?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 10 months, 2 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 1 year ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 9 months ago
فراخوان مقاله «ویژهنامه بازیهای محلی» برای فصلنامه «فرهنگ مردم ایران»
«فصلنامه فرهنگ مردم ایران» در نظر دارد شماره جدید خود را به موضوع «بازیهای محلی» اختصاص دهد. لذا از صاحبنظران، استادان، پژوهشگران و علاقهمندان به پژوهش در این حوزه دعوت میشود مقالات خود را با محورهای ذیل به سامانه فصلنامه به نشانی https://folklore.iribresearch.ir ارسال نمایند.
- ریشهشناسی تاریخی بازیهای محلی
- بازیسازی مدرن بر اساس بازیهای محلی
- تبدیل بازیهای محلی به مسابقات رادیویی و تلویزیونی
- ریختشناسی و گونهشناسی بازیهای محلی
- مناسبسازی بازیهای محلی برای زندگی آپارتمانی
- نشانهشناسی زبانی و معنایی بازیهای محلی
- روایتشناسی بازیهای محلی
- گونهشناسی قواعد و قوانین بازیهای محلی (قرعهکشی، یارگیری، تنبیه، تشویق)
- نوعشناسی بازیهای محلی (فکری، حرکتی، نمایشی، کلامی، منظوم، حدس و گمان، تقلیدی و ...)
- بازیهای محلی و جنسیت
- بازیهای محلی و گروههای سنی بازیکنان
- بازیهای محلی و نقش بازیکنان
- بازیهای محلی و مکان بازی
- بازیهای محلی و زمان بازی
- بازیهای محلی و ابزار بازی
- و ...
گفتنی است دوره کامل فصلنامه به همراه شیوهنامه تنظیم مقالات در پایگاه اطلاعرسانی مرکز تحقیقات به نشانی http://www.iribresearch.ir/Farhang_Mardom بارگذاری شده و به صورت رایگان قابل دریافت است.
شایان ذکر است به مقالات پذیرفته شده حقالزحمه مناسب پرداخت خواهد شد.
نشانی : تهران، خیابان ولیعصر(عج)، نرسیده به چهار راه پارکوی، خیابان هتل استقلال ساختمان اداری جام جم، طبقه دوم- فرهنگ مردم – تلفن :22652559- 22166942
ایمیل : [email protected]
3️⃣
و جالبتر آن است که وضعیت جدید به نام یک مشیّت الهی که باید پذیرفت و با آن ساخت معرفی نمیشود، نتیجه ی رفتار مردمی شناخته می شود که خود موجب این وضع شدند و خود نیز باید برای رفع آن دامن همت برکمر زنند.. این همان اندیشهی مبارزه میان نیک و بد در جهان بینی ایرانی است که از همان آغاز کتاب یعنی بخش اسطوره ییِ شاهنامه آغاز میگردد و در سرتاسر آن این اثر ارجمند نمایان است.
در ایران عزیز ما که در همه ی ادوار تاریخی و اساطیری مردمش( البته در حدّ فهم و برداشت خود از مفهوم خدا) خداشناس یا بهتر است بگویم خداترس و ایزدپناه بوده اند تصوری که از خدا با هریک از نامهای: اهورامزدا، ایزد، یزدان، دادار، آفریدگار، الله و خدا، داشته اند نمادی از بزرگی، آفرینندگی، ترسانندگی، تشویق کنندگی و در نهایت نابود کنندگی بوده است. خدا در تصوّر آنان، حتّی در تصوّر اغلب دین باوران امروز، آن قدرت مطلقِ خویشفرماست که هروقت اراده کند هرچه اراده کند رخ خواهد داد، و در رأس همه ی رخداد ها زنده ساختن و میراندن آدمیان است. خدا می تواند بخواهد تا دنیا در یک آن زیر و رو شود، همه یا گروهی بمیرند و یا گروهی در آنِ واحد پا به هستی بگذارند! پس کشتن یا زنده نگهداشتن از اختیارات و ممکنات خداوند بوده و هنوز هم بسیاری از مردم روی زمین برین باورند! این ویژگی خداوند که برترینِ آنها بحساب می آمد گاهی برخی از انسانها را به این توَهُّم فرو می برد که ادعا کند خداست یا همتای خداست زیرا مخصوصا در قرن های اخیر که قدرت بشر در پرتو پیشرفت دانش و صنعت افزون گشته است، می تواند به آسانی این فکر بر سر یک فرمانده، یک رییس کشور، یک ارباب تکنولوژی پیشرفته بیفتد! گفته شده که حجاج بن یوسف، یا شاید ستمگری دیگر، ادعای خدایی کرد و حجتش این بود که گفت می تواند به مردمان جان یا مرگ بخشد، گفتند چگونه؟ دستور داد دو زندانی را آوردند یکی را بخشید و آزاد کرد و دیگری را گردن زد، آنگاه پرسید مگر این دو عمل بزرگترین دلیل بر خدایی خدا نیست؟!
در جهان غرب از پیش از تاریخ تا آغاز قرن هجدهم ( حوالی سال هزارو هفتصد و بیست) تفکری مانند جهان اسلام و حجاج بن یوسف حاکم بود، خداوند در آسمان بر تخت بزرگی نشسته و ناظر بر امور بندگان خود بود و ارباب کلیسا در اینجا و آنجا نایبان بر حقش شناخته می شدند که از سوی او نمایندگی(= ولایت) داشتند تا بر بندگانش ریاست و حکمرانی کنند! کسی را یارای آن نبود که حوزه ی اقتدار خدا را زیر سوال برد یا اورا بیازماید، اگر می خواست خدا را بیازماید با این سخنِ دندان شکن روبرو می شد که" این خداست که حق دارد بندگان خود را بیازماید، بنده را حق آزمودن خداوند خود نیست". البتّه بدیهیست که خدای بالاتر از حدّ امتحان و انتقادِ بندگانش همیشه برنده و برتر است! واژه ی مرکّب آلمایتی گاد( Almighty God) در زبان انگلیسی که در نزد غربیان توصیف خداوند است بمعنی قادر مطلق و آنکه همه چیز برای او در مقام امکان است!
به حکمت شاهنامه برگردیم که قرنهاست پناهگاه فرهنگی ماست! ضحاک می آید و چنان طرحی نو از جور و ستم می افگند که مردم از بی مهری و کج اندیشی خود با جمشید هزاران بار پشیمان می شوند اما گناهی که ورزیده اند پاداَفرَه یا (کارما)یی دارد که باید بکَشَند، باید از آن گناه که کرده اند پاک و پالوده شوند. در مسیر آن پالودگیست که اراده ی اهورایی فریدون را، که با جمشید از یک تبار است و در گوشه یی از جهانِ آن روز پاک و پاکیزه زیسته و بالیده است، به میدان میاورد و به چشم مردم در می آورد. مردمِ خائب و خاسر به سوی او می روند دست به سوی او دراز می کنند، فریدون می آید و جهان آشوفته و درهم آمیخته را نظم و نسقی تازه می بخشد تا اجازه دهد که حیات و زیست ادامه یابد و چرخ گردنده به گردشِ بازیگرانه ی خود تداوم بخشد!
اینک پرسشم از شما خواننده ی عزیز این است که " آیا حکمت پنهان در قصه ی ضحاک و فریدون قصّه یی آشنا برای شما نیست؟ به نظر شما از قرن چهارم که حکیم خردمند فردوسی بزرگ این روایت را از صورت شفاهی و منثورِ آن به نظم کشیده تا به امروز که ما اقبال خواندن و درک معنای آن را یافته ایم چندبار این داستان از جهان قصه به جهان واقعیت راه یافته و تکرار شده است؟ به سخن دیگر شما با ارجاع به حافظه ی تاریخی خود چند جمشید و ضحاک و فریدون را می شناسید که برشمارید؟ و آخرین پرسشم این است که آخرین جمشید و آخرین ضحاک در ذهن شما کیانند و بنطرتان چه کسی فریدون این دوره خواهد بود؟
شاد و تندرست باشید!
(بخش دوم این سخن را در پستی دیگر خواهید خواند)
س. م. ترابی، کانبرّا، کی لین!
پانزدهم بهمن ماه هزارو چهاصد و سه خورشیدی!
2⃣
آنگاه تختی بلند ساخت و گوهرهای بسیار بر آن درنشاند و خود بر آن تخت نشست و دیوان را فرمود تا آن را برداشتند و به هوا بردند و مردمان بر او گوهر افشاندند، و چون سر سال نو و روز آغاز فروردین ماه رسید فرمان داد تا جشنی بزرگ برپا داشتند و خود بر تخت نشست و آن روز را نوروز نامید. در تمام آن سالها که به دوره های پنجاه ساله تقسیم شده بود مردم همه دارای شغل معلوم و سرگرم به کار خود و در رفاه و آسایش بودند. زندگی بر او و رعیّتش خوب و خوش می گذشت تا کم کم شُکُوه و جلال خود را به چشم آورد و خلق جهان را مطیع خود دید، پس به بیماریِ خود شیفتگی مبتلا شد و منیّت سرتا پای وجودش را فرا گرفت، بزرگان و گرانمایگان را فرا خواند و گفت: "هنرها در جهان همه از من پدید آمده است، گیتی را من به این زیبایی آراسته ام و مرگ را نیز من از شما برداشته ام پس به من بگروید و مرا خداوند خود بخوانید. این حال و خیال باعث گشت تا فرّه ایزدی از او جدا شد و مردم آرام آرام از وی روی گردان شدند و سپاه از گِرد درگاه او پراگنده شدند و کارها از نظم خارج شد و درهم گشت . البتّه جمشید چون چنین دید به اشتباه خود پی برد و از کرده و گفته پشیمان شد اما سودی نداشت ، چه خداوند (= نیروی اراده ی مردم) بر او خشم گرفته بود و پیوسته فرّ و شکوهش کاستی می گرفت و در آن هنگام بود که ضحاک ماردوش پدیدار گشت، مردمان که از نیکی و درستی جمشید نا امید و از گِرد او پراگنده شده بودند برضحاک گِرد آمدند. او پذیرفت جای جمشید بنشیند، نشست و هزارسال فرمانروایی کرد و دمار از روزگار مردم جهان(= ایران) در آورد. پیش از ادامه ی روایت فردوسی از حال و روز مردم در عهد ضحاک میخواهم به یک نکته ی حِکمیِ دیگر در این بخش اساطیری شاهنامه اشاره کنم آن این است که، آنطور که حکیم بزرگ روایت کرده است،بلای آسمانی یا قهر طبیعت یا خشم خدایان نبود که سبب از دست رفتن جهان نیک جمشیدی و زیست آرام و خوشِ مردم شد، و نیز سبب آن نبود که رهبر آنان یک روز به این توَهُّم و اشتباه در افتاد که همه ی نعمتها و اسباب آسایش موجود در جهان را او خود به تنهایی پدید آورده است و از اینجا گرفتار خودپرستی و منیّت شد وخود را در جای خدا قرار داد، و دید، و از پسِ آن فرَّه ایزدی از او جدا گشت، یعنی پرودگار دست یاری خود را از پشت او برداشت و مردودِ درگاهِ حق و حقیقت شد؛ زیرا تا اینجا جمشید شاه مقصر بود و اگر چنین بود باید قاعدتاً بجای ضحاکِ ماردوشِ خونخوار و مردم اوبار فرمانروایی عادل از گرد راه می رسید و فقط شاه را به عقوبت می رساند زیرا رفتار او آن پی آمد را رقم زده بود؛ اما می بینیم که در سوی دیگر حادثه واکنش مردم نیز با این پادشاه راه گم کرده خردمندانه و خردگرایانه نیست. فراموس نکنیم که خرد در تمامی شاهنامه به عنوان بزرگترین هدیه و بخشش ایزد به جهان و جهانیان، ستایش شده است و از اهل جهان دست کم آنان که دارای فهم و شعورِ در خور ذکرند انتظار می رود خردورز باشند و خردمندانه رفتار کنند.امّا رفتار مردم در برابر جمشید شاه شتابزده و شورش طلبانه است، از خانه های خود بیرون می ریزند و در مخالفت با شاه خود در طلب رهبری نو بر می آیند ، همان هنگام در دشت نیزه وران( سرزمین اعراب) رهبر جوانی پیدا شده که بر پدر نیکوکار خود مرداس عصیان کرده و جای اورا گرفته است، ایرانیانِ خشم گرفته بر جمشید، و فرو افگنده ی وی از تخت شاهی، به سراغ آن جوان که نامش به زبان فارسی آژی دهاک و به عربی ضحاک است می روند و دست تضرع و التماس بسویش دراز می کنند که لطف کند بیاید و رهبری آنان را برعهده بگیرد، او هم از خدا خواسته می آید و یک دوره ی طولانی بساط ستم خود را می گستراند و دمار از روزگار مردم خردگریز، احساساتی، خام دست، بی گذشت و بی معرفت در می آورد. پس می شود اینگونه تصور کرد که ایرانیان چوب گمراهی و نافرمانی شاه خود از خدا را نخوردند، چوب نادانی خود را خوردند. این مردم خود مسئول بلایی هستند که بر سرشان آمده است. و جالب است، بسیار جالب است که در این قصه ی اسطوره ییِ ایرانی پس از جایگزین شدن ضحاک با جمشید، و دوزخ او با بهشتی که جمشید برای ایرانیان ساخته بود، دیگر گِلِه از آمدن گرسنگی و قحطی و بیماری و جنگ که زندگی مادی مردم را تهدید میکرد نیست، گله و شکایت از رخت بربستن و هدر شدن معنویات است، زیرا معنویات همیشه در چشم ما مردم اهمیتی افزون بر مادیّات داشته است. شکوه از این بود که:
"نهان گشت کردار فرزانگان× پراکنده شد کام دیوانگان!
هنر خوار شد، جادوی ارجمند× نهان راستی، آشکارا گزند!
شده بر بدی دست دیوان دراز× به نیکی نبودی سخن جز به راز! "
(ادامه در پست بعد)
?آلبوم : رباعیات خیام
?دکلمه : #احمد_شاملو
✅آواز : #محمدرضا_شجریان
?موسیقی : #فریدون_شهبازیان
#فریدون_شهبازیان
?(موسیقیدان، آهنگساز و رهبر ارکستر
۲۱ خرداد ۱۳۲۱ / ۲۲ دی ۱۴۰۳)?
به مناسبت درگذشت شادروان فریدون شهبازیان.
? چرا به #ابوعلی_سینا، ابن سینا، میگویند؟
شاید برای شما نیز این سوال پیش آمده باشد که چرا #ابن_سینا را به این نام می شناسند، در حالیکه نام پدر او عبدالله، بوده است.
نام ابنسینا، حسین و نام پدرش عبدا... که فرزند حسن و حسن، فرزند علی و علی فرزند سینا بود. بنابراین به ابنسینا یا ابوعلی سینا ملقب شد. در واقع سینا نام نیای وی است. اما این که چرا به نام نیایش خوانده اند، نکته جالبی است!
در #ایران_باستان، نماد پزشکی #سیمرغ است و نماد بیماری مار، حال آن که در طب یونانی و طب جدید نماد پزشکی مار است.
سیمرغ در زبان اوستایی «سَئِن» و در سانسکریت «سیئِنه» است که در زبان پارسی سینا خوانده میشود.نقش سیمرغ در پزشکی ایرانی به حدی است که پزشکان را نیز لقب سیمرغ میدادهاند و از این رو، مکتب پزشکی ایرانی را «مکتب سینایی» میخواندهاند و بسیاری از پزشکان را «سینا» نام مینهادهاند.
گفته شده است که از آن جایی که اجداد ابن سینا پزشک بودهاند به این نام مشهور شدهاند و احتمالا پور سینا نیز به همین دلیل به این نام شهرت یافته است.
نکته جالب این که واژه «مدیسینmedicine» در لغت انگلیسی امروز به معنای پزشکی، برگرفته از «مَذَ سَئِنَ» اوستایی است که در آن مذ به معنای دارو و سئن به معنای سیمرغ است.
⚘ روانشاد موبد #كوروش_نیکنام
پ.ن: در شاهنامه نیز مرغ سینا یا همان سیمرغ، نماد پزشکی است. سیمرغ، در تربیت زال، دادن پر به زال برای یاری گرفتن در زادن رستم از مادر به روش جراحی و درمان رستم در نبرد با اسفندیار یاریگر و درمانگری داناست. #فردوسی از پزشکی و کاربرد آن، در این زمینه سخن میگوید.
به فرزندانمان #تاریخ_فرهنگ_و_تمدن_ایران را بیاموزیم. زادن رستم به روش پزشکی، هزاران سال پیش از زادن سزار، آمده است. اما به نادرستی، آن را سزارین گفته اند. باید آن را «رستمزایی» بگوییم.
#دکتر_عباس_قنبری_عدیوی
کتابخانههای عمومی مونترال
کتابخانههای عمومی در مونترال، بهعنوان یک شهر زیبا و فرهنگی چند ملیتی، نقش کلیدی در ترویج دانش، فرهنگ و پیوندهای اجتماعی ایفا میکنند. این شهر که به دلیل تنوع فرهنگی، هنرهای خلاقانه و اهمیت آموزش شناخته میشود، کتابخانههای عمومی خود را بهعنوان مراکز پویا و چندمنظوره برای همه شهروندان و بازدیدکنندگان توسعه داده است. بیش از 100 کتابخانههای عمومی در مونترال نهتنها مراکزی برای امانت کتاب هستند، بلکه نقش مهمی در توانمندسازی شهروندان، ارتقای دانش و تقویت همبستگی فرهنگی ایفا میکنند. این مؤسسات بهعنوان ستونهایی از جامعه مدرن، به شکلگیری یک شهر پایدار، آگاه و خلاق کمک میکنند. در مونترال، 45 کتابخانه عمومی تحت شبکه Bibliothèques de Montréal فعالیت میکنند. این کتابخانهها در مناطق مختلف شهر پراکنده هستند و خدمات گستردهای شامل امانت کتاب، دسترسی به منابع دیجیتال، برنامههای فرهنگی و آموزشی، و فضاهایی برای مطالعه و تحقیق ارائه میدهند.
نشاط کتابخانه های از حضور بسیاری از دانشجویان، دانش آموزان، کودکان و افراد در همه سنین پیداست. نکته جالب اینکه با کارت کتابخانه می توان از امکانات ورزشی مثل استخر شنا و زمینهای بازی متعلق به شهرداری رایگان استفاده کرد.
اهمیت و کارکردهای بهروز کتابخانههای عمومی در مونترال:
?فضایی برای یادگیری و آموزش مداوم: این کتابخانهها برنامههایی مانند کلاسهای زبان، کارگاههای آموزشی، و سمینارهای تخصصی برای کودکان، جوانان، و بزرگسالان برگزارمیکنند. همچنین امکانات مطالعه و پژوهش، از جمله ده ها کامپیوتر، اینترنت رایگان و اتاقهای کنفرانس، برای دانشآموزان و محققان از بچه های پیش دبستانی تا افراد کهنسال فراهم است.
?دسترسی برابر به دانش و منابع: کتابخانههای عمومی مونترال دسترسی رایگان یا کمهزینه به هزاران کتاب، مجله، روزنامه، منابع الکترونیکی و ابزارهای تحقیقاتی را برای همه شهروندان، از هر قشر اجتماعی و اقتصادی، فراهم میکنند. این منابع به زبانهای مختلف از جمله انگلیسی، فرانسه و زبانهای جوامع مهاجر ارائه میشوند که باعث تقویت تنوع فرهنگی شهر میشود.
?حمایت از هنر و فرهنگ: دفتر فرهنگی مستقر در کتابخانههای مونترال میزبان نمایشگاههای هنری، رویدادهای فرهنگی، و جلسات کتابخوانی با نویسندگان معروف هستند. به این ترتیب، نه تنها علاقه به مطالعه را ترویج میدهند، بلکه فضایی برای تقویت ارتباطات فرهنگی فراهم میکنند. از برگزاری جشنها و جشنوارههای مختلف حمایت می کند؛ برای دوره همیهای همسایه ها میز و امکانات میدهد.
?نوآوری و دیجیتالیسازی: بسیاری از کتابخانههای عمومی مونترال مجهز به فناوریهای پیشرفته مانند چاپ سهبعدی، استودیوهای ضبط، و منابع دیجیتالی هستند. خدمات آنلاین شامل امانت کتابهای الکترونیکی، آرشیوهای صوتی و تصویری، و دورههای مجازی است که به شهروندان امکان دسترسی آسان به منابع را از خانه میدهد.
?فضای اجتماعی و جامعهمحور: کتابخانهها بهعنوان فضایی امن و دوستانه برای تعاملات اجتماعی و ارتباط بین جوامع مختلف عمل میکنند. بسیاری از آنها برنامههایی برای ادغام اجتماعی مهاجران و تازهواردان، مانند جلسات گفتوگو و مشاوره، برگزار میکنند.
?تقویت سواد اطلاعاتی و رسانهای: با افزایش استفاده از فناوری و رسانهها، کتابخانهها نقش مهمی در آموزش شهروندان برای ارزیابی اطلاعات و مقابله با اطلاعات غلط دارند. کارگاههای مرتبط با امنیت دیجیتال و استفاده صحیح از منابع اینترنتی نیز ارائه میشوند.
?ترویج توسعه پایدار و محیط زیست: بسیاری از کتابخانههای مونترال برنامههای آموزشی مرتبط باتوسعه پایدار و محیط زیست، بازیافت و کاهش مصرف منابع ارائه میدهند. برخی از ساختمانهای کتابخانه نیز بهصورت سبز طراحی شدهاند و از انرژیهای تجدیدپذیر استفاده میکنند.
یادداشتهای مونترال – مولوی
دسامبر ۲۰۲۴
پوشه #شاهنامه_فردوسی به شما دوست داران #تاریخ #فرهنگ #هنر #ادبیات و #دانش ایرانی و زبان فارسی پیش کش میشود.
#فردوسی
#شاهنامه
#شهنامه
#عباس_قنبری_عدیوی
#تاریخ_فرهنگ_و_تمدن_ایران
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 10 months, 2 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 1 year ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 9 months ago