@Boufe.koor/بوف کور

Description
"داشتم از خیابان زندگی رد میشدم‌؛
گفتم کمی عشق بساط کنم

دوست عزیز به هیچ عنوان تبلیغات هیچ زمینه ی نداریم


@Eh9517san
Advertising
We recommend to visit

𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 5 days, 2 hours ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 2 months, 2 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

Ads : @IR_proxi_sale

Last updated 2 months ago

2 days, 1 hour ago

چقدر دلم خواست
امروز صبح
وقتی از خواب بیدار شدم
وقتی پتو را کنار زدم
وقتی هوایِ سردِ اتاق رویِ صورتم نشست
دستم را دراز کنم و گوشی را بردارم
دوباره پتو را روی صورتم بکشم
و با چشمانی نیمه باز ببینم پیام داده‌ای،
از آن پیام‌های دستوری

که تمام کارهای امروزت را کنسل کن
که دلم می‌خواهد بعد از خوردنِ حلیم بایستیم گوشه‌ی خیابان و چایِ داغِ قند پهلو بنوشیم...
که وقتی سردم شد مچاله شوم در آغوش‌ات

تا با همان حالتِ خواب آلود
لبخند رویِ صورتم بنشیند
و به شوق بوسیدن‌ات از خانه بزنم بیرون... .

اما راستش را بخواهی
گوشی را برداشتم
پتو را هم رویِ صورتم کشیدم
اما خبری از پیامت نبود
یعنی مدت‌هاست خبری نیست
اما آدم است دیگر
دل است دیگر...

عکس‌هایت را چند باری نگاه کردم...
چند کلمه‌ای قربان صدقه‌ات رفتم
و بی‌حال و بی‌رمق و خیره...
راهیِ روز مرگی‌هایم شدم اما
انگار
یک چیزی را
در خیابان
جا گذاشته بودم...

بخشی از بداهه ی یک ذهن بیمار
@Eh9517san

boufe koor🤍

2 days, 7 hours ago

هر شب همین بساط است؛
بیدار نشستن من، پای نبودن تو.

boufe koor🤍

2 days, 11 hours ago

این روزها انقدر به تو فکر می‌کنم
که خواب‌هایم از پیش تعیین شده است!
می‌آیی
دستم را می‌گیری
شهر را قدم می‌زنیم
سینما می‌رویم
قهوه می‌نوشیم
شعر می‌خوانیم
در نگاهم زل می‌زنی
می‌خواهم ببو...
که زنگ ساعت به صدا در می‌آید!
و من می‌مانم و رویایی که در طول روز رهایم نمی‌کند!

boufe koor🤍

1 week, 1 day ago

ولی اگه یه روز کافه چی شدم،
هیچ وقت به دو نفری که مدت طولانی و تو کافه نشستن نمیگم : وقت استفاده از میز تموم شده!!
اونا بهتر از هرکسی میدونن‌ که وقتشون تموم شده!!!
اما میترسن از پشت میز بلند شن.
شاید چون میدونن اگه از پشت این میز بلند شن و از در این کافه برن بیرون دیگه هیچوقت هم و نمیبینن و
اینقدر نزدیک کنار هم نمیشینن...
چون وقتشون تموم شده!!!!!
انصاف نیست آخرین دیدارشون و کوتاه کنم و باعث بشم
گره‌ی دستاشون باز شه ؛
که اگه این کارو کنم
تا ابد سهمم از دلتنگیاشون فقط نفرین میشه و نفرین.

boufe koor🤍

1 week, 2 days ago

چقدر زود عادت میکنن ای اهالی
به این نشد،یکی دیگر!
نه!
من دلم را به این قانع نمیکنم
نمیخواهم تجربه باشی تا بعد ها درست تر رفتار کنم
من دلم میخواهد خودم را اصلاح کنم که تورا بهتر داشته باشم
من مردِ این نشد،یکی دیگر ها نیستم
من
پای تو
گریه میکنم
ضعیف میشوم
میشکنم
ولی خواهم ماند...

و بدست خواهم اورد

boufe koor🤍

1 week, 2 days ago

مرد تکیه داد به زن و گفت: می‌دونی این روزا خیلی خسته‌م. زن دست‌شو دور مرد حلقه کرد، سرشو به سینه‌ش چسبوند و گفت: گوش بده، خستگی‌تو می‌بره. مرد خوابش برد.

شب بخیر رفقا
boufe koor🤍

2 weeks, 1 day ago

چه‌میدونم
مثلا زنگ‌ بزن بگو نمیبنی هوا چقدر دِله

دلم فرنی داغ میخواد

«چه ارزوی محال قشنگی»

boufe koor🤍

2 weeks, 1 day ago

boufe koor🤍

2 weeks, 1 day ago

تا سوار شدم گفتم مدرس الان بسته‌س، فکر کنم بهتره بریم از جردن بندازیم پایین. فقط گفت چشم. جویده و آهسته گفت، طوری که کلمه‌اش لای ریش جوگندمی پرپشت گم شد. فهمیدم حوصله معاشرت ندارد، کتاب را از کوله درآوردم. سرپیشخدمت خرفت "بقایای روز" داشت مرگ پدرش را به یاد می‌آورد.

سر که بلند کردم، برای این بود که مرد هایده گذاشت و صدایش را بلند کرد وسط ترافیک کوفتی روی پل. دیدم صورتش در هم است و لبهایش را به هم می‌فشارد. شکل آدم‌هایی که دارند سکته می‌کنند. بطری آب را گرفتم سمتش، بی‌حرف. گرفت و نوشید و پس داد، بی‌حرف. ترافیک روان شد. هایده گفت من رو از تنم بگیری، تو ترانه‌هام می‌مونم. توی سرم گفتم من هیچ‌جا نمی‌مونم.

رسیدیم. در را باز کردم پیاده شوم. بعد گفتم آقا، حرف بزنیم؟ خوبید؟ بریم بالا چای‌ای چیزی؟ گفت امروز تولد پسرمه، چهار ساله ندیدمش. گفتم مهاجرت؟ گفت سال نود و هشت خودکشی کرد. ، در را بستم. گفتم یه چیزی بذار گوش کنیم. گفت چشم، باز جویده و آهسته. بعد گفت سیگار می‌کشی؟ گفتم نه، بکش.

هایده خواند سیاه‌چشمون چرا تو چشات دیگه اون همه وفا نیست. مرد سیگار کشید. من چشم‌هایم را بستم و گذاشتم پسر کوچکی باشم و گریه کنم. کوچه تاریک بود، هوا ابری، و فقط سرخی نوک سیگار مرد ثابت می‌کرد ما زنده‌ایم. آخر آهنگ گفتم تولدش مبارک.

پیاده شدم، و ایستادم تا برود، و با غم بزرگش در پیچ کوچه گم شود. صدای هایده هنوز می‌آمد.

@Eh9517san

boufe koor🤍

3 months, 2 weeks ago

و من یک شب کنار مردی میخوابم که تو نیستی.
و شکنجه میشوم وقتی
اسمم را آرام صدا میکند.
و تو حتما آن لحظه از خواب پریده‌ای.
شاید به بهانه‌ی تشنگی.
اما دلیلش قطعا این است که
من اشتباهی با نام تو آن مرد را صدا کرده‌ام.

اریانا‌ -میر

boufe koor?

We recommend to visit

𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 5 days, 2 hours ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 2 months, 2 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

Ads : @IR_proxi_sale

Last updated 2 months ago