نه مثل تگرگ، ناگهان، رگباری
نه چون باران، ریز و درشت و جاری
قربان تو ای برف! که در خلوت شب
با آن همه حرف، بی صدا می‌باری
.مرتضی امیری اسفندقه.

یک‌شنبه ۱۴۰۳/۱۱/۲۱

عاشقی دل می دهد معشوقه ای دل می برد
برد در برد است و من مشغول حسرت بردنم
.شهریار.

پنجشنبه ۱۴۰۳/۱۱/۱۸

یارِ من باش که زیبِ فلک و زینتِ دهر
از مه روی تو و اشکِ چو پروینِ من است
تا مرا عشقِ تو تعلیمِ سخن گفتن کرد
خلق را وردِ زبان، مدحت و تحسینِ من است
.حافظ.

سه‌شنبه ۱۴۰۳/۱۱/۱۶

زنـدگــی یــعنـی همیـــــــن پــروازهــا
صبـــح هـا، لبـخند هـا، آوازهـــا
ای خــــطوط چهــــره ات قـــــــرآن من
ای تـو جـان جـان جـان جـان مـن
. شهرام محمدی.

دوشنبه ۱۴۰۳/۱۱/۱۵

ای که تو ماه آسمان ماه کجا و تو کجا
در رخ مه کجا بود این کر و فر و کبریا
جمله به ماه عاشق و ماه اسیر عشق تو
ناله کنان ز درد تو لابه کنان که ای خدا
سجده کنند مهر و مه پیش رخ چو آتشت
چونک کند جمال تو با مه و مهر ماجرا
.مولانا.

چهارشنبه ۱۴۰۳/۱۰/۱۹

صــــبا ببر پیامِ دلـــــم بسوی یــــــــارم
بگو به هجرت ای یار نشسته غمگسارم

سه‌شنبه ۱۴۰۳/۱۰/۱۸

به حسن تو نباشد یار دیگر
درآ ای ماه خوبان بار دیگر
مرا غیر تماشای جمالت
مبادا در دو عالم کار دیگر
. مولانا.

یکشنبه ۱۴۰۳/۱۰/۱۶

ای دیده خون ببار که این فتنه کار توست
ای سایه صبر کن که برآید به کام دل
آن آرزو که در دل امیدوار توست
.هوشنگ ابتهاج.

پنجشنبه ۱۴۰۳/۱۰/۱۳