کجا بودی مامان؟

اول بار که قدمهای نوپایم را تلوتلوخوران میآزمودم سرخوش مثل جوجه ای که تازه دانسته راز پرواز را صورتم از لبخندی نو رنگ میگرفت
پشت سرم تو را جستم
نیافتمت
کجا بودی؟

اول روز که سوار اتوبوس شلوغ و چرک مدرسه شدم
و به بیگانگی قدم میگذاشتم
به شلوغی بچه ها و نگاه خیره بزرگها
و جهانی که برایم غریبه بود
نجستمت آخر
کجا بودی؟

تا روزی که مضحکه بچه ها شدم
با چشم تر برگشتم و هنوز تلخی کلمات از زنگ نیفتاده بود
به دنبال آغوش آرامت گشتم
و باز تنهاترین شنونده سکوت تو شدم

تویی که جز در عکسهای خاک گرفته نبودی
حتی در خاطرات من
خاطره خالی ام از گرمای دستت، از آغوشت
جای خالی ات در کنارم در تمام قاب عکسها
دست خالی ام
و شامه خالی ترم
خالی از تو

تنها تصویر تو

رنگ چشمان پردردت بود
در حافظه من
دردی در کنار هزار پنهان شده دیگر
پنهان در زیر نقاب دست نیافتنی ات

چشمانت به من بود ولی نمی یافتمش
گرمایت از قلبم دور بود
کجا گمت کردم؟
کجا جا گذاشتی ام؟
کجا بودی مامان؟
رفتنت برای من بود؟

جاسمین لی کوری

*🆔*** @Thewordsaidandunsaid

**وحشت و آشفتگی زخم‌هایی هستند که از بیرون تحمیل می‌شوند و از پوسته نازک ایگو رد می‌شوند و به درون آن نفوذ می‌کنند اما شرم یک شکنجه درونی و روحی است.
مهم نیست که کسی به آن فرد بخندد یا اینکه خودش خودش را تمسخر کند هر دو حالت او خودش را برهنه، ناقص و فاقد شایستگی و ارزش حس می‌کند.

✍️تامکینز
🆔** @Thewordsaidandunsaid

**خرافات نشان دهندۀ آرزوی ما برای تسلط داشتن بر جهانی پیش بینی ناپذیر است تا این حس به ما دست دهد که کنترل اتفاقات زندگی در دستان ماست. اما واقعیت این است که ما اغلب کاملا درمانده و عاجزیم.

?** @Thewordsaidandunsaid

*?*عشق

خداوند در کتاب گفتگو با خدا نوشته نیل دونالد والش می گوید «احساس عشق کامل به رنگ سفید شبیه است بسیاری گمان می کنند که سفید به معنای بی رنگی ست در حالی که سفید تمامی رنگ ها را در بردارد. سفید از ترکیب همۀ رنگ ها ایجاد می شود به همین ترتیب عشق نیز فقدان احساساتی از قبیل تنفر،خشم، شهوت، حسادت و پنهانکاری نیست بلکه حاصل جمع تمامی احساس هاست؛ حاصل جمع هر آنچه که هست».

عشق، فراگیر است. عشق، گستره کامل احساسات انسانی را پذیراست، حتی احساساتی که پنهان می کنیم و یا از آنها می ترسیم.

?** @Thewordsaidandunsaid