من چند قدم رفتم و برگشتم و دیدم
در بسته شد آن‌گونه که انگار دری نیست

• مهدی فرجی

@dejavoio68

باید به فکر یه من دیگه باشم این من داره ته میکشه...

@dejavoio68

هوشنگ ابتهاج میگه:
تلاش میکنیم یه چیزیو
به طرفمون بفهمونیم ولی نمیشه.
این زبان برای بیرون از ما ساخته شده
شما درد رو چطوری
میخوای به بقیه حالی کنی؟
ما در بیان احساساتمان بیچاره‌ایم

@dejavoio68

تا جایی که بشود رنج را تقسیم کرد
رنجِ تو رنجِ من هم هست‌...

#آلبر_کامو

@dejavoio68

ظرفیت آدم‌ها برای «از دست دادن» نامحدود نیست. یک روز به خودت می‌گویی: «انگار ظرفیت من تمام شده است».

#ابراهیم_سلطانی

@dejavoio68

در روانپزشکی حالتی وجود دارد به نام «توهم رهایی»؛ در این حالت فرد محکوم تا آخرین لحظات اجرای حکم اعدامش، امید به بخشش و رهایی از مجازات دارد. ما هم چنین حالتی داشتیم و به رشته‌های باریک امید چنگ انداخته بودیم و تا آخرین لحظه امید داشتیم که اوضاع بهتر خواهد شد.

•انسان در جست‌وجوی معنا
ویکتور فرانکل

@dejavoio68

اگر فقط جای خالیِ دیگران بود
غصه‌ای نداشتم
آدم هرجور که بتواند
با جای خالیِ دیگران کنار می‌آید؛
اما جای خودِ من خالی است
و این جای خالی دیگر شوخی بردار نیست ..

✍? ماشادو دآسیس

@dejavoio68

ایستاده‌ایم حیران
نمی دانیم بخندیم یا گریه کنیم؟

- عمران صلاحی

@dejavoio68

شد شصت سال
حالا تمام کارهایش را انجام داده بود
مانده بود زندگی ..

@dejavoio68

I know It hurts you now
But i promise you time will show you
How losing them was a blessing!

میدونم الان خیلی برات زجرآوره
ولی بهت قول میدم گذر زمان
بهت نشون میده که از دست دادنشون چه نعمت بزرگی برات بوده!

@dejavoio68