هامش‌نگاری|مریم کشفی

Description
از دلِ روایت‌ها «تمدن» شکل می‌گیرد.

حقوق‌خوانده‌ | دلباخته‌ی تئاتر 💜

دل‌آسوده و خرسند قرارداد ببندید👇🏼
maryamkashfi.com

پرسه‌زنی در هنر👇🏾
maryamkashfi.ir

اینستاگرام👇
https://instagram.com/maryam_kashfi69

ارتباط👇🏿
@maryamkashfi
Advertising
We recommend to visit

𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 1 month ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 3 months, 2 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 2 days, 19 hours ago

2 weeks, 4 days ago

می‌ارزید؟

نشستم تو یه کافه با آدمایی که زیاد نمی‌شناسمشون ولی امروز ۴ ساعت، همه‌جوره کنار هم بودیم تا فیلمِ بازبینی دربیاد‌.

امروز تولدمه. می‌پرسن چند ساله شدی؟ می‌گم ۳۴. باورشون نمی‌شه. می‌گم اینقدم بیبی‌فیس‌بودن خوب نیس. می‌گن خیلیم خوبه.

با یکی‌شون درباره‌ی نوشته‌هام حرف می‌زنم. با اون یکی درباره‌ی رابطه‌ی حقوق و ادبیات.

من، اینجا؟ تو شب تولدم، کنار این آدما چیکار می‌کنم؟ من، مریم ۳۴ ساله چقدر بزرگ شدم لعنتی و چقدر هنوز سرزنده‌م.

آره. من... امشب... یه جای بهتری از زندگیمم. می‌فهمی؟ من... زنده موندم. دووم آوردم.‌ از ترسام رد شدم‌. زار زدم. به لجن کشیده شدم. ولی اینجام. جایی که دوستش دارم. با آدمایی که باید.

می‌ارزید؟

خب... امشب تولدمه و یه جمعه‌ی تئاتری رو با آدمای حسابی گذروندم‌ پس... الان باید بگم آره می‌ارزید ولی...

فردا رو کی دیده؟

✍🏼 مریم کشفی

➡️ @maryamkashfi290

#یادداشت

2 weeks, 5 days ago

که هنر به زِ بُرهان

«قاضی: من به مفهوم قانون خدمت نمی‌کنم، بلکه به خود آن خدمت می‌کنم. قانون چه می‌گوید مهم نیست. مهم خود قانون و موجودیت آن است.

دیه گو: ولی اگر قرار شد که قانون جنایت‌پیشگی را تجویز کند؟

قاضی: اگر جنایتکاری قانونی بشود، دیگر آن جنایتکاری نیست.

دیه گو: پس جوانمردی و پاکدامنی را باید مجازات کرد؟

قاضی: اگر جوانمردی و پاکدامنی با قانون مخالف و مغایر شود باید آن راهم مجازات کرد.»*

چکیده‌‌ی رنج اندیشه‌ورزان حقوقی را در همین دیالوگ‌ها می‌توان دید.

داستانِ قوانینِ بی‌هویت را بهتر از من می‌دانید. چه بگویم کارآمدتر از آنچه خواندید؟

گاه دیالوگی، به هزار استدلال می‌ارزد.

✍🏼 مریم کشفی

*حکومت نظامی | آلبرکامو | یحیی مروستی

➡️ @maryamkashfi290

#قلمبه_گویی

2 weeks, 6 days ago

تریبون را دست بگیر تا غرق نشدی
از سمینار جدیدش گفت. از هایدگر و نگاهش به موفقیت. از اینکه اصلن موفقیت چیست؟ کجاست؟ چه رنگی است؟

گفتم: «بنظرم منهای مدارک و مناصب و جوایز، خودِ زیستن یه جور موفقیته. همین تو مسیرِ جستجو بودن. همین نترسیدن از کشف لایه‌های پنهان درون. اصلن همین ادامه‌دادن تو دل این همه پلشتی.»

این‌ها را پشت تلفن می‌گفتم اما مخاطب اصلی‌اش خودم بودم. منی که دقایقی پیش‌تر در باتلاق سرخوردگی دست و پا می‌زدم. منی که این و آن را می‌زدم توی سرم که ببین تو این سن، چقدر از تو جلوترند؟

کیست که غده‌ی حسرت، گاه و بیگاه بیخ گلویش ورم نکند و آوار ناامیدی بر سرش خراب نشود؟ کیست که بعد از سی سالگی پاچه‌ی خودش را نگیرد که خب... پس چه شد؟

گریزی نیست. باید دوباره و دوباره تریبون دست گرفت و خطابه‌ای سر داد در باب ارزشمندی فرآیندِ شدن. درباره‌ی هدفِ غاییِ بالندگی. در نفی آمارگرایی.

وقتی نفس‌کشیدن مبارزه باشد، از برافروختن جنگ داخلی باید گریخت.

✍🏼 مریم کشفی

➡️ @maryamkashfi290

#یادداشت

3 weeks, 4 days ago

اندر فواید گروه‌‌مندی

اول با آرتا شروع شد. گفتمش: بیا قرار برنامه‌ریزی بگذاریم. بیرون. کافه. گُرخید. (فوبیای برنامه‌ریزی دارد.) با ترس و لرز قبول کرد.

جلسات اول، توی آن ۴۵ دقیقه، ۴۷ دقیقه‌اش مستراح بود. جدیتِ زیادی‌ام بر هول ماجرا می‌افزود. اما...

ادامه دادیم و ۳۳ هفته، بی‌توقف سر قرار حاضر شدیم. در میانه‌ی راه ۴ نفر دیگر را هم سوار کردیم و اکنون خانواده‌ای شش نفره‌ایم.

کنار هم دل می‌دهیم و قلوه می‌گیریم. با چک‌و‌لگد هم‌دیگر را به پویایی وا می‌داریم. سنگ صبور چس‌ناله‌های همیم و نرم‌نرمک رشد می‌کنیم.

نتایج ده سال بعدِ این استمرار به کنار. همین حالا، میان این خیلِ همیشه‌نالان، ما به لطفِ باهم‌بودن سرخوشیم و در تکاپوی بهترشدن.

گروه، اگر بر امید بیفزاید و مهلتِ جازدن ندهد، گنجی‌ست که پاس بایدش داشت.

✍🏼 مریم کشفی

پ‌ن: رفقای قرار هفتگی برنامه‌ریزی (یا به قول شاهین استاد، خُبثا): باده، آرتا، عسل، مریم، مرضیه و من.

➡️ @maryamkashfi290

#یادداشت

3 weeks, 5 days ago

ایجازِ این عشق

«ماهیگیر: آیا باید همه چیز را توضیح داد؟
خانم منشی: بلی، در یک اجتماع منظم و سازمان‌داده‌شده باید همه چیز را توضیح داد.»*

و من توضیح نمی‌دهم،
دوست داشتنت را.

شاید
به این طغیان،
آزاد ببینمت.

گربه جان.
ایران.

✍🏼 مریم کشفی

*حکومت نظامی | آلبرکامو | یحیی مروستی

➡️ @maryamkashfi290

#از_تو

3 weeks, 6 days ago

فلسفه بهتر است یا هنر؟

سوال مزخرفی است اما جواب قشنگی برایش یافته‌ام:

«فلسفه تا این حد در شکل بخشیدن به زندگی و پیش بردن تمدن مؤثر است که موجب پیدایش اندیشه در هنرمندانی می‌شود که ایشان، با در هم آمیختن اندیشه و احساس، می‌توانند توأماً به عقل و احساس مردم حمله کنند، عقل را اقناع کنند و همراه آن شور حرکت پدید آورند.»*

پاسخ مناسب شاید، «فلسفه‌ی شورآفرین» یا «هنر درنگ‌زا» باشد. گرچه... ذات هیچ‌کدام رنگ تقید نگیرد و جامه‌ی تکلیف بر خود نپوشد.

✍🏼 مریم کشفی

*از مقاله‌ی «درسی از افلاطون»، غلامحسین خیر

➡️ @maryamkashfi290

#قلمبه_گویی

1 month ago

مرض پرسش‌‌طلبی

«من به تماشاخانه نمی‌روم که‌ پاسخ‌هایی برای سؤال‌های خود بیابم، بلکه برای این می‌روم که سؤال‌های تازه‌ی دیگری برایم مطرح شود.»*

یونسکو این را درباره‌ی نوشتن هم گفته. اصلن اقتضای هنر و فلسفه همین است. ما نمی‌نویسیم چون چیز بیش‌تری می‌دانیم. نوشتن ابزاری است برای تسکین هر سوال با سوالی دیگر.

مرض پرسش‌‌طلبی که به جانت افتاد، از نگاشتن باز نمی‌مانی. و چون به نوشتن استمرار ورزی، مبتلای سوال خواهی شد.

این هر دو را برای همگان آرزومندم. و برای خودم بیش‌تر.

✍🏼 مریم کشفی

*تجربه‌ی نمایش، اوژن یونسکو، ترجمه‌ی محمدتقی غیاثی

پ‌ن: امشب تو پلاتو مصدوم شدم و به بازنویسی مونولوگی که وعده کرده بودم نرسیدم. باشد بعدها.

➡️ @maryamkashfi290

#قلمبه_گویی

1 month ago

مراوده با کلمه

گفته بودم که ابتلای به کلمه، از عوارض نویسندگی و اندیشه‌ورزی است؟
حالا بیابید هنرنمایی بهمن فرسی را، به تماشا بنشینیم.

«به شرط اینکه درِ کلمهٔ شباهت رو باز کنیم و یه خرده توش پرسه بزنیم.»

تصورش کردید؟ خواهان پرسه‌زنی در کدام واژه‌اید؟

«شما دارین تشریح بی‌نتیجه‌ای روی جنازهٔ الفاظ صورت می‌دین.»

دستکش دم‌دست‌تان هست؟ به کالبدشکافی کدام کلمه بپردازیم؟

«معتقدم که شما باید پابه‌پای تمام اقدامات‌تون یه فکری هم برای معالجهٔ کلمات بکنید. کلماتی اختراع کنین که فقط یه معنی صریح و معین داشته باشن.»

آخ‌ که چقدر کلمه‌ی مریض‌احوال حواله‌ی هم کرده‌ایم و در پی درمان هم نبوده‌ایم.

دیگر چه؟ با واژه‌ها چطور مراوده‌هایی می‌توان داشت؟

✍🏼 مریم کشفی

پ‌ن: تمام مثال‌ها از نمایشنامه‌ی «موش» بهمن فرسی است.

➡️ @maryamkashfi290

#یادداشت

1 month ago

اگرهای محال‌اندیشِ شبهه‌انگیز

«اگر برای همیشه می‌ماندیم
هرچه هست دگرگون می‌‌شد.
از آنجا که جاودانی نیستیم
چه بسا چیزها که بی‌تغییر می‌ماند.»*

اگر جنسیت‌مان یکی بود
درک بهتری از هم داشتیم.
از آنجا که گوناگونیم
چه بسا تفاهم، توهمی بیش نباشد.

اگر نژادهای گوناگون نبودیم
صلح بر جهان حاکم بود.
از آنجا که هم‌گون نیستیم
چه بسا جنگ را پایانی نباشد.

اگر...

{این یکی را شما ادامه دهید.}

✍🏼 مریم کشفی

پ‌ن: برگرفته از ایده‌ی «اگرهای حسرت‌آمیز» شاهین کلانتری

برتولت برشت
➡️* @maryamkashfi290

1 month, 1 week ago

به جهانی که منم

«زبان، آقای صحافی عزیزم! جهان ماست و جهان ما رو آشکار می‌کنه. و این زبان آشفته‌ی شما، جهان آشفته‌ی شماست.»*

به زبانم می‌اندیشم. به جهانی که منم. گاه موشکاف و پرتکلف در قامت حقوق‌خواندگی. گاه شوخ و فحاش به وقت خریت و کودکی. گاه پیچیده و مبهم در مقام فلسفیدن و گاه...

همه‌ی این‌ها منم؟ یا نیستم هیچ‌کدامشان؟ چه از خود می‌نمایانم؟ با کلام. با کلمه. با کردار.

و اگر زبان، جهانم باشد، پس... می‌توان جهان خویش را ساخت.

✍🏼 مریم کشفی

*نمایشنامه‌ی «گزارش یک خواب»، محمد رضایی‌راد

➡️ @maryamkashfi290

#قلمبه_گویی

We recommend to visit

𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 1 month ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 3 months, 2 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 2 days, 19 hours ago