پیکسل‌هایی که زندگی‌ست

Description
من بر درت از روزی که درخت بود، کوبیده‌ام.
(ضیف فهد)



ارتباط با من
@AutumnSonata
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 5 months, 3 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 8 months ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 4 months ago

4 months, 1 week ago

اندوه و سیه‌روزی، بهترین بازیگران و شیواترین مترجمان عشق‌اند.

انوره دو بالزاک
زن سی‌ساله، ترجمه‌ی کوروش نوروزی

4 months, 1 week ago

در آغاز سال نو در آغوش می‌گیرم‌ات، و آرزو دارم سال قابل‌تحملی داشته باشی، چون تمایلی نداری درباره‌ی افسانه‌ی شادی چیزی بشنوی. تو آرامش مرا تحسین می‌کنی؛ اما این آرامش برخاسته از عمق وجودم نیست؛ بلکه از نیاز من به اندیشیدن صرف به دیگران نشأت می‌گیرد. هرچند، فرصت کوتاه است، کهنسالی زیر پوستم می‌خزد و مرگ شانه‌هایم را هل می‌دهد.
تا به امروز حتی اگر لازم نبوده، تا حد امکان مفید فایده بوده‌ام، و مادامی‌که نفس در من باقی است، به اندیشیدن، سخن‌گفتن و کارکردن ادامه خواهم داد.
برای کسی که به تلاش ادامه می‌دهد، مرگ نباید پیش از زمانی‌که فرسودگی درهای آزادی را می‌گشاید، فراخوانده شود.

ژرژ ساند
نامه به گوستاو فلوبر
آوازهای کوچکی برای ماه، ترجمه‌ی گلاره جمشیدی

4 months, 1 week ago

روحم از دلهره‌ای مبهم در خفقان و عذاب است، دلهره‌ای که احساساتم را منجمد کرده است و مرا در نوعی خمودیِ دائمی فرو می‌بَرَد. نه نای شکایت دارم و نه سخنی برای بیان دردم. رنج می‌برم، و از این رنج بردن شرمسارم وقتی می‌بینم ویکتور از آنچه مرا می‌کُشَد خشنود و راضی‌ست.

انوره دو بالزاک
زن سی‌ساله، ترجمه‌ی کوروش نوروزی

7 months ago

و من برگ و برکه نبودم نه باد و نه باران ای روحِ گیاهی! تنِ من زندانِ تو بود
...
‌چون زاده شدم چشمانم به دو برگِ نارون می‌مانست، رگانم به ساقه‌ی نیلوفر، دستانم به پنجه‌ی افرا
و روحی لغزنده به‌سانِ باد و برکه، به‌گونه‌‌ی باران و چندان که نارونِ پیر از غضبِ رعد به خاک افتاد دردی جان‌گزا چونان فریادِ مرگ در من شکست
و من ای طبیعتِ مشقت‌آلوده‌، ای پدر! فرزندِ تو بودم.

احمد شاملو
لحظه‌ها و همیشه

7 months ago

می‌گویند فراموشی دفاعِ طبیعیِ بدن است در برابر رنج. می‌گویند دردی که نوزاد، هنگام عبور از آن دریچه‌ی تنگ، متحمل می‌شود چنان شدید است که کودک ترجیح می‌دهد رنجِ زاده‌شدن را برای همیشه از یاد ببرد.

رضا قاسمی
همنوایی شبانه‌ی ارکستر چوب‌ها

7 months ago

به خانه که می‌آمدم، در به‌سختی باز می‌شد. هوای فشرده‌ی اندوه که به مرور متراکم شده بود، به محض ورود، مرا هم در خود مچاله می‌کرد.

رضا قاسمی
همنوایی شبانه‌ی ارکستر چوب‌ها

7 months ago

از بدِ حادثه، در آن ایامی که هنوز می‌توانستم به کسی سر بسپارم، برخورده بودم به مردی که آبِ پاکی را روی دستم ریخته بود.‌

رضا قاسمی
همنوایی شبانه‌ی ارکستر چوب‌ها

7 months ago

حالا من مانده‌ام و این ته‌مانده‌ی غلیظ و تیره‌ی روز.

رضا قاسمی
همنوایی شبانه‌ی ارکستر چوب‌ها

7 months ago

منظره‌ی ویرانی آدم‌ها غم‌انگیزترین منظره‌ی دنیاست. ببینی کسی مثل طاوس می‌رفته، حالا مرغِ نحیفی است، پرش ریخته، ببینی کسی خود را ملکه‌ای می‌پنداشته و تو را بنده‌ی زرخرید، حالا منتظرِ گوشه‌ی چشمی است به او بکنی.

رضا قاسمی
همنوایی شبانه‌ی ارکستر چوب‌ها

10 months ago

برگرد و گوش کن
به صدای پرنده‌هایی که درونم پَر گرفته‌اند

اِردَم بایزید
من فردای روز رفتن تواَم
ترجمه‌ی سیامک تقی‌زاده

We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 5 months, 3 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 8 months ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 4 months ago