راستش رو بخوای این روز ها حالم خوب نیست. حتی نزدیک به خوب هم نیست. تمام چیزی که میبینم سیاهه و تمام چیزی که احساس میکنم درده...
الان من دارم چیکار میکنم؟
اصلا باید کاری کنم؟
به روز هایی که خوشحال بودم فکر میکنم... روزهایی که حداقل خوشحال به نظر میرسیدم.
این روز ها حتی برای من مهم نیست که از دید مردم چطور به نظر میرسم...
راستش رو بخوای از همه چیز متنفرم! از اینکه روز ها میگذرن و همه چیز دوباره شروع میشه متنفرم.
دلم میخواد دنیا هم با من وایسه...وایسه تا خوب شم... تا من هم شروع کنم!
احساس تنهایی میکنم. احساس تنهایی عمیقی دارم که هیچکس نه من رو میبینه و نه تلاشی برای من میکنه ، حتی خودم ‌...
همه چیز زیادی بیهوده ست.
زیادی خسته‌ام...
مغزم خشک شده، چشمام سیاهی می‌ره و این نفس تنگیا نباید الکی باشه...
بیشتر‌ از قبل دنبال سوالام می‌گردم؛ جواب چی شد که از این‌جا سر‌درآوردم رو مثل همیشه بلد نیستم...
شاید یه مدت تنها کاری که باید انجام می‌دادم همون هیچ‌کاری نکردن بود ولی تاثیر نداشت...حتی انگار همه چیزو بدتر کرد ...
تو این لحظه زندگی رو کولم سنگینی میکنه و هیچی سر جاش نیست !
انگار تو این دنیا همیشه اونی که میخواست خودش باشه ، تا همیشه آوارست ! حتی تو وجود خودش مثل منه الان...
شاید هیچکس نفهمه که چه دردی رو دارم تحمل میکنم ، اما تو خلوت خودم در حال نابود شدنم...
گاهی حس میکنم اگر خدا عاشقمونه، اون یه عاشق سادیستیکه!
بعد میگم اع این چه حرفیه ؟ اون خداعه! بزرگه !
مراقبت بوده همیشه و حتی الآنم هست ! شاید یه چیزی یه خیری توشه که توعه آدمیزاد نمی‌فهمیش ! مثل همیشه بهش امید داشته باش !

#همینجوری
#یمنا

اصلا سرنوشت چه دشمنی ای با ما داره؟ چه هیزم تری بهش فروختیم که این شده حال و اوضاعمون؟ دروغ می گن که خدا به همهٔ بنده هاش همه چیز رو یکسان داده! چه فرقی بین من و امثال منه با آدم هایی که تو کل زندگیشون نمی فهمن غم و ناراحتی، اصلا چطوریه؟!
چه حکمتی تو بدبخت متولد شدن ماهاست؟ خدایا طبق کدوم قانونت من، ما، باید یه گوشه برای بدبختیمون زار بزنیم؟!
این بنده هات نیستن که جامعه و مردم رو طبق علایق خودشون دسته بندی کردن! این تویی که از بدو تولد بنده هاتو دسته بندیشون کردی.
تویی که باعث این همه تفاوت تو طبقات اجتماعی
هستی! تویی که باعث فقر و بیماری هستی، تویی که باعث...
به ما گفتن هر کسی دلمون رو شکوند واگذارش کنیم به خودت، اما خودتو باید به کی واگذار کنیم؟! چرا همهٔ قانون هات فقط برای بد و خوبه بنده هاته؟ منی که از خودت شاکی ام باید به کجا رجوع کنم؟! شکایتت رو پیش کی ببرم؟
رنج و عذاب کشیدن، شده مثل یه شاخه درخت پشت
پنجره مون... گاهی لباس برگ می پوشه، گاهی هم لباس
برف...
اما... همیشه هست.

#همینجوری
#یمنا

من خستم از جنگیدن با اونا ... با تو ...باهمه

میخوای به چی برسی ؟ چی میخوای از من ؟

چرا داری آدمای زندگی مو ازم میگیری ؟

اگه روابط انسانی اینقدر پیچیده نبود، بهت زنگ میزدم ‌و میگفتم که چقدر بهت نیازت دارم.
- شبت بخیر ؛

تو دستم قبلا پالت رنگ بوده
الان شده کاغذ یادداشت...

#هنرور