𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 6 days, 2 hours ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 2 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
Ads : @IR_proxi_sale
Last updated 2 months ago
کسانی که ویژگی روانی «همدلی» (emphaty) بالایی دارند معمولا ناآگاهانه استرس و اضطراب محیط پیرامونی خود را درونی می کنند. حتی ممکن است این همدلی با موقعیت های اضطراب آفرینی باشد که یک کاراکتر سینمایی و غیر واقعی تجربه می کند. اگر چنین ویژگی را دارید مراقب تغذیه روانی و پیرامونی خود باشید و اگر دچار استرس شدید می شوید از خود بپرسید: چقدر از این حس مالِ خودم است و چه بخشی از آن مشکلات جمعی جهانِ پیرامونی ام؟
زخم داستان می سازد. درگیر داستانِ زخم های دیگری نشوید. همدلی با درگیر شدن فرق دارد. همدلی می داند کجا مرز بگذارد، کجا نه بگوید و کجا گوش بسپارد. درگیر شدن اما رخنه ای در توانِ روانی ایجاد می کند، انرژی ات را قطره قطره می گیرد و پیش از آنکه بدانی، داستانِ زخم دیگری تو را خالی و بی حس رها می کند.
🌱
| فقط كلمات مهم را جستوجو کنید |
عادتی که در مدرسه به شما آموزش داده میشود و بعدها باعث کاهش سرعت خواندنتان میشود این است که به تک تک کلمات در یک جمله توجه کنید، در حالی که مغز در پرکردن جاهای خالی با اطلاعات مناسب قدرت شگفتانگیزی دارد. پس میتوانید از این مزیت بهره بگیرید.
زمانی که قلق خواندن دستتان بیاید و بدون بلندخوانی در مغز مطالعه کنید میبینید از گروههای کوچک کلمات معنای گستردهتری درک میکنید به جای دیدن كلمات «گربه» «خشمگین» «بود» به صورت مجزا مغزتان جملهی «گربه خشمگین بود» را به عنوان قطعهای از اطلاعات ثبت میکند. زمانی که این اتفاق میافتد گروه کلمات به صورتی مشخص در پاراگراف دیده میشوند و چشمانتان فقط این قسمتها را میخوانند، بدون این که برای محتوای آن وقت و انرژی صرف کنند. برای مثال جملهی «در واقع بزرگترین نگرانی گربه کمبود غذا نبود، بلکه کمبود توجه از سوی صاحبش بود» به سرعت به این شکل ثبت میشود: «بزرگترین نگرانی گربه - کمبود غذا نبود - بلکه - کمبود توجه - صاحبش». شما با پنجاه درصد از کلمات نود درصد از معنا را به دست میآورید.
🌱
دستکاری ذهنی و احساسی یکی از روشهای متداول در روابط ناسالم است که در آن فردی سعی میکند از طریق تکنیکهای مختلف، دیگران را تحت کنترل خود قرار دهد و آنها را به شکلی که میخواهد رفتار کنند.
احساس ناپایداری در رابطه
رابطهای که در آن دستکاری احساسی وجود دارد، اغلب به شکل یک چرخ و فلک احساسی تجربه میشود. شما ممکن است در یک لحظه احساس کنید که همه چیز خوب است و در لحظهای دیگر احساس کنید که همه چیز فروپاشیده.
عدم امنیت و اعتماد
قربانی احساس میکند که نمیتواند به طرف مقابل اعتماد کند و همیشه در حال ارزیابی رفتارها و صحبتهای اوست.
نیاز به دفاع مداوم
مثال: شما دائماً در حال توجیه و توضیح رفتارهای خود هستید، حتی زمانی که هیچ دلیلی برای دفاع وجود ندارد، زیرا دستکاریکننده دائماً شما را متهم به اشتباهات مختلف میکند.
تغییر هویت
شما تغییر میکنید و سعی میکنید به کسی تبدیل شوید که فرد مقابل میخواهد، حتی اگر این به معنی نادیده گرفتن ارزشها و علایق شخصی شما باشد.
🌱
| در خلوت افراد مضطرب چه میگذرد؟ |
تکرار اتفاقات گذشته در ذهن، برای سنجیدن و اصلاح آنها.
تصور اتفاقاتی که در آینده ممکن است رخ دهد و تلاش برای پیدا کردن هر چیز غافلگیرکنندهای که ممکن است با برنامهشان تطابق نداشته باشد.
دوباره دیدن فیلمها و سریالهای تکراری زیرا میدانند چه اتفاقی قرار است بیافتد؛ و به همین دلیل احساس راحتی و امنیت میکنند.
تایپ کردن پیامی که تلاش میکنند با آن حالتی که دارند را برای دیگران توصیف کنند؛ اما کلمات مناسبی پیدا نمیکنند.
❤️
| فواید صحبت کردن با خود |
زمانی که فردی با خودش با صدای بلند حرف میزند؛ اطرافیان با تاسف درباره سلامت روان وی قضاوت میکنند، اما این کار نشاندهندهی جنبههای منحصربه فردی از فرد است.
آنها بهتر از دیگران میتوانند احساسات خود را کنترل کنند.
سازماندهی افکار مثبت و منفی در این افراد به خوبی انجام میشود.
آنها قابلیت برنامهریزی دقیقتری برای کارهای خود دارند.
حافظهی این افراد قوی است و در روابط اجتماعی و معاشرتها موفقتر از سایر افراد ظاهر میشوند.
✅
زندگی همچون نیای توخالیست.
در درون خالی و تهی است، ولی در عین حال ظرفیتی بینهایت برای نتهای خوشآوا دارد.
ولی همهاش بستگی به نوازنده دارد. زندگی همانی میشود كه تو از آن میسازی؛ آفریدهی خود فرد است. زندگی فقط یك فرصت است. اینكه شخص بخواهد چه نوع نوایی را بنوازد، تماما تصمیم خودش است.
شرافت انسان چنین است، كه او آزاد است تا هم نوای بهشت را سر دهد و هم نوای دوزخ را...
مایلم برای هر قلبی بگویم، "فلوتت را بردار. زمان با سرعت میگذرد. مراقب باش كه فرصت آواز خواندن از كف نرود. پیش از اینكه پرده پایین بیفتد، باید نوای زندگیات را خوانده باشی."
🖊 #اوشو
🌱
از صحبت کردن در جمع واهمه دارید؟ تقریبا ۷۵ درصد مردم جامعه درجاتی از این نوع ترس را دارند. این افراد اغلب درونگرا بوده و دوست دارند لحظات خود را در تنهایی سپری کنند. دوستان کمی دارند اما همین عده محدود صادق و صمیمیاند. البته ترس از ابراز وجود کردن یا سخنرانی در جمع به دلیل خجالت آنها نیست؛ بلکه این افراد از «در مرکز توجه قرار گرفتن» بیزارند.
©Join |
ما تمایل داریم که دردها و رنجهای دوران کودکی را کماکان زنده نگه داریم. این مسئله یکی از بینشهای عمیق در رواندرمانیهای مبتنی بر روانتحلیلگری است. فروید به این پدیده، «اجبار به تکرار» (repetition compulsion) میگفت.
برای مثال فرزند یک فرد میگسار با کسی ازدواج میکند که میگسار است. کودکی که دوران کودکیاش با بدرفتاری اطرافیان روبرو شده است با فردی بددهن، گستاخ و پرخاشگر ازدواج میکند یا اینکه خودش از دیگران سواستفاده میکند.
فردی که دوران کودکیاش آزار جنسی را تجربه کرده است، در بزرگسالی ممکن است در دام روابط آشفته و بیهدف بیفتد. کودکی که تحت سلطهی دیگران بوده است، ممکن است در دوران بزرگسالی به شدت دیگران را کنترل کند.
این پدیده در نگاه اول گیجکننده است. چرا ما دست به این کار میزنیم؟ چرا دوباره رنجها و دردهایمان را زنده میکنیم و هر دم هیزمی بر این آتش میگذاریم؟
چرا نمیتوانیم دست از این الگوها برداریم و زندگی بهتری برای خودمان تدارک ببینیم؟ در واقع هرکسی با متوسل شدن به روشهای محکوم به شکست، به تداوم این الگوهای منفی دامن میزند.
این واقعیت تعجببرانگیز را درمانگران نیز قبول دارند. در دوران بزرگسالی، شرایط و موقعیتهایی ایجاد میکنیم که شبیه به شرایط و موقعیتهای دوران کودکیمان است.
جفری یانگ، ژانت کلوسکو
برگرفته از کتاب زندگی خود را دوباره بیافرینید
🌱
چرا برخی مردم بیوقفه در زندگی #شانس میآورند درحالی که سايرين همیشه بدشانس هستند؟
آگهیهايی در روزنامههای سراسری چاپ کردم و از افرادی که احساس میکردند خوششانس يا بدشانس هستند خواستم با من تماس بگيرند. صدها نفر برای شرکت در مطالعه من داوطلب شدند و در طول سالهای گذشته با آنها مصاحبه کردم، زندگیشان را زير نظر گرفتم و از آنها خواستم در آزمايشهای من شرکت کنند.
نتايج نشان داد که هرچند اين افراد به کلی از اين موضوع غافلند، کليد خوششانسی يا بدشانسی آنها در افکار و کردارشان نهفته است. برای مثال، فرصتهای ظاهرا خوب در زندگی را در نظر بگيريد. افراد خوششانس مرتبا با چنين فرصتهايی برخورد میکنند، درحالی که افراد بدشانس نه.
با ترتيب دادن يک آزمايش ساده سعی کردم بفهم آيا اين مساله ناشی از توانايی آنها در شناسايی چنين فرصتهايی است يا نه. به هر دو گروه افراد خوش شانس و بدشانس روزنامهای دادم و از آنها خواستم آن را ورق بزنند و بگويند چند عکس در آن هست.
به طور مخفيانه يک آگهی بزرگ را وسط روزنامه قرار دادم که میگفت: اگر به سرپرست اين مطالعه بگوييد که اين آگهی را ديدهايد، 250 پوند پاداش خواهيد گرفت. اين آگهی نيمی از صفحه را پر کرده بود و به حروف بسيار درشت چاپ شده بود. با اين که اين آگهی کاملا خيره کننده بود، افرادی که احساس بدشانسی میکردند عمدتا آن را نديدند، درحالی که اغلب افراد خوششانس متوجه آن شدند.
مطالعه من نشان داد که افراد بدشانس عموما عصبیتر از افراد خوششانس هستند و اين فشار عصبی توانايی آنها در توجه به فرصتهای غيرمنتظره را مختل میکند. در نتيجه، آنها فرصتهای غيرمنتظره را به خاطر تمرکز بيش از حد بر ساير امور از دست میدهند.
برای مثال وقتی به مهمانی میروند چنان غرق يافتن جفت بینقصی هستند که فرصتهای عالی برای يافتن دوستان خوب را از دست میدهند. آنها به قصد يافتن مشاغل خاصی روزنامه را ورق میزنند و از ديدن ساير فرصتهای شغلی باز میمانند. افراد خوششانس آدمهای راحتتر و بازتری هستند، در نتيجه آنچه را در اطرافشان وجود دارد و نه فقط آنچه را در جستجوی آنها هستند میبينند.
تحقيقات من در مجموع نشان داد که آدمهای خوشاقبال براساس چهار اصل، برای خود فرصت ايجاد میکنند.
اول آنها در ايجاد و يافتن فرصتهای مناسب مهارت دارند،
دوم به قوه شهود گوش میسپارند و براساس آن تصميمهای مثبت میگيرند.
سوم به خاطر توقعات مثبت، هر اتفاقی نيکی برای آنها رضايت بخش است.
چهارم نگرش انعطافپذير آنها، بدبياری را به خوشاقبالی بدل میکند.
در مراحل نهايی مطالعه، از خود پرسيدم آيا میتوان از اين اصول برای خوششانس کردن مردم استفاده کرد. از گروهی از داوطلبان خواستم يک ماه وقت خود را صرف انجام تمرينهايی کنند که برای ايجاد روحيه و رفتار يک آدم خوششانس در آنها طراحی شده بود. اين تمرينها به آنها کمک کرد فرصتهای مناسب را دريابند، به قوه شهود تکيه کنند، انتظار داشته باشند بخت به آنها رو کند و در مقابل بدبياری انعطاف نشان دهند.
يک ماه بعد، داوطلبان بازگشته و تجارب خود را تشريح کردند. نتايج حيرت انگيز بود: 80 درصد آنها گفتند آدمهای شادتری شدهاند، از زندگی رضايت بيشتری دارند و شايد مهمتر از هر چيز خوششانستر هستند. و بالاخره اين که من عامل شانس را کشف کردم.
ریچارد وایزمن - روانشناس دانشگاه
🌱
💢 کانال تخصصی مفاهیم پیش دبستان💢
📌 مفاهیم پیش دبستان
«ریاضی، علوم، زبان آموزی،»
🌟مهارتهای زندگی
🌟شعر وآهنگهای کودکانه🥁🎸
🌟آموزش حروف الفبا
🌟کاربرگ
🌟واحد کار سالانه
🌟کاردستی و خلاقیت
🌟خلاقیت های جالب
👇👇👇
𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 6 days, 2 hours ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 2 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
Ads : @IR_proxi_sale
Last updated 2 months ago