بزرگ است
دلتنگی ام
روی شانه ات
جا نمی شود
آغوش باز کن
می خواهم بی چتر
روی سینه ات
یک دل سیر
ببارام

#فریبا_غلامیان

صبح که می شود
زمین
با صدای موزون پرندگان
و عطر سوسن و یاس
به استقبال خورشید می رود

صبح که می شود
من در انتظار طلوع چشمانت
خانه ی دلم
و چشمان شبیخون خورده
از تاراج شب را
فرش قدم گاهت می کنم

و که تو بیایی
پیراهن سپیدِ ساده ام
از نگاهت
پر از آفتابگردان می شود

نگاهم به نگاهت
پیله می کند
و از ابریشم لطیف دیدگانت
هزار پروانه ی رها
در آسمان وجودم
به پرواز می آید

#فریبا_غلامیان

هر صبح
به خیالم
در بن بست آغوش تو
بیدار می شوم
و خدا خدا می کنم
تنها بن بست دنیایم
تنگنای آغوش تو باشد

#فریبا_غلامیان

#دل

روی دست دلم
باد کرده ام
هیچ پیوندی
گره ام نمی زند
به دلی

#فریبا_غلامیان
#سپکو_پارسی

#پا

پای پر از تاولم را
باد می زنم
کفش تنگ زندگی
گردن نمی گیرد
زخم پایم را

#فریبا_غلامیان
#سپکو_پارسی

برای انگشتان پر احساسم
کاغذ سفیدی می خواهم
تا خورشید چشم ت را
نقاشی کنم
و به سمت شرق دیوار اتاقم بچسبانم
تا صبح ها به طلوع دلنشینت بنشینم

کاغذ سفیدی می خواهم
تا نام تو را
سپید
غزل
و یا کوتاه و بلند
شعر کنم
به در و دیوار سَرایم

تا چهار دیواری خانه ام بخود ببالد
از عظمت نام عشق

کاغذ سفیدی میخواهم
تا قایقی بسازم
در برکه ی رویایت
شناورش کنم

کاغذ سفیدی می خواهم
به رنگ صلح نگاهت
و رنگ مهربانی دستان

کاغذ سفیدی می خواهم
که خیال تو را
باب میلم تصور کنم

?#فریبا_غلامیان

••●❥JOiN??

☆꧁༒☬@talangorehs☬༒꧂☆

پهلو می گیرد
عشق
در فنجان قهوه ام

من نام تو را
نیت کردم

#فریبا_غلامیان

#پشت

پشت دیوار دلتنگی
گریان است
تنهایی ام
آغوش بازم
بی کسی ام را
پشتیبانی می کند

#فریبا_غلامیان
#سپکو_پارسی

ناز باران را می کشد
کویر تشنه ایی که
لبش از عطش آب
ترک برداشته

#فریبا_غلامیان

‍ دلبر جان
شما پیامبر صبح هستید
و چشم های شما
خورشیدی ست
که طلوعش
سراغاز زیستن من است
دلبر جان
شتاب کنید
پلک بگشایید
روزم بر مدار گردش چشمان شما
پیش می رود#فریبا_غلامیان*?#اجرا_لیدا?***