مربای توت‌فرنگی

Description
ذهنم را با کلمه‌ها پر می‌کنم، همان‌طور که آدم خودنویسش را در دواتی پر می‌کند.

http://t.me/HidenChat_Bot?start=6261790038
Advertising
We recommend to visit

𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 1 month, 3 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 4 months ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 4 days, 2 hours ago

1 year, 4 months ago

من و تو با یک صدا
دو پرنده رو هوا
لونه‌هامون با همه
واسه‌مون دنیا کمه

1 year, 4 months ago

[رامونا] گفت: «آره، من... یک دسته گلِ دسته گل به آب دِه هستم!» خوشحال بود. چون در کارِ سختِ بزرگ شدن داشت پیروز می‌شد!

رامونا همیشه راموناست
بورلی کلی‌یری

1 year, 4 months ago

دارم سالاد میوه می‌خورم و دلم برات تنگ شده. چون یادم افتاده به اون شبی که کنار هم روی کاناپه‌ی روبروی تلویزیون نشسته بودیم و انیمیشن می‌دیدیم و سالاد میوه‌ای که من درست کرده بودم رو می‌خوردیم. ولی این دل‌تنگی، غم‌انگیز نیست. فقط مثل یه ستاره‌ی دنباله‌دار از تنم رد می‌شه و یادم می‌ندازه که چقدر دوستت دارم و چه همه اشتیاق توی دلمه برای با تو بودن.

1 year, 5 months ago

یه تیکه نور پایین تختم افتاده. پاهام رو می‌کشم تا اون تیکه‌ی نور، و انگشت‌های آفتابی‌م رو تکون می‌دم. صبح‌ها دارن خنک‌تر می‌شن. رامونا خوندن توی تخت و فکر کردن به این‌که صبحونه چی بخورم رو دوست دارم. البته دیشب هم به این‌که صبحونه چی بخورم فکر کردم و از امید…

1 year, 5 months ago

یه تیکه نور پایین تختم افتاده. پاهام رو می‌کشم تا اون تیکه‌ی نور، و انگشت‌های آفتابی‌م رو تکون می‌دم. صبح‌ها دارن خنک‌تر می‌شن. رامونا خوندن توی تخت و فکر کردن به این‌که صبحونه چی بخورم رو دوست دارم. البته دیشب هم به این‌که صبحونه چی بخورم فکر کردم و از امید پرسیدم تو فردا صبحونه چی می‌خوری؟ اون‌قدر شکموام و از صبحونه خوشم میاد که حرف زدن راجع به صبحونه‌ی بقیه هم خوشحالم می‌کنه. خصوصاً اگه صبحونه‌ی کسی باشه که دوستش دارم. این‌طوری انگار دوتا صبحونه خوردم!

1 year, 5 months ago

توی این چند روزی که موهام رو کوتاه کردم، اون‌قدر سرم رو این‌شکلی تکون تکون دادم که فکر کنم گردنم به‌زودی یه مشکلی پیدا خواهد کرد.

1 year, 5 months ago

اولین باره که حالم خیلی خوبه و نگران از دست دادن این حال خوب نیستم.

1 year, 5 months ago

توی سکوت و تاریک روشن خونه روی کاناپه کنار هم، چسبیده به هم، نشستیم. اون کارش رو انجام می‌ده و من مجله‌ی عروسک سخنگویی که اون برام آورده رو می‌خونم. گاهی هم ناخودآگاه هم‌دیگه رو نوازش می‌کنیم. عاشق و جوان و زنده‌ام.

1 year, 5 months ago

قصه‌ها را به هم‌دیگر وصل می‌کرد و هر بار قصه‌ی جدیدی می‌ساخت؛ قصه‌هایی که هر دو می‌دانستیم از کدام رودخانه درآمده‌اند. او آب‌تنی را دوست داشت و من، آب را درست مثل یک ماهی جدی می‌گرفتم. آب زندگی بود و قصه‌ها آب بودند. پیرمرد این را خوب می‌دانست؛ پس می‌گذاشت چای در نعلبکی خنک شود، لبخند کج ناپیدایی می‌زد و حالا که نمی‌شد پاچه‌ی شلوار پارچه‌ای‌اش را تا بزند، پاهایش را در آب خنک رودخانه فرو ببرد و دستم را بگیرد، قصه را تا ته دریا ادامه می‌داد.

کیمیا محمددوست

1 year, 6 months ago

مولانا بود که می‌گفت حقیقت آینه‌ای‌ست که از دست خدا به زمین افتاده؟ و هر کس تکه‌ای شکسته از این آینه رو برمی‌داره و خودش رو در اون می‌بینه. حقیقتی که خودشه.
همه‌ی چیزی که می‌خوام بگم همینه. به آینه‌ی دیگران سرک نکش. تکه‌ی آینه‌ت رو بردار و خودت رو ببین. کی هستی؟

We recommend to visit

𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 1 month, 3 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 4 months ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 4 days, 2 hours ago