غزه‌ی من، مرثیه‌ی مرگ من، شاید خانه‌ام ویران نباشد، شاید جاده‌های ما آباد باشد و شهرها... اما از رنگ رخساره جز متروکه‌ای نمانده، متروکه‌ای مانده از بمباران خوشه‌ای... آماده‌ی فرو ریختن.

غزه من، من مرده‌ام... مرده‌ای که رنج می‌کشد. یک سال است در حال مردن رنج می‌کشم... در انتظار فرو ریختن باقی مانده‌ی این متروکه رنج می‌کشم.

افسردگی فقط پیامد فشار خارجی نیست، بلکه ریشه در ساختار خودآگاهی انسان دارد و از دلایل مهم آن عدم ارتباط با وحی است. وقتی انسان از معنای عمیق وجود خود دور می‌شود، ناگزیر با پوچی مواجه می‌شود که آن را به عنوان درد و یا افسردگی و‌ رنج تجربه می‌کند. این پوچی نتیجه این واقعیت است که آگاهی ما دیگر نمی‌تواند هماهنگی بین درون و بیرون را حفظ کند.

یکی از عوامل افسردگی اختلاف آرزوهای ما و محدودیت‌های این دنیاست. در این تضاد، شخص ثبات خود را از دست می‌دهد، بنابراین در جستجوی حقیقت مطلق با واقعیت مادی برخورد می‌کند و بدین منوال از تنش و ناپایداری درونی که راه رسیدن به غایت و هدف اصلی را بر آگاهی آدمی می‌بندد، افسردگی متولد می‌شود.

دلبستگی و‌ وابستگی دنیایی تله‌ای است که سیستم‌ها برای ما می‌چیند. هر چه بیشتر به چیزهای زمینی و اشیای موقتی دلبسته باشیم، در برابر رنج آسیب‌پذیرتر می‌شویم، زیرا دلبستگی‌ها مبتنی بر چیزهای موقتی هستند و هنگامی که فرو می‌ریزند، فرد در خلأ رها می‌شود و در نتیجه به افسردگی دچار می‌شود.

حتی آزمایش‌های ضروری برای شخص ناباور به عنوان یک تهدید تلقی می‌شود. چون شخص ناباور در مواجهه با تغییرِ به وجود آمده آمادگی لازم و همچنان آگاهی کافی را برای انطباق با شرایط جدید ندارد. این چالشی است که همه را فرا می‌گیرد و در این شرایط اسلام مسلمانان را به صبر و نماز امر می‌کند ولی برای راحت‌طلبان و دنیاخواهان آزمایش‌ها و تغییرات بد زندگی پیامدی جز افسردگی و پوچی به‌همراه ندارد .

اما آزمایش‌ها وسختی‌ها در نهایت راهی برای افزایش آگاهی انسان است و یک نشان است که روتین زندگی ما نیاز به بازسازی دارد تا به فطرت اولیه خود بازگردد. درد ابزار بیداری است که ما را مجبور می‌کند از توهمات فراتر برویم و همچنین نقطه تماس جدیدی با حقیقت متافیزیکی پیدا کنیم و به جای رسیدن به پوچی دیدگاه خود را نسبت به زندگی افزایش دهیم و از اوامر خداوندی که دوری از او افسردگی و در نهایت پوچی است، فرمانبرداری کنیم.

عنوان مقاله: ماده‌گرایی و افسردگی
نویسنده: یوسف عمر یوسف
ترجمه: مای پروجکت

﴿إِنَّ ٱللَّهَ يُدَٰفِعُ عَنِ ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْۗ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يُحِبُّ كُلَّ خَوَّانٖ كَفُورٍ﴾

الله از کسانی ‌که ایمان آورده‌اند قطعاً [در برابر دشمنانشان] دفاع می‌کند. بی‌تردید، الله هیچ خیانتکارِ ناسپاسی را دوست ندارد.

اورول از کسانی می‌ترسید که ما را از اطلاعات محروم کنند. هاکسلی از کسانی می‌ترسید که آنقدر منبع به ما بدهند که به افرادی منفعل تبدیل شویم. اورول می‌ترسید که حقیقت از ما پنهان بماند. هاکسلی می‌ترسید که حقیقت در اقیانوسی از دیگر حقایق کوچک و فاقد ‌اهمیت غرق شود. 

هاکسلی افزود: «در سال 1984، مردم با ایجاد درد کنترل می‌شدند. در دنیای جدید، آنها با در دسترس بودن لذت کنترل می‌شوند».

به طور خلاصه، اورول از این می‌ترسید که آنچه ما از آن متنفریم، ما را نابود کند. هاکسلی می‌ترسید چیزی که دوستش داریم ما را نابود کند».

- نیل پستمن (سرگرمی تا سر حد مرگ)

“متن‌ها خیلی مظلومند. حجمشان کم است، ادیتشان راحت، هویت نویسنده را با خود ندارند. برای همین ملت خیلی راحت متن را کپی می‌کنند، نام نویسنده را حذف می‌کنند و نام خود را پای آن می‌گذارند. برعکس صدا و ویدئو که هویت پدیدآورنده را با خود دارد، حجمش زیاد است و ادیتش…

سوره:فاتحه
?قاری:شریف مصطفی

نمی‌دانید چقدر به دعاهایتان محتاجم

در ادامه مطلب بالا علت گرایش جوانان به الحاد ۲)ناتوانی در برابر کنترل شهوات مهم‌ترین واصلی‌ترین دلیل گرایش جوانان به الحاد و افتادن به گمراهی ناتوانی در برابرکنترل هوس و شهوت می‌باشد فردی که در دام هوس های فانی می‌افتد ودر حالی که ذره ایمانی در وجودش نهادینه…

قبلا راجع به لفاف زیبای فلسفه و کلمات به ظاهر زیبا ولی در عین حال نامفهوم و بی معنا صحبت کردیم اکنون به چند مورد از آن سخن‌های رنگین ولی در عین حال ننگین اشاره می‌کنیم و با منطق خودشان آن هارا رد خواهیم کرد .

بیایید نگاهی بیندازیم که چگونه می‌توانید به راحتی به برخی اظهارات الحادی‌ناباور رایج که اساساً با خود متناقض هستند، اما در دنیای مدرن بسیار محبوب هستند، پاسخ دهید. فهرست ارائه شده از این گونه قضاوت ها جامع نیست. در زیر پاسخ های ساده ای به آنها آورده شده است.

قضاوتی که شامل تضاد های منطقی باشد، گزاره ای است که با خود تناقض دارد.

مثال بارز این موضوع این است که من بنویسم واین درحالی است که بگویم من نمی توانم یک کلمه به زبان فارسی بنویسم.

ناباور:هیچ حقیقتی درستی وجود ندارد
پاسخ:این گفته درست است؟

ملحد:همه حقایق نسبی هستند
پاسخ:این سخن یک حقیقت نسبی است یا مطلق؟

ناباور:هیچ فردی حقیقت را نمی داند
پاسخ:پس چگونه به این نتیجه رسیدید که این سخن حقیقت است؟

ناباور:هیچکس نباید عقاید اخلاقی خود را به دیگران تحمیل کند
پاسخ:تحمیل این نگرش اخلاقی به دیگران درست است؟

ناباور:همه چیز بی معنی است
پاسخ:این جمله چه معنی می دهد؟

ناباور:نباید قضاوت کنی
پاسخ: این تلاشی برای قضاوت کردن من نیست؟

ناباور:شما باید همه چیز را زیر سوال ببرید
پاسخ: این سخن را زیر سوال ببرم؟

ناباور: در دین حقیقت نیست، بلکه در علم است
پاسخ: این قضاوت یک حقیقت علمی است؟ (این را نه می‌توان در آزمایشگاه ثابت کرد. این یک فرض فلسفی و متافیزیکی است).

ناباور:باید با نظرات دیگران مدارا کنید
پاسخ: پس چرا با نظرات من مدارا نمی کنی؟

ناباور:نباید دیدگاه خود را به دیگران تحمیل کنید
پاسخ: پس چرا این باور را به من تحمیل می کنی؟

Myproject