چرا دیگه اخیرا هیچ‌چیز "این نیز بگذرد" نیست:(؟

به‌شبِ‌کوچه‌ی‌دل،دیگه‌مهتاب‌نمیاد...

خب ایول، اخر شبه و برای کمی اروم کردن خودم میرم و پرونده قتل میبینم.

چون از نوجوونی خارج و دیگه پیر شدم، برمیگردم به بندی که حدودا ۷ سال پیش پیداشون کردم و اتصال مستقیمم به نوجوونی بیهودمه.

-♡-

اولین صبح نوزده سالگیم بخیر، حتی امروزم تنبلی کردم و تا ۱۱ خوابیدم.

ایده های جدید گرفتم حتما تستشون میکنم

یکی از بزرگترین دستاوردهای زندگیم اینه که دیگه ۶ صبح جمعه پا نمیشم برم قلمچی بدم.

به نازی نشونش دادم و اولین چیزی که گفت استارست بود. فکرشو نکرده بودم ولی دقیقا وایبشونو میده.?