اشعار یک پزشک

Description
با مهر بخوانید با مهر بمانید و با مهر پاسخ دهید
ارادتمند شما دکتر فیروز احمد سعیدی

@Dr_Ahmad_Saeedi 👈 😍 پیشنهادات شما
Advertising
We recommend to visit

𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 1 month ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 3 months, 2 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

Ads : @IR_proxi_sale

Last updated 2 months, 4 weeks ago

2 months ago
درد دارم،،، دلم گرفته نپرس

درد دارم،،،  دلم گرفته نپرس
علت رنج و غصه ام از چیست
قرص آرام بخش بی تاثیر
سبب قرص و نسخه هایم کیست

گم شدم در مسیرِ پیچ و خمی
یک قدم دو قدم،،، بمانم پیش
بگذرم از تو،  عشق و احساسم
پای در عشق  هی نمانم پیش

من چگونه شکسته هایم را
مات و مبهوت جمع و جور کنم
از همه خاطرات مان،، مغرور
خط به خط بی سبب عبور کنم

تو که احساس مرده ای،  بی درک
ظلم بی حد به حال خود کردم
دخلِ احساس و قلب و روحم را
با لج ات کل عمر آوردم

تا فراموشی ات هنوز،  کجا
این که شوخی نبود می فهمی
تاب نفرین ندارد این عاشق
قلب ظالم،،،  چه سود می فهمی

بپذیرم که عشق بود و نبود
روزگارم همیشه پر غم بود
وسط راه ماندم و تنهام
نفرت ات تا همیشه با من بود

تلخیِ عشق ریخت در جانم
طاقتم را به لب رساند،،،  عجیب
آدم بی گناه را بد جور 
تا به اینجا کشاند،، زار و غریب

#فیروز_احمد_سعیدی
فعلاتن مفاعلن فعلن
@Dr_Ahmad_Saeedii

2 months, 4 weeks ago

رفته با آنکه مرا زیر  نظر دارد هنوز
مانده ام دیگر چه غوغایی به سر دارد هنوز

تا نگاهم می کند با راه و رسمِ دلبری 
قصد اغفالِ مرا شوریده سر دارد هنوز

گرچه از من رد شد و پا روی احساسم گذاشت
باز هم دور و برم گاهی گذر دارد هنوز

تیک تاکِ خاطراتم بر مدار ثانیه
نیمه شبها در خیالِ من سفر دارد هنوز

سهمم از دنیای احساسش شده دلواپسی
در نبودش سینه را زیر و زبر دارد هنوز

عقلِ خامم در هجومِ  تند باد فاصله
با وجود خستگی ، شورِ دگر دارد هنوز

گورِ خود را می کَنم در برزخِ نفرت . ولی  
عشق با من ظاهرا قصدِ سفر دارد هنوز ؟

#فیروز_احمد_سعیدی
@Dr_Ahmad_Saeedii

7 months, 2 weeks ago

دزدکی برده دلم را عطشِ دلبری اش
موی بیرون زده از زیرِ گلِ روسری اش

گونه گیلاس ، لبش سیب و دو چشمش زیتون
آه!  حیف است نیاید به دهان نوبری اش

بد نشان کرده مرا  تیغ کج ابرویش
کشته ها می دهد امروز چکِ افسری اش

گل لبخند به لب دارد و صد غمزه و ناز
می کُشد نرگسِ مست و مژه ی خنجری اش

عاشقم کرد و گذشت از من بیچاره و رفت
دلِ سودا زده ام در پیِ جادوگری اش

تبِ دلواپسی ام ریخت به جانم شرری
لحظه ی سخت خداحافظیِ آخری اش

#فیروز_احمد_سعیدی
@Dr_Ahmad_Saeedii

7 months, 3 weeks ago

با نگاهِ شرم و شوخ ات خوش ادا تر می شوی
با همین ترفند زیبا دلرباتر می شوی

با کمی عشوه دلم را می کنی از جا ، ولی
بعدا از احوال من بی اعتنا تر میشوی

گرچه می دانی که جانم بسته بر جانت، چرا
باز وقتی با منی سر به هوا تر میشوی

پیش رویم سرد و مغروری و بی حد کم سخن
غیر من با هر که دیدم آشنا تر می شوی

می گریزی دائم از بودن کنارم بی دلیل    
عمدا  از رویایمان دور و جداتر میشوی

من همان دریا دلی هستم که داری در سکوت
از نگاهِ ساحلم بی انتها تر می شوی

#فیروز_احمد_سعیدی
@Dr_Ahmad_Saeedii

9 months, 1 week ago

شدم مجنون و چشمانت برایم درد سر دارد
نگاهِ عاشقت در بند بندِ من اثر دارد

چنان جنگِ جهانی ساختی در قلب و احساسم
که از حالم فقط یک  عاشقِ زخمی خبر دارد

پزشکم نسخه ای پیچده از انواع داروها
نمی داند بدون تو تنفس هم ضرر دارد

کجا رفتی؟ کجای این جهان هستی؟ نگاهم کن
نباشی شاعرِ این شعر ها چشمانِ تر دارد

گلِ زیبایِ محجوبم به طنازی نداری حرف
نرو بی روسری بیرون که بدجوری خطر دارد

بیا محض خدا پیشم نده آزار قلبم را
که این دلواپسی ها از سرِ من دست بردارد

#فیروز_احمد_سعیدی
@Dr_Ahmad_Saeedii

11 months, 1 week ago

آمدی دختر طناز دلم را ببری
با فریبِ نگه ات تاب تمنا ببری

لبِ خندانِ تو انداخت به جانم شرری
بوسه ات کو که تبم را به مداوا ببری

شوق با اشک اگر حلقه زند بر قدمت
همه ای هستی عاشق به تماشا ببری

سخت دلبسته ی مهرت شده هر ذره ی دل
ذره را با خودت ای کاش که بالا ببری

چقدر ضجه زنم آه! کشم تا اینکه
غمِ این فاصله را از دلِ شیدا ببری

چشمِ حسرت نگُذارد به سرم خواب دگر
شبِ مجنون مرا تا به کجاها ببری

#فیروز_احمد_سعیدی
@Dr_Ahmad_Saeedii

1 year ago

وقتی که رفت و پشت سرش گریه سر گرفت
کوچه به کوچه خاطره ها را قدم زدم
بی او چه فکر ها به سرم زد،،، از آن به بعد
حتی به عمقِ چهره ی خود رنگِ غم زدم

درگیرِ صد خیالم و آسیمه سر،، چرا
باحس و حالِ عاشقی ام در به در شدم
احساس و عقل معرکه دارند با دلم
در جنگ عشق زخمی و خونین جگر شدم

هر شامگاه خیره به در مانده چشم دل
آتش کشیده روح مرا انتظار او
دل بی قرار و چشم،،، که شد بی قرار تر
اصلا تمامِ دار و ندارم،،، نثار او

دنیا اسیرِ پنجه ی دستانِ بی کسی ست
هرگز دلم نخواست گلایه ز غم کنم
من سالهاست در به درم با خیال خام
با یک عبور فاصله را کاش،،، کم کنم

صدها ترک نشسته به دیوارِ اقتدار
وقتی شکست حرمت این قلب شیشه ام
دنیایِ من تباه شد آخر به هیچ و پوچ
از لج خودم زدم دو سه تیشه به ریشه ام

#فیروز_احمد_سعیدی
@Dr_Ahmad_Saeedii

We recommend to visit

𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 1 month ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 3 months, 2 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

Ads : @IR_proxi_sale

Last updated 2 months, 4 weeks ago