نه گفتن احمد شاه نگون بخت

سرنوشت احمدشاه قاجار در نه گفتن او به طرح های استعمار ارتباط پیدا کرد او چون در برابر خواسته کرزن وزیر خارجه انگلیس و در مهمانی برادر جرج پنجم پادشاه بریتانیا در قبال تایید قرارداد ۱۹۱۹م ایستادگی کرد و قبول نکردن قبل از تایید مجلس شورا قرارداد را امضا کند و عنوان کرد بعد از تایید نمایندگان ملت و مجلس در تهران امضا خواهد کرد، در غیر اینصورت از امضای این قرارداد خودداری و معذور است. در همین راستا سلطنت قاجار و پادشاهی او به سقوط مبتلا و کودتای ۱۹۲۰م علیه دودمان او با حمایت بریتانیا به بهانه مبارزه با فساد و اخاذی انجام شد.

حسین مکی در خامه خود می نویسد: ""چون آتاتورك رئيس دولت جديد ترکیه، انوشيروان سپهبدى را كه سفير ايران در آن كشور بود احضار كرد و به او براى احمد شاه پيغام داد و دعوت كرد كه به ايران برگردد و از كردهاى تركيه و ايران قواى كافى در اختيار او بگذارد كه از مغرب ايران به مقرّ سلطنت خود مراجعت كند،
احمد شاه در جواب مى‌گويد:
«از طرف تشكر كنيد!»
سپهبدى اظهار مى‌كند: اينكه جواب نشد! اعليحضرت! دعوت را قبول مى‌كند يا خير؟!
شاه مى‌گويد :
«اين در قاموس سلسلۀ ما نبوده كه اجداد من با كمك يك كشور خارجى تاج و تخت خود را بدست آورده و يا حفظ كرده باشند و اين ننگ را براى من به ارث گذارده باشند. فقط از طرف تشكر كنيد و بگوئيد: قبول نكرد.»
و به سپهبدى مى‌گويد:
«من اگر مى‌خواستم با وسائل غير مشروع به ايران مراجعت كنم، تسليم انگليس‌ها مى‌شدم و به آنها در مقابل تقاضاهايشان سر فرود مى‌آوردم.» مکی، زندگانی سیاسی سلطان احمد شاه قاجار، طهران، ۱۳۲۳ ""

احمدشاه نگون بخت در برابر خواستهای استعماری بریتانیا چون نه گفت بخصوص مخالفت شدید در برابر تایید قرارداد ۱۹۱۹ و گزینش دولتهای موافق بریتانیا بقول ناصرالدوله پادشاهی خود را از دست داد نه تنها پادشاهی بلکه سلطنت دودمان قاجار به باد رفت و رضا قلدر پالانی به پادشاهی رسید و این شروع دوران نکبت استبداد مخوف رضاشاهی در ایران بود.

سید عبدالمجید الهامی

نگاهی مختصر به فعالیت اجتماعی،سیاسی فعالان عرب
فعالیت و تکاپوی فعالان سیاسی مردم بخصوص جوانان نخبه عرب را می‌توان یکی از مهم‌ترین پدیده‌های سیاسی مردم عرب، به‌ویژه در سال‌های پس از انقلاب ۱۳۵۷، دانست که از جنبه‌های مختلف اجتماعی و سیاسی شایسته بررسی و تحلیل است. مجموعه این« تشکل نخبگان» پس از انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۱۳۷۶ تشکیل شد و به‌سرعت رشد کرد و در تمامی شهرهای عرب استان توسعه یافت. این نخبگان به‌ سرعت برای اخذ مجوز یک حزب سیاسی اقدام کردند و در چند دوره انتخابات توانستند پیروزی‌های چشمگیری در انتخابات شوراهای شهر و مجلس کسب کنند. در نهایت، در سال ۱۳۸۵، در حالی که با شکاف‌های اجتماعی و محدودیت های شدیدی مواجه بودند، فعالیت آنها با صدور احکامی در حق بعصی از این نخبگان از سوی دادسرای عمومی و انقلاب متوقف شد.
شکل‌گیری این دسته از جوانان فعال برای مشارکت در روند اجتماعی، سیاسی کشور، همان‌طور که ذکر شد، با انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۳۷۶ و پدیده اصلاحات گره خورده است. در آن دوران، همانند سایر نقاط ایران پساجنگ، مردم عرب از یک سو با نوعی انسداد سیاسی مواجه بودند و از سوی دیگر، نارضایتی عمومی و نخبگانی که در جستجوی روزنه‌ای برای فعالیت سیاسی بودند، به‌چشم می‌خوردند. رشد تحصیلات دانشگاهی که نتیجه افزایش ظرفیت دانشگاه‌های دولتی و تأسیس دانشگاه‌های آزاد بود، نقش مؤثری در شکل‌گیری طیف جدیدی از نخبگان عرب ایفا کرد.
البته گرایش‌های ایدئولوژیک و چریکی نیز تنها محدود به مردم عرب نبود. اما هرچه از انقلاب فاصله گرفتیم، فضاهای سیاسی تغییر کردند و قشر تحصیل‌کرده جدید در پی راه‌های تازه‌ای برای کنشگری بودند، راه‌هایی که امکان زیست مسالمت‌آمیز و سیاست‌ورزی مدنی را فراهم می‌کرد.
دو عامل مهم دیگر در شکل‌گیری «کنش اجتماعی، سیاسی جوانان عرب» و مشارکت گسترده نخبگان عرب در انتخابات ۱۳۷۶ وجود داشت:
اول تجربه خونین چهارشنبه سیاه و رخدادهای آغازین انقلاب. در آن دوران، مطالبات مدنی مردم عرب به بدترین و خشونت‌بارترین شکل سرکوب شد. در روزهایی که مردم عرب در حال رایزنی با دولت وقت برای ساده‌ترین مطالبات خود بودند، خیابان‌های محمره و دیگر شهرهای عرب به خاک و خون کشیده شد. بسیاری از فعالان آن دوران اعدام شدند، یا راهی خارج از کشور شدند و یا به سکوت و حاشیه‌نشینی وادار شدند. بخشی از فعالان عرب این تجربه را پشت سر گذاشته بودند و می‌دانستند که راهی جز استفاده از کوچک‌ترین فرصت‌ها وجود ندارد.
از این رو، سعی می‌کردند گفتمان معقول‌تر و عملی‌تری ارائه دهند. در حقیقت، حتی گروه‌هایی که به در گیری های مسلحانه روی اورده و معتقد بودند، پس از جنگ به این نتیجه رسیدند که فعالیت مدنی و قدم‌های کوچک تنها راه حل است. آن‌ها بر اساس تجربه‌های خود با کشورهای خارجی و جنگ مسلح باور داشتند که فعالیت در خارج از کشور و جنگ مسلحانه فایده چندانی ندارد و راه‌حل باید درونی و از طریق رویکردهای مسالمت‌آمیز و تدریجی باشد.
عامل دوم رشد گرایش‌های هویت‌طلبانه میان مردم عرب بود. در دوران پس از جنگ و با تضعیف تدریجی ایدئولوژی تشیع، گرایش‌هایی که هویت عربی را مورد تاکید قرار می‌دادند رشد و تقویت یافتند. علاوه بر این، سیاست‌های اقتصادی دوران هاشمی رفسنجانی موجب افزایش شکاف طبقاتی فقیر و غنی شد که در استان خوزستان با شکاف عرب-غیر عرب تطابق داشت. رخدادهایی مانند اجرای «طرح توسعه نیشکر» و ساخت مداوم سدها، به‌ویژه در میان مردم عرب، به‌عنوان طرح‌های «استعماری» تعبیر می‌شد و باعث نارضایتی گسترده شده بود.
علاوه بر آن نبود نهادی مدنی یا تلاشی نهادی باعث شده بود تا زبان عربی تضعیف شود و وحشت تضعیف هویت و فرهنگ عربی جدی مطرح شود.  مدارس باعث شده بودند تا زبان فارسی به دورترین روستاها رخنه کند و زبان کودکان ممزوجی از عربی و فارسی شود. این در حالی بود که هرگونه تلاش برای تقویت زبان عربی با انگ‌های مختلف سرکوب می شد. این تحولات ضرورت جدی برای تحرک نخبگان عرب را آشکار می‌ساخت؛ ضرورتی که پاسخ خود را  در ظهور جنبش اصلاحات یافت.
در چنین شرایطی بود که ستادهای انتخاباتی در سال ۷۶ در اهواز به محلی برای تجمع نخبگان و فعالان عرب تبدیل شدند. این ستادها به محلی برای شعرخوانی عربی، اعتراض به سیاست‌های تبعیض‌آمیز، و بیان مطالبات مردم تبدیل شدند. طیف گسترده‌ای از نیروها، از چپ مارکسیستی تا نیروهای عرب نزدیک به جمهوری اسلامی و مخالف تبعیض، و همچنین جوانانی که برای اولین بار طعم فعالیت سیاسی را می‌چشیدند، گرد هم آمدند و هسته‌های اولیه فعالیتهای سیاسی متشکل را شکل داد.

majidelhami_nazar

🎥 استاد برجسته دانشگاه کلمبیا عملیات مخفی "چوب درخت چنار" دولت اوباما برای «رژیم چنچ» در سوریه را افشا می کند

جفری ساکس : سال‌ها پیش اوباما از سازمان سیا خواسته بود تا دولت سوریه را سرنگون کند | این دموکراسی نیست بلکه یک بازی و تبلیغات پوچ است | از چند دهه پیش نتانیاهو این طرح را داشت که باید در ایران، عراق و سوریه رژیم چنچ صورت گیرد و...

امید است در هفتاد سالگی عمر ایشان همیشه به مانند باران بهاری پر طراوت و به گلبرگی سبز شاد و به مانند گل سرخ سرزنده و عمری همانند سرو سترگ تنومند وپایدار باشد استاد دانش و اندیشه سال گرد تولدتان مبارک باد.

@majidelhami_nazar

#علی_شریعتی
#عبدالمجید_الهامی
#یوسفی_اشکوری
@NewHasanMohaddesi

🔸🔸🔸بازخورد🔸🔸🔸

*♦️*[خاطراتی در باره‌‌ی شریعتی]

✍دکتر عبدالمجید الهامی**
۲۶ آذر ۱۴۰۳

دکتر محدثی عزیز خاطره ای از دیدار با جناب استاد اشکوری بازگو کردند و شرایط سخت دهه ۶۰ ونام شریعتی ودوستداران او را توصیف کردند که واقعا سخت بود. جناب اشکوری هم به ان پاسخ دادند ویادی از ان نمودند. بنده هم بد ندیدم تا خاطری از ان دوران را بیان کنم. که در دوره تحصیل دانشگاه با بازگو کردن مکرر نام دکتر شریعتی در سخنان خود بچه های بسیجی را واداشت تا عنوان کنند اگر نام شریعتی بار دیگر ببری از پله های دانشگاه به پایین پرت می شوی این یاداشت در سال ۹۸ نگاشته شده است.

هفتاد سالگی اندیشه آزادگی
  سال های۵۹و۶۰ با نام جناب اشکوری بعنوان نماینده آشنا شدم وایشان را با صفت طیف شریعتی وبازرگان شناختم، این بماند تا سال۷۰ و آشنای با مجله احیا وروشنگریها ایشان وبعد مجله ایران فردا که در سال۷۱ تاسیس شد وجناب اشکوری از موسسان اصلی و از اعضای شورای سردبیری آن بود.
   این مجله با هدایت مهندس سحابی وایشان خط فکری جدیدی که غیبت آن در آن سالها محسوس بود را پایه گذاشتند وپایه گذار واساس بوجود آمدن طیف بزرگ یا نحله ملی مذهبی با نماد ایران فردا شد. از این طریق آبشخور فکری ما نسل سرگردان در وادی ایران همانند کرات به دور هسته ی سخت جذب نمود وبنیان گذار اندیشه ی شد که تا بامروز تلؤلو آن نمایان وآشکاراست.        
   با جناب اشکوری اول بار در سال۷۷ در اهواز و در منزل خود که میزبان ایشان بودم از نزدیک آشنا شدم. در آن سال به مناسبت بزرگداشت دکتر شریعتی مراسمی در اهواز برگزار کردیم و از آقای اشکوری بعنوان رئیس دفتر اندیشه های شریعتی دعوت کردیم تا سخنران اصلی این مراسم باشند که با روی گشاده علیرغم مشکلات پذیرفتند البته در آن مراسم هم جناب تقی رحمانی دعوت داشتند. آقای رحمانی جزو دفتر اندیشه های دکتر شریعتی و هیآت تحریریه ایران فردا بودند.
   آقای اشکوری از صبح در منزل ما حضور به هم رساندند وبخاطر گرمای طاقت فرسای اهواز و اینکه ایشان به دیابت مبتلا بودند وانسولین مصرف می کردند، گرمای اهواز هم شدیدا طاقت فرسا وقابل تحمل نبود مزید علت سختی شرایط بود، اما جناب اشکوری اظهار ناراحتی نمی کردند. از صبح هم در منزل برنامه خصوصی با اعضای جمعیت ملی مذهبی اهواز بود، آقای اشکوری به گفتگو با دوستان پرداختند.
   بعد از ناهار متوجه شدیم سالنی را که به اینکار اختصاص داده بودیم مجوز آن از طرف نیروهای امنیتی لغو شده و از برگزاری جلسه سخنرانی در آن مکان ممانعت شده، سریعا جای دیگر با وساطت مالک آن که دوستم بود و برای جشن های عروسی اختصاص داشت واجاره می داد با این بهانه که جشن فارغ التحصیلی دانشجویان وقرار است چند استاد در اینجا سخنرانی کنند را اجاره کردم البته مالک از اصل کار خبر نداشت که بعدا برای او مشکل ساز شد.
  سخنرانی در آنجا شروع شد ودانشجویان و مردم هم بعدا با اطلاع رسانی به محل آمدند و جناب اشکوری سخنرانی خویش را شروع کردند و به پایان رسانند و متعاقب آن هم جناب رحمانی سخنرانی نمودند. در این اثنا بنده بین سالن و محوطه بیرونی سالن در رفته آمد بودم چون نیروهای امنیتی بعد از لحظاتی متوجه اصل موضوع شده و در تکاپوی ممانعت از سخنرانیها بر آمدند. با هر تلاش وسعی که بود توانستیم جلسه را بدون تنش وآشوب به پایان برسانیم.
   همان شب جناب اشکوری به تهران عزیمت کردند. جناب رحمانی و دوست مشترک و ملی مذهبی ما جناب لدونی یادش بخیر که الان در امریکا هستند وبا همدیگر جمعیت اهواز را می گرداندیم به اتفاق آقای رحمانی به سمت شهرکرد واصفهان عزیمت کردند. فردای آن روز من ماندم دایره اماکن و نیروی انتظامی وسین جین های آنان و پلمپ آن محل که به هر طریقی بود آن را از پلمپ در آوردیم ودردسر فراوانی برای مالک آن ایجاد کرد.
    این اولین دیدار حضوری من با جناب اشکوری بود دیداری پر از خاطره، البته بعدا با استاد در منزلشان در سال۸۵ دیداری دیگر داشتم درست بعد از آزادی از زندان به دیدار ایشان شتافتم و بعدها در جلسات ملی مذهبی هم دیدارها بیشتر شد تا آنکه استاد پس از اتفاقات سال ۸۸ به خارج عزیمت کردند. الان هم از طریق فضای مجازی مزاحم ایشان هستم و از ایشان تلمذ بسیار می نمایم ممنون ومتشکر ایشان هستم. 
   وجود این نازنین برای نسل پرسشگر امروزی و در وادی قلب حقیقت و رویدادهای تاریخی و سیاسی وپرورش اندیشه های نوین وتازه پر اهمیت ولازم است. باید تا می توانیم از این سترگ اندیشه ناب استفاده بهینه نمود برای راه گشایی مسیر حرکت رو به جلوی مملکت ونباید از این امر غفلت نمود اهمیت اساسی این مردان بزرگ این است که باید اندیشه ها را صیقل داد تا نسل جدید پر دانش برآیند.

ادامه 👇👇👇

#علی_شریعتی
#عبدالمجید_الهامی
#یوسفی_اشکوری
@NewHasanMohaddesi

اسلام و مردم و حکمران

دین اسلام علیرغم تمام تلاش مخالفان و دشمنان ان روز بروز در جوامع جهانی در حال گسترش است بخصوص در جوامع افریقایی و فقیر و این دلالت بر حقانیت آن است. راز این گسترش و اقبال چیست؟
اولا"، ساده بودن دین و سهله و سمحه که در ذات خود دین هست ثانیا"، در جوامع فقیر ندای عدالت طلبی دین اسلام سر داده است و جانب فقرا را در قبال اغنیا گرفته است ثالثا در جوامعی مانند افریقا حمایت از برابری انسانها و عدم برتری انسانها نسبت به همدیگر بخصوص در رابطه با سفید و سیاه و اینکه همه انسانها علیرغم تفاوت رنگین پوستی بطور ذاتی برادر و برابر هستند.

""در افريقا بزرگ‌ترين عاملی كه اسلام را در ميان سياه پوستان نفوذ می‌دهد، برابری نژادی‌اش است؛ يعنی نژاد سياه كه از تبعيض نژادی رنج می‌برد و شكنجه می‌بيند، می‌بیند كه در اسلام برابری نژادی مطرح است. بنابراين، به اسلام گرايش پيدا مي كند. شعار برابري نژادی اسلام، اولين شعاری است كه سياه پوست را به خود می‌كشاند.""علی شریعتی، م.آ، ج 26

به نامه امیر المومنان علی ابن ابی طالب به مالک اشتر و نحوی رفتار و کردارش و مواجه با مردم و نوع نگاه به انان توجه شود، درسهای بسیاری به حکمران و مردم می دهد. نوع نگاه اسلام که علی عصاره ناب ان است از این پیام نمایان می شود.
چرا اینگونه اسلام در حال رشد و توسعه در جوامع انسانی است، علیرغم تمام کارکردهای غلطی که بنام آن انجام می شود چه از سوی پیروان و چه دشمنان که در هر دو حالت در ضدیت با پیام و خود اسلام است.

""ای مالك، مالك نفس خود باش و آن را از هر ناروا باز دار، كه همانا سخت‏گيری بر نفس، عين انصاف است، چه در موردی كه آن را دل‌پسند آيد و چه آنجا كه ناپسند.
دلت را از رحمت و محبّت و نرمش با مردم لبريز كن. مباد كه چونان درنده‌ای شكارشان را غنيمت شماری، زيرا آنان از دو دسته بيرون نيستند: يا در دين با تو برادرند و يا در آفرينش با تو برابر. چه بسا لغزشی از آنان بروز كند و دچار سستی و بيماری گردند، يا حتّی به عمد و خطا، بزهی به دست ايشان انجام شود.
پس به خطاشان منگر و بر ايشان ببخشای و همان گونه كه خود دوست داری خدای بر تو ببخشايد و از تو درگذرد، از عفو و گذشت خويش‏ بهره مندشان گردان، زيرا تو بالا دست آنانی و آن كس كه تو را حكمرانی داده بالا دست تو است و خدای تعالی ما فوق اوست و اينك همو اداره امور مردم را به تو وانهاده و تو را به وسيله آنان به آزمون گذاشته است.""

نوع نگاه به حکمران در جامعه اسلامی و درک روابط فی مابین انسانهای جوامع و نوع رفتار فردی یک مسلمان و در نهایت انسان چگونه باید باشد، در این نامه به طور مبسوط اشاره شده است.
اسلام آموزه و در درون خود به آزادی و عدالت و استقلال و توسعه و رفاه و آسایش انسانها ارزش قائل است. راه دست یابی به آن را در تلاش خود انسان و بعد توجه حکمران در توسعه متوازن و عدم نگاه برتری جوی قومی و نژادی می داند.
امام علی هم به عنوان رهبر جامعه انسانی و اسلامی به نماینده خود اینگونه سفارش می کند و قوام جامعه انسانی را در احترام به ارزش های انسانی و دینی فارق از برتری جوی و تبعیض نژادی و جنسیتی می داند

سید عبدالمجید الهامی

بحث انحرافی

در تحلیلی در سایت روشنفکران اینکه چرا اسد به روسیه رفت و اینده او چه خواهد شد پراخته است. البته تحلیلی تک بعدی و از دیدگاه طرف دعوا یعنی دنیا غرب نگریسته و از اتاق فکر امپریالیستی امریکا صادر شده است.
سوال مطرح در اینست این سایت و این تحلیل گران تک بعدی و طرف امریکایی همه جانبه نمی گرند و از جنایتکارانی مانند نتان یاهو حمایت می کنند، حتی در زمانی که سازمان ملل اسراییل را بخاطر جنایت هایش و تتان یاهو و گالانت را دادگاه جنایی لاهه محکوم و حکم جلب را صادر کرده است، باز سازمان ملل و دادگاه را محکوم می کنند و تهدید به مقابله می نمایند.
همه ما می دانیم بعد از اینکه دادگاه جنایی سازمان ملل، اسراییل و نتان یاهو و گالانت و دولت و کشور اسراییل را برای ارتکاب جنایتهای بیشمار در سرزمین فلسطین، غزه محکوم و حکم دستگیری انان را صادر کرد. از طرف دیگر با فشار افکار جهانی و دولت فرانسه اتش بس بین حزب الله لبنان و اسراییل منعقد شد و احتمال اجرایی شدن این حکم پیش بینی می شد.
تهدید شدید دادگاه راجع به حکم صادره، از سوی اسراییل و امریکا باعث شد تا برای عدم پی گیری حکم باید عملیاتی اجرا شود تا انحراف بوجود آید. بنابرین امریکا و متحدان مستیقم او ترکیه و قطر و بریتانیا و فرانسه پلن بی را اجرا کردند تا توجه ها را از حکم دادگاه منحرف کنند.
در همین راستا کلید  تصرف دمشق و براندازی اسد که از قبل اماده شده بود و جزو طرح زدن شاخک های ج.ا بود شروع شد و از عفلت و عدم امادگی سوریه و هاج واج  ماندن ایران در مسئله فلسطین و لبنان و قتل های زنجیره ای اسراییل نسبت به رهبران احزاب فلسطینی و لبنانی و تفاهم پشت پرده روسیه و ترکیه و اوکراین و فرانسه عملیات زدن اسد بشرط حفط ساختار موجود سوریه کلید خورد. این عملیات پشت پرده ان حکم دادگاه لاهه بود احتمال اینکه توافق شده باشد تا نتان یاهو هم در روزهای اینده از قدرت کنار زده شود بسیار می رود.
بشار اسد بکلی از ساختار قدرت سوریه کنار زده شد و رفته است. اینکه حدسیات بعضی از تحلیل گران احتمال برگشت اسد به مدار سیاست سوریه را می دهند یک فراافکنی محض است. نقش اسد در سوریه به پایان رسیده است و اینکه احتمالا عمرخیلی از عوامل حکومتی بعضی از مستبدین و جنایتکاران کشورهای منطقه بسر رسیده می رود.. پس سقوط اسد علاوه بر مسایل داخلی خود سوریه که اهمیت کمتری دارد، باید سرعت سقوط سوریه و اسد را در پس این تحلیل دید.

سید عبدالمجید الهامی

اخرین سنگر

اسد هم مثل تمام مستبدین تاریخ، تاریخ مصرف او تمام شد و سقوط کرد و رفت. هیتلر، پهلوی، چائوفسکی، بن علی، حسنی مبارک، غنی، همه اینها زمانی در بر برج عاج و تخت مرمرین سکنا داشتند اما آواره زمانه شدند.
عدم شنیدن صدای مردم و مطالبه حقه آنها و نشان دادن زور و داغ، درفش. نهایت کاسه صبر مردم را لبریز می کند و انها هم قیام می کنند و بعد اعلام صدای انقلاب مردم شنیدن دردی را چاره نمی کند چون کار از کار گدشته است.
حال سوریه به گفته مخالفان ازاد شده است اما متآسفانه از چاله به چاه افتاده است نیروی که رهبری این سقوط را در دست گرفته یک نیروی عقب مانده بنیاد گرا و وابسته است، وابسته به اتاق جنگ ارتش ترکیه و دلارهای قطر و حمایت معنوی امریکا است.
خیلی از دیکتاتورها در بدو ورود اعلام آزادی و دمکراسی و امنیت کردند اما بلافاصله بساط استبداد را فراهم و گستراندند و بسط دادند تجربه این بساط در بیخ گوشمان انجام شد جای دور نرویم انقلاب مصر و اخوان المسلمین در ده سال پیش به عیان اشکار شد. تجربه ایرانی هم حتما نباید فراموش شود. الان هم اخوان المسلمین در سوریه حاکم می شود..
اصولا خاورمیانه با بحران زنده است و ازادی و عدالت و دمکراسی اروزهای بیش نیست از انی که زمانی دعا می کرد خدای سرزمین من را از دروغ برهان تا امروز که دروع را دشمنی با خدا میدانند همگی بدنبال حفظ سلطه خود هستند و مخالفان وضع موجود را دروغگو می دانند و نه خود را.
این وصعیت خاورمیانه است تفاوت نمی کند دوهزار پانصد سال پیش با امروز فقط یک موضوع همیشه برقرلر است، با دروع و استبداد مردم را سرکوب کردند و جایگزین انها هم بدتر از خودشان هستند توفیری هم نگردیده است. خان رفته خانعلی امده است. امروز اردوعان تصنیم گیرنده اوصاع سوریه است، این چه حرفی که زده شده ما دست بسوی اسد دراز کردیم اما او رد کرد و گرفتار این اوصاع شد بطور واضح ادم متوهم می گوید ما اسد را ساقط کردیم.
در یادداشت قبلی گفتم مردم خاورمیانه روی آزادی را نمی بینند، بلکه دیکتاوری جایگزین مستبد می گردد اوضاع بر همان پاشنه قبل می چرخد. اما فاجعه انجاست که طالبان جایگزین کرزار و غنی و جبهه النصره بنام تحریر الشام و جولانی جانشین اسد می شود و دم از آرادی و عدالت می زند، سربریدنها و اعدام ها و زندانها بلافاصله بنام الله شروع می شود. مردم ایران تجربه مبسوط آن را دارند نیاز به مثال نیست.
از این سقوط ها و رفتن ها امیدوارم ایرانیان درس بگیرند و تصمیم صحیح را اتخاد کنند. عرص کردم بال پروانه شروع به بال زدن کرده تا در این اشوب و اشفته بازار اوضاع کجا بنشیند، فعلا دیکتاتورهای عربی همگی رفتند و رژیم های وابسته جایگزین شوند تا امنیت هژمونی امریکا و موجودیت اسرائیل تضمین شود، آیا اخرین سنگر هم سقوط می کند.

سید عبدالمجید الهامی

نقشه جدید

از قراین و شواهد و خبرهای رسیده از اوضاع سوریه نشانه ان است که نظام سوریه هم سقوط کرده و نیروهای رادیکال متعصب اوضاع سوریه را بدست می گیرند و باید سقوط سوریه را تمام شده بدانیم.
امنیت اسرائیل باید تامین شود در جایی که امریکا تمام توجه خود را به سوی چین معطوف کرده باید اوضاع خاورمیانه را سروسامان دهد و پشت جبهه خود را حفظ نماید و هزمونی خویش را گسترش دهد.
۱۶ روز پیش در مقاله خاورمیانه جدید پیش بینی رویدادهای امروز را نمودم سیر جریانات و فرایند تحولات به سمتی در پیش هست که اوضاع جدید متولد می شود و احتمال انکه بازیگران قدیمی جای خود را به بازیگران جدید بدهد فراوان هست.
پس باید اماده رویارویی با این تحولات باشیم ج.ا شاید پیش خود این فکر را نمود که با فدای نیروهای نیابتی خویشتن را حفط کند اما متغیرهای موجود این وضعیت را سخت صعب نموده است.
امروز دیگر نه ج.ا توان آن را خواهد داشت رجز بخواند و نه کشورهای عربی توان مقابله با اسرائیل را خواهند داشت و باید منتظر ظهور کشورهای موزائیکی باشند که منافع غرب را تامین کنند. نقشه جدید خاورمیانه در حال ترسیم است این وضعیت نشانه آن است که ج.ا تابع این ترسیم است، و احتمال اینکه خود هم در مدار قرار گیرد وجود دارد.

سید عبدالمجید الهامی

اتحاد جهت منافع ملی

لایحه قانونی از انبان انجمن حجتیها قدیم یا پایداریهای جدید برون افتاد و نالایقانی بنام گزینه های (نمایندگان)حکومتی مجلس و شورای خبرگان ان را تصویب کرده و به دولت ابلاع شده تا برای محصور کردن ملت آن را اجرا نماید.
ایا الان وقت اعتراض‏ به این ناقانونی و انحصارگری نیست. مجلسی که باید به فکر توسعه ملی و معشیت مردم باشد و لوایحه و ماده قانونی برای رشد و پیشرفت کشور وضع کند، به طرح عقب مانده حجاب و عفاف روی آورده و برای اجرایی نمودن آن و عمل به ان دست به وصع قوانین برای مجازات و جریمه مردم زده است. آیا این توهین به شعور ۸۵ میلیون مردم این مرز وبوم نیست.
انصافا الان موقعی است که ملت جهت مخالفت با این قانون ماقبل تاریخ و قبیله ای دست به اعتراض بزند. اعتراضی مسالمت امیز و ارام جهت استیفای حق ملت و عقب راندن انحصار گران و تثبیت حقوق ملی که با شجاعت مردم باید همراه شود.
بهترین اعتراض تحصن در محوطه میدان بهارستان و جلوی درب مجلس و اعلام نماید تا وقتی این «قانون» نکبت بار حجاب و عفاف لغو نشود و این محل موسوم به مجلس منحل و انتخاباتی آزاد و جدید و رقابتی تضمین نشود دست از تحصن و اعتصاب برنمی دارد.
این یک موضوع ملی است، مگر رای مردم میزان نیست مگر مردم نباید در تعیین سرنوشت خویش دخیل باشند. به زعم اخرین انتخابات اجرا شده در کشور در چند ماه پیش ۸۰ درصد مردم به خواست حکومت جواب نه بزرگ دادند و نظر و رای تمام عوامل حکومتی را ملغی نموده و آنها را جزوی از ملت و مملکت ندانسته و رای به باطل بودن آنها داده است.
حال ملت با این عمل به حکومت و دولت و آقای پزشکیان به صراحت اعلام می کند اگر دولت برامده از رای مردم هست باید در مقابل این قانون ضد مردم ایستاده و از اجرایی شدن آن ممانعت به عمل آورد. اگر رئیس جمهور به وعدهای داده شده خود وفادار باشد.
مردم هم بااتحاد وهمدلی و اصرار به خواسته و مطالبه خود دولت و حکومت را وادار به عمل به منفعت ملی و حفظ منافع ملی بنماید. این گوی و این میدان بهارستان برای ملت و دولت که در یک اتحاد ملی جلوی یاوه گوی انحصارگران ایستادگی نمایند.

سیدعبدالمجید الهامی