تو را به جاي همه کساني که نشناخته ام دوست مي‌دارم
تو را به خاطر عطر نان گرم
براي برفي که آب مي شود دوست مي دارم
تو را براي دوست داشتن دوست مي دارم
تو را به جاي همه کساني که دوست نداشته ام دوست مي دارم
تو را به خاطر دوست داشتن دوست مي دارم
براي اشکي که خشک شد و هيچ وقت نريخت
لبخندي که محو شد و هيچ‌گاه نشکفت دوست مي دارم
تو را به خاطر خاطره ها دوست مي دارم
براي پشت کردن به آرزوهاي محال
به خاطر نابودي توهم و خيال دوست مي دارم
تو را براي دوست داشتن دوست مي دارم
تو را به خاطربوي لاله هاي وحشي
به خاطر گونه ي زرين آفتاب گردان
براي بنفشیِ بنفشه ها دوست مي دارم
تو را به خاطر دوست داشتن دوست مي دارم
تو را به جاي همه کساني که نديده ام دوست مي دارم
تورا برای لبخند تلخ لحظه‌ها
پرواز شيرين خاطره ها دوست مي دارم
تو را به اندازه همه کساني که نخواهم ديد دوست مي‌دارم
اندازه قطرات باران، اندازه ستاره‌هاي آسمان دوست مي‌دارم
تو را به اندازه خودت، اندازه آن قلب پاکت دوست مي‌دارم
تو را براي دوست داشتن دوست مي دارم
تو را به جاي همه کساني که نمي‌شناخته‌ام ... دوست مي‌دارم
تو را به جاي همه روزگاراني که نمي‌زيسته‌ام ... دوست مي‌دارم
براي خاطر عطر نان گرم و برفي که آب مي شود و براي نخستين گناه
تو را به خاطر دوست داشتن ... دوست مي دارم
تو را به جاي تمام کساني که دوست نمي دارم ...
دوست مي دارم ..

الوار
https://t.me/joinchat/UmlD7YKiYShe9xO6

زنان فیلسوف (2)
أم‏ كلثوم‏ بنت‏ الفيلسوف‏ الشهير صدر المتألّهين محمّد بن ابراهيم بن يحيى المعروف بملّا صدرا المتوفّى سنة 1050 ه‍، وزوجة العلّامة الفيلسوف المتألّه المولى عبد الرزّاق بن عليّ اللّاهيجي القمي المشتهر بالفيّاض المتوفى سنة 1051 ه‍، وأم العلّامة الزاهد الحاج الميرزا حسن المعروف بالكاشفي المتوفى سنة 1121 ه‍. ولدت في ليلة الأحد الثامن عشر من شهر رمضان سنة 1019، وتوفّيت حدود سنة 1090 ه‍. عالمة، فاضلة، فقيهة، أديبة، زاهدة. أخذت العلم والفلسفة على أبيها، وقرأت الكثير على زوجها، حتى برعت في كثير من العلوم الإسلاميّة.
حسون، محمد، أعلام النساء المؤمنات، ص 245
https://t.me/joinchat/UmlD7YKiYShe9xO6

زنان فیلسوف (1)

زينب بنت الفيلسوف الشهير المولى محمد بن إبراهيم بن يحيى الشيرازي القوامي المعروف بملا صدرا.

عالمة فاضلة متكلمة جليلة فيلسوفة عارفة عابدة زاهدة من ربات‏ الفصاحة و البلاغة توفيت في صدر النهار من يوم الأحد 20 جمادى الأولى سنة 1097 ه‍. أخذت العلم عن أخيها الميرزا إبراهيم و تخرجت على والدها صدر المتألهين الشيرازي و زوجها الملا محسن الفيض الكاشاني الذي رزقت منه ثلاثة أولاد و هم محمد علم الهدى و محمد نور الهدى و أحمد معين الدين كلهم من العلماء. ذكرها السيد المرعشي النجفي في مقدمة كتاب معادن الحكمة لولدها علم الهدى.

امين، حسن، مستدركات أعيان الشيعة، ج3، ص 83-84.
https://t.me/joinchat/UmlD7YKiYShe9xO6

... روح کم‌کم توازنش را از دست می‌دهد و بعد در بلبشوی عظیم آرزوهای مبهم حل می‌شود.
فردینان سلین، سفر به انتهای شب، ص۴۴۷.

به دلیل خستگی بیش از اندازه از شرایط موجود و تلاش بیهوده برای بودن در متن و مرتبا به حاشیه رانده شدن، دیگر قادر به ادامه دادن نیستم.
از تمامی شما دوستان و اساتید که در این مدت با بنده همراهی کردید بسیار سپاسگزارم. ان شاء الله روزی بشود آنچه که دوست داریم را بگوییم و بنویسم و تقیه را از قلم و زبان برداریم و اندیشه را آزاد فریاد بزنیم.
امیدوارم کسانی که به دعا اعتقاد دارند بنده را از دعای خیر محروم نفرمایند.
https://t.me/joinchat/UmlD7YKiYShe9xO6

فیلسوفان معتقد بودند: «كل شيء إذا زاد عن حده انقلب إلى ضده». زندگی آنقدر تراژیک است که به کمدی تبدیل و خنده‌دار شده است. احساس می‌کنم ما در تاریخ گم شده‌ایم.
https://t.me/joinchat/UmlD7YKiYShe9xO6

سخنرانی دکتر محمد سوری و مهدی عسگری در بنیاد محقق طباطبایی با موضوع: «تحولاتی در تفکر شیعی صفویان در آستانه قدرت، بر اساس کتاب تحفه سلیمانی».
https://t.me/joinchat/UmlD7YKiYShe9xO6

حالت حضرت ابوعبدالله (علیه السلام) بعد از شهادت حضرت عباس (سلام الله علیه) اینگونه توصیف شده است:
و رجع الحسين إلى المخيّم منكسرا حزينا باكيا يكفف دموعه بكمّه، و قد تدافعت الرّجال على مخيّمه فنادى: أما من مغيث يغيثنا؟ أما من مجير يجيرنا؟ أما من طالب حقّ ينصرنا؟ أما من خائف من النّار فيذبّ عنّا؟!
موسوعة الإمام الحسین، ج۱۰، ص۶۰۳.
https://t.me/joinchat/UmlD7YKiYShe9xO6

زیر تیغ ستاره جبار اثر هدا مارگولیس کووالی
دیشب توفیق داشتم کتاب زیر تیغ ستاره جبار را بخوانم. این کتاب روایت‌گر وقایعی است که در سال‌های 1941 تا 1968 در پراگ رخ می‌دهد.
نویسنده از فراریان اردوگاه‌های کار اجباری در جنگ جهانی دوم است. وی توانسته به خوبی چهره زشت جنگ و اردوگاه‌های کار اجباری و از همه مهمتر زندگی کردن در یک حکومت استبدادی را نشان دهد.
مارگولیس کووالی از سختی‌ها خود، شوهرش که وفادار به حزب کمونیست بوده و پسرش ایوان سخن می‌گوید و آشکار می‌کند که در یک حکومت استبدادی تا چه میزان جان و آبروی انسان‌ها بی‌ارزش است. او بیان می‌کند که در حکومت کمونیستی پراگ، «حزب» تنها ارزش و آرمانی بوده که وجود داشته و فراتر از آن به هیچ نمی‌ارزدیده است.
زیر تیغ ستاره جبار را می‌توان روایت نتایج فاجعه‌بار «ایدئولوژی» دانست. ایدئولوژی که انسانیت را محو و مشتی مفاهیم پوچ و میان‌تهی را جایگزین آن می‌کند.
نویسنده می‌نویسد:
دومین مسئله این بود که عضویت در حزب کمونیست، که بسیار شبیه به عضویت در فرقه‌ای مذهبی بود تا چه حد در تعیین راه و رسم زندگی ما دخیل بود.
قوانین حزب چنین اقتضا می‌کرد که ما مدام خودمان، افکار و آرزوها و تمایلاتمان را تحلیل کنیم؛ و هروقت متوجه تناقض میان فرامین حزب و افکار خودمان می‌شدیم، تقصیر را یا متوجه پس زمینه بورژوایی خودمان می‌دانستیم، یا افکار منسوخ و انحطاط فکری‌مان یا که آموزش‌های گمراه‌کننده و غلط. وقتی کسی کمونیست می‌شود می‌خواهد کمونیست خوبی باشد. ما باور داشتیم که داریم این نظام تازه را بر ویرانه‌های سیستمی بنا می‌کنیم که اگرچه شکست خورده بود، تأثیر عمیقی بر سلوک فکری ما به جا گذاشته بود تصورمان این بود که ایده‌های منسوخ تعصبات و ضعفهای‌مان همچون باری بر دوشمان سنگینی می‌کنند.
چرا تسلیم هیتلر شده بودیم؟ چرا تن داده بودیم به اینکه در اردوگاه‌های کار اجباری زندانی‌مان کنند؟ چون ضعیف و فاسد و منحط بودیم.
اگر آرزوی چیزی را در سر می‌پروراندیم باید تغییر می‌کردیم کمونیسم آرمان ابدی بشر بود و ما نمی‌توانستیم به این آرمان شک کنیم باید به خودمان شک می‌کردیم.
این‌ها بخشی از نتایج ایدیولوژی است که نویسنده به آنها پرداخته است.
یکی دیگر از نتایج خفت‌بار ایدئولوژی، «حاکمیت انسان‌های فرومایه» است که نویسنده به خوبی آن را به تصویر می‌کشد. او می‌نویسد:
خبرچین‌هایی هم وجود داشتند که گمان می‌کردند بهترین راه برای سرپوش گذاشتن روی فعالیت‌های سربسته‌شان در دوران جنگ پنهان شدن پشت اعلامیه‌هایی بلند بالا در باب وفاداری به پیشرفت و سوسیالیسم بود؛ دست اندرکاران بازار سیاه و کلاهبردارانی که امیدوار بودند با کارت عضویت حزب رونقی به کسب و کار غیرقانونی‌شان بدهند؛ البته بوروکرات‌های فاسد هم بودند.
ارتش عریض و طویل آدم‌های «تحقیر شده و ستمدیده» که به دلیل بی‌کفایتی یا تنبلی هرگز چیزی به دست نیاورده بودند و این را هم می‌دانستند که کاستی‌هایشان در حزب می‌تواند به نقاط قوت‌شان بدل شود. آنها به درستی حدس زده بودند که در سازمانی که بنیانش بر قواعد خشک و مکانیکی است میان‌مایگی و نداشتن تفکر مستقل ارزش‌هایی والا تلقی می‌شوند.

کتاب توسط علیرضا کیوانی‌نژاد ترجمه و توسط انتشارات بیدگل منتشر شده است. خواندن این کتاب را به تمامی اساتید و دوستان محترم توصیه می‌کنم.
https://t.me/joinchat/UmlD7YKiYShe9xO6

دوستان و اساتید محترم لطفا ملاحظه بفرمایید و اگر درخور نشر بود، منت بر سر بنده بگذارید و منتشر بفرمایید.

سفارش(طراحی حسی)
1_سه ویژگی ظاهری شما.
2_چند ویژگی باطنی شما.
3_احساساتی که بیشتر تجربه میکنید.
"طرح نهایی همراه با توضیحات تقدیم میشود."
اسکچ و بی رنگ:شروع قیمت از۲۵t
پالت رنگی(سیاه سفید و قرمز):شروع قیمت از ۵۰ t
پالت رنگی دلخواه شما:شروع قیمت ۱۰۰ t
(با توجه به جزئیات بیشتر و تغییراتی که در طرح نهایی ایجاد میشود قیمت ها متغیر است.)
برای توضیحات بیشتر و سفارش به آیدی زیر پیام بدهید:
@Jst1mwh