من از سروش صحت یه دیالوگ شنیدم که میگفت: "همه چیز میمیره ولی اون لحظه‌ای که زندگی شده که نمیمیره که. من و تو از این به بعد میخوایم ارتباطمون رو قطع کنیم. خیلی خب مُرد این ارتباط... ولی قبلش که نمرده که."
ولی آقای صحت اگه اون "قبل" نبود که الان غصه‌ای هم نبود. من برای همون لحظه‌های زندگی شده است که هزاران بار میمیرم...

کتاب سلوک نوشته محمود دولت آبادی رو شروع کردم.
نکات جالب تا صفحه ۴۳ کتاب سلوک از نظر من:

• راوی با توصیف کسی آغاز می‌کند که گویی سایه اوست.‌
• با سایه فاصله دارد. مردی سر در گریبان، بدون تمایل به ارتباط با محیط
• فضای داستان تاریک، مه آلود، گنگ و خاکستری است.
• میزانسن و توصیف های ریز و مو به مو، خبر از این دارد که نویسنده سعی دارد علاوه بر داستان، خواننده را از طریق تجسم فضا هم تحت تاثیر قرار دهد. در واقع بخش بزرگ داستان، فضاسازی است.
• شخصیت داستان، عجیب، پیچیده، مبهم، و غیرشفاف است.
• سیگار، پشت سیگار... (که برای من نشان دهنده تشویش و ناآرامیه)
• از احترام خوشش نمی‌آید و فکر می‌کند که لبخند نازیبایش می‌کند!
• دلی که تنگ است، شخصیتی که صورت ندارد، و نگاهی که به سوی خلاء است.
• شخصیت داستان واگویه هایی دارد که پر از غم است. و انگار منِ خواننده فقط باید نگاهش کنم و بگویم راحت باش، بی قضاوت به تو گوش میدهم. ذهن خسته ات را خالی کن.
• مگر انسان می‌تواند نابود شدن خودش را از بیرون بنگرد. ( نه نمیتونه، اما یه روزی انگار سیلی میخوره توی صورتش که تو چی بودی و چی شدی. یه روز یکدفعه انگار شوکه میشه از تغییر)
• هستی به عمر می‌خزد و از آن عبور می‌کند. ( چقدر قشنگ گذر عمر رو توصیف کرد)
• می‌تواند کسی مرا در آینده مرا بِزید، اما من را در اکنون به جا بیاورد!
• فهمیدن سکوت! (چقدر خوشبخته کسی که سکوتش فهمیده بشه)

در چشمهایت خورشید داری انگار... نگاهم که میکنی، خوشه‌ی گندمِ لبخندم؛ قد میکشد.

دارم یه ویدئو توی یوتیوب میبینم که گزارشگر از آدمها میپرسه: آیا شما زیبایی؟
جواب ها عالین. بعضی ها میگن نه... بعضی ها با یه خجالتی میگن اره فکر کنم. بعضی ها هم میگن آره.
و بعد میپرسه چی رو توی خودت از همه بیشتر دوست داری؟ حتی اونهایی که گفتن "نه"، یکی از اعضای بدنشون رو نام‌ میبرن که دوستش دارن و یا فکر میکنن قشنگه. و هرکس چیزی گفت...
انقدر دیدنش لذت بخش بود که حتی کسانی که فکر میکردن زیبا نیستن، چیزی در خودشون رو دوست داشتن.
حالا من از شما میپرسم. شما زیبایین؟ و چه چیزی رو توی خودتون از همه بیشتر دوست دارین؟

نکات جالب فصل ۱۱ از نظر من: * نیچه در مقابل ویزیت دکترها مقاومت میکنه (به نظرم خسته است. برای منی که درد ندارم، خیلی آسونه شماتت کردنش که چرا در مقابل پزشک ها گارد داره! اما برای خودش که غرق در انواع درد هست، دیگه خسته کننده شده) * نیچه از محبت دلخور میشود…

دوستان میشه لطفا بگین شما در ایران از کدوم یکی از وبسایت ها یا اپلیکیشن های هوش مصنوعی میتونین استفاده کنین؟

جواب ها:
۱- Pi
۲- جی‌پی‌تی، جمنای، کوئیل‌بات (همشون با فیلترشکن)

داشتم توی یکی از کانال‌های یوتیوب یه مصاحبه میدیدم با آدم‌های مختلف توی آلمان. سوال این بود: عشق چیه؟ با نزدیک ۱۵ یا ۱۶ نفر حرف زد و هرکدوم نظرات متفاوتی داشتن. هرکس از دید خودش داشت عشق رو توی کلمات جا میداد و بیان می‌کرد. و من دارم فکر میکنم اگر معنی عشق…

داشتم توی یکی از کانال‌های یوتیوب یه مصاحبه میدیدم با آدم‌های مختلف توی آلمان. سوال این بود: عشق چیه؟ با نزدیک ۱۵ یا ۱۶ نفر حرف زد و هرکدوم نظرات متفاوتی داشتن. هرکس از دید خودش داشت عشق رو توی کلمات جا میداد و بیان می‌کرد.
و من دارم فکر میکنم اگر معنی عشق از دید این افراد یا پارتنرهاشون فرق داشته باشه چی؟ اگه مثلا یکی فکر کنه اینکه من اعتماد دارم به پارتنرم و این یعنی عشق، اما طرف مقابلش عشق رو مدل دیگه ای معنی کنه چی؟ عشق ماندگاره؟ وجود داره؟ به وجود میاد؟ عشق آدم ها رو کنار هم نگهمیداره؟ اصلا عشق چیه؟ شما بگین...

قسمت های جالبی که در این بخش به چشمم آمد: * ولی همیشه هم تقصیر تو نیست. نمی‌گذارند تو از اول راه درست را بروی و بعد مجبوری انقدر جوش و جلا بزنی و سرت به سنگ بخورد تا راهی را که کج رفته ای جبران کنی.(زندگیمون فقط حاصل انتخاب های خودمون نیست. ما در کنار آدمهای…

داری توی اتوبان رانندگی میکنی، خروجی رو میپیچی، میوفتی توی خیابون اصلی، راهنما میزنی میری توی خیابون فرعی، میپیچی توی کوچه و داری با سرعت ۲۰ تا میری که پلاک خونه ها رو بخونی. سوار یه قطاری شدم که داره با همین سرعت میره?‍♀
به روز رسانی: گویا اون سرعت برای رسیدن به ایستگاه اول بوده، الان ایستگاه اول رو رد کردیم و جوری اوج گرفتیم که کاش فقط سالم برسیم. ?