?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 7 months, 1 week ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 9 months, 3 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 5 months, 3 weeks ago
تنهای تنهای تنها
حاجیها بعد از احرام و قربانی دادن سر میتراشند، اما حمید باکری که هر بار از جایی حذف و طرد شد و باز با تمام قلبش برگشت و به دل دشمن زد؛ اول سر تراشید و بعد خودش را قربانی کرد. پیش از عملیات خیبر سرش را تراشید، میگفتند این عملیات آخر است، کار عراق یکسره میشود و ... اما حمید گفت وقتش که شد و ما از هور عبور کردیم، هیچ هلیکوپتری به کمک ما نمیاد. هر که با ما آمد میشود رویش حساب کرد و لاغیر... همین هم شد، او و یارانش در نبود یک عقبه ایمن و با سلاحهای سبک (دستِ خالی) زیر خروارها آتش دشمن رها شدند و حمید باکری در ششم اسفند ۱۳۶۲ کنار پل شحیطاط مردانه جنگید و سرود رهایی سر داد؛
بعید میدانم از آنها که به او تهمت زدند، ناجوانمردانه حذفش کردند و وادارش کردند از گناه نکرده توبه نامه بنویسد، قبل از شهادت چیزی در دلش مانده باشد. به همه آنها که ماندند خندید و رفت…
«چشمهای دشمن باز است»
-گزارش صوتی-
بازخوانی پرونده پر رنجِ لو رفتن و شکست عملیات کربلایچهار? اپیزود اول
*?*** #اعتمادآنلاین
بازپخش | دشمن در انتظار
هیچ یک از فرماندهان و رزمندگان صحنه جنگ فکرش را نمیکرد چند دهه بعد از لو رفتن و شکست کربلای۴، این عملیات در جامعه ایران دوباره جان گرفته، احضار و تبدیل به یک «مساله» شود. شاید نور انداختن به زوایای مختلف نظامی و عملیاتی این نبرد، شنیدنی و همچنان ضروری باشد.
به بهانه سالروز این عملیات، تیزر گفتگوی دو سال پیش با راوی و تاریخنگار دفاع، یدالله ایزدی از حضورتان میگذرد. مثل همیشه که دانشآموز «آقا یدالله» بودم از روایت دقیق و ترسیم هنرمندانه صحنه نبرد توسط ایشان، آموختم و لذت بردم.
متن مصاحبه و فیلم کامل در لینک زیر:
https://www.etemadonline.com/fa/tiny/news-589765
بریدهای دیگر از این گفتگو در کانال:
https://t.me/jangneveshte/475
مساحتِ رنج
در تمام این سالها و دههها باید کنار نام هر شهید نام مادرش را هم مینوشتیم، که وقتی خبر به او رسیده او هم هزار کیلومتر دورتر از فکه و هور و دشت عباس با پسرش شهید شده، یا وقتی گلولهای و ترکشی تکهای از تن جوانی را مجروح کرد مادرش هم دور از او، پای اجاق یا کنار حوض، صد برابر از پسرش درد نصیب برد. یا اگر مردی در این جنگ بیرحم به اسارت رفت، تا روز آزادیاش مادرش هم اسیر بود، اسیر جهانی از اندوه و رنج بی پایان. شاید یادمان رفته، باید آمار شهدا، اسرا و مجروحین این دفاع را از نو بنویسیم، باید کنار نام هر کدام از رفتگان و پهلوانان آن سالهای خون و شرف، نام مادرش را هم بنویسیم، که آنها که رفتند، با رنج رفتند و رها شدند و آنها که ماندند هنوز زخمی باز و نو دارند:
شعاع درد مرا ضربدر عذاب کنید
مگر مساحتِ رنج مرا حساب کنید
دعای مادران شهدا از سر ایران کم نشود؛
روز مادر مبارک
عکس از علیرضا فرزین | زمستان ۱۳۸۶
«نمیشکنم»
قبل انقلاب بوکسور بود؛ بلد بود هوک چپ و راست بزند، گارد بگیرد سر بدزد و از همه مهمتر: زیر ضرب مقاومت کند. بین فرماندهان هم مدل خاص خودش را داشت، مثلا یک بار خوابوند زیر گوش فرمانده گردانش… راویاش امیر رزاقزاده، تعریف میکند یک بار با جمع دیگری از فرماندهان در ماشین نشسته بودند، یک نفرشان پرسید اگر همین الان اسیر شدیم چه باید کرد؟ همه گفتند اینطور وانمود میکنیم که رزمنده عادی هستیم و اطلاعاتی نداریم و … تا کمتر تحت فشار قرار بگیریم. فقط او بود که گفت: «من میگم احمد متوسلیانم، فرمانده تیپ محمد رسول الله سپاه ایران، مثل روزهایی که توی رینگ بوکس بودم مقاومت میکنم و نمیشکنم»
دو ماه بعد از این تیرماه ۱۳۶۱ در لبنان، اسیر فالانژها و احتمالا اسرائیلیها شد. شک ندارم آنقدر مقاومت کرده تا دشمن را شکست داده. احمد، فرمانده یگانی که آن زمان هنوز لشکر نبود اما با حضور او، به تنهایی یک سپاه بود.
به یاد جانهای گرامی
خیلی سال پیش مصاحبهای با قاسم سلیمانی درباره شهادت احمد کاظمی میخواندم. همان اوائلش قاسم گفت: «احمد حیف شد» و بعد سریع توضیح داد: «حقش بود شهادت پس از نبردی بزرگ با اسرائیل نصیبش شود» حالا در یک امشبی که ایران عزیز ما، تنها کشوریست که در مقابل بزرگترین شر زمانه، خبیثترین باند جنایتکار تروریست یعنی اسرائیل قد علم کرده جای احمد و قاسم که با آرزوی نابودی اسرائیل به شهادت رسیدند خالی؛ همینطور جای همه شهدا، متوسلیان و همت و باکری و بروجردی و همه آن جانهای الهی و گرامی که وجودشان سرشار از عشق به اسلام و ایران و مردم بود.
سرانجامِ زخمها
برخی درباره مهدی باکری گمانهای بدی داشتند، منشا سوءظن آنها جهل و جمود خودشان بود. با شهادت مهدی در غرب رودخانه دجله یعنی در اعماق خط مقدم جنگ، بدگمانها خودشان را اصلاح کردند یا جبرا سکوت کردند. بماند که برخی منافقانه سعی کردند گذشته خود در مقابله با مهدی را سفید کنند.
سیدحسن، با همه بدگمانیها که درباره او در داخل ایران و بسیاری کشورهای منطقه رواج داشت، در اوج مقابله و به دست بزرگترین پلیدی جهان، اسرائیل به شهادت رسید. شهادت سید پس از عمری مبارزه و مقاومت نشان داد که گمانهای بدی که درباره او وجود داشت، اشتباه بود. او صادقانه، دلیرانه و خردمندانه با اسرائیل جنگید و در این مسیر عقل و دلش را بهم پیوند زد. جا دارد هر ایرانی شرافتمندی که دل در گرو آزادی و عدالت و حقوق انسانها دارد، حالا با روشن شدن تصویر مبارزه او، از این شمایل مقاومت در برابر اسرائیل که خدمات زیادی هم به ایران داشت و راه مولایش سیدالشهداء را پیمود، به نیکی یاد کند و بزرگش بدارد.
شهادت، این مرگ دلربای شکوهمند، هدیه الهی برای آنهاییست که در مسیر خدا، زخم زبان میخورند و با این حال از حرکت نمیایستند.
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 7 months, 1 week ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 9 months, 3 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 5 months, 3 weeks ago