کم رویی در کودکان را چگونه درمان کنیم؟؟

✍حوصله به خرج دهید و اجازه دهید کودک صحبت های خود را به پایان برساند

✍مسوولیت هایی را به کودک دهید تا او را با جامعه پیرامونش مرتبط کند، مثل خرید مایحتاج خانه یا خرید های دیگر.

✍سعی کنید کودک را با بچه های دیگر مقایسه نکنید. بلکه او را فقط با خودش مقایسه کنید.

✍اگر مدرسه می رود با معلم وی صحبت کنید و خواهش کنید با پرسش سوال های ساده در کلاس شرایط تشویق اش را فراهم کند.

✍از معلم او بخواهید مسوولیت های در حد توان کودک به وی محول کند و او را در فعالیت های گروهی درسی سهیم کند.

✍از معلم ورزش کودک بخواهید که حتما اورا برای شرکت در بازی های گروهی تشویق کند.

✍در میهمانی های خانوادگی کودک را تشویق کنید تا اشعاری را که حفظ کرده یا درس هایی که فراگرفته برای میهمانان بخواند.

✍در نهایت اگر مساله حل نشد، به  روان شناس  مجرب و باتجربه مراجعه کنید..

@drsiminfarshadi

خطای فرزندپروری

✍یکی از خطاهای شایع فرزند پروری این هست که والدین در مورد یک موضوع بیشتر از حد نیاز با فرزند خود صحبت و حرف را طولانی می کنند.

? به عنوان مثال :
مادری می خواهد به فرزندش بگوید بیا و صبحانه بخور و برای اینکه کودک او از خوردن صبحانه ممانعت نکند، مادر شروع به توضیح دادن های طولانی و خسته کننده راجع به فواید صبحانه می کند، در صورتی که کودک شما توانایی درک این توضیحات ندارد و نه تنها برایش لذت بخش نیست، بلکه خسته و کسل کننده خواهد بود.

@drsiminfarshadi

سخنی در باب کمال و اهمال

✍كمال‌گرایی و اهمال‌کاری دو روی يك سكه‌اند؛ معمولا ابتدا كمال‌گرایی در زندگی افراد تاخت و تاز می‌كند. از آنجایی كه افراد كمال‌گرا اهداف غيرواقع‌بينانه‌ای را برای خود در نظر می‌گيرند(سنگ بزرگی كه زده نمی‌شود)

✍يا به اهداف خود نمی‌رسند ويا بعد از رسيدن، آن را بی‌ارزش مي‌كنند(دکتری گرفتن كه چیزی نیست من باید...).بنابراین بعد از مدتی، اهداف، معنا و ارزش خود را از دست می‌دهند و اين افراد خسته، سرخورده و نااميد شده و ناگزير به دره اهمال‌کاری سرازير می‌شوند.

✍مخرج مشترك هر دو، خودسرزنشی است؛ در اولی به اتهام تنبلی(تلاش كم و نرسيدن) و در دومی هم به اتهام تنبلی(تكان نخوردن). شايد بتوان گفت: پشت هر اهمال‌کاری، يك كمال‌گرا نشسته است!پس اگر می‌خواهيد اهمال‌كار را درمان كنيد، سراغ كمال‌گرا را بگيريد.

@drsiminfarshadi

✍انسانها موجودات چند بعدی هستن و نیازهای متفاوتی دارن، نیازهای فیزیولوژیک مثل غذا و آب و مسائل جنسی و نیازهای روانی و ارتباطی، و برآوردن همه این نیازها برای سلامت روان و جسم آدما لازمه که ما می خواهیم در کنار این نیاز ها به ۵ نیاز روانی اساسی انسان ها هم بپدازیم.

✍شاید شما از این نیازها به صورت دقیق و روشن آگاه نباشین و یا طی زندگی بهتون باورهای اشتباهی درباره این نیازها القا کرده باشن و گفته باشن خیلی مهم نیستن. خب بیاین با هم یه نگاهی به این نیازها بندازیم مسلما شما بعد از خوندن اونها متوجه اهمیتش می شین.

✍جفری یانگ(۱۹۹۰) روانشناس و طرحواره درمانگر، ۵ نیاز روانی اساسی رو مطرح کرده و گفته که این نیازها اساسی هستن یعنی بسیار مهم و پایه ای هستن برای سلامت روانی انسانها و از طرفی برای همه عمر هستن. یعنی اینطور نیست که این نیازها فقط توی کودکی مهم باشن. این نیازها عبارتند از:

✍نیاز به دلبستگی ایمن

استقلال، کفایت و هویت

آزادی در ابراز نیازها و هیجانات سالم

محدودیتهای واقع بینانه

خودانگیختگی و تفریح

@drsiminfarshadi

پرسشنامه تله زندگی رهاشدگی

✍هدف این پرسشنامه، سنجش تله زندگی رهاشدگی است. به سؤال های این پرسشنامه جواب بدهید. ا برای پاسخگویی به سؤالها به احساس خود مراجعه کنید یا اینکه فکر کنید آن سؤال در زندگی تان چقدر درست است.

✍اگر زندگی پر افت و خیزی داشته اید، سعی کنید برای پاسخی سؤال های این پرسشنامه، چند سال اخیر را مدنظر قرار دهید.

✍ کلید نمره گذاری
١. کاملا غلط
۲. تقریبا غلط
٣. بیشتر درست است تا غلط
۴. اندکی درست
۵. تقریبا درست
۶. کاملا درست
اگر در یکی از این سؤالها، نمره ۵ را گرفتید، ممکن است این تله زندگی در ذهن شما شکل گرفته باشد، حتی اگر میانگین نمرات شما پایین باشد.



✍ تفسیر نمرات پرسشنامه تله زندگی

۱٠_۱۹..... خیلی پایین.
احتمالا این تله زندگی در ذهن شما شکل نگرفته است.

۲٠_۲۹....... نسبتا پایین.
این تله زندگی ممکن است گاهی اوقات يقه شما را بگیرد.

۳٠_۳۹...... متوسط.
این تله زندگی باعث مشکلاتی برای شما شده است.

۴٠_۴۹...... بالا.
بدون شک یکی از تله های مهم زندگی شماست.

۵٠_۶٠...... شدید.
این تله زندگی دقیقا یکی از تله های اصلی زندگی شماست.

@drsiminfarshadi

پرسشنامه تله رهاشدگی
تفسیر در ادامه?

@drsiminfarshadi

✍بهترین جا برای یافتن سوپر ایگو درون ذهن شماست. خیلی از افراد می‌توانند فوراً به صدای سوپر ایگوی خویش همان طور که در فکرشان تجربه کرده‌اند گوش کنند:" اگر بلند نشوی تا آن خانم روی صندلی بشینه حس واقعا بدی بهت دست میده".

✍اکثر ما آن را به شکل احساس گناهی درک می‌کنیم که به موجب آن خود را برای کارهایی که نمی‌بایست انجام دهیم تنبیه می‌کنیم. اما قسمت اعظم سوپر ایگوی ما ناخودگاه هست.

✍سوپرایگو ممکن است ملایم یا خشن باشد. سوپرایگوی فرد سالم به او کمک می‌کند تا حس خوبی نسبت به خود داشته باشد و تنها زمانی که واقعا آسیبی رسانده است احساس گناه کند و در پی ترمیم و جبران باشد.

✍سوپر ایگوی سالم شبیه به پدر یا مادری است مهربان، اما جدی؛ قانون‌مند ولی خطا را نیز می‌بخشد. می‌توان با اوصحبت کرد و تخفیف گرفت. اما برخی از مردم به صورت بسیار عمیق‌ و غیرمنطقی از وجدان موذب خویش رنج می‌کشند.

✍این افراد به شدت حس گناهکار بودن دارند. سوپر ایگوی خشن و ظالم نه تنها فرد را برای اعمالش بلکه حتی برای افکارش هم سرزنش می‌کند. برخی افراد آگاهانه نمی‌دانند که از حس گناه رنج می‌کشند و سوپر ایگوی آنها ممکن است با ایجاد حس افسردگی و دل و دماغ نداشتن خودش را نشان دهد.

✍این افراد بنا به دلایل ناهشیاری حس گناه می‌کنند و در نتیجه سوپر ایگوی آنها با از بین بردن معنای زندگی آنها را تنبیه می‌کند. شبیه کسی که زیر بار سنگین گناه کمر خم کرده است و نباید زندگی لذت‌بخشی داشته باشد. افرادی که سوپر ایگوی بی رحمی دارند باید به هر نحوی شده از شر آن خلاص شوند وگرنه در معرض خطربزرگ آسیب‌زنی به خود یا دیگران قرار می‌گیرند.

✍برخی افراد دیگر نیز چون نمی‌توانند فشار سوپر ایگو را تحمل کنند آن را به شخص دیگری فرافکنی می‌کنند. مثلاً با کوچکترین نگاهی حس می‌کنند دیگری در حال سرزنش و یا اشکال گرفتن از آنهاست.

✍اینکه فکر کنید شخص دیگری آزارتان می‌دهد و به دنبال یافتن خطا باشد می‌تواند تجربه‌ای وحشتناک باشد اما هیچ چیز مثل نفرت داشتن از خودتان دردناک نیست زیرا در آن وضعیت، دیگر تسکینی وجود ندارد.

?کانال خورشید
دکتر سیمین فرشادی
مدرس دانشگاه
*عضو انجمن روانشناسان آمریکا

@drsiminfarshadi

خود خدا پنداری

✍مفهوم خود خدا پنداری self-deification را برای اولین بار در ادبیات روانکاوی مورد استفاده قرار می دهم. هر گاه درگیری ذهنی و روانی فرد با موضوعی با تم اعتقادی با دفاع همانند سازی با هدف تسکین و کاهش دلهره دچار تبدیل و تغییر شود، آنگاه عناصر وهمی ایجاد شده در قالبی ترکیب شده و تحریف یافته با مشخصه بزرگمنشی همانند سازی شده به شکل رفتارهای خاص بروز داده می شود.

✍در بررسیهایی که بر روی رفتارهای خشونت آمیز و جنایتکارانه افراط گرایان مذهبی بویژه داعش و طالبان داشته ام، تصورات وهمی ناشی از همانند سازی خود خدا پندارانه را در انجام چنین رفتارهایی در این جریانات دخیل می دانم.

✍آنها تصور ذهنی خود از خدا را درونفکنی کرده و با نمایش همه کار توانی از جمله جان ستاندن و مجازاتهای نامتعارف و رفتار غیر انسانی به برونفکنی علائم آسیب پرداخته اند.
این یافته مهم خود را برای نخستین بار در این پست اعلام می نمایم.

?کانال خورشید
دکتر سیمین فرشادی
مدرس دانشگاه
*عضو انجمن روانشناسان آمریکا

@drsiminfarshadi

درمان طرحواره محور
راهبردهایی برای تغییر (مرور اجمالی)

?چهار نوع مداخله مهم
۱. مداخلات شناختی

1. مداخلات تجربی

۳.مداخلات بین فردی

۴.مداخلات رفتاری

?فنون شناختی
به طور کلی به این منظور به کار می روند که در طرحواره ها تغییرات نظام داری ایجاد کنند.

?بیمار فنون شناختی را یاد می گیرد و این کار او را قادر می سازد تا بتواند هر زمان که طرحواره ها خارج از جلسه فعال شدند با آن ها بجنگند ، آنها یاد می گیرند دائما با بحث و استدلال منطقی با باورهای هیجانی خود مقابله کنند.

?بیمار همچنین یاد می گیرد که چگونه طرحواره ها اطلاعات را تحریف می کنند و در نتیجه باورهایی را که ممکن است در شرایط دیگر غیر منطقی به نظر برسند تقویت می کنند.

?فنون تجربی معمولا بر گشایش طرحواره ها تاکید می کنند و آن ها را برای تغییر انعطاف پذیرتر می نمایند.

?بعد از مداخلات شناختی و تجربی ، درمان بر تغییر رفتار متمرکز خواهد شد .این کار معمولا طولانی ترین مرحله محسوب می شود زیرا شامل تغییر در الگوهای رفتاری خود آسیب رسان و مزمنی است که به طور عمیق در ساختار شخصیتی بیمار جای گرفته اند .اغلب آسان تر است که هیجان ها و باورها را تغییر دهیم تا رفتارهایی نظیر الگوهای انتخاب شریک یا صمیمیت را.

?فنون بین فردی هنگامی مورد تاکید قرار می گیرند که بیمار در رابطه درمانی طرحواره هایش را عرضه می کند («انتقال ») این کار مخصوصا برای بیمارانی مهم است که طرحواره هاي مركزي در حوزه بریدگی و طرد دارند از جمله محرومیت هیجانی , رها شدگی / بی ثباتی و بی اعتمادی/ بد رفتاری .

?بدون توجه به این که بیمار کدام مرحله درمان را سپری می کند ، متوجه این نکته شدیم که ضروری است هر موقع طرحواره ها برانگیخته شوند یعنی هنگامی که برانگیختگی عاطفی شدید در بیمار وجود دارد مورد چالش قرار گیرند . حتی در مرحله شناختی بحث در مورد طرحواره ها در سطح انتزاعی یا عقلانی ، ندرتا اثر بخشی بررسی آنها در حضور عواطف را دارد.
و ....

?کانال خورشید
دکتر سیمین فرشادی
مدرس دانشگاه
*عضو انجمن روانشناسان آمریکا

@drsiminfarshadi