𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 2 months ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 4 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 2 weeks ago
یه چیزی بگم؟ آخیش. آخیش که وسط این بلبشو، شده همین یه شب رو، دربارهٔ چیزی جز انتخابات حرف زدیم. کاش فردا روز بهتری باشه مثلاً صدای نمایندهٔ منتخب خدا از بغل خونهٔ کعبه بلند شه…
یه چیزی بگم؟
آخیش.
آخیش که وسط این بلبشو، شده همین یه شب رو، دربارهٔ چیزی جز انتخابات حرف زدیم.
کاش فردا روز بهتری باشه
مثلاً صدای نمایندهٔ منتخب خدا از بغل خونهٔ کعبه بلند شه…
نوبرشم بگم؟
یه استاد ژنتیک داشتم که تکامل هم درس میداد. ژنتیک، درس چهار واحدی. سگ تو روحت میشد اگه میافتادی.
یه بار ازش دربارهٔ هورمونهای جنسی بچههای سندرم داون پرسیدم.
به این سوی چراغ، چهل و پنج دقیقه، من ساعت گرفتم که دارم قسم میخورم، چهلوپنج دقیقهٔ تمااااام دربارهٔ انقراض دایناسورها صحبت کرد. به خدا قسم.
آخرش گفتم: «استاد سؤال من دربارهٔ بچههای سندرم داون بود».
گفت: «جزوه رو باز کنید ادامهٔ درس».
سیدجواد شرافت، استاد علی موسوی گرمارودی رو با تکریم فراوان به جایگاه شعرخوانی دعوت کردن. جمعیت پیش پای این پیشکسوت ادبیات ایران بلند شد. استاد تا در جایگاه قرار گرفتن، گفتن:
«اون موسوی گرمارودی که فراخونده شد و ذکرش رفت، من نیستم. من پیرمردی هستم در هشتادوچندسالگی گرفتار پارکینسون که به نیت شفا به اینجا اومدهم.»
شدت تواضع و ادب و سربهزیری استاد قلب آدم رو صیقل میده. زنده باد شعر فارسی حکیمانه و پرمغز که معاشرانش رو چنین ارتقا میده.
من در این جهان مجازی برادری دارم.
بارها از او تشکر کردهام که علیرغم تمام خطراتی که برایش دارد، در قلب اروپا، نام سرزمین زیتون را زنده نگه داشته، آن هم با مستنداتی دقیق، در قالبی خوب، با مطالبی دست اول که خودش زحمت تدوینشان را میکشید.
باسواد است، رسانه را میشناسد، هنر را میفهمد و شریف است در حمایت از مظلومان جهان.
این اواخر روزی گفتمش مدتی است مطالبتان خیلی غنیتر و وزینتر از همیشه شده در رسواکردن اپوزیسیون رسوای جهان و میبینم که زیاد و خوب دستبهدست میشوند. گفتمش مراقبت کنید از خودتان و صفحهتان.
دیروز باخبر شدم برادرم، بشیر بیآزار، در فرانسه دستگیر شده! آن هم به جرم حمایت از سرزمین زیتون!!!
آن هم به سبب یادداشتهای فارسیاش در رسانهٔ شخصیاش برای مخاطبین فارسیزبان!
این اگر سند بیآبرویی برای فرانسه نیست، چیست؟
این اگر نماد حقارت اپوزیسیون نیست، چیست؟
دیدند کسی دارد چهرهٔ حقیقیشان را نشان میدهد، فوری برایش به مسخرهترین شکل ممکن پروندهسازی کردند.
برادرمان سه روز است در بازداشتگاهی در فرانسه در شرایطی سخت به سر میبرد. دعایش کنیم.
بسم الله الرحمن الرحیم
رجزمرثیه
✍?پرستو علیعسگرنجاد
سوگواری آدمها با هم فرق میکند. سوگ برای بعضیها شکل اندوه است، برای بعضیها شکل خشم، برای بعضی دیگر، شکل غیرت و تمنای انتقام. همه مراحل پنجگانهٔ سوگ را مثل هم طی نمیکنند.
ما سوگواران حرفهای هستیم.
ما ملت امام حسینیم و هزاروچهارصدسال است شهادت عادت ماست.
همیشه برابرمان نامردمانی بودهاند که از پشت سر میزنند.
ابن ملجم بار آمدهاند. زورشان به میدان نمیرسد، کمر نمازمان را میشکنند.
روی بیشتر سنگمزارهای شهدای چند سال اخیر، نوشته «شهید ترور»، چه بر سینهٔ دماوند ایران، چه بر بلندیهای جولان، چه در سوریه، چه لبنان.
ما سالهاست برای فرماندهانی گریه میکنیم که کسی جرئت مواجههٔ مستقیم با آنها را نداشت. ما سوگوار جانفداهایی هستیم که میز کارشان بیابان و قتلگاهشان خیابان است، مردانی که در فرودگاه و خانه و سفارت، برات شهادت میگیرند. کسی اگر اندکی «میدان» بفهمد، میداند -هزارانبار بلاتشبیه-این یعنی زخمهای ذوالفقار بدر و احد را با سنگ و چوب در کربلا تلافیکردن…
به سوگواری هم خرده نگیریم. این آه اندوه و خشم و انتقام که از سینهها بلند میشود، حبّ وطن است، غیرت ملی است، نشان لیاقت عشق است. بگذار عدهایمان انتقام سخت طلب کنند و عدهایمان مقدادوار، دست بر قبضهٔ شمشیر، چشم بر دهان ولی، منتظر بمانند. بگذار برخیمان مویه کنند و برخی رجز بخوانند. صدای همهمان به ناخدا میرسد. سکاندارمان پیشتر گفته فریاد انتقام ما مردم، سوخت موشکهایی بود که به سینهٔ اعتبار دشمن خورد.
داغ انقلاب خمینی و ملتش هنوزاهنوز این آوارگان نفرینی، این صهیونهای بیسرزمین را میسوزاند که پاچه میگیرند. سگ هار را گاه با بیمحلی میچزانند، گاه با جذبهٔ نگاه و گاه، با ضربتی ناگاه. بگذار آنها که سینه سپر کردهاند تا صدای پارس حیوانصفتها به ما نرسد، خودشان برای ادبکردن این بیمایگان تصمیم بگیرند.
ما دعای شب قدرمان را نذر سلامتی قهرمانهایمان میکنیم. ما به خدا التماس میکنیم اجابت دعای شهادتشان را به تأخیر بیندازد و بگذارد معاصر قهرمانان بیشتری باشیم. ما مشت گرهکرده بالا میبریم که هروقت پهلوانانمان سری به عقب چرخاندند، بدانند صفدرصف، هوادار و دعاخوان و یاریرسان دارند.
مردان تهمتن را با نیش زبان و تمسخر، زمینگیر نکنیم. غیرت ما باید قوت بازویشان باشد، نه وبال گردنشان در روزگار تصمیمهای سخت. اگر به همت همین مردان، نفیر گلولهای از کنار گوشمان نگذشته، به آنها که با مرگ زندگی میکنند، کنایه نزنیم. بنشینیم سر حوصله تماشا کنیم چطور اسرائیل را پشیمان خواهند کرد.
Telegram
تا کوچ
ادبیات، سینما و دین به روایت پرستو علیعسگرنجادِ دچار کلمه. |نیست ما را هیچ الّا لطف او.|***🌱***
بسم الله الرحمن الرحیم
دربارهٔ مردی که از دستش دادیم
✍?پرستو علیعسگرنجاد
مرد خیلی گفته است.
هر جا رسیده، گفته. هرجا بهانه به دستش دادهاند، حرف زده. هرجا مشتاقی پاپیاش شده، خطبه خوانده، نامه نوشته، حکمت گفته.
چشمهایش باز بوده، به مردم نگاه میکرده اما کسی در مردمک غیور چشمهاش، حقیقت را ندیده. نفهمیده مرد دارد راههای آسمان را تماشا و تعریف میکند.
گفته «فرصتها مثل ابر میگذرند» و ما در کارگاه مدیریت زمان ثبت نام کردهایم.
گفته «پرداختن به کارهای غیرضروری، فرصت انجام کارهای مهم را از آدم میگیرد» و ما آموزش ساخت بولت ژورنال دیدهایم.
گفته «ای انسان! تو روزهایت هستی» و ما به باشگاه پنجصبحیها پیوستهایم.
صدای مرد هزاروچهارصد سال است که به ما نمیرسد که گفته:
«حقیقت به شما نشان داده شد اگر ببینید
و هدایت شدید اگر پذیرای آن باشید
و به گوش شما خواندند اگر بشنوید»
و ما مثل کلمات کمعیار خودمان با حرفهای او تا کردهایم.
مرد خیلی گفته، شاید شیعیانش کمی گوش کنند، کمی شبیهش شوند
و خیلی خیلی خیلی بیشتر از آنچه گفته، عمل کرده است. صداقت کلمههاش را به خون فرق شکافتهاش ضمانت کرده و گوش ما اگر گوش بود، از هر صفحهٔ نهجالبلاغهٔ خاکگرفتهٔ خانهمان باید «فزت و ربالکعبه» میشنید.
مرد خیلی گفته
و خیلی خیلی خیلی بیشتر از آنچه گفته، نگفته است.
به نخلستانهایی سر گذاشته که نفر به نفر درختهاش را میشناسد. نخلها تن حائل کردهاند که بین ماه آسمان و زمین خلوتی فراهم شود. مرد، با دست خودش، زمین را گود کرده، با همان دست که در خیبر را از جا کند، با همان دست که که وقتی سمت قبضهٔ ذوالفقار میرفت، یَلان سپاه کفر به وحشت میافتادند، با همان دست که دستان فاطمه را گرفته.
پدر خاک، خاک روی خاک ریخته تا چاه شکل بگیرد. بعد، آه کشیده، سر به شانهٔ صبورش گذاشته و وزن کلماتش را بار امانت کرده به دوش چاه. پدر خاک، کلمههایی را که ما لیاقت و توان شنیدنشان را نداشتیم، به خاک سپرده.
ما اینها را میشنویم، جگرمان میسوزد و گریه میکنیم برای مظلومیت کلماتی که از دستشان دادیم
و باقی کلمات مرد، هزارهزار کلمهٔ روشن مرد که هزارهزاربرابر بیشتر از هر کارگاه و باشگاهی میتواند نجاتمان بدهد، در کتابخانههای خاموشمان، نخوانده میماند.
Telegram
تا کوچ
ادبیات، سینما و دین به روایت پرستو علیعسگرنجادِ دچار کلمه. |نیست ما را هیچ الّا لطف او.|***🌱***
پاکتم که نمیدین بعد منبر! دعا کنین شهید شم خیط نشم لااقل!
چقدم سر و ریخت من و صفحهم به شهدا میخوره!?
من شهید شم همه شهدا دستهجمعی به خدا میگن:
جدی میفرمایین؟!
از اونا که وقتی رشتهروایت سر میندازم تا تهش میان خوشم میاد. اینا معلومه اهل کتابخوندنن که تمرکز دنبالکردن دارن.?
شما اگه میخواین یه نویسنده رو ذوقمرگ کنین، برین بهش بگین: «چه خوب قصه میگی! چه شیرین تعریف میکنی!»
اولین شرط نویسندهشدن، دهنگرمبودنه، توانایی خوبتعریفکردن.
خب! نظرتون چیه؟ خوب تعریف میکنم؟
تموم شد:)
𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 2 months ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 4 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 2 weeks ago