( اَلـفـبای تِکنولژے وَ ترفَنـد )
آمـوزش ، تـرفـند ، ابـزار
??? : @mobsec_ads
??? : @sudosup_bot
Last updated 3 months, 1 week ago
گفت:
رشد کن
شاخه به شاخه؛
تا روزی که خودت
سایهسار خودت شوی...
🌱
نی که تو شیرزادهای، در تن آهُوی نهان؟
من ز حجابِ آهُوی، یکرهه بگذرانمت...
غزلیات شمس
#گلچین
• شوریده و بیقرار این بیتم...
خوش آنکه حلقههای سر زلف وا کنی
دیوانگان سلسلهات را رها کنی...
فروغی بسطامی
#گلچین
۲۴ آبان، روز کتاب و کتابخوانی
تا کنون چند باری پیش آمده که در موقعیتی، صحبت از کتابی به میان میآید که من آن را قبلاً خواندهام، ولی به طرز عجیبی نمیتوانم دربارهاش حرف بزنم. احساس میکنم که جزئیاتش از یادم رفته و اگر کسی سؤال کند، جوابی در دست نخواهم داشت. بلافاصله بعد از این اتفاق، آشفته و سرخورده میشوم از اینکه انگار اصلاً آن کتاب را نخواندهام!
گذشت تا چند وقت پیش، خیلی اتفاقی همین موضوع را لابهلای صحبتهای یکی از استادان ممتاز شنیدم و حیرت کردم. یعنی او هم که تمام عمرش در آغوش کتابها زیسته، همین چالش را داشت؟
بله، او هم از حافظهٔ محدود بشر رنج میبُرد.
از شما چه پنهان، همینکه دیدم در آن تجربهٔ حسی تنهای تنها نیستم، کنج دلم ذوقکی کردم. خب، آدم به همدلی و همحسی زنده است دیگر. اما جوابی که استادم برای حل این تعارض داشت، نجاتم داد.
او گفت مهم نیست جزئیات کتابی که همین هفتهٔ پیش خواندهام در خاطرم نمانده؛ اگر نام شخصیتهای رمان را از یاد بردهام، یا نتوانم توضیح بدهم که فصل هفتم کتاب چه میخواست بگوید. چیزی که اهمیت دارد این است که آن کتاب، ردّ پای خودش را در ناخودآگاه من بر جای گذاشته.
شخصیت ما، برآیند همهٔ کتابهاییست که تا امروز خواندهایم؛ بیآنکه خود بدانیم یا حتی یادمان باشد که رفتاری را به تأثیر از این یا آن کتاب بروز دادهایم.
پس بخوانیم؛
بیشتر بخوانیم
و از نافهمی و فراموشی دلسرد نشویم.
کتاب، جانپناه طوفانهای بیامان زندگیست؛
کتاب، رمز بقا را به ما میآموزد؛ رمز دوام آوردن...
زندگی لیلیست
مجنونانه باید زیستن...
بیدل
#گلچین
مجنون خواست که پیش لیلی نامهای نویسد؛
قلم در دست گرفت و این بیت گفت:
خَیالُکِ فِی عَیْنی وَ اِسْمُکِ فِی فَمی
وَ ذِکْرُکِ فِی قَلْبی، إلیٰ أیْنَ أکْتُبُ؟*
خیال تو مقیم چشم است و نام تو از زبان خالی نیست، و ذکر تو در صمیم جان جای دارد؛ پس نامه پیش کی نویسم؟ چون تو در این محلّها میگردی...
قلم بشکست و کاغذ بدرّید.*
فیه ما فیه
فصل چهلوسوم
خالی از کلمهام؛
مثل باغ بیبرگ؛
یک باک خالی از بنزین.
باید راهی به معابد درون پیدا کنم.
نوشتن شفاست؛
پناه بر نوشتن!
( اَلـفـبای تِکنولژے وَ ترفَنـد )
آمـوزش ، تـرفـند ، ابـزار
??? : @mobsec_ads
??? : @sudosup_bot
Last updated 3 months, 1 week ago