?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 5 months, 3 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 8 months ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 4 months ago
? اعتصاب گستردهی کسبهی بسیاری از شهرهای کردستان نظیر پاوه، اسلامآباد غرب، سنندج، مریوان، سقز، دیواندره، مهاباد، بوکان و … در اعتراض به احکام اعدام #وریشه_مرادی و #پخشان_عزیزی دو زن مبارز کورد محبوس در زندان اوین.
⚪️ با آغاز اعتصاب فراگیر در کردستان از صبح امروز چهارشنبه ۳ بهمنماه ۱۴۰۳، حاکمیت از حربههای امنیتی نظیر ارسال پیامک تهدیدآمیز و اختلال در دسترسی به اینترنت، استفاده کرده است.
همچنین صبح امروز، خبرگزاری تسنیم با انتشار اطلاعیهای از به تعویق انداختن اجرای حکم پخشان عزیزی خبر داده است. این واکنش چیزی جز تلاش حاکمیت جهت توقف اعتصاب سراسری در کردستان و بیاعتبار جلوه دادن دلیل و ماهیت این اعتصاب نیست!
⚪️ در کنار اعتراضات گسترده و واکنشهای جمعی، تداوم اعتصاب کارزار سهشنبههای نه به اعدام در زندانهای مختلف کشور، تجمعات اعتراضی فعالان حقوق زنان کردستان و سایر فعالین مدنی در دیگر شهرها، #اعتصاب_سراسری نیز یکی از مهمترین تاکتیکهای پیشبرنده در لغو احکام ارتجاعی اعدام در کلیت خود میتواند باشد. این اتحاد و همبستگی بیشک میتواند به رسیدن به تحقق حق تعیین سرنوشت و پایان هر شکلی از ارتجاع و استبداد، بیانجامد.
? در آستانه سالگرد کارزار، «بند مردان زندان عادلآباد شیراز به کارزار "سهشنبههای نه به اعدام" در هفته پنجاهودوم پیوست.»
در ادامه اعدامها و سرکوبهای سیستماتیک که روزانه علیه شهروندان ایران اعمال میشود، متأسفانه حاکمان ستمگر در دیماه، بیش از ۱۱۰ زندانی را اعدام کردند و از ابتدای سال ۱۴۰۳ تاکنون نیز ۹۵۰ نفر از شهروندان زندانی را بر چوبههای دار آویختهاند. این آمار نشاندهنده افزایش بیسابقه استفاده از اعدام بهعنوان ابزاری برای سرکوب جامعه است.
در آخرین اخبار، یک زندانی سیاسی به نام #مالک_داورشناس (موسوی)، ۲۶ ساله، اهل شهرستان کرخه، به اتهام بغی به اعدام محکوم شده است. این زندانی که از سال ۱۴۰۰ در بازداشت به سر میبرد، تحت شکنجههای روحی و جسمی وادار به اعتراف شده و اکنون در خطر جدی اجرای حکم اعدام قرار دارد.
در مقابله با این احکام غیرانسانی، جامعه و زندانیان در برابر خشونتهای حکومت مقاومت کردهاند. کارزار "سهشنبههای نه به اعدام" اکنون به ۳۴ زندان گسترش یافته است و شاهد حمایتهای گسترده در داخل و خارج کشور از این کارزار هستیم.
از جمله این حمایتها، ۱۱ تشکل صنفی معلمان در استانهای مختلف، باوجود فشارهای امنیتی، شجاعانه از کارزار حمایت کردهاند و در تجمعات هفتگی خود نیز بارها شعار نه به اعدام سر دادند.همچنین شاهد موضعگیری ماموستاهای شهرهای مختلف کردستان علیه اعدام بودیم.
همچنین، در ۲۹ دیماه، دو قاضی بدنام، محمد مقیسه و علی رازینی، که سابقه چهار دهه نقض حقوق بشر و صدور هزاران حکم اعدام برای زندانیان سیاسی و غیرسیاسی را در کارنامه خود داشتند، توسط یک شهروند به جان آمده پاسخ جنایات خود را دریافت کردند.شادمانی و استقبال جامعه بویژه دادخواهان هزاران اعدام سیاسی را به دنبال داشت که این نتیجه ۴۵ سال اعدام و قتلعام زندانیان و بیانگر انزجار مردم ایران از اعدام است و نشاندهنده این است که کارزار "سهشنبههای نه به اعدام" و هر نوع کنش علیه اعدام صدای اکثر مردم ایران و لغو این حکم قرون وسطایی اعدام خواسته آنها میباشد.
طبق آخرین گزارشها، بند مردان زندان عادلآباد شیراز نیز به کارزار "سهشنبههای نه به اعدام" پیوستهاند. هفته گذشته نیز بند زنان همین زندان حمایت خود را از این کارزار اعلام کرده بودند.
کارزار ضمن محکومیت تمامی احکام اعدام، صرفنظر از اتهامات یا عقاید زندانیان، بار دیگر تأکید میکند که حکم اعدام غیرانسانی است و باید بهطور کلی لغو شود. حکومت مستبد ایران با حربههای "شرعی و قانونی خودساخته" از اعدام برای سرکوب جامعه استفاده میکند. ضروری است که همه با اصل حکم اعدام بهعنوان حکمی غیرانسانی مخالفت کنند تا بستری برای وقوع جرم و جنایت از بین برود؛ چراکه زمینهساز بسیاری از جرمها در جامعه، خود حکومت است.
ما به عنوان اعضای کارزار، ضمن قدردانی از حمایتهای مردمی از کارزار، از اعتصاب عمومی علیه اعدام در روز چهارشنبه در شهرهای کردستان حمایت کرده و همه مردم را نیز به حمایت از آنها فرا میخوانیم. و بار دیگر از تمامی زندانیان در زندانهای مختلف درخواست میکنیم به کارزار "سهشنبههای نه به اعدام" بپیوندند تا یکصدا و متحد برای دفاع از حق حیات محکومان به اعدام فریاد بزنیم.
کارزار "سهشنبههای نه به اعدام" سهشنبه ۲ بهمن ۱۴۰۳ در هفته پنجاهودوم در ۳۴ زندان زیر در اعتصاب غذا خواهند بود:
⚪️ زندان اوین (بند زنان، بند ۴ و ۸)، زندان قزلحصار (واحد ۳ و ۴)، زندان مرکزی کرج، زندان تهران بزرگ، زندان خورین ورامین، زندان اراک، زندان خرمآباد، زندان اسدآباد اصفهان، زندان دستگرد اصفهان، زندان شیبان اهواز، زندان نظام شیراز، زندان عادلآباد شیراز (بند زنان و مردان)، زندان برازجان، زندان بم، زندان کهنوج، زندان طبس، زندان جوین، زندان مشهد، زندان قائمشهر، زندان رشت (بند مردان و زنان)، زندان رودسر، زندان حویق تالش، زندان اردبیل، زندان تبریز، زندان ارومیه، زندان سلماس، زندان خوی، زندان نقده، زندان سقز، زندان بانه، زندان مریوان و زندان کامیاران.
#کارزار_سهشنبههای_نه_به_اعدام
هفته پنجاهودوم - سهشنبه ۲ بهمن ۱۴۰۳
?دو خاطره از قاضیهای جنایتکار رازینی و مقیسه
⚪️ از صفحه اینستاگرام منصوره بهکیش
«رازینی: اوایل آبان سال ۱۳۶۰ بود، زمانیکه اولین فرزندم (دختر بزرگم) را شش ماهه حامله بودم، در مشهد دستگیر شدم. آن زمان علی رازینی رئیس دادگاه انقلاب اسلامی مشهد بود و احکام اعدام پیاپی صادر میکرد. مرا نیز مرتب تحت شکنجههای روحی و جسمی قرار میدادند تا بتوانند سایر افرادی که با هم در مشهد فعالیت میکردیم را دستگیر کنند. یادم نیست آن زمان رئیس زندان مشهد که بود، فقط به خاطر دارم که قیافهای به شدت کریه و زشت و لاغر داشت و چند بار به سلولم آمد و مرا وحشیانه تهدید کرد که اگر از سایر اعضای گروه نگویی تو را از پلهها به پائین پرتاب میکنیم تا بچهات سقط شود و بعد هم تو را اعدام میکنیم، جنایتهایی که آن زمان انجام داده بودند، اما عاقبت نتوانستند از من حرفی بیرون بکشند. ولی فشارهای آن زمان به خودم و نوزاد در شکمام و سایر اعضای خانواده و به ویژه مادرم را هیچگاه فراموش نمیکنم که این ستمگران چه شرایط هولناکی را برای من و سایر فعالان و خانوادههایشان در زندان مشهد و سایر زندانها و در خیابانها ایجاد کرده بودند و چه جانهای عزیزی را گرفتند.
مقیسه: ۲۶ اسفند سال ۸۸ بود که در فرودگاه ممنوع الخروج شدم و پاسپورتم را ضبط کردند و نامهای دادند که برای پیگیری رفع ممنوع الخروجی و دریافت پاسپورت به دادگاه انقلاب بروم. در فرودگاه آنقدر فریاد زدم و از جنایتهای این جانیان گفتم که همهی مسافران و کارکنان فرودگاه هاج و واج مرا نگاه و با همدیگر پچپچ میکردند. بعد از تعطیلات نوروز سال ۸۹، قرار شد به دادگاه انقلاب تهران شعبه ۲۸ نزد مقیسه بروم که مثلاً "دادگاه" تشکیل شود و مقیسه ممنوع الخروجی مرا بررسی کند.
من وارد اتاق مقیسه در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب اسلامی تهران شدم و هنوز در میانه در بودم و او ایستاده بود (این لحظه را دقیق به خاطر دارم) و حتی فرصت نداد که بنشینم. پروندهای در دستاش بود و در عرض یک دقیقه، در حالیکه پشت میزش ایستاده و من در میان در ایستاده بودم، پروندهی قطوری را به سرعت ورق زد و آرام آرام با خود گفت: «برادرانت هم که در رجاییشهر اعدام شده اند (جایی که خودش، یکی از جنایتکاران قتل عام بود) و گفت: بهتر است به سفر نروی و این به اصطلاح "دادگاه" تمام شد. او از جلوی من رد شد و با پروندهی در دست به اتاق منشی رفت تا پرونده را به همکارش بدهد.
من به شدت غضبناک به او زل زده بودم و دندانهایم را با خشم بسیار به هم می فشردم. وقتی از اتاق از جلوی من رد شد و میخواست پرونده را به همکارش بدهد، من با صدای بلند و با خشم بسیار چندین بار پشت سر هم گفتم: «بالاخره روزی، بالاخره روزی، باید جوابگوی تمام جنایتهایتان باشید و باید پاسخ دهید. بالاخره روزی باید پاسخ دهید.» او و همکاراناش رویشان را به طرف من کرده و شوکه به من نگاه میکردند و مقیسه همینطور هاج و واج، عقب عقب رفت و گفت: بله بله باید پاسخ دهیم و عقب عقب بر روی صندلی همکارش عملاً افتاد. آنقدر ترسیده بود که رنگاش مانند زردچوبه شده بود و همکاراناش نیز شوکه او و مرا نگاه میکردند. من خون جلوی چشمانم را گرفته بود و صورتام از عصبانیت داشت منفجر میشد و با همان حال از اتاق خارج شدم.
بعدها در یکی از بازجوییها، سربازجوی اوین از من پرسید تو میدانی با مقیسه چه کار کردهای؟ ما با تو خیلی مدارا میکنیم. گفتم: این کمترین کاری بود که با او کردم و همگیتان بالاخره روزی باید پاسخگو باشید.
امروز صبح خبر رسید که قاضیهای مرگ رازینی و مقیسه کشته شدهاند. از سویی خوشحال شدم و گفتم حقشان بود و شاید این عاقبت درس عبرتی باشد برای سایر جنایتکاران مثل #صلواتی که هر روز حکم اعدام و احکام سنگین صادر میکنند، اما در حقیقت دلم بیشتر میخواست که زنده میماندند و پس از سرنگونی این حاکمیت فاشیستی محاکمه و به حبس ابد محکوم میشدند و پاسخگوی جنایتها و ستمهای بیشمارشان در این ۴۶ سال بودند.
این جنایتکاران گمان میکنند که این صندلیهای قدرت و قضاوت ابدی است، اما بهخوبی متوجه شدهاند، به ویژه پس از قیام قدرتمند، مترقی و سراسری زن، زندگی، آزادی - ژن، ژیان، ئازادی، و مقاومتهای شجاعانه و کم نظیر زنان، که صندلیهای قدرتشان بهزودی واژگون خواهد شد و امیدوارم این سرنگونی به دست جنبشهای مستقل و مردمی انجام شود و شاهد برگزاری دادگاههای عادلانه، علنی و مردمی در ایران باشیم.
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
منصوره بهکیش
۲۹ دیماه ۱۴۰۳ برابر با ۱۸ ژانویه ۲۰۲۵»
? وریشه مرادی، پخشان عزیزی و هفت زن زندانی سیاسی، ممنوعالملاقات شدند
وریشه مرادی و پخشان عزیزی، دو زن مبارز کورد محکوم به اعدام بههمراه هفت زن زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین، شامل: #آنیشا_اسداللهی، #مریم_یحیوی، #گلرخ_ایرایی، #ویدا_ربانی، #زهرا_صفایی، #الهه_فولادی و #مطهره_گونهای ممنوعالملاقات شدند و از حق برقراری تماس با خانواده و وکلای خود نیز محروم ماندند.
این محرومیت مضاعف، خاصه پس از پخش مستندسازی امنیتی خبرگزاری فارس علیه پخشان عزیزی و وریشه مرادی و تلاش در جهت سرکوب صدای اتحاد و همبستگی زنان زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین صورت گرفته است.
⚪️ ایستاده علیه احکام ارتجاعی اعدام _ برای هر نوع فرد و پروندهای _ و همصدا با مبارزان محبوس در تمامی زندانهای سراسر کشور، علیه کلیت این حاکمیت سرکوبگر و چرخهی بقای آن با فرامین اعدام باشیم.
#قیام_علیه_اعدام
#قسم_به_خون_یاران_ایستادهایم_تا_پایان
#ژن_ژیان_آزادی
#اعتراضات_سراسری
? **نه به اعدام خواستی مطلق در اندیشه، اراده و عمل
نویسنده: آنیشا اسداللهی
از متن: «**هنوز فعالان سیاسی هنگامی که از نه به اعدام سخن میگویند نه به اعدامی مطلق را طلب نمیکنند. آنها به دنبال پشتوانهای صوری میگردند چرا که در عمق ریشههای اندیشههایشان، در مطلق بودن «نه به اعدام»گنگی وجود دارد. بر پیشینه محکومین نه به اعدام تاکید میکنند،از شغلاش، علایقاش، شخصیت ویژهاش، مقاومتاش و… میگویند و مثلا میگویند او معلم است. او دانشجو است، پدرش فلانی است، او از صلح و دوستی همانی را دنبال میکند که ما میفهمیم و الی آخر.
بگذارید از شما بپرسم اگر من اینگونه نباشم آیا شما به حاکمیت ارتجاع حق میدهید من را وارد آن روزنه هولناک استثنا کند؟
هر نیروی سیاسی امروز باید ابتدا پیش از حمله بردن به دیگری از خود بپرسد آیا نه به اعدام برایش امری مطلق است؟ به چرایی این حقانیت تا چه حد آگاه است؟ باید از استثناها پرسید، باید به پرسشگری پرداخت، باید این انحصار تاریخی دولتها در اعدام را روشنگری و افشا کرد.
آنجا که سیاهچالهای در لباس استثناها انتظار ما را میکشد تا به وقت سلطه و غلبه و قدرت گرفتن سر فراز کند. باید هر نیروی سیاسی را در برابر آحاد توده مردم با پرسشگری پاسخگو کرد. حاکمیت فعلی سالها با اتهاماتی چون مفسد فیالارض، بغی و… با انتشار ویدیوهایی از کسانی چون مجیدرضا رهنورد و رامین حسین پناهی … راه را به هیولای مخفی در روزنههای استثنایی گسترده گشود. آیا فردا این روزنهها قرار است با زبانی دیگر تکرار شود؟»
ادامهی متن را در لینک زیر بخوانید:
? رتبهبندی با طعم تحقیر
نویسنده: مژگان باقری، فعال صنفی معلمان در استان فارس
بعد از چند دقیقه معطلی، یک نفر از اتاق بیرون میآید. یک تکه کاغذ را نشانم میدهد و میگوید این متن را با ادبیات خودتان بنویسید و امضا کنید تا رتبه شما برقرار شود. روی کاغذ چند جمله با عجله و بدون رعایت نکات نگارشی نوشته شده. خلاصهی جملات این است: من باید تعهد بدهم که شئونات اسلامی را رعایت میکنم، علیه مسئولین کشور موضعگیری نمیکنم، در کانونهای صنفی غیرقانونی عضو نمیشوم و در تجمعات غیرقانونی شرکت نمیکنم.
در حال نگاه کردن به جملات روی کاغذ هستم که کارمند حراست یک کاغذ A4 به دستم میدهد و میگوید چیز خاصی نیست. این تعهد پیش خودمان میماند و قرار نیست کسی بفهمد. در دلم میگویم مهم این است که خودم میفهمم چه چیزی را امضا کردهام و چه کسی مهمتر از خودم؟! پس از امضای این کاغذ با سرزنش خودم چه کنم؟ دو سال بازداشت و زندان و پابند و آنهمه هزینه روحی و روانی و مالی و آنهمه فشار به خانواده را تحمل نکردهام که الان با امضای یک تعهد همه را به باد بدهم. سعی میکنم با کارمند حراست بحث کنم. میدانم کار بیهودهای است و تصمیم از بالا گرفته شده و او فقط مامور است و معذور، اما راه دیگری ندارم. میخواهم قبل از اینکه با گفتن "نه" از اتاق بیرون بیایم همهی تلاشم را برای بیدار کردن وجدانش بهکار گیرم. به پابندم اشاره میکنم و میگویم من برای این پولی که الان در جیب شماست هزینه دادهام اما خودم برای گرفتن این پول باید تعهد بدهم؟! خودتان خندهتان نمیگیرد؟ باید میگفتم با دیدن این پابند شرم نمیکنید؟ اما نمیگویم. تلاش میکنم خشمم را فرو دهم تا از مسیر منطق خارج نشوم. میگویم رتبهبندی، قانونِ مصوب مجلس و حق همهی معلمان است. مگر شما از همهی معلمان تعهد گرفتهاید؟ میگوید آنها مرتکب جرم نشدهاند. میگویم اولا تجمع جرم نیست. ثانیا اگر آن تجمعات نبود هرگز رتبهبندی تصویب نمیشد. شما دارید بابت کاری از من تعهد میگیرید که باعث افزایش حقوق شما و دیگر معلمان شده است. این تناقض نیست؟! میخندد. وجدانش و عقلش حرف مرا تایید میکند ولی او فقط یک مامور است و معذور. میگوید سخت نگیرید. در استان فارس همه امضا کردهاند. فقط شما ماندهاید و یک نفر دیگر. اسم یک همکار زن را به زبان میآورد. در دلم با غرور تکرار میکنم. فقط دو زن امضا نکردهاند! فقط دو زن باقی ماندهاند!
برایش استدلال میکنم که رتبهبندی حق قانونی من است و من برای گرفتن این حق، گدایی نمیکنم. چرا باید تعهد بدهم که شئونات اسلامی را رعایت میکنم؟ مگر در سی سال گذشته رعایت نکردهام؟ چرا باید تعهد بدهم که از مسئولین انتقاد نمیکنم؟ مگر مسئولین جزء مقدسات هستند؟ من ناچارم به دیوان عدالت شکایت کنم. شانهاش را بالا میاندازد و میگوید شکایت کنید. ما کار غیر قانونی نکردهایم.
پس از شنیدن داستان تعهد، همکاران با خواهش و التماس از من میخواهند که امضا کنم تا حقم ضایع نشود. میدانم که این نصیحت از سرِ دلسوزی است و نیز میدانم که این کاغذ تعهد هیچ ارزش قانونی ندارد. اما این را هم میدانم که آنها میخواهند با گرفتن تعهد، ما را تحقیر کنند و انتقام تجمعات باشکوه خیابان را بگیرند.
اگر کانونها و انجمنهای صنفی سراسر کشور، با قدرت در مقابل این روند ظالمانه و غیرقانونی حراست آموزش و پرورش میایستادند و از معلمانِ محروم از رتبه، حمایت میکردند هیچ معلمی برای برخورداری از حقوق ناچیز رتبهبندی، مجبور به دادن تعهد نمیشد.
دادن بالاترین رتبه به فعالینِ صنفیِ محروم از رتبه و پرداخت حقوق مربوط به آن به صورت ماهانه از طرف معلمین هر استان، یکی از این حمایتها بود.
ما برای برقراری حاکمیت قانون راهی به جز نه گفتن به کسانی که سلیقههای شخصی خود را در اجرای قانون اعمال کردهاند نداریم. اما بدون وجود کانونهای قوی و جامعهی آگاه و دغدغهمند، این نه گفتنها در حیطهی تصمیمات شخصی باقی میماند و تاثیرگذاری لازم را ندارد.
موضوع رتبه بندی، فارغ از نتایج مادیِ آن، میدانِ تمرینِ مقاومت مدنی برای معلمان است. آیا آنها میتوانند ابزار فشار حاکمیت بر معلمانِ فاقد رتبه را بی اثر کنند؟ یا اینکه فقط به نصیحتهای دلسوزانه ادامه میدهند تا هر کسی با توجه به میزان تحمل خود، یک تصمیم شخصی بگیرد؟ امیدوارم جامعه معلمان از این آزمون سربلند بیرون بیاید.
⚪️ منبع: کانال انجمن صنفی معلمان فارس
? چهل و یکمین هفته از کارزار "سهشنبههای نه به اعدام" در ۲۴ زندان مختلف
⚪️ هشدار درباره متهمان #پرونده_اکباتان پشت درهای بسته
در حکومت اعدامی، سرکوب و اعدام کماکان در حال افزایش است و متاسفانه این رویکرد ضد انسانی علیه شهروندان و زندانیان مثل همیشه به عنوان یک رویه ادامه دارد.
به طوری که از اول آبان تا کنون نزدیک به ۵۶ تن از زندانیان اعدام شدهاند؛ و از هفته گذشته تا کنون نیز دستکم ۲۳ تن حلق آویز شدهاند، که یکی از این اعدام شدهها زندانی ایرانی یهودی به اسم #آروین_قهرمانی در زندان دیزل آباد کرمانشاه بود که در روند دادرسی بسیار مبهم و ناعادلانه محکوم به اعدام شده بود.
روز گذشته نیز شاهد محاکمه ۸ تن از جوانان بازداشت شده اعتراضات ۱۴۰۱ موسوم به پرونده اکباتان در پشت درهای بسته بودیم که با توجه به اتهامات سنگین وارده به آنها بیم آن می رود در معرض حکم اعدام قرار گیرند.
کارزار " سهشنبههای نه به اعدام" اکنون در هفته چهل و یکم در ۲۴ زندان مختلف کشور گسترش پیدا کرده و هموطنان در داخل و خارج از کشور در هفتههای اخیر در حمایت از کارزار تجمعهای مختلفی داشتهاند و این نشان از عزم راسخ مردم ایران در لغو حکم غیر انسانی "اعدام" است.
خاطر نشان می شود همانطور که در گزارش هفته پیش آمده بود ۴ تن از هموطنان بلوچ به نامهای عیدو شهبخش ، عبدالغنی شهبخش ، عبدالرحیم قنبرزهی و سلیمان شهبخش، از اعضای کارزار، حکم اعدامشان در دیوان عالی تایید و به شعبه یکم اجرای احکام دادسرای ناحیه ۳۳ ارجاع شدهاست و هر لحظه ممکن است حکمشان اجرا و به چوبه دار سپرده شوند.
با توجه به اینکه سرعت ماشین کشتار روز به روز در حال افزایش و فزونی است، ضروری است که تمام فعالان در حوزه های مختلف جهت توقف و لغو حکم اعدام در ایران مخالفتشان را بسیار رساتر از قبل فریاد کنند و عاملان و آمران ماشین اعدام و کشتار را در برابر وجدانهای بیدار افشا نموده و آنان را نسبت عمل جنایتکارانه خود پاسخگو و محاکمه نمایند. این خواسته ممکن نخواهد بود جز با مقاومت و عمل جمعی مردم آزاده و تمامی فعالان سیاسی ، حقوق بشری ، صنفی ، مدنی و ... که توقف اقدام برایشان امری ضروری و مهم است.
کارزار "سهشنبههای نه به اعدام" در هفته چهل و یکم روز سهشنبه ۱۵ آبان در ۲۴ زندان مختلف در اعتصاب خواهند بود.
⚪️ این زندانها شامل زندانهای زیر میباشند:
زندان اوین (بند زنان ،بند ۴و ۸)، زندان قزلحصار(واحد ۳و ۴)، زندان مرکزی کرج ، زندان تهران بزرگ، زندان اراک ، زندان خرم آباد ، زندان اسد آباد اصفهان ، زندان شیبان اهواز ، زندان نظام شیراز ، زندان بم ، زندان کهنوج ، زندان مشهد ، زندان قائمشهر ، زندان رشت (بند مردان و زنان )، زندان اردبیل ، زندان تبریز ، زندان ارومیه ، زندان سلماس ، زندان خوی ، زندان نقده ، زندان سقز ، زندان بانه ، زندان مریوان و زندان کامیاران
#کارزار_سهشنبههای_نه_به_اعدام
سهشنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳
? تعرض جنسی و بازداشت یک دختر دانشجوی علوم تحقیقات
به گزارش دادبان: «شماری از منابع خبری دانشجویی در ایران از تعرض جنسی و ربایش یک دختر دانشجو توسط حراست دانشگاه آزاد، واحد علوم تحقیقات، در تهران خبر دادهاند.
به گزارش کانال تلگرامی خبرنامه امیرکبیر که اخبار حوزه دانشجویی در ایران را پوشش میدهد، این واقعه، ظهر امروز شنبه ۱۲ آبان و پس از آزارهای چنیدن هفتهای نیروهای بسیج و حراست دانشگاه علوم تحقیقات اتفاق افتاده است.
به نوشته این کانال تلگرامی، یک دانشجو دختر پس از آزار و اذیت توسط یک نیروی بسیجی به دلیل نداشتن مقنعه و پس از پاره کردن لباسش توسط نیروهای حراست، در حرکتی اعتراضی لباسهای خود را از تن درآورده است.
⚪️ بنا بر این گزارش، پس از آن این دانشجو دختر با حرکت به سمت محوطه دانشگاه مجددا توسط ۴ تن از نیروهای حراست دانشگاه علوم تحقیقات مورد ربایش قرار گرفته و با اعمال فشار و ضرب و شتم شدید، او را در پراید نقرهای (مدل هاچبک ۱۱۱) سوار کرده و به محل نامعلوم گریختند.
این گزارش به نقل از یک شاهد عینی نوشته در نتیجه ضرب و شتم صورت گرفته علیه این دختر، سر او به در یا ستون خودرو برخورد کرده و خونریزی شدیدی داشته و رد خون بر روی لاستیک ماشین رویت شده است.
به نوشته خبرنامه امیرکبیر از وضعیت عمومی، شرایط نگهداری و محل نگهداری این دانشجو اطلاعاتی در دسترس نیست».
? پیوستن زندان کهنوج به کارزار"سهشنبههای نه به اعدام" در چهلمین هفته این کارزار
《تایید حکم اعدام چهار تن از اعضای کارزار》
این روزها ماشین اعدام در حکومت مستبدِ ولایت فقیه، بیدنده و ترمز سرعت گرفته و سر باز ایستادن ندارد. در حکومت قرون وسطایی حاکم بر ایران روزانه شاهد گسترش فزاینده اعدامها هستیم. از ابتدای سال جاری تاکنون قریب به ۵۶۷ اعدام صورت گرفته که ۱۵۰ تن از محکومان تنها در مهرماه اعدام شدهاند. به طوری که در هفته اول آبان ماه، ۲۷ تن به دار آویخته شدند و ۲۱ اعدام در ۳ روز اجرا شد. یعنی هر روز هفت اعدام.
متاسفانه روز گذشته، جمشید شارمهد پس از ۴ سال حبس ظالمانه اعدام شد. #جمشید_شارمهد تمام این مدت در بازداشگاه امنیتی محبوس بود و نهادهای امنیتی در چهار سال گذشته با هدف پنهان نگه داشتن شکنجهها و نقض حقوق انسانی وی، اجازه انتقال جمشید شارمهد به بند عمومی را نداده بودند.
در اقدام سرکوبگرانه دیگر، روز ۴ آبان حکم چهار زندانی سیاسی _عقیدتی بلوچ توسط دیوان تایید و به اجرای احکام دادسرای امنیت تهران ارجاع داده شد؛ این چهار زندانی به نامهای #عیدو_شهبخش ، #عبدالغنی_شهبخش ، #عبدالرحیم_قنبرزهی و #سلیمان_شهبخش از اعضای کارزار "سهشنبههای نه به اعدام" هستند و در شرایط بسیار اسفبار نزدیک از ۱۶ ماه پیش در "بند امن" واحد سه زندان قزلحصار محبوس بوده و جانشان در خطر جدی است و هر لحظه احتمال اجرای حکم آنان وجود دارد.
در ادامه این سرکوبها در چند روز گذشته بیدادگاه کیفری دو تهران، ۵ زندانی سیاسی زنِ محبوس در اوین را که به اعدامهای گسترده، اعتراض کرده بودند مجموعاً به ۲۷ ماه حبس اضافی محکوم نمود. که یکی از آنها زندانی سیاسی #وریشه_مرادی است که با اتهام واهی بغی روبرو بوده و خود در معرض حکم اعدام است. وی ۱۹ روز است در اعتراض به صدور احکام عدام و گسترش آنها اعتصاب غذا کردهاست.
با تمام این سرکوبها و ایجاد رعب و وحشت در جامعه، اما مقاومت و ایستادگی همچنان ادامه دارد. چنانکه هفته گذشته همزمان با کارزار "سهشنبههای نه به اعدام" جمعی از خانوادههای زندانیان محکوم به اعدام مقابل مجلس تجمع اعتراضی علیه اعدام برگزار نمودند. شعار #نه_به_اعدام سر دادند و از نیروهای سرکوبگر نترسیدند. ما این شجاعت را ستایش میکنیم و به این خانوادههای مقاوم درود میفرستیم.
در خبری دیگر، روز گذشته جمعی از زندانیان سیاسی زندان کهنوج استان کرمان، در نامهای اعلام کردند که از این هفته به کارزار "سهشنبههای نه به اعدام" میپیوندند و در اعتصاب غذا خواهند بود.
اعضای این کارزار در چهلمین هفته خود در ۲۴ زندان مختلف، اعدامهای گسترده در ایران و همچنین ارجاع پرونده ۴ زندانی بلوچ ـ که در دادگاهی بسیار مبهم و به دور از حق دادرسی منصفانه محکوم شدهاند ـ را شدیداً محکوم میکند و از همه فعالان سیاسی، حقوق بشری و تمام وجدانهای بیدار میخواهد صدای این زندانیان بی نام و نشان و تمام محکومان به اعدام باشند و خواهان حمایت عملی از خانوادههای محکومان به اعدام هستند. ما همچنان تاکید میکنیم تنها راه توقف ماشین اعدام، اقدام و همبستگی جمعی است.
⚪️ در هفته چهلم، زندانیان اعتصابی در زندانهای زیر در اعتصاب هستند:
زندان اوین(بند زنان،بند ۴ و ۸)، زندان قزلحصار(واحد ۳ و ۴)، زندان مرکزی کرج، زندان تهران بزرگ، زندان خرم آباد، زندان اراک، زندان اسد آباد اصفهان، زندان نظام شیراز، زندان شیبان اهواز ، زندان بم، زندان مشهد، زندان لاکان رشت(بند زنان و مردان)،زندان قائمشهر، زندان اردبیل، زندان تبریز، زندان ارومیه، زندان سلماس، زندان خوی، زندان نقده، زندان سقز، زندان بانه، زندان مریوان، زندان کامیاران و زندان کهنوج کرمان
سهشنبه ۸ آبان ۱۴۰۳
#کارزار_سهشنبههای_نه_به_اعدام
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 5 months, 3 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 8 months ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 4 months ago