?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 8 months, 3 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 11 months, 1 week ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 7 months, 1 week ago
«در دام اقلیت رادیکال نیفتید!»
به نام تبریز، شهری که شیفتۀ آنم...
«اقلیتهای رادیکال» بلای جان هر جامعۀ مدنیاند. خطری که از سوی اقلیتهای رادیکال جوامع را تهدید میکند، بیشتر از خطرهای بیرونی است. تاریخ سیاسی (و هم تاریخ اندیشۀ سیاسی) پر از نمونههایی است که اقلیتهای رادیکال سرنوشت ملتهای بزرگ را تغییر دادهاند. اقلیتهای رادیکال خواست خود را به اکثریت تحمیل میکنند و جامعه را در چرخهای پایانناپذیر از واکنشها میاندازند که سرنوشت آن مشخص نیست. این اقلیتها ابتکار عمل را به دست میگیرند و کل جامعه را به واکنشهای سلبی و ایجابی وادار میکنند و در این کنش و واکنشها هدف اصلیشان این است که کل جامعه را «رادیکالیزه» کنند. رادیکال شدن کل جامعه رؤیای اقلیتهای رادیکال است، زیرا رادیکالیسم زبان، آیین و کردار خاص آنهاست و آنها در چنین بستری از همۀ جریانها موفقتر خواهند بود. در واقع، اقلیتهای رایکال با مجموعهای از کنش و واکنشهای تحمیلی، کل جامعه را رادیکالیزه میکنند تا اصول بازی خود را به کل جامعه تحمیل کنند. آنگاه در چنین بازیای آنها بهترین بازیگرند.
در ۱۹۱۵ اقلیتی جنگطلب به دولت ایتالیا فشار آورد و این کشور را وارد جنگ کرد. همین اقلیت پس از جنگ از فاجعهای که خود به بار آورده بود نان تازهای پخت و فاشیسم را پدید آورد و سرنوشت ایتالیا را به بیراههای جبرانناشدنی کشاند. در ۱۹۱۷ اقلیتی رادیکال میان انقلابیهای شوروی (بولشویکها) انقلاب روسیه را مصادره کرد، کشور را به جنگ داخلی کشاند و میخ کمونیسم را چهارگوشۀ روسیه کوفت. در آلمان در دهۀ ۱۹۲۰ دو اقلیت رادیکالِ کمونیست و نازی جمهوری آلمان را فلج کردند و آشفتهبازاری ساختند که از دلش هیتلر درآمد. مثالهای ایرانی این اقلیتهای رادیکال را خود بیابید...
باید از اقلیتهای رادیکال ترسید! خانوادهای را در نظر بگیرید که یکی از پسرانش قلچماق و بزنبهادر است. همین تنها پسر ستیزهجو میتواند میانۀ خانواده را با خانوادههای دیگر شکرآب کند. اما آسیبهایی که این پسر به خانواده میزند فقط بیرونی نیست! این تندخویی او میتواند در داخل خانواده هم شکاف اندازد. «مهار اقلیت» رادیکال بزرگترین وظیفۀ جامعۀ مدنی است. اما این کار سختترین وظیفۀ اجتماعی است و وقتی میبینیم بسیاری ملتها در این کار ناموفق بودند میفهمیم مهار اقلیتها چه کار دشواری است!
مردم و فرهنگ آذری به مرکزیت تبریز در نظرم چنان بزرگی و ابهتی دارند که شرم دارم در بارهشان ابراز نظر کنم. اما در این روزها در پی رخدادهای [اخیر] با انبوهی از پستهای احساسی روبرو شدیم که وظیفه حکم میکند سکوت نکنیم.
پیش از هر چیز خونسرد باید بود و از احساسی شدن خودداری کرد. بزرگترین وظیفۀ ما این است که در دامی که یک اقلیت رادیکال برایمان پهن میکند نیفتیم. مقدمهای را که گفتم به یاد آورید. آنها میخواهند همه را رادیکال کنند و راهش هم تهییج جامعه است. توپ را به زمین جامعه انداختهاند و منتظرند جامعه هیجانزده شود و به زیر این توپ بزند. این همان «کنش و واکنش تحمیلی» است که بالا اشاره شد. این اقلیت رادیکال تا شما را رادیکال نکند دستبردار نیست. منتظر است تا شما هم مثل او شوید، آنگاه بهترین برهان را به دست او دادهاید. این اقلیت میخواهد دوگانۀ «خودی و غیرخودی» بسازد، اما پایه و اساسی محکمی برای اثبات این «خودی و غیرخودی» ندارد، برای همین باید آنقدر شما را تحریک کند تا با او مانند غیرخودی رفتار کنید، آنگاه شما خود ادعای او را به دست خود اثبات کردهاید! ضمن اینکه «چریکهای مجازی» این اقلیت هم تا بتوانند در آتش خشم و احساس دوجانبه میدمند! هدف این چریکهای مجازی هم رادیکالیزه کردنِ هر چه بیشتر جو است.
برخورد قضایی و قهرآمیز آرزوی دیگر این اقلیت رادیکال است. آنها باید به جامعۀ مادرشان اثبات کنند زیر سرکوبی شدید، بیرحمانه و افسارگسیختهاند و اگر با آنها برخورد قضایی و امنیتی شود، به هدفشان رسیدهاند.
پس چه باید کرد؟ چاره معکوس همان چیزی است که آن اقلیت رادیکال میخواهد. آنها میخواهند همگان را رادیکال کنند، پس چاره «رادیکال نشدن» است و خودداری از هر چیزی که باعث رادیکالیزه شدن جو میشود. اجازه دهیم جامعۀ مدنیِ بزرگ آذری خود راهکاری «فرهنگی و اجتماعی» برای این اقلیت رادیکال بیابد. اگر کاری از دست ما برمیآید این است که به جامعۀ آذری یا ترک احترام کامل بگذاریم و کمک کنیم خودش با فرزندان رادیکالش گفتگو برقرار کند. هر راهکاری غیر از این دور باطل است. تبریز از جهت فرهنگی همواره یک گام از ایران پیش بود، اجازه دهیم خودشان راهی برای جلوگیری از این رادیکالیسم بیابند.
یگانه وظیفۀ ما این است در آتشی ساختگی ندمیم و در دام اقلیتی رادیکال نیفتیم...
مهدی تدینی @tarikhandishi
فیلم از صمد علیزاده
@IranianPlateau
در این ویدئو دو تجمع نسبتاً کوچک از هواداران قانوناساسی را در بهمن ۵۷ میبینید. موقعیت نومیدانه و سخت آنها در شعارهایی که انتخاب کرده بودند مشخص است. شعارهایی مانند اینکه «مهدی صاحبزمان امام آخر ماست»، یا شعار دربارهٔ امام علی. و البته معکوسکردن شعار انقلابیها و گفتن اینکه «بیبیسی گوساله، بازم بگو ساواکه».
یادداشتی از @tarikhandishi
فرد ناشناسی که گویا با توکا نیستانی مشکل داشته، عکس توکا رو گذاشته بر سنگ مزار غلامحسین ساعدی و بر سنگ ادرار کرده. این کارها درست نیست؛ دردی هم از درد ملت ایران دوا نمیکنه. و حالا که بحث به اصطلاح «روشنفکرانِ چپ» داغه به این یادداشت و سخنان بهرام بیضایی با دقت گوش کنید. «بیضایی در این سخنرانی دو تقسیمبندی ارائه میدهد: «روشنفکران دورۀ بیداری» و «روشنفکران چپ». گروه اول کسانیاند که کوشیدند مفاخر این سرزمین را پیدا و زنده کنند ــ از جمله و به ویژه فردوسی و شاهنامهاش.
بیضایی با معیار قرار دادن شاهنامه، شرح میدهد روشنفکران چپ چگونه عناصر ملیت و هویتِ ایرانی را خوار میشمردند. در واقع، چون امور ملی و فرهنگی ایرانی از سوی حاکمیت مطرح شده بود، روشنفکری چپ آنها را خوار میشمرد. بیضایی مثالهایی از گلستان و شاملو و آلاحمد میآورد. این خطای بزرگ روشنفکری چپ بود که از سر ستیز با حاکمیت با «ایرانیت» هم ره ستیز جست. چون حاکمیت برای اعتبار دادن به خود به امور ملی رجوع میکرد، اینان چشمبسته و کورکورانه و از لج حاکم، به عناصر ملی میتاختند. این آن آفت ایدئولوژیزدگی و سیاستزدگی است.
اگر هم قرار است ما درسی برای امروز بگیریم، همین است: اندیشۀ سیاسی در «سلب» نیست؛ بلکه در «ایجاب» است؛ در «نه» نیست، بلکه در «آری» است؛ یعنی اینکه ما چه چیز را «نمیخواهیم» مهم نیست، بلکه باید بدانیم و بگوییم چه چیز «میخواهیم». وقتی ما بدانیم چه چیز میخواهیم، آنگاه دیگر مانند این دست روشنفکران، کورکورانه عمل نمیکنیم. به همین دلیل است که برای کسی چون من، معیار و ملاک یک شخصیت و یک اندیشه این است که دقیقاً بگوید «چه میخواهد»؛ نه اینکه دیگران را با «چه نمیخواهد» به سیاهیلشکر کور و کر خود بدل کند.»
یادداشتی از مهدی تدینی
@IranianPlateau
«انقلاب اسلامی و زنان چپگرا»
یک شبکۀ آلمانی پس از انقلاب به ایران آمد تا وضعیت و نگرش زنان ایرانی را بررسی کند. نتیجۀ آن مستند جالبی شده است که حرفهای جالب و شنیدنی فراوانی در آن میتوان یافت. جالبترین بخش مستند جایی است که با زنان انقلابی چپگرا دربارۀ اسلام و حجاب صحبت میکند.
چیزی که همۀ این زنان بیش از همه بر آن تأکید میکنند این است که «امپریالیسمستیزی» برایشان اولویت اول است. بخشی از آنها به خاطر آرمان امپریالیسمستیزی با جان و دل راضیاند حجاب داشته باشند، بدون آنکه به آن اعتقادی داشته باشند. بخش دیگری هم که از برقرار حجاب اجباری بیمناک است، همچنان ترس بزرگترش برقراری سازوکار امپریالیستی در ایران است. و البته این حرفها متعلق به عوام نیست! بلکه گفتههای استادان دانشگاه، فعالان حقوق زنان و جوانان تحصیلکرده است.
یادداشتی از مهدی تدینی | مستند از Gordian Troeller و Claude Deffarge
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 8 months, 3 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 11 months, 1 week ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 7 months, 1 week ago