𝘖𝘹𝘺𝘮𝘰𝘳𝘰𝘯 ࣲ

Description
➳ @Jkabout'
⇟ Unknown: @JeonArsa_bot
Advertising
We recommend to visit

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 2 weeks, 3 days ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

Ads : @IR_proxi_sale

Last updated 1 day, 16 hours ago

ترید شاهین 💸 | 🕋𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓
آموزش صفر تا 100 کریپتو 📊
❗️معرفی خفن ترین پروژه ها‌ در بازار های مالی به صورت رایگان🐳
سیگنال فیوچرز و اسپات (هولد) رایگان🔥
با ما باشی💯 قدم جلویی رفیق🥂
𝐈𝐍𝐒𝐓𝐀𝐆𝐑𝐀𝐌 :
www.instagram.com/trade_shahin

Last updated 1 month, 1 week ago

7 months ago

‌ ‌         ⌥   ?ꚕɑ?t?ⲅ  ??    :    tꚕi᥉ i᥉ guk ᥴ᥆ɾᥱ ‌

[‌](https://telegra.ph/file/3d710277d9f399d8c8519.jpg)‌ ‌ ⌥ ?ꚕɑ?t?ⲅ ?? : tꚕi᥉ i᥉ [guk](https://telegra.ph/%E2%80%8C%E3%85%A4---new-theme-preview-02-24) ᥴ᥆ɾᥱ ‌
7 months ago
8 months, 2 weeks ago

Just his lap...

8 months, 2 weeks ago
𝘖𝘹𝘺𝘮𝘰𝘳𝘰𝘯 ࣲ
8 months, 2 weeks ago
𝘖𝘹𝘺𝘮𝘰𝘳𝘰𝘯 ࣲ
8 months, 2 weeks ago
8 months, 2 weeks ago

× قربان، شما برای اهداف آینده‌تون چه برنامه‌هایی دارید؟
قلبش امروز از همیشه تندتر می‌تپید و دست‌هاش، لرزان‌تر از هروقتی بودند.
سرش رو بالا گرفت و توی چشم‌های جمعیت نگاه کرد. اون باید قوی می‌موند.

دستی به بینی سرخ‌شده‌اش از سرما کشید و شاخه‌گل سفید توی دست‌هاش رو روی سنگ قبر سرد گذاشت.
دستی به روی قبر کشید، انگار که اون هنوز هم زنده بود، نوازشش می‌کرد، می‌تونست به خوبی گونه‌های سرخش رو ببینه.

- قبلا گرم‌تر بودی عزیزکم.
تلخ‌خندی زد و به آرومی برف‌های نشسته روی قبر رو با دست پاک کرد.
- حتما می‌دونی که الان داره چیکار می‌کنه، نه؟ داری ازون بالا می‌بینیش، آره؟
سرش رو خم کرد و بوسه‌ای به روی عکس روی قبر زد.
- آره سوییتی، می‌دونم، نگران نباش، خودم درستش می‌کنم، کاری می‌کنم که دیگه نتونه سرش رو بالا بگیره.
از جاش بلند شد و کت پر برفش رو تکوند.
نگاهش دوباره رنگ سردی به خودش گرفت. چتر توی دست‌هاش رو بالای سنگ قبر گذاشت.

- نمی‌زارم سرما اذیتت کنه، میارمش همینجا، تا با گرمای تنش گرمت کنه.
قدم‌هاش رو به آرومی برداشت و به سمت دفتری که اون قاتل خواهرش اون‌جا بود برداشت.

× فرمانده، نظرتون درمورد شایعات اخیر که می‌گن نامزد شما خودکشی کرده چیه؟ آیا این واقعا خودکشی بوده یا پای یه قتل درمیونه؟
+ هیچ قتلی وجود نداره، و علاوه بر اون، این خارج از موضوع امروزه، پس لطفا سوالی نپرسید.
چند تا از خبرنگارهای باقی‌مونده هم سوالات خودشون رو پرسیدند و در آخر، تمام جمعیت اون‌جا مشغول تبریک گفتن به جونگ‌کوک به خاطر سِمَت جدیدش، یعنی فرمانده کل ارتش بودند اما غافل از اینکه تمام این مدت، نگاه فرمانده روی پسری که گوشه‌ی سالن و با لبخند بهش نگاه می‌کرد، خیره بود.
- پات رو روی جسد خواهرم گذاشتی و با ریختن خونش، به اینجا رسیدی. دلت برای خواهرم تنگ نشده کوک؟ وقتشه بهش ملحق شی.

#Taekook
@heismyoxymoron

8 months, 2 weeks ago
𝘖𝘹𝘺𝘮𝘰𝘳𝘰𝘯 ࣲ
8 months, 2 weeks ago
𝘖𝘹𝘺𝘮𝘰𝘳𝘰𝘯 ࣲ
8 months, 2 weeks ago
We recommend to visit

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 2 weeks, 3 days ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

Ads : @IR_proxi_sale

Last updated 1 day, 16 hours ago

ترید شاهین 💸 | 🕋𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓
آموزش صفر تا 100 کریپتو 📊
❗️معرفی خفن ترین پروژه ها‌ در بازار های مالی به صورت رایگان🐳
سیگنال فیوچرز و اسپات (هولد) رایگان🔥
با ما باشی💯 قدم جلویی رفیق🥂
𝐈𝐍𝐒𝐓𝐀𝐆𝐑𝐀𝐌 :
www.instagram.com/trade_shahin

Last updated 1 month, 1 week ago