Toffee-coated scribbles ☃️

Description
اینجا یک دیلی است، با دقت وارد شوید
حرف رایگان با طعم و بوی تافی
She/her
اخطار: فرد مورد نظر خیلی حرف می‌زنه. زیادی حرف می‌زنه. مخصوصا در مورد فیکشن‌هاش
@BachehaJoonSaidBot
Advertising
We recommend to visit

𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 1 month, 2 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 3 months, 4 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 16 hours ago

1 day, 5 hours ago

من که می‌رم بخوابم
ولی خدایا، یادت باشه که امروز چه شکلی شانس قهوه‌ایم رو بهم یادآوری کردی
بعدا به همدیگه می‌رسیم😡

1 day, 6 hours ago

راستی
آقای طالبی دیگه کیس مورد نظر ما حساب نمی‌شه، شده کیس بقیه
گفتم که اطلاع داشته باشین

1 day, 6 hours ago

ولی خب برام تولد گرفتن😕 سوپرایزم کردن😕آخی

3 days, 10 hours ago

این بچه خیلی جدی رفته جلو بابام بهش می‌گه می‌دونی می‌خوام چیکاره بشم؟ می‌خوام شهردار بشم. اینجوری می‌تونم پول مالیات مردم رو بردارم باهاش برا خودم خونه بخرم...

3 days, 10 hours ago

گاما گلوبولین، بتا گلوبولین، آلفا گلوبولین
چقده ناز می‌شه😕

3 days, 10 hours ago

می‌خوام هفت هشت تا بچه داشته باشم اسم همه‌شون آخرش "گلوبولین" داشته باشه که بتونیم "ایمنوگلوبولین سوپر فمیلی" تشکیل بدیم

1 week ago

جرق جرق صدا می‌داد.
صدای آوار شدن قلک پشمی آرزوهایم
بر سقف شیروانی بود
که جرق جرق می‌کرد
و باران
بر پیکر پاره پاره‌اش
لا بمل می‌نواخت.
اشک‌هایم
بره‌هایی را که شب‌ها
صدای زنگوله‌هاشان گوش‌هایم را سنگین می‌کرد،
از روی بالشت
ر‌ُفتند؛
و صدای کشیده شدن پنجه‌ی مارها
به دیوار قفس
جای آن را پر کرد.
صدای پنجه‌ی مارهایی
که یکیشان موهایم را می‌کشید
و دیگری با فلس‌های زمختش
تارهای آن را می‌گرفت
و رها می‌کرد؛
_و با هر تکرار
نتی پایدار
شبیه به می کرن
بر شقیقه‌هایم می‌کوفت_
و گهگاهی شکم سیرش را نوازش می‌کرد
و آروغ می‌زد.
نفسش، بوی سی بکار می‌داد
بویی شبیه به آرزوهایم
بویی شبیه به قلک آرزوهایی
که زیر شر شر باران
خیسیده بود
و خونابه‌هایش
_سرگردان_
از لبه‌ی ناودان
خودکشی می‌کردند.

1 week ago

یکی دیگه رو هم می‌ذارم و می‌رم
این یکی حس و حالش شبیه حال این روزهامه...

1 week ago

بهش می‌گن شعر منثور، بعضی وقت‌ها میشه به عنوان شعر سپید هم حسابش کرد

1 week, 5 days ago

تافی هشت شب خوابید و الان پا شد که بعد برسه درس بخونه...

We recommend to visit

𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 1 month, 2 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 3 months, 4 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 16 hours ago