ماهبندان | محمدرضا شهبازی

Description
نویسنده/ روزنامه نگار/ طنزپرداز
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 6 months, 3 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 9 months, 1 week ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 5 months, 1 week ago

3 months, 3 weeks ago

قرار بود خاک سرد باشد.
یعنی اینطور گفته بودند همه این سال‌ها.
و ما همه این قریب صد و پنجاه روز دلمان به همین خوش بود که قدیمی‌ها حتما یک چیزی می‌دانستند که چنین چیزی گفته‌اند.
دلمان خوش بود که حتما وقتی خودمان با چشم‌هایمان ببینیم تشییع شدی و بعد در خاک آرام گرفتی، داغت سرد خواهد شد.
مگر قرار نبود خاک سرد باشد؟ پس چرا تازه از امروز عصر انگار قلبمان مچاله‌تر شده است سید؟
چرا وقتی تابوت زرد رنگ خودت و رفیقت را دیدیم انگار تازه باورمان شد چه خاکی بر سرمان شده است؟
چرا امروز بیشتر از روز شهید شدنت گریه کردیم مرد؟
و حالا تا کی، تا چطور، تا کجا باید اینطور بال بال بزنیم در نبودنت...

ماهبندان | محمدرضا شهبازی
@mahbandan

4 months, 1 week ago

ما دفاع‌آخرهای جمهوری اسلامی نیستیم!

این متن را چند سال پیش نوشتم.
الان که شب ۲۲ بهمن است و
قیمت دلار و سکه و سیب‌زمینی
بهانه داده دست بعضی‌ها برای هار
شدن و چنگ و دندان نشان دادن
به انقلاب خمینی و نائبش و
عشاق پابرهنه‌اش، دوباره منتشرش
می‌کنم...

پیام داد: «وقتی میخوایم کلید رو بچرخونیم توی درِ (...) قبلش حساب شماها رو میرسیم. ولی اگر از دستمون در رفتید، اینکه کجا میرید قایم میشید دیدن داره.»

برای او نوشتم و اینجا هم مینویسم:

زرشک!
ما دفاع‌آخرهای جمهوری اسلامی نیستیم! و انقدر بی‌غیرت که شماها به نزدیکی‌های آنجا برسید و ما همچنان زنده باشیم.

ما دفاع‌آخرهای جمهوری اسلامی نیستیم! که اگر از ما گذشتید، نوبت ستون خیمه انقلاب برسد.

ما دفاع‌آخرهای جمهوری اسلامی نیستیم! و نه تنها نزدیک دورازه‌های ما، که حتی اگر به نزدیکی میانه‌های زمین هم رسیده‌ باشید یعنی اینکه قبلش از ما گذشته‌اید.
توهم برتان ندارد که بازی به شش قدم ما رسیده است!

اینکه ما هنوز هستیم و شما با ما درگیرید و از پسمان بر نمی‌آیید یعنی توپ توی شش قدم شماست! اینکه هنوز دارید زور میزنید هر جوری شده -ولو با زدن زیر توپ- خطر را از دم دروازه‌تان دور کنید و به گلر و خط دفاعی‌تان فرصت نفس کشیدن بدهید، یعنی ما داریم در یکی دو متری تیرک‌های دروازه شما می‌جنگیم.

که اگر حتی توانسته بودید توپ را وسط زمین بیاورید لازم نبود از داور و تماشاچی و توپ جمع کن و عکاسهای دور زمین و... برای شلوغ کردن فضا و فلاش انداختن در چشم بازیکنها و بطری پرت کردن وسط زمین و آب نرساندن و... استفاده کنید.
اینکه جبهه کفر همه چیزش را به میدان آورده، یعنی همه چیزش به خطر افتاده!

ما دفاع‌آخرهای جمهوری اسلامی نیستیم!
و فکر نکنید که همینطور می‌نشینیم نگاه میکنیم که چطور قدم به قدم و متر به متر توپ را جلو می‌آورید و به دروازه ما نزدیک می‌شوید.

اینکه خیال می‌کنید ما حاصل مجاهدت و خون دل خوردن‌ها و شکنجه‌شدن‌ها و آوارگی کشیدن‌های چند هزار ساله را راحت تحویلتان میدهیم و با چهارتا هشتگ زدن و تشتک پراندن، چشم بر کور شدن چشم امید مظلومان و مسنضعفان جهان می‌بندیم، معلوم است هنوز نفهمیده‌اید چند چندیم!

اینکه فکر میکنید همه اینها را به رسانه‌نفهمی خودی‌ها و شوت‌بازی نخودی‌ها و پرخوری باخودی‌ها می‌فروشیم و میگوییم حالا که اینطور است پس به ما چه، کور خوانده‌اید.

ما دفاع‌آخرهای جمهوری اسلامی نیستیم!
و فرض محال هم محال نیست؛

پس اگر یک روز نه اینکه جمهوری اسلامی نباشد، که حتی قرار باشد نباشد، مطمئن باشید ما آن روز نیستیم و خیلی قبلترش بر بدنهای ما اسب دوانده‌اید.
تا ما هستیم نوبت به بنی‌هاشم نمیرسد... چه برسد به خیمه‌ها....

ماهبندان | محمدرضا شهبازی
@mahbandan

5 months ago

جبهه یا صنف؟
| ویرایش و بازنشر به بهانه خودکشی ابراهیم نبوی |

خیلی که بخواهیم صنفی نگاه کنیم، امیرالمومنین علیه السلام و معاویه هم در یک صنف بودند؛ صنف خلفا! و اگر منافعشان تعارض پیدا نمی‌کرد باید بجای دعوا، یک شورایی چیزی تشکیل می‌دادند و در جهت تثبیت حقوق صنفشان مصوبه می‌گذراندند! یا مثلا دو سرباز که در یک جنگ روبروی هم قرار گرفته‌اند در یک صنف هستند دیگر؛ صنف سربازها یا مثلا نظامی‌ها. و بعد مثلا یک روز با هماهنگی همدیگر دست از جنگ بکشند در اعتراض به پایین بودن حقوقشان!

مسخره است، نه؟ من اگزجره ترین حالت ممکن را گفتم تا معلوم شود صنف و صنف‌بازی فارغ از نگاه جبهه‌ای چقدر مسخره است.
صنف اصالتی ندارد، آنچه اصالت دارد جبهه است. جبهه‌ای که یک طرفش حق است و یک طرفش باطل.
من بجای فکر کردن به زندگی و مرگ طنزپردازی که انبانی از توهین به مقدسات را در کارنامه دارد و به دوش می‌کشد، به آن بقال با انصافی فکر میکنم که توی این بلبشو دارد به اندازه 10 هزار تومان نسیه دادن به یک خانواده بی بضاعت، باری از دوش کشور برمی‌دارد. کشاورز، نجار، کارمند، مامور ثبت کنتور برق، سبزی فروش، مکانیک، نصاب کولرگازی، دستفروش و... خلاصه هر کسی که در جبهه حق است برای من مهم است و به شغلش و روزگارش و حال و احوالش فکر میکنم هرچند هم صنفم نباشد.
من ترجیح می‌دهد با راننده تاکسی‌ای که نوشته بود اگر پول ندارید، کرایه ندهید، با آن یمنی که پابرهنه دارد می‌جنگد و با آن فلسطینی و با آن ونزوئلایی و با آن میانماری هم جبهه باشم تا با عمله اکره‌های عموسام هم‌صنف.

همین نگاه صنف‌زده در عرصه ادبیات و سینما می‌شود خیلی از این کتابها و فیلمهای ضد جنگ. می‌شود مثلا داستانهای مجید قیصری یا احمد دهقان. که دو تا سرباز، یکی رزمنده بسیجی ایرانی و یکی نظامی بعثی عراقی، یکجا گیر می‌افتند و بعد فارغ از اختلافات «جبهه‌ای»، اشتراکات صنفی‌شان بالا می‌زند و رفیق می‌شوند.

ابراهیم نبوی طنزپرداز تاثیرگذاری بوده است، همانطور که نتانیاهو در مرگ پنجاه شصت‌ هزار انسان در یکسال تاثیر داشته! پس صرف تاثیر داشتن مهم نیست. مهم این است انقدر مسلمان باشی که برای یک هتاک به امام زمان و شهدا و... مرثیه نسرایی و فاتحه نخوانی.

ماهبندان | نوشته‌های محمدرضا شهبازی @mahbandan

6 months ago
سلام به پاورقی، علیک سلام به …

سلام به پاورقی، علیک سلام به مردم

«سلام به پاورقی» رزق لایحتسبی بود که خدا توی سفره ما گذاشت. یا اگر بخوام دقیق‌تر بگم، ما را برد و نشوند سر سفره مردم.
من -و گروه پاورقی- حتما خیلی باید خوشبخت باشیم که وقتی از مردم می‌خوایم دوربین گوشی را روشن کنند و از خودشون فیلم بگیرن و به مناسبت رسیدن برنامه به قسمت چهارصد، برامون بفرستن، نتیجه انقدر شگفت‌انگیز باشه.

نه! منظورم اصلا تعداد بالای فیلم‌های ارسالی که باعث شده تیتراژ پایانی هر قسمت رو بهش اختصاص بدیم و باز وقت کم بیاریم، نیست. تعداد مخاطبها قبلا هم شگفت‌زده‌مون کرده بود. از بازخوردهای حضوری در کوچه و خیابون و نتایج نظرسنجی صدا و سیما بگیر تا همیشه جزو چندتای اول بودن بازدیدهای تلوبیون و واکنش‌های فجازی به برنامه و البته تعداد صوتهای ارسالی به برنامه از طریق کانال‌ها و سامانه 162 و... نشون می‌داد شکر خدا برنامه خوب داره دیده میشه. اما اینبار بخاطر چیز دیگه‌ای شگفت‌زده شدیم. چیزی نه از جنس عدد.

ما برای چه کسی داریم پاورقی می‌سازیم؟ کیا ما رو می‌بینن؟ توی کجاها تماشامون می‌کنن؟ چه سن و تیپ و شغل و پوشش و لهجه‌ای دارن؟ «چسبندگی» مخاطب به رسانه که یکی از مفاهیم مهم در این حوزه‌س، درباره برنامه ما و مخاطبامون چطوره؟ حالا که داریم به قسمت پونصد نزدیک می‌شیم چقدر مخاطبای ما شبیه اون چیزی که رسانه‌ها تصویر میکنن، از یک قشر و طبقه محدود و خاص‌ن؟

در این دو سال روزی نبوده که به این سوال‌ها فکر نکنم و حالا با دیدن اینهمه سلام به پاورقی می‌تونم برای سوال‌های بالا جواب‌هایی داشته باشم که خودم رو هم شگفت‌زده می‌کنه.
جواب‌هایی که ثابت می‌کنه تصویری که رسانه‌ها از پاورقی ساخته بودن و حتی بعضی جاها ما رو هم به اشتباه انداخته بود چقدر با واقعیت تفاوت داره. ثابت می‌کنه چقدر مخاطبای ما متنوع و متکثرن. چقدر با شغل‌ها، سطح درآمدها، پوشش‌ها، شهرها، طبقه اجتماعی‌ها و ادبیات‌های مختلف می‌شینن پای پاورقی.

می‌تونم در توضیح این تنوع و تکثر بگم که مثلا از شهری تا روستایی، از داخل تا خارج کشور، از چادری تا مانتویی، از محجبه تا کم‌حجاب و حتی بدحجاب‌هایی که نمی‌تونیم پخششون کنیم! از کارگر و کشاورز و دامدار تا پزشک و تاجر و... جزو اینایی هستن که سلام به پاورقی فرستادن اما فکر می‌کنم همین تقسیم‌بندی‌ها هم خودش محدود کردن و تقلیل دادن این تکثره.

سلام به پاورقی لااقل به خود ما ثابت کرد که «مردم» ما رو می‌بینن. مردم نه به معنی همه مردم از نظر تعداد بلکه به معنی مردم با همه تنوع و تکثر و سلیقه و گرایشی که دارن.
پس سلام به پاورقی، علیک سلام به مردم!

ماهبندان | محمدرضا شهبازی @mahbandan

6 months, 3 weeks ago

پیروز آتش بس لبنان چه کسی‌ست؟

برای فهمیدن اینکه آتش بس در لبنان نشانه پیروزی یا شکست چه کسی‌ست، نیازی به شناخت منطقه و جزییات صحنه نبرد و... نیست؛ کافی‌ست رژیم صهیونیستی را بشناسیم.

آیا در تمام این سالها چیزی جز قدرت طرف مقابل موجب توقف او شده است؟
کشتن چند ده هزار نفر، فشار افکار عمومی جهانی، قوانین بین‌المللی، مصوبات سازمان ملل، توافقات و تعهداتی که خود این رژیم پایش را امضا کرده، احکام قضایی، محدودیت‌های حقوقی، بایدهای اخلاقی، اصول انسانی و... هیچ‌وقت جلوی درندگی این سگ هار را نگرفته است.
او هرجا توانسته بی‌توجه به همه اینها کشته و جنایت کرده و بمب ریخته و ویران کرده و پیش رفته.
پس هرجا او متوقف شد شک نکنید از ضعف است. شک نکنید به زمین سفت و دیوار بلند رسیده.

البته که می‌‌توان منتظر توضیح و تحلیل اهل فن درباره جزییات صحنه و آتش‌بس و... شد اما بی‌شک کلیت ماجرا چیزی جز شکست این سگ هار پر مدعا نیست.
پس ماشالا... حزب الله...

ماهبندان | محمدرضا شهبازی @mahbandan

6 months, 3 weeks ago

گوشم به «در چشم باد» است که نمیدانم برای بار چندم دارم با ولع تماشایش می‌کنم و چشمم به ورقهای «نامه جمهور» است که چند شبی‌ست قبل از خواب می‌خوانمش.

«در چشم باد» رسیده به فصل اشغال. ایران حرف متفقین را گوش داده و اتباع آلمان را اخراج کرده اما روس و انگلیس از شمال و جنوب مرزها را رد کرده‌اند و دارند کشور را اشغال می‌کنند. ایران در شرایط پیشا اشغال است.

اینطرف در نامه جمهور اما حکایت، حکایت پسا اشغال است. حکایت آدمهایی که از وقتی چشم باز کرده‌اند خاکشان اشغال بوده. آدمهایی که در خاک خودشان، در خیابانهای خودشان و حتی در خانه خودشان اختیاردار نبوده‌اند. آدمهایی که برای از اینور کشور رفتن به آن طرفش باید اجازه می‌گرفته‌اند و اشغالگران نمی‌دادند. آدمهایی که بخاطر یک چاقوی آشپزی در ایست بازرسی اشغالگرها دستگیر شده و دو سال رفته‌اند زندان. آدمهایی که با یک الاغ و گاری باربری می‌کرده‌اند و اشغالگرها الاغ را کشته‌اند بی‌دلیل و اینها مجبور شده‌اند گاری را به دوش خود بکشند و نان دربیاورند.

از تلویزیون در چشم باد می‌بینم و در نامه جمهور گفتکوهایی می‌خوانم با فلسطینیان که از زندگی در خاک اشغال شده می‌گویند.
آه می‌کشم، بغضم را فرو می‌دهم و صلوات می‌فرستم به روح هر کس که در تاریخ ایران در برابر اشغال و گلوله دشمن خارجی ایستاده است...

بعد نوشت:
شماره هفتم نامه جمهور را هر طور هست گیر بیاورید و این گفتگوهایش با فلسطینیان را بخوانید. گفتگوها در قالب روایتهایی روان تنظیم شده‌اند و خوش‌خوان هستند.
از اینجا هم می‌توانید سفارش دهید: @ketab_hafezeh_tarikhi

ماهبندان | محمدرضا شهبازی @mahbandan

8 months, 2 weeks ago

چند نفر از همین ما که دو سه روزه داریم آیات و روایات و انذارات رهبری رو ردیف می‌کنیم تا به مسئولان و فرماندهان دولتی و نظامی یادآوری کنیم «جهاد چقدر خوب است و خدا چطور یاری می‌کند و نباید از دشمن ترسید و باید به امداد غیبی ایمان داشت و...»، به اندازه یک صلوات بعد از نماز، یک دعای در قنوت، یک کاسه آش نذری، یک دور تسبیح ذکر امن یجیب و... سعی کردیم بیشتر از قبل پای خدا رو به معادلات جبهه مقاومت باز کنیم؟
ما و سبک زندگی ما و دعاهای ما هم جزوی از همین معادلات و سنن الهیه که بقیه رو بهش فرا میخونیم.
غافل شدن تک‌تک ما از ملکوت و عالم غیب هم می‌تونه مثل اعتماد فلان مسئول به وعده آمریکا و دلخوش بودن صرف فلان فرمانده به شهر موشکی و... غضب یا عدم نصرت الهی رو به همراه داشته باشه.
سهم خودمون رو در ایجاد ظرفیت دریافت نصرت الهی پرداخت کنیم ولو با ذکر یک صلوات.

ماهبندان | محمدرضا شهبازی @mahbandan

9 months, 2 weeks ago

خوش به حال لنگی‌گیرها

در میان شلوغی دستگاه امام حسین و از میان همه‌ی نخودهای دیگ آش ارباب، و از شمار همه بازیکن‌هایی که دارند برای اینکه به چشم مربی بیایند خالصانه زمین را بالا پایین می‌کنند، من خیلی سال است چشمم سمت نیمکت ذخیره‌ها دو دو می‌زند.

وقتی مداح اصلی در ترافیک مانده و نرسیده، وقتی خطیب اصلی باید زودتر تمام کند تا به مجلس بعدی برسد، وقتی شام نیامده و مداح اصلی باید برود و نمی‌تواند بیشتر از این مجلس را کش بدهد، میکروفون می‌رسد به کسانی که من بهشان می‌گویم مداح ذخیره.

مداح ذخیره لنگی‌گیر مجلس ارباب است. باید چند بیت شعری بخواند که غالبا از بر است و تکراری است. یا با زیارت عاشورایی مجلس را راه بیاندازد تا راننده اصلی پشت فرمان بنشیند.
کسی برای او راه باز نمی‌کند که برسد به منبر. کسی با او وارد نمی‌شود تا موقع سینه‌زنی ریتم را بدهد به میان‌دارها. وقتی کارش تمام می‌شود کسی بی‌آنکه مهم باشد مجلس در چه مرحله‌ای است، به احترامش بلند نمی‌شود. لیوان آب گرم معمولا با آمدن مداح اصلی دست به دست می‌رسد تا کنار منبر.
اسم او روی هیچ بنر و پوستری نمی‌رود و استوری نمی‌شود.
وقتی شروع می‌کند به خواندن همه می‌دانند که ادم اصلی او نیست. حتی شاید گریه‌شان را نگه‌ دارند برای روضه‌های آدم اصلی.
خیلی وقتها همینکه مداح اصلی برسد، به شانه‌اش می‌زنند که زودتر شعرش را ولو یک بیت خوانده باشد تمام کند و میکروفون را تحویل دهد.

او کارش گرفتن لنگی مجلس حسین است، همین.
و من چقدر دربه‌در همین لنگی‌گیرهای مجلس حسینم. مطمئنم خود ارباب یکجایی وقتی دارند مثل بقیه از هییت می‌روند بیرون، می‌زند روی شانه‌شان و می‌گوید حواسم بهت بودها...

کاش ما هم لنگی‌گیر باشیم.
وسط همه آدم مهم‌های جبهه حق؛ وسط همه کاردرست‌های میدان؛ وسط همه آنهایی که بود و نبودشان به چشم می‌آید و کارشان کار است؛ کاش ما را لنگی‌گیر بنویسند.

ماهبندان | محمدرضا شهبازی @mahbandan

9 months, 3 weeks ago

برد-برد در بحر نجف ‏با صلاح و وعد قرار گذاشتیم هربار رفتم مشهد سلامشان را به امام رضا علیه السلام برسانم و آنها هربار رفتند نجف و کربلا سلام من را به پدر و پسرانش سلام الله علیهم. اولی نوجوانی نوسبیل بود که در نماز ظهر هم‌صف شده بودیم و دومی راننده کرولایی…

11 months, 1 week ago

از کمون حرمله نترسیا...
محمود کریمی
@hosn_e_khetam

We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 6 months, 3 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 9 months, 1 week ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 5 months, 1 week ago