هذیان

Description
کپی کردن در ذات تو نیست؛ فور بزن باشه؟



راه ارتباطی | ناشناس | استیکر فروشی
we0404.t.me/14825
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 5 months, 3 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 8 months ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 4 months ago

3 months, 1 week ago

انسان به ناچار باید درگیر زحمت کشیدن باشد؛ تفاوتی ندارد که این زحمت بیل زدن باشد یا ساعت‌ها خیره شدن به مانیتور و فشار آوردن به ذهن. در حالی که در بیل زدن، خستگی بدنی ممکن است انسان را از ادامه کار باز دارد، در کار من گاهی چشم درد، سردرد یا خستگی ذهنی مانع پیشرفت می‌شود. گاهی به خودم می‌آیم و می‌بینم که بیش از یک چهارم روز را صرف نگاه کردن به مانیتور کرده‌ام، در حالی که قرار بوده هشت ساعت پیش بخوابم. این تنها بخشی کوچک از زندگی من است. اما اگر یک‌دفعه متوجه شوم که کل شب را درگیر کیبورد بوده‌ام و حالا باید ساعت دوازده ظهر در سالن تتو حضور داشته باشم چون قولی به مشتری داده‌ام، آن زمان حتی خواب هم می‌تواند برایم بیگانه شود. بارها پیش آمده که وسط سالن، بر روی کاشی‌های سرد دراز کشیده‌ام تا فقط کمی استراحت کنم و بدنم را در صاف‌ترین حالت ممکن پهن کنم تا از شدت خستگی کاسته شود. با وجود همه این‌ها، من از شغل و فعالیتم راضی‌ام، از آن لذت می‌برم و هیچ اعتراضی ندارم. تنها گاهی به این فکر می‌کنم که با تمام لذتی که در کارم هست، انسان در نهایت به اجبار باید زحمت بکشد؛ انسانی که زحمت نکشد، در نهایت پوسیده خواهد شد.

3 months, 2 weeks ago

آدمیزاد آن‌قدر در برابر غم‌های بزرگ، استخوان خرد می‌کند که دیگر یادش نمی‌ماند یک روزی، حتی پخش نشدن برنامه کودک عصرگاهی، دلخوری عمیقی بود. می‌نویسد و بعدتر می‌خواند. آن‌وقت، شاید به همین غم‌هایی که امروز استخوان خردکن‌اند، بخندد. اما آیا این خنده، خنده‌ای از سر فراموشی است؟ این را فقط زمان خواهد گفت.

3 months, 2 weeks ago

دیگر با بایدها و نبایدها کاری نداریم، همان طور که دلمان می‌خواهد انجامش می‌دهیم، بلاخره هر قانونی یاغی هم می‌سازد. یاغی‌های این مملکت شده‌اند همان‌هایی که لب‌های یکدیگر را می‌بوسند، سکس هوای یواشکی دارند، آدمیزاد است و نیازهایش. از کسی که دو چند سال از من بزرگ‌تر بود شنیدم می‌گفت: «هوس و سکس و کشش جنسی هیچ نمی‌شناسد، همان لحظه را می‌خواهد و مهم نیست اصلاً طرف می‌خواهد که باشد» چمیدانم شاید من نادان بودم و بلاخره سن بیشتر تجربیاتی دارد که نمی‌شود انکار کرد. شده‌ایم یاغیان هوس‌باز سرگردانی که قانون می‌شکنند و به هیچ‌ورشان نیست. البته که من هم از همین هوس‌بازان جامعه اگر باشم، باز بهتر از دزدی و مال دیگران خوردن است.

6 months ago

بغل میخوام ولی نه هر بغلی.

6 months ago

من غلام آبجو‌ام، غیر آبجو هیچ مریز.

6 months ago

سیگار تعارف نکنید، هنوز به چهل سالگی نرسیده‌ام. سیگار برای آن روزی است که زنی که روزگاری مال من بوده، دیگر نیست. طلاق گرفته، رفته با دیگری ساخته، و من مانده‌ام. نشسته کنار پنجره‌ای پاییزی، خیره به خیابان خیس از باران، با آن سرمای خفیف که در استخوان رخنه می‌کند. سیگار برای آن سال‌هاست، برای تنهایی‌های رسوب‌کرده در هوای گرفته. هنوز نه، هنوز چهل سالم نشده، سیگار به من تعارف نکنید.

8 months, 4 weeks ago

ری‌اکت استارز تلگرام برای چنل فعال شد:)
و از این پس میتونید برای حمایت از پست ها این ری‌اکت رو بدید‌‌. مبلغ زیادی نیستش هر استارز کمتر از هزار تومان هستش ولی برای من ارزشمند خواهد بود.

9 months ago

تقریبا هیچ چیز عادلانه نیست.

9 months ago

آدم‌ها می‌آیند و می‌روند. زندگی همیشه همین است.

9 months ago

چطور نویسنده نباشم ولی بنویسم، شاید قسمت یک

این که من به شما بگم نویسنده‌ام، شاید یه دروغ بزرگ باشه. حتی اگه اسم خودمو توی دسته‌ی نویسنده‌ها جا بزنم، توی ته دل خودم هم باور ندارم. ما می‌تونیم بنویسیم ولی نویسنده نباشیم، همون‌طور که می‌تونیم بخونیم ولی خواننده واقعی نباشیم. خواننده‌ی کتاب، نه اون که فقط لای صفحات رو باز می‌کنه و رد می‌شه. از بچگی، از همون سال‌های ۱۲، ۱۳ شروع کردم به نوشتن. ولی نه نوشتنِ شاهکار! شاید عراجیفی بود، شاید هم بدتر. دفتر که پر شد، رفتم سراغ دیوارها، بعدش هم وبلاگ‌ها. اون‌هایی که قدیم وبلاگ می‌نوشتن، یادشونه. امروز هم توی کانال تلگرام می‌نویسم. ادبیاتم هم هیچ‌وقت خوب نبود، اصلن از ادبیات خوشم نمی‌اومد. ولی یه اصل رو توی همه‌ی این سال‌ها رعایت کردم: «کپی نکردن».
حالا شما می‌خوایید بدونید چطوری می‌شه نوشتن رو شروع کرد؟ من یه روش خاص دارم. بعد از این که یه متن رو خوندم، به خودم می‌گم: «اگه تو می‌نوشتی، چطوری می‌نوشتی؟» یا «اگه کافکا یا فردوسی می‌خواست بنویسه، چطوری می‌نوشت؟» وقتی که قلم‌های مختلف رو بشناسی، این سوال‌ها توی ذهنت راحت جواب پیدا می‌کنن. شاید بگید این کار چطور ممکنه؟ همین امشب یه متن نوشتم، یه جمله خوندم: «دیر شد، دیگه نمی‌خوامت». با خودم گفتم: «اگه من می‌نوشتم، چطوری می‌نوشتم؟» و شروع کردم به فکر کردن و راه رفتن تا جمله‌ها توی ذهنم کنار هم نشستند و نتیجه چیزی شد که شما در این «متن میبینید».
البته کم پیش میاد اینطوری بنویسم. بیشتر از زندگی خودم و اتفاقات روزمره می‌نویسم. گاهی هم از دختری که بهم خیانت کرده، نوشتم. سبک نوشتار خودت رو پیدا کن. من عامیانه می‌نویسم، بهتر از اینکه بخوام ادبی و کتابی بنویسم. شاید یکی دیگه دوست داشته باشه مثل شاهنامه، با فارسی کهن بنویسه. ولی یه چیز رو بدون، کپی کردن از دیگران از اون کارهای کثیفیه که هیچ‌کس نباید انجام بده. به قولی که خیلی شنیدم: «دزدی بهتر از کپی کردنه». دزدی به سبک هنرمندانه، یعنی از چند سبک دزدیدن و تلفیقشون، که آخرش سبک خودت رو خلق کنی. ولی این دزدی رو باید با مهارت انجام بدی، طوری که کسی نتونه بگه کپی کردی. این کاریه که نویسنده‌ها و نقاش‌های بزرگ هم انجام دادن. تو باید متنی بنویسی که شبیه هیچ‌کدوم از متن‌های دیگه نباشه، ولی از مفهوم همون متن، یه چیز جدید خلق کنی.

We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 5 months, 3 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 8 months ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 4 months ago