Obsessed with Asian nudography ( especially Japanese )

Day 30 - 5:03

Day 29

ویرانه‌ای که میسوزد در شرار حسرتی
از ستایشِ کنده‌کاری‌هایش
و سایه‌هایی که هرگز نمی‌افتند
بر پهنای زمین
تا آرام بگیرد در زیرشان موجودی
و گذشته‌ای که وجود نخواهد داشت
در بنیان خاک این خرابه
تا که خوانده شود
و آجلی نخواهد آمد
تا که ترمیم شود از دردِ اَجل

روز جالبی بود.
حراست احمق ، شروع عجیب ، چرخه‌ی بی‌انتهای سالن‌ها ، سیگار ، دلکش و ویگن ، گربه ، تصمیم ناگهانی ، پذیرش ناگهانی‌تر ، جوک‌های "گِی‌شت‌مانند" ، انقلاب ، پیاده‌روی ، کافه‌ی پشت‌بوم ، مچ‌اندازی و شکست ، دوباره گربه ، قهوه یونانی ، کتاب‌ کتاب کتاب ، سه‌تار ، الهه‌ی ناز ، غم ‌، احساس آرامشِ غیرمعقول و فراموش شده ، مژه‌های نسبتا بلند ، هم‌نشینیِ لذت‌بخش ، خداحافظی.

ولیعصر رفتم ، تا وجودم رسوخ کردی. بخوام برم انقلاب که دیگر هیچ.

She didn't know...
She was crossing the line I'd drawn in front of me.

و آخرین روزِ جهنم اینجاست ؛
هلوی گندیده‌‌ای که خود را به انتها رسانده ، چند برگی از جنایت و توماری مکافات ، برهنه‌ای بی‌هویت به روی برگ‌های کاهی ، یکی از آثار شیگرو اومبایاشی ، مردی که می‌خواست پرتره‌ی نیستی را بکشد ، بی‌حسی با چاشنی انزجار ، متعجب از بی‌علاقگی‌ام به تو ، متحیر از تصمیماتی که می‌گیرم ، بی‌خوابی بی‌خوابی بی‌خوابی و چشم‌هایی که برای بسته شدن التماس می‌کنند.

What will it take to keep you with me? my sanity?
I already lost it.