?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 4 months, 3 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 7 months, 1 week ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 3 months, 1 week ago
** تا که پیدا کردن معشوقه آسان میشود
عشق مرگی در خیابان ها فراوان میشود
بارش باران اشک از چشم مان عادت شده
ابر اگر گاهی نبارد باد و طوفان میشود
فرق دارد آدمی با آدمیت پس بدان
مومن غافل ز خود آلوده دامان میشود
(دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت)
گاه افتاده به چاهی ماه کنعان میشود
عطر شب بو های وحشی خانه دارد بر لبت
بوسه هایت هدیه ای از شهر کاشان میشود
دارهای محکمی پنهان شده در موی تو
نسل ما هم در مصافش سربداران میشود#شیدا_التیام#شعروغزل_ناب🦋**
**دل بنا بود که محکم نکند بندش را
تا که آغاز کند عشق، فرآیندش را
من آلوده تو را سخت بغل خواهم کرد
مثل تهران که بغل کرده دماوندش را
حل شدن در دل معشوقه که ایرادی نیست
چای هم آب کند در دل خود قندش را
موقع حج تمتع دل من پیش تو بود
چند سالیست که گم کرده خداوندش را#اسماعیل_محمدی#شعروغزل_ناب🦋**
**﷽
در باغچه بوی ارغوان پیچیده
در طاقچه آهنگِ بنان پیچیده
صبح آمده و دوباره در خانهی ما
عطرِ خوشِ چای زعفران پیچیده#صفيه_قومنجانی#صبح_بخیر#شعروغزل_ناب🦋**
**وقتی که دیدی دستِ دشمن مادرت را
رفتی که آزادش کنی، دادی سَرَت را
می خواستند از دامنِ مادر بگیرند
آن اجنبی ها دستهای خواهرت را
دشمن حسابِ نقطۀ ضعفِ تو را کرد
غافل شد اما اقتدارِ باوَرَت را
از درس و کار و زندگی، از خود گذشتی
تا باز پس گیری زِ دشمن کشورت را
آمد عروس عشق شد هم بستر تو
وقتی که کردی حجله خون سنگرت را
دیدم که می خندیدی و خوشحال بودی
وقتی گلوله بوسه می زد پیکرت را
ترکش که آمد دست و پایت بر زمین ماند
هرچند دزدیدی زِ ترکش ها سَرَت را
دیدم که با یک دست بر میداشتی از
روی بیابان تِکِّه های دیگرت را
با طعمِ سیب و سیر، با اعصاب و خَردَل
سوزاند دشمن جسم و جان و حَنجرت را
آه ای پرنده بر کدامین شاخه آیا
بگذاشتی جا، بالِ پرواز و پَرَت را؟
حالا تو ماندی با هزاران زخم بر تن
زخمی که آتش می کشانَد بِسترت را
با دست و پا و چشم و گوش خود خریدی
خشنودی و مهر و رضای داورت را#حسین_داستان#شعروغزل_ناب🦋**
#شعر_جدید **گیرم افتاده و گیرم متکبر مرده
هر که بوده است در این جاده مسافر مرده
به مرادی نرسیدند مریدان جهان
خبری نیست در این کوچهی عابرمرده
زندگی پرده و مرگ است چنان بادی تند...
پرده میافتد از آن کس که مزور مرده
در دل آدم و حوا متولد شده بود...
عشق این روحِ در انسانِ معاصر مرده
این همه مذهب و مکتب که به آن میبالند
چون کتابیاست ورقپاره و ناشرمرده
یازده ثانیه بشمار... دو کودک مردند...
سیر کن، سیر در این عرصهی ناظرمرده
یازده ثانیه بشمار... دو زن ضجه زدند
که جگرگوشهی من کو، به چه خاطر مرده
اعتراف از که بگیریم، که ما را کشته
همه «تقصیرندارند» مقصر مرده
هنری غیر تملق، خبری غیر دروغ
نیست در حنجرهی کشور شاعرمرده
شست غسال تن شاعر بزدل را گفت
زنده از آخورکی بود... که آخر مرده
آی شاعر تو به صد واسطه شاگرد که ای!
تحت تاثیرِ هزاران متاثرمرده!
«جگر شیر نداری سفر عشق مکن»
که در این راه فراوان خر و قاطر مرده
نام مرداب به فتوای گل نیلوفر
تا ابد زنده به عشق است... به ظاهر مرده
من هم ای زن به غزل میکشمت تا به ابد
تا بگویند که مردی ز مفاخر مرده
تویی آن شعر مطنطن که دمیدی جان را
به علی، آن تن در باطن و ظاهر مرده
گیسویت معجزهای داشت که با خود گفتم
سر هر پیچش مویش دو سه ساحر مرده
گفتم این چشم عزیزیاست که هر شب در خواب...
به من افتاده، به فرعون معبرمرده
شانهاش مقصد دوری است که در حسرت آن
فوج در فوج پرستوی مهاجر مرده...
خیره در چشمهی پیراهن تو خشکم زد
گفتم آن کس که نشد با تو مجاور مرده_
به تو نزدیک شدم، لال شدم، حس کردم
که دهانم که سخنآور ماهر مرده
به تو نزدیک شدم نام خود از یادم رفت!
دیدم از بس که «تو» هستم منِ حاضر مرده
ابرها هلهلهگو لحظهی خاطرخواهیت...
گریه کردند به شوق من خاطرمرده...
بید میگفت علی دست و دلت میلرزد!
چه شده؟! این دو قدرقدرتِ قادر مرده؟
غنچه میگفت علی تنگ در آغوشش گیر
غرق «او» شو که تمامی ضمایر مرده
باد میگفت به فرمودهی حافظ بگشای
گره از زلف نگار، آی معاشرمرده!
نفس عیسویات قفل زبانم بگشود
زنده شد بندهی از مدح تو قاصر مرده
«گفتمت وقت سخن با تو چه سان باید بود؟»
گفتی آرام، چنان کعبهی زائر مرده
به صداوندی ات ای زن که من ایمان دارم
هر که لبیک نگفته به تو، کافر مرده
ای سر زلف تو در دست رقیب افتاده*
مگر این عاشق فرزانهی شاعر مرده!؟
منم آن کس که صلیبش زده گردنبندت
آن که مابین دوتا کوه جواهر مرده
در ره منزل لیلی چه خطرهاست ولی*
مگر این قیس بنی عامرِ حاضر مرده
هر که از جور تو دق کرده نمکنشاس است
کفرگوییاست که در نعمت وافر مرده
آخر از خیره به چشم تو شدن خواهم مرد
تا بگویند موحّد متحیر مرده
من بر آن عهد که بستم به همان میمیرم*
تا نگویند موحّد متغیر مرده
بعد مرگم سخنم بر لب پاکان جاری است
لبم از داغ لبی طیب و طاهر مرده...#علی_فرزانه_موحد تقدیم به عشق#شعروغزل_ناب🦋
زمستان ۱۴۰۳**
**ای توبهام شکسته از تو کجا گریزم
ای در دلم نشسته از تو کجا گریزم
ای نور هر دو دیده بیتو چگونه بینم
وی گردنم ببسته از تو کجا گریزم#مولانا✨🍃#شعروغزل_ناب🦋**
**خارج است از حد شمار پادشاهان بهشت
بس که در دنیا به درگاهش گدا دارد حسین
# مهدی_شریفی_زاده#شعروغزل_ناب🦋
میلاد امام حسین علیه السلام رو به همه تبریک عرض میکنم
امیدوارم عاقبت بخیر بشوید**
#امام_حسین علیهالسلام#غزل *🔹بارانی از غزل🔹*
هنوز شوق تو بارانی از غزل دارد
نسیم یک سبد آیینه در بغل دارد
خوشا به حال خیالی که در حرم مانده
و هر چه خاطره دارد از آن محل دارد
به یاد چایی شیرین کربلاییها
لبم حلاوت «احلی من العسل» دارد
چه ساختار قشنگی شکسته است خدا
درون قالب ششگوشه یک غزل دارد
بگو چه شد که من اینقدر دوستت دارم؟
بگو محبت ما ریشه در ازل دارد
غلامتان به من آموخت در میانهٔ خون
که روسیاهی ما نیز راه حل دارد #سیدحمیدرضا_برقعی#شعروغزل_ناب🦋**
**ماه شد امشب خجل از رخ ماه حسین
چشم نبی روشن از نورنگاه حسین
دود کند جبرئیل با طرب اسفند را
تا که نبیند اثر چشم سیاه حسین
غنچه ی خیر النسا سبط پیمبر رسید
صوت اذان علیست پشت و پناه حسین
کرببلا لازمم در شب میلاد عشق
کاش بیفتد به من نیم نگاه حسین
معجزه را نزد او کرده تلمذ مسیح
بال ملک را شفا داده نگاه حسین
قطره ی وصل حسین موج تولای ماست
امده ام با دخیل ، امده گاه حسین
مست شرابش شدم ، سرخم و جویای او
در پی ازادگی ، رهرو راه حسین
جای فلک ماه را جُسته به بیت علی
خاتم پیغمبران ، محو نگاه حسین
غسل جمال از دومشک زینت حسن نبی ست
میچکد از دیده اش روی شفاه حسین
غمزه ی چشمش شود قاتل هر ناظری
کیست تقابل کند با دو سپاه حسین
رشک، یقین را بَرَد تا عدمستان شک
گرکه الهِ همه هست الهِ حسین
عشق معطل ترین بود ازین پیشتر
نیست ازین پس دگر چشم براه حسین
گاه عطای مقام نیست قناعت روا
کاش که شاهم شود عبد سیاه حسین
پر شده از بوی یاس درشب میلاد نور
کرب وبلا روشن از صورت ماه حسین
شاه تواند کند بخت گدا را سپید
کاش بیفتد به من چشم سیاه حسین
عشق حسین از همه عالم و ادم سر است
از ازل انسان بود عاشق راه حسین
کاش بخواند مرا زائر کویش شوم
تا به جنون آردم مهر و نگاه حسین
ان که حسینی شود عاشق و آزاده است
مانده دلش خرم از لطف و پناه حسین
بداهه سرایی در گروه کیش مهر چهاردهم بهمن ۱۴۰۳ میلاد امام حسین علیه السلام
شاعران :#مهدی_شریفی_زاده (باقی)#بانو_صادقی#معصومه_حیدرپور#رویا_احمدی(آلما)**
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 4 months, 3 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 7 months, 1 week ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 3 months, 1 week ago