعا هم این اتفاق میفته. یعنی یه جمله میتونه درک ما از یک مشکل را به کلی دگرگون کنه. جالبه کلمات چنین قدرتی دارن. زبان چیز عجیبیه.
@hafezbajoghli
فراموش کرده بودم با غریبهها چطور باید حرف زد. تنها کسی که میدانستم چطور باید تحملش کرد خودم بودم. دیگر کسی نبودم. دیگر زنده نبودم. فقط تظاهر به زندگی مانده بود. من مرد مردهای بودم که اوقاتش را به ترجمهی کتاب مرد مردهی دیگری میگذراند.
(کتاب اوهام، استر، آریان)
پ.ن: زندگی داغون مترجمها همینه. مرد مردهای که اوقاتش را به ترجمهی کتاب مرد مردهی دیگر میگذراند. دقیقا همینقدر بیمزه.
پ.ن۲: زندگی مترجمها با وجود داغون بودن، داغونتر از بقیهی آدمها نیست. حداقل اونها یه سرگرمی برای خودشون درست کردن و کاسهی چهکنم، چه کنم دستشون نگرفتن. مترجمها آدمهای خوبین. کار بدی نمیکنن. تلاش میکنن حرفهای یه آدم مرده مال یه جای دیگه رو کلمه به کلمه به زبان مادری خودشون برگردونن. خیلی هم عالی و معنا دار. اصلا سرشار از معنا. امیدوارم دچار اوردوز معنا نشن. همسرشون هم بالاخره یهجوری زندگی میکنه. مهم نیست. مهم برگردوندن کلمه به کلمهی حرفهاییه که یه آدم دیگه زده. اون حرفها خیلی مهمن، ترجمهشون هم مهمه. بد به دلتون راه ندید. مهم اینه که یک کار معنادار دارید میکنید که پوچی زندگی را بشوره ببره.
@hafezbajoghli
من یه کشفی کردم!
اگه یک اصفهانی با یک کرمانی ازدواج کنن و بچه دار بشن و بچهشون رو خوب تربیت کنن، بچهشون "پاچهکنده" میشه ولی "پاچهپاره" نمیشه.
@hafezbajoghli
این فیلم سازان [فیلم صامت] نوعی دستور زبان چشم خلق کرده بودند، دستور زبان تحرک ناب و به استثنای وسایل و ماشینها و اسباب خانه در پس زمینه هیچ چیز دیگر در تصویر آنها کهنه نخواهد شد. در این فیلمها تفکر به کنش ترجمه میشود و انسان از طریق بدن خود را بیان میکند و همین است که باعث میشود این فیلمها متعلق به تمام دورانها باشند. بیشتر کمدیهای صامت فارغ از دردسرهای قصهگوییاند. آنها به شعر شبیهاند، برداشتهایی هستند از رویاها، نوعی رقص شگفت انگیز روحاند و چون مردهاند، حرفهاشان برای ما مهمتر و عمیقتر از مخاطبان زمان خودشان به نظر میرسد. ما آنان را در سوی دیگر پرتگاه عظیم فراموشی میبینیم و دقیقاً همان چیزهایی این فیلمها را از ما جدا میکند که عامل محدودیتشان است: سکوت، فقدان رنگ، بینظمی، تکه تکه بودن و ریتم تند. این ویژگیها مثل مانع عمل میکنند و دیدن فیلم را برای ما دشوار میسازند، اما به کمک همین خصایل است که فیلم از زیر بار سنگین بازنمایی رها میشود. این ویژگیها بین ما و فیلم می ایستند و به همین دلیل است که دیگر مجبور نیستیم تظاهر کنیم که به جهان واقعی مینگریم. صفحهی صاف جهانی متکی به خود است که دو بعد دارد. بعد سوم ذهن ماست.
(کتاب اوهام، استر، آریان)
پ.ن: عجب تحلیلی نسبت به غنای فیلمهای صامت داره. الان دارم به راز جذابیت فیلمهای چارلی چاپلین پی میبرم.
@hafezbajoghli
[فیلمها] به هیچ وجه مثل کلمات مرا تحت تأثیر قرار نمیدادند. احساس میکردم در فیلم همیشه بیش از حد گفته و نشان داده میشود و جایی برای تخیل مخاطب باقی نمیماند و تناقض در این بود که فیلمها هر چه بیشتر به شبیه سازی از واقعیت روی میآوردند، بیشتر در بازنمایی جهان شکست میخوردند. چرا که جهان همان قدر که بیرون ماست درون ما نیز هست. به همین دلیل از روی غریزه همیشه فیلمهای سیاه و سفید را به رنگی و فیلمهای صامت را به ناطق ترجیح میدادم. سینما به نظرم زبانی تصویری بود، راهی برای قصهگویی از طریق ارائهی تصاویر در صفحهای با دو بعد. افزودن صدا و رنگ عامل ایجاد توهم و خلق بعد سوم شد و خصلت ناب تصاویر را از آنها گرفت. تصاویر دیگر تمام بار فیلم را بر دوش نداشتند و تصویر و صدا به جای آن که فیلم را تبدیل به رسانهای متکثر و ناهمگون کنند، زبانی را که قرار بود ارتقا دهند، ضعیف کردند.
(کتاب اوهام، استر، آریان)
پ.ن: انتقاد قشنگی به زبان سینما میکنه. من الان دارم میفهمم چرا اینقدر شیفتهی کتابم و نسبت به سینما مقاومت دارم. وقتی کلمات جلوت هستن، تو خودت به عنوان مخاطب عاملیت داری. ذهن تو باید خودش تصاویر و احساساسات و معانی را با کلمات خامی که جلوش قرار دارن بسازه. آدمی که داره کتاب میخونه جهان نویسنده را خودش با مغز خودش بازآفرینی و کشف میکنه. من وقتی دارم آناکارنینا میخونم اجازه دارم صورت آناکارنینا را هر طور که خودم دوست دارم تو ذهنم بسازم. ولی وقتی دارم فیلم میبینم خلع سلاحم. باید محکم رو صندلی بشینم و ببینم جناب کارگردان چی قراره نشون من بده. حتی یکمی برای من ترسناکه. دلم نمیخواد ۲ ساعت خودم رو کامل به دست یک کارگردان بدم. کتاب رو هر وقت میخوام میبندم و با کلماتی که به من داده جهانی که خودم دوست دارم رو به تصویر میکشم. من با کلمات خیلی راحتترم تا با تصاویر. نمیخوام اختیار چشمهام رو بدم به دست چرخش دوربین فیلمبردار. همهی فیلمهای دنیا آشغالن.
@hafezbajoghli
[پس از کشتهشدن همسر و دو فرذندم در سقوط هواپیما] بغل کردنهای پر اشک و آه و سکوتهای طولانی و خجالتکشیدنشان [دوستانم] کمکی به حالم نمیکرد. آخر سر فهمیدم بهتر است تنها بمانم و روزها را به جانکندن در تاریکی درونم بگذرانم.
(کتاب اوهام، استر، آریان)
پ.ن: من هم معتقدم حضور دیگران- غیر از تعداد خیلی کمی از آدمهای خیلی نزدیک- برای یک آدم سوگوار چیز خوبی نیست. سوگواری واقعی در خلوت درونی و در انزوا اتفاق میفته. جلوی باجناق عمو و عروس عمه و همسایهی دو کوچه پایینتر و جماعت همکاران و دوستان دبیرستان و ....که نمیشه سوگواری کرد. این جور جاها فقط میشه نمایش سوگواری را بازی کرد. من مطمئنم تمام آدمهای سوگوار دنبال یه فرصتی هستن که از دست آدمها راحت بشن و در خلوت تنهایی خودشون سوگواریشون رو بکنن. تمام تشکرهایی که از دیگران برای حضور در مراسم و فرستادن تاج گل میکنن دروغه. اینها هیچ کمکی به سوگواری واقعی اونها نکردن فقط باعث شدن نمایش سوگواری باشکوهتر برگزار بشه.
@hafezbajoghli
-بابا من تو رو میبخشم.
-برای چی؟
-برای همه چی.
-یعنی چی؟ مگه من با تو چی کار کردهم؟
(جزء از کل، تولتز، خاکسار)
پ.ن: توصیهی من به جوانان این است که اگه کسی رو در بستر مرگ دیدید بهش نگید حلالت میکنم. زشته، بهش برمیخوره. یاد تمام جفاهایی میفته که در حق شما روا داشته. خوب نیست آدم تو اون لحظه به این چیزها فکر کنه. اگه خودش طلب حلالیت کرد، بگید ما که جز خوبی از تو ندیدیم.
@hafezbajoghli
دوباره دردش عود کرد. از شدت درد زوزه کشید. ترسیدم، خیلی ترسیدم. فکر کردم: نمیر، ترکم نکن، ما رو ترک نکن، داری یه رابطه رو از بین میبری، نمیفهمی؟ خواهش میکنم بابا، تمام سلولهای بدنم به تو وابسته است. حتا اگه نقطهی مقابل تو باشم. خصوصاً حالا که نقطهی مقابل تو هستم - چون اگه تو بمیری چی از من باقی میمونه؟ آیا نقطهی مقابل
هیچ همه چیزه؟ یا هیچ؟
(جزء از کل، تولتز، خاکسار)
@hafezbajoghli
ببین بابا به خودت فشار نیار که آخرین کلماتت باشکوه باشن. راحت باش.
-من توی عمرم خیلی دری وری گفتهم نه؟
-همهشون دری وری نبودن.
(جزء از کل، تولتز، خاکسار)
@hafezbajoghli
اطراف پدرم پر شد از نفرتانگیزترین شکل مثبتگرایی، منفورترین چیز برای مردی رو به مرگ.
(جزء از کل، تولتز، خاکسار)
پ.ن: توصیهی من به جوانان این است که اگه شیفتهی روانشناسی مثبتگرا هستید خیلی هم خوبه. آرزو میکنم همیشه مثبتاندیش باشید ولی خواهشا اگه پدر یا مادر رو به مرگ دارید از این حرفها جلوشون نزنید. پیش خودتون هرچقدر خواستید مثبتگرا باشید. با اون بیچارهها کاری نداشتهباشید.
@hafezbajoghli
𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 1 week ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 2 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
Ads : @IR_proxi_sale
Last updated 2 months ago