دیگه انگاری سرفه‌های پسرکم فروکش کرده و فردا بعد بیشتر از ده روز میره پیش‌دبستانی...
و مکن ای صبح طلوع?

قسمت ششم اکنون رو تا نصفه دیدم، حالا دلم میخواد خاتون رو تماشا کنم?

موقعی که پخش شد چون از نگار جواهریان خوشم نمیومد برام جذاب نشد که برم سراغش،
ولی الان نگاه تینا پاکروان رو دوست داشتم و کنجکاو شدم ببینم سریال رو

#صدروزخوشحالی ۲۴ امروز اونجایی بود که رفتیم مطب دکتر برای تزریق بعدی، گفت نسبت به دیروز سرحال‌تره، دیگه سرم رو نزنید و فقط آمپول‌هاش تزریق بشه.

اینقدررر که دیروز طفلکم از اول تا آخرشو چیلیک چیلیک اشک ریخت و من قلبم پاره پاره شد این اتفاق بهترین چیزی بود ‌که میشد امروز رخ بده.

خدا رو هزار بار شکر✨

بچه‌هام مریضن و نمیخوابن و دارو نمیخورن و زندگی‌مو گند گرفته و تا اطلاع ثانوی امروز #صدروزخوشحالی ۲۱ نداریم?

هر بار این بچه مریض میشه من دلم میخواد چاقو بردارم فرو کنم تو قلب خودم?‍♀

یک وقت‌هایی وقتی می‌خوام دعا کنم به این فکر می‌کنم مگه صدایی رساتر و سزاوارتر از غربت و بیچارگی یک بچه‌ی فلسطینی هم هست؟ اگر خدا این رو اجابت نکرده دعای من به کجا میره؟
و بعدش واقعا حس‌های چندگانه‌ای سراغم میاد و ناتوان یه گوشه کز می‌کنم.

انگار یه چیزی گم کرده‌باشم هر کار میکنم آروم نمیگیرم؛ میخوابم، دوش میگیرم، آشپزی میکنم، معاشرت میکنم، قدم میزنم، خرید میکنم...
هیچیِ هیچی تاثیر نداره و حفره درونم رو پر نمیکنه
نمیدونم برای خوب شدن حالم چیکار باید بکنم و به چی چنگ بزنم دیگه؟

ینی عاشق عاشق فحش دادن پسرک هستم?

الان سر خوراکی دعواشون شد با عصبانیت به پسرکوچولو میگه: چشم نخودیِ گردن کوتاهِ سیبیل‌دار???

آخه گودووو

برنامه از فردا صبحونه‌ی اداییه?