?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 8 months, 1 week ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 10 months, 3 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 6 months, 2 weeks ago
گفتم که دلِ من است پیش تو گرو
دل باز دِه آغاز مکن قِصّه ز نو
افکند هزار دل به یک حلقۀ زلف!
گفتا که دلت بجوی، بردار، برو
شاعر : شاطرعباس صبوحی
فرم ثبتنام در نخستین دوره جشنواره داخلی مونولوگ کانون تئاتر دانشگاه فردوسی مشهد.
@fumtheatre
@kanoonnews
شیوهنامه شرکت در نخستین دوره جشنواره داخلی مونولوگ کانون تئاتر دانشگاه فردوسی مشهد.
با درود و احترام خدمت دوستداران شعر و ادب
جلسه این هفته شعرخوانی و نقد برگزار نمیشود.
چه بود سهم من از عشق؟ خندهای کوتاه
چه بود قسمتم از عمر؟ گریهای جانکاه
اگر نبود فراقت نمینوشتم شعر
اگر نبود خیالت نمیکشیدم آه
چگونه سر نگذارم به شانهات ای کوه
چگونه دل نسپارم به دیدنت ای ماه
به حکم عشق فقط حرف، حرفِ معشوق است
به حکم عقل تو هم عاشقی و هم خودخواه
اگر قرار به دلکندن از هم است که هیچ
اگر هنوز بنا عاشقی است بسمالله...
سراینده: عطیهسادات حجتی
قیصر امینپور:
چنان داغ دل، داغ دل دیدهام
که حال خود از لاله پرسیدهام
به هر جا چمن در چمن، گل به گل
همان مُهر داغ تو را دیدهام
کدامین چمن را گل از گل شکفت
کز آن بوی نام تو نشنیدهام؟
به بوی تو، تنها به بوی تو بود
که هر جا گلی دیدهام، چیدهام
دلم را به هر آب و آتش زدم
که چون شمع در گریه خندیدهام
همه هفت بندم همین یک نواست
چو نی در هوای تو نالیدهام
ز راز دلم باد بویی نبرد
که چون غنچه سربسته خندیدهام
ز باغ دلم یک بغل پر غزل
برای گل روی تو چیدهام
صدای باد پر است از سکوت گندمزار
و من مترسک تنهای از صدا بیزار
به اختیار خودم ایستادهام؟ هرگز!
به پای بستهی من هم نگاه کن یکبار
تمام مزرعه محتاج زشتی من بود
منی که خود پرم از خالکوبی منقار
کلاه سوخته، چشمان دکمهای، کت چرک
خوش آمدید به بخش کساد موزهی عار!
دوباره حوصلهام ته کشید! یک دو سه چار...!
چه لحظهای! شدهام چوب قارقارشمار!
گذشت و وِزوِز ناخواندهای سرم را برد
فرار! قار! ملخها! فرار! قار! فرار!
و دسته دسته ملخها تن مرا خوردند
حرام شد همهام تا تمام شد اجبار
سراینده: جناب آقای محمدرضا عبداللهی
در میان گونه گونه مرگها
تلختر مرگیست، مرگ برگها
زانکه در هنگامه اوج و هبوط
تلخی مرگست با شرم سقوط
وز دگر سو، خوشترین مرگ جهان
ـــ زانچه بینی، آشکارا و نهان ـــ
رو به بالا و ز پستیها رها
خوشترین مرگیست، مرگ شعلهها.
دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی
? کانون کتاب و اندیشه دانشگاه فردوسی مشهد برگزار میکند:
?نشست هفتگی جمعخوانی و بررسی داستان کوتاه?
داستان کوتاه
✨سوگواری✨
اثر آنتون چخوف
? شنبه پنجم آبانماه، ساعت ۱۲ الی ۱۳:۳۰
? مجتمع کانونهای فرهنگی، اتاق آروین
? @fum_book ?
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 8 months, 1 week ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 10 months, 3 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 6 months, 2 weeks ago